مجله کودک 267 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 267 صفحه 19

نون نون می کنه . طفلکی تقصیری هم نداره ها ، خب اصلا چه می دونه که مسابقه فوتبال یعنی چه . گفتم مسابقه و دلم کباب شد ، مسابقه دفعه پیش که زیاد خوب پیش نرفت . مکزیکی های ناقلا مسابقه رو بردن . چقدر هم خوشحالی می کردن ، فکر می کردن که حالا مثلاً چکار کردن ! اما این دفعه حالی شون می کنیم ، آخه که اگه من اون جا بودم ، همچنین . . . همچنین بازی می کردم و همچنین گل هایی بهشون می زدم که . . . . اوووَوَه ، پس چرا ساعت این قدر دیر می گذره ؟ حالا سه ساعت دیگه به . . . . شرو بازی مونده . حالا چکار کنم ؟ کی تا اون موقع تحمل داره صبر کنه ؟ آخ که اگه من اون جا بودم ، آخ اگه من امروز اون جا . . . بودم ، به اون پرتغالی ها نشون می دادم که بازی یعنی چی . . . » نیما : « مامان زود در رو واکن که الان شروع می شه . » مامان : « عرق رو ببین ، بدو برو زیر دوش ببینم ، کو ؟ » نیما : « دوش ؟ دوش ؟ الان وقت دوشه ؟ الان می خواد بازی شروع بشه اون وقت من برم دوش بگیرم ؟ چی کو ؟ » مامان : « نون ، نون کو ؟ مگه قرار نبود بری نون بخری ؟ آقا نیما : نون ، نون می دونی چیه ؟ نون می خوایم . » نیما : « آخ آخ یادم رفت ، نون رو ول کن مامان ، بیا با هم بریم پای تلویزیون ، غذای روح ببینیم . منم که . . . امروز اشتها ندارم . » مامان : « اشتها نداری دیگه ، این حرفت یادت بمونه ها نیما . » در برج مخابرات ، اودی از صدای اودی ، اودی گارفیلد به خود می آید .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 267صفحه 19