مجله کودک 323 صفحه 16
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 323 صفحه 16

- آی کدو تن بر ، آقا بالا سر ! تو راه که می امدی ، ندیدی یک پیرزن ؟ - دیدم و دیدم ، چرا ندیدم ؟ به راه دراز ، به رود پر آب ، چه پیرزنی ، چه غذایی آی آقا بَبر ! بخور و ببَر آی آقا ببر ! آب از لب و لوچه ی ببر راه افتاد ، لیز خورد ، آویزان شد و گفت : « آی کدو تن بر تو را به باران جَرجَر ، مرا ببر به راه پیرزن ! » کدوتن بر گفت : « به روی چشم ! جستی بزن ، بپر هوا ، زود برو تو دل من ! » آقا ببر نعره کشید ، به هوا پرید ؛ رفت و نشست تو شکم کدو تن بر . الک و دولک ، دَلنگ و دولنگ ، قِل و قِل ، وِل وِل و ول ، کدو تن بر رفت و رفت و تا رسید به نَنه پیرزن . نگو ننه پیرزن ، بگو ننه شیر زن !کباب خورده ، چاق و چلمبه ، گِرد و قلمبه ، سرخ و سفید ، انار و سیب ، گفت : آی کدو تن بر ! » - بعله ننه پیرزن ؟ - خوب و خوش و چاقی ؟ - تو راه که می آمدی ،ندیدی شیری یال بلند ، گرگی دم کوتاه ، ببری تیز چنگ ؟ - دیدم و دیدم ، چرا ندیدم ؟ به راه دراز ، به رود پر آب ، چه پیرزنی ،چه شیری و چه غرشی ! چه گرگی و چه زوزه ای ! چه ببری کشتی های جنگی به توپ و موشک های دریایی مجهز هستند .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 323صفحه 16