فصل سوم
خصوصیات انبیای الهی
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 87
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 88
خصوصیات انبیای الهی
نسخ در احکام انبیا
لیْسَ علم الأنبیاء بالأحکام من قَبیل الأجتهاد فانّهم عَلیْهم السَّلام یسْتکشِفونَ الحقائِق منَ الأِطّلاع عَلی ما فی علم الحقّ اواللّوْحِ المحْفوظ حَسَب مراتبهم وَ لیْسَ النّسْخ مِنْ قبیل کشْف خَطأ النّبیّ السّابق بَل الحکم فی زمن النّبیّ السّابق کانَ بالنّسبَة الی الأمّة ما حَکم بهِ ذلکَ النّبیّ وَالنّسخ عبارة عنْ استکشاف حدّ الحکم السّابق لارفع الحُکْم المطلق.(83)
* * *
یگانگی منبع اخذ احکام در نبیّ و ولیّ خاص
«ولاتجتمع هذه النّبوّة العامّة وَ التّشریع المورُوث فی شخص واحِد»
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 89 قوله: ولاتجتمع هذه النّبوّة الخ، ای لاتجتمع النّبوّة العامّة الّتی هیَ الأنباء عَن الحقائق وَالمعارف بمرتبتها الکاملة المنطبقة عَلی الوَلیّ الخاصّ مَعَ التّشریع الْموروُث الّذی هُوَ الأجتهاد فی شخصٍ واحد فانّ الوَلیّ الخاصّ یأخذ الأحکام عَنْ معْدن اَخذالنّبیّ منه وَ ینکشف الأحکام عنْده بواسِطَة التّبعیَّة وَالنّبیّ ینکشف لدیْه بالأصالة.(84)
* * *
انبیا پدران روحانی
انبیا مورثان علم و حکمت
و این وراثت روحانی است، و ولادت علما از انبیا ولادت ملکوتی است. و انسان همان طور که به حسب نشئۀ مُلکیه و جسمانیه ولیدۀ مُلک است، پس از تربیت انبیا و حصول مقام قلب برای او، ولادت ملکوتی پیدا کند. و چنانچه منشأ این ولادت پدر جسمانی است، منشأ آن ولادت انبیا، علیهم السلام، هستند. پس، آنها پدرهای روحانی هستند و وراثت وراثت روحانی باطنی است، و ولادت ولادت ثانوی ملکوتی است... و انبیا، علیهم السلام، به حسب این مقام روحانیت، مالک درهم و دینار و متوجه به عالم مُلک و شئون مُلکیه نبودند، و اِرث آنها به حسب این مقام غیر از علم و معارف چیز دیگر نبوده؛ گرچه به حسب ولادت مُلکی و شئون دنیوی دارای تمام حیثیات بشریّه بودند: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ.
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 90 [و] وارث آنها به حسب این مقام علما نبودند، بلکه اولاد جسمانی خودشان بودند؛ و ارث آنها به حسب مقام جسمانیت ممکن است درهم و دینار باشد.
و این حدیث شریف دلالت واضحه بلکه صراحت دارد در وراثت روحانیه؛ به طوری که ذکر شد. و مقصود رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، از حدیثی که منسوب به آن سرور است که نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ لا نُوَرِّثُ بر فرض صحت معلوم است همین بوده که به حسب شأن نبوّت و وراثت روحانی، ارث مال و منال نمی گذاریم؛ بلکه ارث ما علم است.(85)
* * *
هماهنگی انبیا در ادراک حقایق
اختلافات علما در علوم مختلف برای این است که هیچ یک از آنها تجرّد کامل نداشته اند و هر کدام به اندازه ممازجت ظلمت مادیّت با نور وجود و به میزان تجرّدش، حقایق را ادراک کرده اند؛ و لذا اختلافات بین عالمان الی ماشاءالله است. امّا کسانی که مجرد کاملند علومشان مطابق واقع می باشد؛ و لذا همۀ انبیا در کشفیّات مطابق هم بوده اند و علوم و اخبارات آنها همیشه موافق همدیگر بوده، و ابداً مطالب همدیگر را تکذیب نکرده اند و محال است که تکذیب کرده باشند. البته نه از جهت تقدّس و اینکه ذمّ مؤمن حرام است، بلکه از این جهت که همه آنها در ادراک حقایق، موافق و
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 91 هماهنگ همدیگر بوده اند. چنانکه ما در «الواحد نصف الاثنین» اختلاف نداریم، زیرا این یک معقول ضعیفی از معقولات است و پایین ترین مرتبۀ تجرّد را دارد و نفس با اوّلین درجه تجرّد هم این معنی را درک می نماید. هر اندازه تجرّد بیشتر باشد، انسان بیشتر به ادراک اعیان مجرّده نایل می گردد، به طوری که اگر مداومت داشته باشد، حقایق از نفس و قلب او طلوع می نماید. البته منظورمان این است که با مبادی عالیه انس اتّحادی حاصل شود، نه اینکه فقط انسان مفهومی را درک کند.
پس، به همین جهت است که انبیا و مرسلین بشر را به یک مبدأ توجّه می دهند و به سوی اعمالی که کوتاهترین راه به مقصود است، سوق می دهند.(86)
* * *
صاحبان مقام صحو و راجعان به خلق برای هدایت
وارستگان از حجب حقی و خلقی
بدان ای عبد سالک که حصر «عبادت» و «استعانت» به حق نیز از مقامات موحّدین و مدارج کاملۀ سالکین نیست؛ زیرا که در آن دعوی است که منافی با توحید و تجرید است؛ بلکه رؤیت عبادت و عابد و معبود و مستعین و مستعانٌ به و استعانت منافی با توحید است. و در توحید حقیقی که به قلب سالک جلوه کند، این کثرات مستهلک و رؤیت این امور مضمحل است. بلی، کسانی که از جذبۀ غیبیّه به خود آمده و مقام صحو برای آنها حاصل شده، کثرتْ حجاب آنها نیست. زیرا که مردم چند طایفه اند: گروهی محجوبانند؛ چون ما بیچارگان فرورفته در حجب ظلمانی طبیعت. و گروهی سالکانند، که مسافر الی الله و مهاجر به سوی بارگاه قدسند. و گروهی واصلانند، که از حجب کثرت خارج و اشتغال به
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 92 حق دارند و از خلق غافل و محجوبند؛ و از برای آنها صعق کلی و محو مطلق حاصل شده. و یک گروه راجعان الی الخلق هستند، که سمت مکمِّلیّت و هادویّت دارند؛ چون انبیاء عظام و اوصیاء آنها علیهم السلام. و این طایفه با آن که در کثرت واقع و به ارشاد خلق مشغولند، کثرت حجاب آنها نیست و از برای آنها مقام برزخیّت است.
بنابراین اِیّاکَ نَعْبُدُ و اِیّاکَ نَسْتَعین به حسب حالات این طوایف فرق می کند: پس، از ما محجوبان صرف ادّعا و صورت است. پس، اگر تنبّه بر حجاب خود پیدا کنیم و نقصان خود را دریابیم، به هر اندازه ای که از نقصان خود مطّلع شویم، عبادت ما نورانیّت پیدا کند و مورد عنایت حق تعالی شود. و از سالکان به اندازۀ قدم سلوکْ نزدیک به حقیقت است. و از واصلان نسبت به رؤیت حقْ حقیقت است؛و نسبت به رؤیت کثرتْ صِرف صورت و جری بر عادت است. و از کاملانْ صرف حقیقت است؛ پس نه آنها حجاب حقّی دارند و نه حجاب خلقی.(87)
* * *
جنبۀ الهی همۀ اعمال انبیا
انبیا اینطور بودند که معاشرتهایشان هم جنبۀ الهی داشته است؛ ازدواجهاشان هم جنبۀ الهی داشته؛ همه چیزهایشان؛ هر جهتی که ما به نظرمان یک جهت مادی حیوانی هست آنها این جنبه را انسانی، این جنبه را الهی کرده اند. اگر جنگ می کنند، جنگهایشان الهی است و برای اوست. اگر صلح می کنند صلحهایشان هم الهی است و برای اوست. در مقابل طاغوت. یک جنبۀ الهی در مقابل طاغوت است. طاغوت همه چیزش مادی است؛ شیطانی است؛
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 93 معنویات را هم می کشد طرف مادیات و طرف دنیا. لکن آنها که تابع دستورات الهی هستند همین مادیاتی که همه از آن استفاده می کنند، همین مادیات را، یک صورت معنویت به آن می دهند؛ با جنبۀ معنویت به اینها نگاه می کنند؛ همۀ عالم را به جنبۀ الهیت نگاه می کنند؛ همه را مظاهر خدا می دانند.(88)
16 / 3 / 58
* * *
عامل نستوهی و استقامت انبیا
آن عملی که الهی باشد و انگیزه ای جز الهیت نداشته باشد، مثل اعمالی که انبیا ـ علیهم السلام ـ در تبلیغات خودشان انجام می دادند. این اعمال طوری است که هیچ انگیزه ای ندارد، الاّ خدای تبارک و تعالی. و لهذا انبیای بزرگ در عین حالی که در این تبلیغشان و در این ارشادشان، آنقدر زحمات را متحمل می شدند، هیچ یک از این زحمات، آنها را از آن عملی که داشتند سست نمی کرد. و باید گفت که هیچ یک از آن زحماتی که ما و به حسب انگیزه های بشری به نظر می آید که زحمت است، برای آنها اینطور نبود. برای اینکه روی آن مقصدی که آنها حرکت می کردند و عمل می کردند، آن مقصد به قدری بزرگ بود و به قدری عالی بود که تمام زحماتی که برای آن مقصد متحمل می شدند، به نظرشان زحمت نبود. مقصد نظر بود. و لهذا می بینید که تمام عمرشان را انبیا صرف می کردند در همان مقصدی که داشتند. و یک قدم عقب نمی گذاشتند. و هیچ تزلزلی در روح آنها حاصل نمی شد.(89)
6 / 8 / 59
* * *
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 94
حرکت برای خدا و تکیه بر خدا
انبیا با دست خالی می آمدند کارهای بزرگ می کردند. پیغمبر اکرم چی بود؟ خوب، یک شبانی بود در مکه، همه هم با او مخالف بودند و اذیتش هم می کردند و چه می کردند منتها [مؤمن] بود، اما این یک شبان پا شد یک همچو کاری کرد که حالا دنیا را این طور کرده. حضرت عیسی هم همین طور، حضرت موسی هم یک شبانی بود آن هم این طور، حضرت ابراهیم هم همین طور، یکی بودند اینها خودشان، لکن جمع بودند، یک ملت بودند هر یکیشان، یعنی همه چیز داشتند. و عمده همان است که نقطۀ اتکا خدا بوده است، برای خدا بوده، حرکت برای خدا. سیرالی الله تعالی بوده، سیرالی الله تعالی چون بوده است، هرکاری که می کردند الهی بوده. ناهار هم می خوردند الهی بوده. نماز هم می خواندند الهی بوده، جنگ هم می کردند الهی بوده.(90)
19 / 9 / 64
* * *
پیروزی انبیا در راه انسانیت
انبیا ـ علیهم السلام ـ پیروز بودند، در آن راهی که راه مستقیم انسانیت است پیروز بودند. ولو اینکه کشته شده اند، ولو اینکه آتش زدند بعضی شان را، ولو اینکه به زحمت انداختند آنها را، لکن در آن راهی که راه انسان بود همۀ آنها پیروز بودند، در مقابل آنهایی که طاغوت بودند. فرعونها و امثال آنها در این راه شکست خوردند. در راهی که راه انسان است، آنها شکست خوردند. اصلش در این راه نیامدند.
دشمنهای انسانیت و اسلام، اصلش شمّ این معنا را نکردند که یک چیز دیگر غیر از این حیوانیت و غیر از این طبیعت هم هست. آنهایی که فهمیدند که مقصد، مقصد الهی باید باشد و ما از خداییم
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 95 و به او رجوع می کنیم؛ اِنّا لله وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُون. ما از خداییم. ما کاری انجام نمی دهیم، ما همان چیزهایی که خدا به ما داده است در راه خودش [می دهیم]. اگر مثل انبیا هم فرض کنید، یا در طریق انبیا هم باشیم، این کوردلی است که انسان خیال کند من یک کاری کردم.(91)
6 / 8 / 59
* * *
نگاه غیراستقلالی به اسباب و ابزار
آنان ـ علیهم صلوات الله و سلامه ـ برای مقاصد الهی و انسانی همه کوشش های لازم را می فرمودند، اما نه مثل ما کوردلان که با استقلال، نظر به اسباب داریم بلکه هر چیز را در این مقام که از مقامات معمولی آنان است از او ـ جلّ و علا ـ می دانستند و استعانت به هر چیز را استعانت به مبدأ خلقت می دیدند و یک فرقِ بین آنان و دیگران همین است. من و تو و امثال ما با نظر به خلق و استعانت از آنها، از حق تعالی غافل هستیم و آنان استعانت را از او می دانستند به حسب واقع، گرچه در صورت، استعانت به ابزار و اسباب است، و پیشامدها را از او می دانستند گرچه در ظاهر نزد ماها غیر از آن است. و از این جهت پیشامدها، هر چند ناگوار به نظر ما باشد، در ذائقۀ جان آنان گوارا است.(92)
26 / 4 / 63
* * *
صاحب روح با ثبات و طمأنینه
انبیاء عظام است که یک تنه در مقابل پندارهای جاهلانه یک جهان، قیام و نهضت می کنند، و از تنهائی خود و زیادی جمعیّتهای
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 96 مخالف هیچ خوف و وحشتی به خود راه ندهند، و بر همۀ پندارهای بیخردانه چیره شوند، و تمام عادات و اطوار جهانیان را پایمال کنند و آنها را به رنگ خود درآورند. این روح ثبات با طمأنینه است که جمعیّتهای کم را در مقابل گروه های انبوه حفظ می کند، و بر ممالک بزرگ عالم با عِدّه و عُدّه معدود مسلّط و چیره می کند.(93)
* * *
پیشبرد مکتب، تنها هدف پیامبران
انسان باید توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مکتبش فانی کند. هی نگوید من، بگوید: مکتب من. هر وقت می گویید، «مکتب من» بگویید. از پیغمبرها بشنوید این مطلب را. از اولیای خدا تعلیم بگیرید که همیشه دنبال مکتب بوده اند، نه دنبال خودشان؛ نه خودشان زرق و برق دنیایی داشته اند و نه اینقدر توجه به نفْس داشتند که من چه کردم.(94)
15 / 5 / 59
* * *
جنگ برای نشر توحید
انبیا که جنگ می کردند با مخالفین توحید مقصدشان این نبود که جنگ بکنند و طرف را از بین ببرند، مقصد اصلی این بود که توحید را در عالم منتشر کنند؛ دین حق را در عالم منتشر کنند. آنها مانع بودند. اینها می دیدند که این مانع را باید برداشت تا به مقصد رسید.(95)
11 / 3 / 58
* * *
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 97
جنگ و صلح برای خدا
سیرۀ انبیا از اول تا آخر بوده است که جنگ و صلحشان برای خدا بوده است، هیچ پیغمبری جنگ نکرد الاّ برای خدا و صلح نکرد الاّ برای خدا.(96)
1 / 1 / 68
* * *
قیام در مقابل طاغوت، فروتنی در برابر مستضعفان
سیرۀ انبیا برای این بوده است که در مقابل طاغوت محکم می ایستادند و در مقابل ضعفا و فقرا و مستضعفین و مستمندان فروتن بودند... کسی که توجه دارد به اینکه قدرت هر چه هست مال خدای تبارک و تعالی است و دیگران هیچ نیستند، این دیگر نمی تواند خاضع بشود در مقابل یک قدرتمندی.(97)
7 / 6 / 61
* * *
شفادهندگان قلوب و ارواح
انبیاء علیهم السلام نیز برای شفاء جسمانی نیامده بودند گرچه شفاء می دادند؛ آنها اطبّاء نفوس و شفادهندگان قلوب و ارواحند.(98)
* * *
طبیب جانها، مربّی روحها
الأنبیاء علیهم السلام أطبّاء النفوس ومربّی الأرواح و مخرجها من الظلمات إلی النور و من النقص إلی الکمال.(99)
* * *
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 98
اصلاحگران جامعه، اطبّای نفوس
انبیا بنایشان بر این بود که دست به شمشیر نبرند الاّ برای آنها که علاجی ندارند جز شمشیر و فاسد می کنند جامعه را. آن که فاسد می کند جامعه را و دست از فسادش بر نخواهد داشت او را باید از جامعه جدا کرد. و یک غدۀ سرطانی است که جامعه را فاسد می کند.
انبیا مثل یک طبیبی بودند، آنها که می خواستند اصلاح کنند جامعه را. اگر یک طبیبی آمد و غدۀ سرطانی را، چاقو را درآورد و شکم را پاره کرد و غدۀ سرطانی را درآورد، شما فریاد می زنید که شکم مردم را پاره کردی، جانی هستی؟! نه، احترامش می کنید و اجر هم به او می دهید و دستش را هم فرض کنید می بوسید و خیلی هم خوشحال می شوید، برای اینکه این شکم را پاره کرده. اما برای درآوردن غدۀ سرطانی که این را به هلاکت می رساند. انبیا این طور بودند.
انبیا در عین حالی که خدای تبارک و تعالی می فرماید: که چرا این قدر خودت را به زحمت می اندازی، چرا این قدر خودت را می خواهی بکشی که اینها ایمان نمی آورند؟! آن قدر عاطفه داشته است و آن قدر دلش می خواسته است که مردم صالح بشوند، خوب بشوند، لکن وقتی که می دید که فلان جمعیت اگر باشند مردم را به فساد می کِشند، شمشیر او همان چاقوی طبیب است. او طبیب عالم است و طبیب جامعه است و جامعه را باید با حُسن نیّتی که دارد اصلاح بکند.(100)
4 / 11 / 59
* * *
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 99
صاحبان اسرار الهی
«فامتثلوُا وَاعْربوُا عَن بعْض ما شاهدوُا لکن بلسانِ التّشویق وَالأیماء الجامِع بیْن الکتم وَالأِفشاء وَفاء لحُقُوق الحِکْمَة»
فانّ الأنبیاء عَلیْهم السَّلام صاحب الأسْرار وَ لیسَ منْ شأنهم افشائها لَدی الأغیار وَ لذا تریهم فی اظهار المعارف کان لسانهم غیر لسان الحکماء والمحقّقون ایضاً تابع لهم فی ذلکَ.(101)
* * *
جلوۀ رحمت حق، مایۀ نجات امّت
تمام انبیا از صدر عالم تاکنون، تمام انبیا یک جلوۀ رحمتی بوده است از خدای تبارک و تعالی و چنانچه موجودیت همۀ ما جلوۀ رحمت حق تعالی است. همین طور هدایت خدای تبارک و تعالی به واسطۀ انبیا، یک رحمت بزرگی است بر همه. رحمةللعالمین است پیغمبر، و همۀ انبیا رحمت بوده اند و این برای این است که این بشر متوجه نیست، جاهل است، نمی داند چه خبر است آن طرف، نمی داند که راه انسانیت را اگر طی نکند چه خواهد گذشت بر او... بنابراین، آنهایی که، انبیا و اولیایی که راهها را می دانستند، عواقب را می دانستند، برای بشر غصه می خوردند و جانفشانی می کردند که مردم را نجات بدهند.
یک جانفشانی است و فعالیتی است که می خواهد خودش برسد به نوایی، مردم را وادار می کند به شیطنت، جوانها را وادار
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 100 می کند به اینکه خودشان را به کشتن بدهند تا بعد بیاید او زمام امور را به دست بگیرد؛ این یک طور است. یک طور هم این هست که همه چیزش را فدای بشر می کند برای تهذیب بشر؛ انبیا اینطورند. انبیا یک روزشان برای خودشان صرف نشده است، یک ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به این بوده است که این مریضها را، اینهایی که دارند خودشان را به چاه می اندازند، اینهایی که دارند خودشان را به عاقبتهای بسیار بد می اندازند، اینها را نجات بدهند.(102)
23 / 10 / 60
* * *
اختیار فقر بر غنا و ابتلا بر راحت
طبیعی این نوع بنی الانسان است که در وقت بلیات تشبث به هر رکنی که احتمال نجات در او دهند پیدا می کنند، و در وقت سلامت و راحتْ غفلت از آن پیدا می کنند؛ و چون خواصْ رکنی جز حق سراغ ندارند، بدان متوجه شوند و انقطاع به مقام مقدس او پیدا کنند. و حق تعالی از عنایتی که به آنها دارد، خود سبب انقطاع را فراهم فرماید. گر چه این نکته، بلکه نکتۀ سابقه، نسبت به انبیا و اولیای کمل درست نیاید؛ چه آنها که مقامشان مقدستر از آن است و قلبشان محکمتر از آن است که به این امور علاقه به دنیا پیدا کنند، یا در توجه و انقطاعشان به حق فرقی حاصل شود.
و تواند بود که انبیا و اولیای کمل چون به نور باطنی و مکاشفات روحانی یافته اند که حق تعالی به این عالم و زخارف آن نظر لط ف ندارد و دنیا و هر چه در اوست خوار و پست است در پیشگاه مقدس او، از این جهت اختیار کردند فقر را بر غنا و ابتلا را
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 101 بر راحتی و بلیّات را بر غیر آنها.(103)
* * *
بی اعتنایی به مقامات دنیایی
پیغمبران به نعمتهایی که به مردم معمولی می دهند نظر ندارند و آن نعمتها را به هیچ نمی شمرند، بلکه در همین دنیا که منزل ثواب و رسیدن به آن مقامات معنویّه به حسب حقیقت نیست نیز این سخن جریان دارد. فرعونیان و فرعون با آنکه سلطنتها و ممالکی داشتند که موسی آن را نداشت؛ ولی نزد موسی از کمالات روحیه چیزهایی بود که به مملکت فرعون اعتنا نداشت و فرعونیان و فرعون از آن لذّاتی که موسی با آن دلخوشی داشت در خواب هم نمی دیدند.(104)
* * *
برگزیدگان از بین مستضعفین
حضرت موسی یک شبانی بوده است و سالها برای حضرت شُعَیْب شبانی می کرده است. و همین شبان را چون لیاقت داشته است، خداوند مبعوثش کرده است و در اسلام هم پیغمبر اسلام از قریش بوده لکن قریش آن ثروتمندهایشان و آن مستکبرینشان یک دسته بودند؛ و این طایفه پایینتر، که خود حضرت می فرمایند من هم شبانی کرده ام، یک موجودی بوده است که از طایفۀ فقیر بوده است که اینها خود حضرت و عموهایش، اینها فقیر بوده اند. و لهذا در یک وقتی حضرت فرمود که ابوطالب نمی تواند بچه هایش را حفظ کند، ما برداریم هر کدام قسمت کنیم. این برای این بوده است که مال [نداشتند].
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 102 و این طایفه پایین را همیشه این طور بوده که پیغمبرها این مردم مستضعف را، این طایفه ای را که مستکبرین آنها را ضعیف می شمردند و می دیدند که شما چیزی نیستید در مقابل ماها، از همینها، خداوند یکی را انتخاب می فرمود روی لیاقت ذاتی که داشت، و او را در مقابل مستکبرین قرار می داد.(105)
30 / 4 / 58
* * *
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 103
کتابنبوت از دیدگاه امام خمینی(س)صفحه 104