مجله کودک 267 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 267 صفحه 20

نیما : « دیدین ؟ اخلاق مامان مو دیدین ؟ گیر داده به نون و ول کن هم نیست . خودش دوست نداره فوتبال نگاه کنه که فکر می کنه که همه هم همین طورین . به به ، به به ، آخ جون ، الان . . . همه چی هست ، یه تلویزیون و یه مسابقه جانانه ، دیگه چی می خوایم ؟ هیچی . حالا فقط باید دراز بکشیم و کیف کنیم . البته اگه مامان بذاره . و اگه دوباره هی نون نون نکنه . » مامان : « سرم رفت نیما ، چه خبره ؟ چرا این قدر بلندش کردی ؟ خدا کنه زودتر اون یه دونه جام رو بدن به یکی تا این بساط تموم بشه ، سرسام گرفتم ، تا این جام جهانی تموم شه جون منم تموم می شه ، اصلام می رم طبقه بالا یه سر به منیر خانم بزنم تا بلکه این فوتباله هم تموم بشه ، این هم شیر ، بخورش ها ، نریزیش ها ، گوش ات با منه ؟ نخیر اصلا حواسش نیست . » دیگر بهتر از این نمیشه . مامان هم که لطف نمود و به طبقه بالا رفت تا سری به منیر خانم همسایه بزند . حالا نیما است و تلویزیون و ایران و پرتغال و یک دنیا هیجان و . . . اما فکر می کنید که واقعا نیما از آنچه پیش خواهد آمد ، لذت خواهد برد ؟ فوتبال است و یک توپ گرد . . . برای انجام یک بازی خوب ، به یک عالمه تکنیک نیاز است و صد البته به مقداری هم شانس . اگر این توپ گرد ، قل خورد و رفت جایی که به گفته نیما نباید می رفت . . . ادامه دارد . اودی با سر و صدای خود گارفیلد را متوجه می کند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 267صفحه 20