مجله کودک 362 صفحه 14

عاقبت حیله گر محمدعلی دهقانی یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. دو مرد، در شهری با هم دوست و همسایه بودند. یکی از آن­ها خیلی با هوش بود و مردم به او لقب «زیرک» را داده بودند. دومی، ساده لوح و کم هوش بود و مردم به او «خوشدل» می­گفتند. از قضا یک روز این دو دوست با هم به یک سفر بازرگانی رفتند . وقتی به اندازۀ مسافت چند ساعت از شهر دور شدند، در کنار چشمه و درختی نشستد تا غذایی بخورند و کمی استراحت بکنند. در این وقت یک دفعه چشمشان به کیسه­ای پر از سکّه های طلا افتاد، که در شکاف تنۀ درخت قرار داشت. با تعجّب به طرف درخت رفتند و کیسه را از میان شکاف بیرون کشیدند. همین که سر کیسه باز شد، برق سکّه­ها چشم های هر دو دوست را خیره کرد و از خوشحالی فریاد کشیدند. زیرک گفت: «این گنج، هدیۀ خداست. او این ثروت را برای ما فرستاده تا مجبور نباشیم با تحمّل رنج و سختی به سفر برویم و دنبال کار تجارت باشیم. می­توانیم با این پول­ها به شهرمان برگردیم و یک محمدعلی دهقانی عاقبت حیله گر ورزشگاه آنفیلد در سال 1884 ساخته شد و امروزه فیفا آن را به عنوان یک ورزشگاه 4 ستاره می­شناسد. آنفیلد ظرفیت 45 هزار نفر تماشاچی دارد و در مسابقات مهم بسیاری مورد استفاده قرار گرفته است.