مجله کودک 191 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 191 صفحه 20

قصه های قرآنی مهری ماهوتی عکس ستاره ها افتاده بود توی حوض آب . کولر تق تق صدا می کرد و باد خنکش توی اتاق می پیچید . نیلوفر در کنار بابابزرگ دراز کشیده و گفت : « وقت چی شد ؟ یک قصه قشنگ . اسمش چی بود ؟ » بابابزرگ خمیازه ای کشید . همین طور که ریشش را می خاراند گفت : « فهمیدم ... قصه نهنگ و حضرت یونس . خوب گوشکن تا برایت تعریف کنم . یکی بود یکی نبود ... » نیلوفر ، قصه دریا و ماهی و توفان را خیلی دوست داشت . با دهان نیمه باز و دو تا چشم درشت مثل چشم های ماهی به بابابزرگ نگاه می کرد و مژه نمی زد . بابابزرگ برایش تعریف کرد که چطور یک نهنگ خیلی بزرگ حضرت یونس - پیغمبر خوب خدا را قورت داد و او را مدتی توی دل خودش نگه داشت بعد به ساحل برد . وقتی قصه تمام شد نیلوفر همین طور چشم هایش باز بود و به او نگاه می کرد . بابابزرگ پرسید : « چرا هنوز نخوابیدی ؟ » نیلوفر گفت : « کاشکی بقیه اش امشب تعریف می کردی . راست ایم همه قصه را از کجا یاد گرفتی ؟ » بابابزرگ ، قرآن قشنگ جلد طلایی اش را نشان داد . نیلوفر گفت : « این که کتاب قصه نیست . » بابابزرگ گفت : « همین طور است ولی قرآن یک عالمه قصه قشنگ هم دارد. » نیلوفر چشم هایش را بست و فکر کرد : « وقتی بزرگ شدم ، باسواد شدم ، هر روز قرآن می خوانم و هر روز یک قصه قشنگ از آن یاد می گیرم . می خواهم هر وقت مامن بزرگ شدم برای نوه هایم قصه های قرآنی تعریف کنم . » بابابزرگ به او نگاه کرد و لبخند می زد . انگار صدای فکر کردن نیلوفر را می شنید . نام : درخت نارون ( برگ لطیف ) ویژگی کلی : ارتفاع تا 30 متر . پوست صاف خاکستری مایل به نقره ای برگ ها بیضی شکل دندانه دار ریال با درخشش سبز گل یا میوه : گل ارغوانی - قرمز : میوه به صورت بشقابی و پهن محل اصلی رشد : غرب اروپا تا شمال آفریقا و آسیای جنوب غربی

مجلات دوست کودکانمجله کودک 191صفحه 20