مجله کودک 323 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 323 صفحه 11

جایی برود فاطمه از او اجازه می گرفت و به پیش مهشاد می رفت ، و یا اینکه مهشاد می آمد ، پیش او . با بودن مهشاد ، فاطمه هیچوقت احساس تنهایی نمی کرد . لحظات با هم پر بود . پر از شادی ، مامان : فاطمه جان ، من رفتم یه سری به خاله ات بزنم ، غروب برمی گردم ، ناهارت رو گرم کن و بخور ، مواظب اجاق گاز هم باش . رو حرف هایی هم به بهت زدم فکر کن ، برای اینکه اتها نمونی کار خیلی سختی احتیاج نیست بکنی ، کافیه که یک کار خیلی سختی احتیاج نیست بکنی ، کافیه که یک کم راحت تر به قضیه نگاه کنی ، ببینم چه می کنی . « دوستت دام ، مامانت . » مامان غذا های خوشمزه ای درست می کند ، اما باید دل خوشی هم باشد تا آن غذا به آدم مزه بدهد . دل خوش ، چیزی است که فاطمه چند روز است آنرا اصلا ندارد و به همین دلیل ، این غذای خوشمزه چقدر سخت از گلوی او پایین می رود . مخصوصا حالا که چشم اش هم دائم به عکس دو نفری شان با مهشاد می افتد . فاطمه به خودش . . . . می گفت : « کاش تلفن زنگ بزند و مهشاد پشت خط باشد . اصلا کاش این هفته هم اتفاقی مثل قصه هفته پیش می افتاد و . . . » اما از قبل به فاطمه گفتیم که آن هفته ، آن هفته بود و این هفته است و اتفاقات خودش را خواهد داشت . اتفاقاتی که خود ما در آن ها . . . . سهم زیادی داریم . برای روی دادن یک اتفاق خوب ، « کاشکی » گفتن نتیجه ای ندارد . فاطمه : « کاشکی این هفته هم مشهاد یه کاری می کرد . » و در ضمن همیشه هم نباید منتظر قدم های دیگران بود . گاهی لازم است ما خودمان . . . . . . . بلند شویم ، و قدم های خوب برداریم ، و در این باره ، فاطمه خیلی فکر کرد . در سال های دور ، کوه « وزوو » در ایتالیا به ناگهان آتش فشانی کرد و شهر « پمپی » را در زیر تلی از خاکستر و مواد مذاب مدفون ساخت . قرن ها پس از این واقعه ،باستان شناسان ، توانستند بقایایی از زندگی و اجساد مردم پمپی را بیرون آورند . کوه وزوو مجدداً در سال 1994 میلادی هم فعالیت آتش فشانی کرد اما خساراتی در بر نداشت .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 323صفحه 11