
سید حسام طاهری / 8 ساله / از زنجان
لطیفه
روزی از مردی پرسیدند : چرا پشتت خاکی است ؟ گفت : پس می خواستی آسفالت باشد ! ! !
***
معما
یک قطار برقی به سمت شمال حرکت می کند . دود آن به کدام طرف می رود ؟
پاسخ : قطار برقی اصلاً دود ندارد .
مهسا حاج محمّدرضا از تهران
الناز ایزدی / 11 ساله / از تهران
لطیفه
آموزگار : وقتی هوا خوب است چه چیزی بالای سر خود می بینید ؟
شاگرد : آسمان ، خورشید ، ستاره
آموزگار : وقتی باران ببارد چه می بینید ؟
شاگرد : چتر ! !
****
معلّم : با آجر جمله بساز .
شاگرد : آقا با اجر خانه می سازند نه جمله !
پروا پورباقرخواه 8 ساله از رشت
لطیفه
یه نفر قاشق ماست می ریخت تو آب رودخونه . یه نفر می آد و می گه : چه کار می کنی ؟ می گه : دارم دوغ درست میکنم . طرف بهش می گه : همینه که بهت می گن نادان . . . . ، آخه این همه دوغ رو کی می تونه بخوره ؟ !
خشایار مؤذنی ، 13 ساله از تهران
زهرا معصومیان / 8 ساله / از تهران
لطیفه
پسر : پدر جان ! من دیگه همه چیز رو بلدم !
پدر : از کجا می دونی ، پسرم ؟
پسر : آخه امروز معلّم گفت که من دیگه نمی تونم به تو چیزی یاد بدهم .
آناهیتا مؤذنی ، 10 ساله از تهران
خلاصه ی هفته ی گذشته :
دیدید و خواندید که چگونه گار فیلد به همراه لویس موش خانگی دوست خود ، تصمیم گرفتند خود را به برج مخابرات برسانند شاید بتوانند کمکی به اودی بکنند که در آنجا به اجبار مشغول اجرای برنامه تلویزیونی است . اما عبور از عرض خیابان برای گار فیلد و لویس دشوار است و اینک ادامه ی ماجرا . . .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 267صفحه 3