مجله کودک 503 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 503 صفحه 14

ما نشان میدهند. برای پی بردن به خصوصیات خاکی که قرار بوده برج میلاد روی آن ساخته شود حفرههایی با طول صد و شصت متر زده شده و به عبارت مهندسان مکانیک خاک، خاک آن منطقه را تا عمق صد و شصت متری مورد بررسی قرار دادهاند. Õ و چگونه میتوان مقاومت یک خاک را بالا برد؟ ممکن است در درون خاک فضاهایی خالی وجود داشته باشد، یا دو سنگ را در دل خاک در نظر بگیرید که فاصلهای نسبتاً خالی بین آنها وجود داشته باشد. این فضاهای خالی زمانی که قرار است به دلیل ساخت یک سازه بزرگ، وزن زیادی روی خاک قرار گیرد میتوانند مشکلساز باشند. این فضاها را باید با مخفوط آب و سیمان، یعنی چیزی که به آن دوغاب میگوییم پر کرد. دوغاب با فشار به اعماق خاک تزریق شده و در فضاهای خالی رخنه کرده و باعث محکم شدن خاک میشود. البته آنچه گفتم تنها اشاره کوچکی در اینباره بود وگرنه انجام چنین کارهایی، محاسبات فراوان و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. به عنوان مثال یکی از کارهایی که انجام میشود آزمایشی با نام تست لوژن است. لوژن کسی بوده که روشی را برای تعیین میزان درز و شکافهای درون خاک ابداع کرده. او یک حفره در خاک ایجاد و آب را با فشاری خاص و مدت زمانی معین به آن وارد میکرد و با توجه به میزان آبخوری آن حفره، درصد نفوذ آب را به داخل آن خاک تعیین میکرده است. با انجام آزمایشاتی از این قبیل و با دست پیدا کردن به اطلاعات مورد نیاز میتوانیم به خیلی از چیزها، مثلاً به نوع دوغابی که به آن احتیاج داریم پی ببریم. گاهی نیاز است دوغاب غلظت زیادی داشته باشد اما گاهی هم اگر به این نتیجه رسیده شود که داخل خاک درز و شکافهای بسیار کوچکی وجود دارد نیاز است تا از دوغابی رقیقتر استفاده شود تا بتواند به درون شکافهای باریک رخنه کند. به هرحال متناسب با مختصات یک سازه اقدام به محکم کردن خاکی میشود که قرار است سازه روی آن قرار بگیرد. Õ بعد از همه این صحبت ها، بهتر است سعی کنیم از کنار برج میلاد با احتیاط عبور کنیم؟ و یا اینکه بهتر است از کنار آن اصلاً رد نشویم؟ هنگام عبور از کنار آن خیالتان کاملاً راحت باشد. این برج طبق آخرین استانداردها ساخته شده و سازه بسیار مقاومی است. ادامه دارد جمعیت گفت: مامان! اه! اه! چه بوی بدی میآید! یک دفعه راه باز شد و رفتگر از بین جمعیت رد شد و وسط کوچه ایستاد. رنگش پریده بود. ابروهای پرپشتش افتاده بودند پایین. انگار چند سال پیرتر شده بود. مردم به دهان او نگاه میکردند و منتظر بودند حرفی بزند. همه

مجلات دوست کودکانمجله کودک 503صفحه 14