محمد رضا یوسفی
باران
قسمت اول
من و دوستم از مدرسه به خانه می رویم . شرشر باران می بارد . من شرشر باران را دوست دارم . چشمم را می بندم شرشر باران را قورت می دهم . چقدر خوشمزه است شرشر ، شرشر ! اینجا باران ها مهمانی دارند . چه چاله ی بزرگی ! من توی مهمانی می پرم ، باران ها به هوا می پرند و تالاپ تولوپ سر وصدا می کنند ، تالاپ تولوپ ، تالاپ تولوپ !
باران خسته نمی شود . پای من خیس می شود ، دوستم شلپ شلپ از میان باران ها می دود ، شلپ شلپ !
درخت ها هم باران دارند . این چاله خیلی خوب است اینجا خانه ی باران است بابا بزرگ می گوید خانه ی باران را خراب نکن . من یواش یواش از کنار دیوار خانه می روم . دیوار خانه شلم شلم تکان می خورد . شلم شلم شلم شلم !
دوستم مثل قورباغه قورقور می کند . قورباغه سرما نمی خورد ، او از توی باران به هوا
خانه های بر روی قایق ، یکی دیگر ازانواع خانه ها است که بیشتر صیادان ماهی در آنها زندگی می کنند .
مجلات دوست کودکانمجله کودک 301صفحه 12