زنی که کنار مرد بود ، گفتک «ماهی ها می خواهند از این حوض کوچک فرار کنند . »
زن راست می گفت . ماهی ها به دور و بر شنا می کردند . سر به دیوار حوض می زدند . به هر گوشه ای می رفتند تا شاید راهی پیدا کنند .
کودکی که پهلوی زن بود ، گفت : « ماهی ها دریا را دوست دارند . »
کودک راست می گفت . تا حرف او به گوش ماهی ها رسید؛ چند ماهی ، ده ، بیست ، سی ،صد ، هزار ، ماهی ، نه ! یک ، دو ، سه ماهی؛ قرمز و سفید وسیاه از آب بیرون پریدند . ماهی ها در زمین و هوا بال بال می زدند .
کودک دوید . ماهی ها را در تنگی انداخت . می دوید و ماهی ها را به رنگ قرمز و سفید و سیاه صدا می کرد .
کودک راست می گفت ، ماهی ها دریا را دوست دارند .
که «نوروز » نام داشت برای پادشاه و درباریان تهیه می کرد که گفته می شد از چهل نوع ماده ی مخصوص درست شده بود . عقیده ترکها
مجلات دوست کودکانمجله کودک 277صفحه 13