روزنامه ای که به سلولها می دادند، جگر زلیخا بود؛ چون زیر هشت  روزنامه کیهان را می گرفت و هر خبری که راجع به درگیری بود درمی  آورد بعد آن روزنامه را به ما می دادند. شش ورق بیشتر نداشت. وقتی  نگاهش می کردیم همه پاره و آش و  لاش بود.
      
         
      
      
        
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 152