آینهی شیشهای
مریم محبی
در میان کوههای بلند دهکدهای قرار
داشت که مردمش با فقر و سختی زندگی
میکردند. مدتها بود در آن دهکده
باران نباریده بود و مردم نتوانسته بودند
درآمد خوبی داشته باشند. خشکسالی
مزارع آنها را از بین برده بود و تنها راه
درآمدشان دامهایشان بود. یک روز
که یکی از مردان دهکده برای فروش
الاغش به شهر رفته بود تا با پول آن
برای خانوادهاش آذوقه بخرد میبیند
برخلاف گذشته که آینهها را از فلز یا
سنگ صیقلی داده شده درست میکردند
آینهای شیشهای ساختهاند که میگویند
خوشبختی میآورد. وقتی آن مرد به
اما این یک سفینهی عجیب و غریب است!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 244صفحه 8