
را برای چی هنوز نگه داشتهاند؟» پوتین پدر
که تا به حال خواب بود تکانی به خود داد و با صدایی
بم گفت: «ساکت باشید چه خبر است؟ تازه آمدهام
بخوابم،سه ماه زمستان در باران و برف و گِل و شل این
طرف و آن طرف رفتهام، حالا که هوا کمی گرم شده میخواهم
استراحت کنم تا برای زمستان آینده سرحال باشم. نمیخواهم صدایی بشنوم، فهمیدید.» آنوقت بندهایش را روی هم انداخت ودوباره
خوابید. دمپایی مادر که در طبقهی اول جاکفشی بود گفت:
«تقصیر این خانم از خود راضی است که خود را از همه بهتر و
قشنگتر میداند.» کفش نوک باریک خیلی بهش برخورد
و گفت: «تو دیگر اصلاً حرف نزن که برای من اُفت دارد با
دمپایی جماعت هم صحبت شوم.» دمپایی هم رویش را
آن طرف کرد و دیگر چیزی نگفت. همه ساکت شدند.
اما روزی نبود که کفش نوک باریک به بقیه غر نزند و
از آنها ایراد نگیرد. تا اینکه یک شب که میخواستند به
مهمانی بروند مادر کفش نوک باریک را از جاکفشی
درآورد. همهی کفشها و دمپاییها از اینکه چند
ساعتی از دست حرفهای کنایهدار کفش نوک باریک
راحت میشدند خیلی خوشحال بودند. آخرهای شب
بود که از مهمانی آمدند مادر با عصبانیت کفشها را
از پایش در آورد و گفت: «آخ،تمام انگشتان پایم درد
گرفت. این چه کفشی است که نمیشود دو قدم
راحت با آن راه رفت. یک کوچه بیشتر پیاده
نرفتیم تمام پاها و کمرم درد گرفته
است.» کفش نوک باریک گفت: «خدا
کنه بقیه کفشها خواب باشند و حرفهای
مادر را نشنیده باشند.» وقتی مادر در جاکفشی را باز
نام خودرو: جیپ گراند چروکی
کشور سازنده: آمریکا
حداکثر سرعت: 200 کیلومتر در ساعت
انتقال نیرو: 5 دنده - اتوماتیک
مشخصات کلی بدنه: 5 در
مجلات دوست کودکانمجله کودک 253صفحه 12