سخنرانی
زمان: صبح 10 تیر 1363 / 1 شوال 1404
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: عدم تهذیب نفس منشأ گرفتاریها و جنگ افروزیها
حضار: مسئولین نظام و مقامات لشکری و کشوری و اقشار مختلف مردم
بسم الله الرحمن الرحیم
میهمان واقعی در ضیافة الله
امیدوارم خدای تبارک و تعالی این عید سعید را به همۀ مسلمین و به کشور ما و ملت ما مبارک کند، و امیدوارم که با عنایت خودش با ما رفتار کند. ما مهمانهای خوبی نبودیم برای خدای تبارک و تعالی. ما را دعوت کرد به ضیافت، او میزبان بزرگ و ما میهمانان هیچ. چه بگوییم در مقابل این نعمت بزرگ الهی که ملتها را دعوت کرده است به ضیافة الله ، ضیافة الله با همۀ اسماء. و ما چگونه شکر این نعمت را بجا بیاوریم. ما که خودمان را می شناسیم که هیچ نیستیم و هر چه هست، اوست. لکن او عنایات خاصه خودش را مبذول می کند و ما را میهمان و خودش را میزبان ما قرار می دهد. یا ما را بالا
برده است تا آن حدی که این لیاقت را داشته باشیم با عنایات او، یا عنایت خودش را متنزل کرده است، همان طوری که قرآن را متنزل کرده است در ماه رمضان. قرآن نازله ای است که پس از عبور از حجابهای نور، وارد شده است در ماه مبارک رمضان، آن هم بر قلب مبارک رسول خدا، و از آن جا باز متنزل شده است تا رسیده است به آن جایی که با زبان گفته می شود؛ حالا کیفیت نزول قرآن خود یک مسئله مهم است، و کیفیت گرفتن قرآن از وحی الهی و از ملکی که مأمور این کار است، آن هم یک بحث مهم است که ما دستمان از آن کوتاه است. لکن آنی که ما از خودمان اطلاع داریم، ما مهمانهای خوبی نیستیم برای خدا. اگر میهمانهای خدا از قبیل رسول خدا و ائمۀ هدی هستند، ما چه بگوییم. و آن میزبانی ای که از آنها می کند، دست ما از آن کوتاه است. لکن ما متکی هستیم به لطف او، و ما متکی هستیم به عنایات او. و ما در ماه رمضان هر چه قصور کرده باشیم، تقصیر کرده باشیم، در این روز مبارک از او عیدی می خواهیم؛ او به فضل خودش با ما رفتار کند، نه به عدلش. امیدوارم که خداوند این ملت که مهیا شده است برای این که خدمت کند به مسلمین و اسلام، این را توفیق بدهد که بتواند از عهدۀ این خدمت بزرگ برآید، خدمت به اسلام و خدمت به بندگان خدا.
گرفتاری ملتها در چنگال قدرتها
بندگان خدا امروز گرفتارند در دست آنهایی که بر آنها سرپرستی می کنند غاصبانه. ملتها همه گرفتار چنگال این قدرتها هستند که خودشان را مصلح می دانند، صلاح جو می دانند، با اصلاح حرف می زنند. چه بکنیم ما با این وضعی که در دنیاامروز هست؟ وضعی که قدرتهای بزرگ دارند بابشر، و بدتر از او، وضع انفعالی که حکومتها دارند. مصیبت برای مسلمین این است که گرفتار یک همچو حکومتهایی هستند که همه اش انفعالی، وضع انفعالی دارند و برای عالم مصیبت این است که کسانی با ادعای صلح دوستی و به ادعای طرفداری از توده ها به همۀ مردم ظلم می کنند. آنها که خودشان را طرفدار حضرت مسیح جا زدند و ادعا می کنند که حضرت مسیح فرموده است که: اگر چنانچه کسی به شما سیلی زد آن طرف صورتتان را بگیرید تا سیلی بزند، گرچه این دروغ
است، حضرت مسیح، پیغمبر بزرگ خدا یک همچو حرف غیرصحیح را نخواهد زد. اگر به مسیح مجال داده بودند، همان طوری که موسی با قوم خودش با فراعنه عمل کرده بود، آن هم عمل می کرد. لکن مجال نداشت. مع الأسف اینهایی که می گویند ما طرفدار مسیح هستیم از آنهایی که کمونیست هستند و اصلاً به خدایش اعتقاد ندارند، اینها بدتر می کنند. که یعنی دیگر نمی شود گفت این از او بدتر، او از او بدتر، همه از هم بدتر. اینها به مسیح آن نسبت را دادند آن هم دروغ، لکن خودشان که می گویند ما طرفدار همچوایده ای هستیم، ببینید چه سیلیها به مردم می زنند. مردم چطور گرفتار اینها هستند. آنها از آن طرف، از این طرف هم مسلمانها که ملتهایشان تحت سلطۀ، ودولتهایشان منفعل از این قدرتهای بزرگ.
عدم تزکیه منشأ ظلم و ظلم پذیری
اگر همین ماه مبارک رمضان مسلمین خودشان را به طورجمعی به ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیربار ظلم رفتن مثل ـ ظالم ـ ظلم کردن، هر دواش از ناحیه عدم تزکیه است؛ قَدْاَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی، در نماز عید، این سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزکیه و ذکرالله ، ذکر اسم الله : قَدْاَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی و ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّی. تزکیه، ذکر اسم الله و صلو]ۀ، اینها مراتبی است، اگر ما به این رسیده بودیم، نه حال انفعالی پیدا می کردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم. همه از این است که تزکیه نشدیم. دولتها تزکیه نشدند و نخواهند شد ـ مگر خدا عنایت کند ـ و ظالمند. ملتهایی هم که تزکیه نشده اند، بار ظلم را به دوش می گیرند. عذر ندارند ملتها در مقابل پذیرش ظلم، ایران این عذر را از آنها منقطع کرد. آن قدرتی را که ایران شکست، در آنها نیست، در بین حکومتهای دیگر نیست، لکن مردم اول متحول روحی شدند و بعد هم آن کردند که دنیا دید. و این کشوری که الآن در دست شما آقایان است، کشوری است که با تحول روحی یک همچو مسئله را پیش آورد، لکن
حفظ این تحول اهمیتش بیشتر از اصل تحول است. باید همه کوشش کنند در حفظ این تحول. این جوانهای شما که آنها می خواستند بکشندشان به مراکز فساد و آنها را از خود بیخود کنند تا حکومت کنند، این جوانها را خدای تبارک و تعالی توفیق داد از آن جا درآمدند به سنگرها رفتند، از آن مفاسد خودشان را خلاص کردند و به معابد رفتند، یعنی، همان سنگرهایی که معابد الهی است. آنهایی که به ما اشکال می کنند که شما چرا سازش نمی کنید با این قدرتهای فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادی ملاحظه می کنند، با چشم طبیعی حل و فصل اشیا را می کنند. آنها نمی دانند که انبیای خدا چه رویه ای داشتند؟ با ظالم چطور برخورد می کردند؟ یا می دانند و خودشان را به کوری و کری زدند؟ سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهایی که به ما می گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنی اینکه دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأی تمام انبیاست. انبیای عظام، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهی از منکر، به اَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بِأسٌ شَدیدٌ، «آخَر الدواءالکی»؛ بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخِرْ دواست.
متضرر شدن دولتهای اسلامی در جنگ افروزیها
در عین حالی که کشور اسلام، کشور اسلامی ایران و مسئولین این کشور دائماً این مطلب را گوشزد می کنند که ما با این دولتهای اسلامی می خواهیم دوست باشیم، دست اخوت به هم بدهیم، با ملتها می خواهیم همراه باشیم، همقدم باشیم و اگر این طور بشود دیگر ظلمی در این ممالک اسلامی از طرف قدرتهای بزرگ نخواهد شد، لکن حکومتها تزکیه نشده اند؛ حکومتها وارد به صیام نشده اند، وارد به ضیافة الله نشده اند. دامن می زنند به جنگ و به این که جنگ را توسعه بدهند. نمی دانند که توسعۀ این جنگ، خانه خرابی
برای آنهاست. آن که با یک زندگی متوسط ساخته است، از جنگ نمی ترسد. پاسدارهای ما که یک زندگی عادی هم کمتر دارند، از جنگ نمی ترسند. ارتشی ما که یک زندگی عادی دارد، از جنگ نمی ترسد. جنگ به او ضرری نمی زند. آنهایی که دارای کاخها و بساط هستند آنها باید بترسند، ضرر به آنها می رسد. ما مهیا کردیم خودمان را برای اینکه برویم دنبال رفع ظلم، تا آنجا که می توانیم با نصیحت، با دست دوستی، با محبت با این اشخاصی که همسایه ما هستند از این کشورهای اسلامی، با موّدت، با دوستی، دائماً مسئولین ما این حرف را می زنند، لکن آنها از باب این که وارد به ضیافة الله نشده اند ـ عَلی قُلُوبِهِمْ حِجابْ، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لایَعْقلِوُن ـ با دست خودشان، خودشان را فانی می کنند. تمام مفاسد از خود آدم است. از نفس انسانی است، از جای دیگر به ما چیزی نمی رسد، هر چی می رسد از ماست ـ «اِنَّما هِیَ اَعْمالَکُمْ تَرُّدُ اِلَیْکُمْ» ـ همه چیزهایی است که از خود ما هست؛ چه مفاسدی که در دنیا بر بشر وارد می شود، از فساد خود آدم است، فساد حکومتهاست، نفسهای خبیثه است، و چیزهایی که در آن عالم به ما می رسد، آنها هم از خود ماست. بهشت را اعمال شما آباد می کند و جهنم را هم اعمال ما می افروزد. ما الآن در صراط هستیم، همان صراطی که یک طرفش دنیاست، یک طرفش عاقبت. و ما الآن در صراط داریم حرکت می کنیم. این پرده که برداشته شد، آن وقت صراط جهنم که از متن جهنم می گذرد، یعنی، آتش دورش را گرفته، این از وسط اینجا می گذرد، باید از اینجا عبور کنید. دنیا همین جور است. فساد که همان آتش است بر شما احاطه کرده، باید از همین بین فساد عبور کنید، به طوری که سالم عبور کنید. انبیا عبور می کنند، جُزنا وَ ِهیَ خامِدَةٌ، آنها آتش خاموش است برایشان، همان طور که برای حضرت ابراهیم خاموش بود، سرد بود [برای] آنها آتش خاموش است. مؤمنین هم با سلامت می گذرند، آتش خاموش نیست اما آتش به آنها ضرر نمی زند. انعکاس
همین دنیاست، یک چیز دیگری نیست، همین است که اینجاست، همه چیزهایی که در آن عالم واقع می شود عکس العمل همین چیزهایی است که در این عالم است. الآن ـ صراط ـ ما در صراط هستیم و الآن صراط در متن جهنم است و الآن صراط برای انبیای بزرگ و اولیای بزرگ خاموش است. جهنم خاموش است و الآن برای مؤمنین سالم است و برای دیگران مُحیطَةٌ بِالْکافِرین، وَاِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرین، این الآن احاطه دارد نه «سَیُحیطُ»، الآن محیط است، منتها نمی توانیم حالا ادراک کنیم. آن چشم، بسته است الآن، آن حجاب است. حجاب که برداشته شد، آن که اهل جهنم است می بیند توی جهنم است. حجاب که برداشته شد، آن که اهل بهشت است، می بیند در بهشت است، برزخ هم برای او بهشت است. برزخ هم برای آن طرف دیگر جهنم است. القبر اما حفرة من حفر النیران او روضة من ریاض الجنة. چشم از اینجا برداشته شد یک ورق دیگری پیش می آید، آن ورقی که یک وقتی پیش آمد، دیگر کار گذشته است، ما امروز باید فکرش را بکنیم.
توصیه و نصیحت به کشورهای حامی صدام
اگر تهذیب نفس باشد، نه از جنگ می ترسد کسی، نه از صلح ابا دارد؛ از هیچی باک ندارد. اما وقتی تهذیب نفس نیست، می گوید: اگر جنگ نکنیم، شاید آن طرف ما چه بکند. این جنگ افروزیهایی که الآن می بینید در منطقه دارد می شود، روی همین معناست، روی هوای نفس است، هوای نفس وادار می کند که به یک کشوری حمله کنند. هوای نفس وادار می کند که منطقه را به آتش بکشند و انسان می سوزد در این هوای نفس خودش، در همین عالم هم می سوزد. و ما حالا هم به همۀ کشورهای منطقه نصیحت می کنیم، نصیحت بر همه ـ همه باید نصیحت کنند هم را ـ نصیحت می کنیم که از این جانور دست بردارید، این آدم شدنی نیست. این صدام محال است که آدم بشود. از این دست بردارید، خودتان را مبتلا نکنید به آن چیزی که نباید مبتلا بشوید. ما نصیحت می کنیم، ما خیرخواه شما هستیم. ما هیچ روزی به عراق حمله نکردیم، الآن هم ما در
حال دفاع هستیم. یک روز اگر مهلت بدهیم، ایران را به هم می زند. ما الآن در حال دفاع هستیم از خودمان و از ملت عراق. ملت عراق با ما دوتا نیستند، برادر ما هستند. ما در حال دفاع هستیم از یک ملتی که گرفتار شده، ارتشش گرفتار است، اداری اش گرفتار است، همه چیزش گرفتار یک حزب جهنمی است. این اخباری که از آنجا می آید، انسان را می لرزاند که اینها چه گرفتاری دارند. واسف در این است که در بین همۀ کشورها، یک منحرفی با یک دستاری سرش و یک تحت الحنک، در بین جماعت مسلمین اینها هستند، و دامن می زنند به این امور. یعنی، اسلام را با آن دشمن اند، آن آخوندهای درباری بدتر ـ برای این که ـ اگر اسلام بیاید، آخوند درباری بدتر لطمه می بیند تا آن ارتشی، آنها به صلاح نزدیکترند. این طایفه اند که اگر فاسد شدند، عالَم را فاسد می کنند.
و ما باید کوشش کنیم که ان شاءالله این چیزی که در ایران پیدا شده است، ادامه پیدا کند. و این تحولی که در جوانهای ما پیدا شده است در همۀ ما پیدا بشود. من وقتی فکر این پاسدارها را، این ژاندارمری را، این ارتش را که در آن گرمای شدید خوزستان دارند برای اسلام خدمت می کنند [می کنم]، واقعاً از خودم خجالت می کشم که ما چه هستیم و آنها چه هستند، ماها چکاره ایم و آنها چکاره اند. آنها تهذیب شدند ـ تا اندازه ای البته ـ و ما ماندیم در این صف نعال. و از خدا می خواهیم که با ما با لطف و عنایات خودش رفتار کند، به ما رحم کند و ما را از این گردابی که در آن مبتلا هستیم و آن گرداب خودمان هست، اعمال خودمان هست، ما را نجات بدهد. خداوند ان شاءالله به همه شما توفیق بدهد که برای این ملت خدمت بکنید. به ملت توفیق بدهد که برای این دولت خدمت بکند. به همه ما توفیق بدهد که برای اسلام خدمت کنیم، و همت ما رفع ظلم از مظلومین و قطع ید مستکبرین باشد.
والسلام علیکم و رحمة الله