مجله کودک 306 صفحه 33
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 306 صفحه 33

شهر بی خاطره محمدرضایوسفی یاد روی ویرانه ها می وزید و خاکی نیم سوخته را با خود به هوا بلند می کرد . نوید با خانواده اش تازه از راه رسیده بود . دور و براش را خوب نگاه کرد ، همه چیز غریب بود؛ ویرانه هایی که روزی خانه بودند ، خانه های خلوت و خاموش که لابد روزی از صدای شاد کودکان پر بود . صدای باد در گوش نوید آهنگ غمیگینی داشت . پدر گفت : "انیجا شهر ماست واین هم کوچه ما ." نوید به سراسر کوچه نگاهی انداخت . فقط یکی دو خانه سالم باقی مانده بود .دلش گرفت . بغضش را فرو داد و پلکهایش راچند بار به هم زد تا اشک را در چشمانش گم کند . مادر نفسی تازه کرد ، با گوشه ی چادر اشکهایش را پاک کرد وگفت : "درست ده سال پیش ازاین شهر رفتیم ." نوید فکر کرد آن موقع هنوز به دنیا نیامده بود . تا به حال این شهر را ندیده بود . او درجای دیگری به دنیا آمده بود ، جایی که با اینجا خلی فرق داشت ، هوایش ، خانه هایش ، کوچه هایش و حتی مردمش با مردم این شهر خیلی فرق داشتند . M مثل Migration (مهاجرت) : مهاجرت پرندگان وحیوانات از نقاط سرد به گرم و برعکس ، یکی از کارها ی مهمی است که تعدادی از جانداران ، در طول زندگی خود انجام می دهند . در نقشه مهاجرت تعدادی از مهم ترین حیوانات وپرندگان مهاجر را در جهان می بینید . نوعی پرنده در طول عمر خود حدود یک میلیون کیلومتر راه را از مناطق سرد به گرم و برعکس پرواز می کند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 306صفحه 33