ولایت حاکم بر اموال صغار

ولایت حاکم بر اموال صغار از دیدگاه امام خمینی (س)

البته درصورتی که تصدی اموال صغار از سوی ولی قهری به وصی محول نشده باشد، ولایت حاکم بر اموال صغار بلامعارض بوده و ثابت است هرچند که ولی قهری برای دیگر امور صغار، وصی نصب نموده و آن وصی زنده باشد؛ زیرا حیطه مسئولیت و حدود عمل وصی را موصی و در چهارچوب شرع تعیین می کند؛ و لازم نیست که همه امور اطفال بر قیمی که تعیین می شود واگذار گردد بلکه ولی قهری می تواند برای فردی که تعیین می کند سرپرستی جهت خاص و تصرف مخصوصی را معین کند و در این صورت او باید به همان اکتفا نماید و امر غیر آن، به دست حاکم یا منصوب از ناحیه او قرار می گیرد.

امام خمینی (س) در کتاب تحریرالوسیله به این نکته تصریح نموده و می فرماید:

ولایت حاکم بر اموال صغار با فقدان پدر و جد پدری و نبود وصی بر اموال آنان، ازجمله سازوکارهای سازنده و نظام بخش امور اجتماعی با هدف حفظ مصالح و منافع صغار است و جلوگیری از سوءاستفاده ها است،

و این مقصود و هدف، خصوصاً در جوامع امروز که به لحاظ گستردگی و پیچیدگی های خاص آن، اعمال ولایت باواسطه و توسط سازمان ها و مقامات و نیروهای اداری صورت می گیرد، زمانی محقق می گردد که رسیدگی ها بر پایه مقررات و قواعد شرعی و اصول و بن مایه های انسانی و با در نظر گرفتن واقعیت های عینی فرد و اجتماع صورت  پذیرد. پس هرگز مجوز رفتار بر پایه سیاست ها و مصلحت سنجی های موهوم و متاثر از تعلقات خاطر شخصی و تمنیات نفسانی، و در جهت مصالح کسانی غیر از مولی علیه نیست.

به همین جهت است که امام خمینی (س) در تحریرالوسیلة می فرماید:

«ظاهراً عدالت در ولایت پدر و جد شرط نیست، پس حاکم در صورت فاسق بودن آن ها ولایتی ندارد، لیکن هر وقت و لو با قرائن احوال، برایش آشکار شود که از پدر و جد به مولی علیه ضرر می رسد، باید آن ها را عزل کند و از تصرف در اموال او جلوگیری نماید.»

بنابر این هدف و فلسفه ولایت بر اظفال چه در در خصوص پدر و جد پدری و چه نسبت به وصی و چه نسبت به حاکم، حفظ مصالح و منافع آنان و جلوگیری از سوءاستفاده ها و بدون متصدی نماندن امور مربوط به آنان است. به همین جهت مراتب متعدد از ولایت بر صغار پیش بینی شده است.

(۱)یشترط موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۳، تحریرالوسیلة، ج ۲، ص: ۱۵، کتاب الحجر، القول فی الصغر، مسألة ۶.

(۲) موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۳، تحریرالوسیلة، ج ۲، ص: ۱۱۴، کتاب الوصیة، مسألة ۵۶.

. انتهای پیام /*