نظام خلقت، نظامی است بنا شده  بر اساس حکمت و تدبیر و نظامی است  احسن، متعادل و مبتنی بر عدل. و در زندگی انسان‌ ها هم تحقق عدالت، یکی از خواست های دیرینه و از جمله اهداف و حقوقی است که پیامبران و اولیای الهی و مصلحین راستین اجتماعی همواره برای برپائی و استقرار آن تلاش کرده و بعضا در این راه جان باخته‌اند.

 در قاموس بشری به همان میزان که  عدل زیبا و مفهوم و مصداق آن دلنشین است، ظلم و بیدادگری منفور و مبغوض است. و در فرهنگ دینی ما به میزانی که به عدل و جایگاه والا و بی نظیر آن  پرداخته شده، برای روشن شدن  جنبه‌ های مختلف ظلم  هم در ساحت اجتماعی و هم در بعد اخلاق فردی، به طور مبسوط  به وجوه مختلف آن پرداخته شده و در جمیع جهات مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته است که آیات و روایات و سیره بزرگان دین مشحون از آن است.

و نهایت امر اینکه به قول نبی مکرم (ص) اسلام: «مهدی امت من کسی است که هنگام پرشدن زمین از بیداد و ظلم آن را پر از قسط و عدل خواهد کرد»

و این سفارش امام عدالت علی بن ابیطالب است که: «دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.»

و امام خمینی این فرزند راستین اسلام و مروج واقعی فرهنگ علوی و منادی عدالت و آزادگی و دشمن ظلم و بیداد در همه ابعاد و وجوه آن، در باب ارزش و فضیلت عدل و جلوه‌ های مختلف آن و  مذمت رذیله ظلم  و راه ها و شکل های گوناگون آن مطالب و سفارشات درس آموز و راهگشائی دارند که در جای خود ضرورت بررسی، ترویج ، پیروی و عمل را دارد که البته در این مقال نمی‌گنجد و فقط یادآور این نکته می‌ شود که در ترسیمی از وظایف و مأموریت های ائمه معصومین - علیهم سلام الله-  ظلم ستیزی را وجه بارز آن می‌ دانند که ذیلا نمونه‌ هائی به مناسبت شهادت حضرت امام موسی‌ بن جعفر-علیه ماالسلام - تقدیم می‌شود:

 

اینکه می‏ بینید «هارون» حضرت موسی بن جعفر (ع) را می‏ گیرد و چندین سال حبس می‏ کند، یا «مأمون» حضرت رضا(ع) را به مرو می‏ برد و تحت الحفظ نگه می‏ دارد و سرانجام مسموم می‏ کند، نه از این جهت است که سید و اولاد پیغمبرند و این ها با پیغمبر (ص) مخالفند؛ هارون و مأمون هر دو شیعی بودند، بلکه از باب «الملک عقیم» است و لو این ها می‏ دانستند که اولاد علی (ع) داعیه خلافت داشته بر تشکیل حکومت اسلامی اصرار دارند، و خلافت و حکومت را وظیفه خود می‏ دانند. چنانکه آن روز که به امام (ع) پیشنهاد شد حدود «فدک» را تعیین فرماید تا آن را به ایشان برگردانند، طبق روایت حضرت حدود کشور اسلامی را تعیین فرمود. یعنی تا این حدود حق ماست و ما باید بر آن حکومت داشته باشیم، و شما غاصبید. حکام جائر می‏ دیدند که اگر امام موسی بن جعفر (ع) آزاد باشد، زندگی را بر آنها حرام خواهد کرد؛ و ممکن است زمین ه‏ای فراهم شود که حضرت قیام کند و سلطنت را براندازد. از این جهت مهلت ندادند اگر مهلت داده بودند، بدون تردید حضرت قیام می‏ کرد. شما در این شک نداشته باشید که اگر فرصتی برای موسی بن جعفر (ع) پیش می‏ آمد، قیام می ‏کرد و اساس دستگاه سلاطین غاصب را واژگون می‏ ساخت. (ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، ص: 150 و 151)

***

بر حسب روایت وقتی که امام (ع) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. بعد که موقع تقسیم سهمیه بیت المال شد و نوبت به بنی هاشم رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! مأمون که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. هارون به او گفت عقل تو نمی ‏رسد. بنی هاشم را باید همین طور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ و گر نه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت  ائمه (ع) نه فقط خود با دستگاه های ظالم و دولت های جائر و دربارهای فاسد مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند. بیش از پنجاه روایت در وسائل الشیعه و مستدرک و دیگر کتب هست که از سلاطین و دستگاه ظلمه کناره‏ گیری کنید؛ به دهان مداح آنها خاک بریزید؛ هر کس یک مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان‏ بریزد، چنین و چنان می‏ شود. خلاصه دستور داده‏ اند که با آنها به هیچ وجه همکاری نشود و قطع رابطه بشود. از طرف دیگر، آن همه روایت که در مدح و فضیلت عالم و فقیه عادل وارد شده، و برتری آنها را بر سایر افراد مردم گوشزد کرده ‏اند. اینها همه طرحی را تشکیل می‏ دهند که اسلام برای تشکیل حکومت اسلامی ریخته. برای اینکه ملت را از دستگاه ستمکاران منصرف و روگردان سازد و خانه ظلم را ویران کند؛ و درب خانه فقها را به روی مردم بگشاید- فقهایی که عادل و پارسا و مجاهد هستند- و در راه اجرای احکام و برقراری نظام اجتماعی اسلام می ‏کوشند. (ولایت فقیه، متن، ص: 152 و 153)

***

 

ائمه- علیهم السلام- مرتب مقابله کردند. تو حبس هم [که‏] بودند مقابله کردند. موسی بن جعفر تو حبس هم مقابله می‏ کرد. (صحیفه امام، ج2، ص371)     

***

مبارزه پیشوایان اسلام با شاهان‏

علمای اسلام، پیغمبر اسلام، ائمه اسلام، همیشه مخالفت با این سلاطین عصرشان کرده‏ اند. زمان آنها دیگر سلاطین بوده [اند]؛ اینهایی که به اسم خلفا سلطنت می‏ کردند. حضرت موسی بن جعفر را پانزده سال یا ده سال در حبس نگه می‏ دارد آیا برای اینکه نماز می‏ خواند؟ ... هارون و مأمون خودشان نماز می‏ خواندند. امام جماعت هم بودند، امام جمعه هم بودند، برای اینکه نماز می‏ خواند ... گرفتند ایشان را؟! برای اینکه یک سید، اولاد پیغمبری است یا امامی است؟! برای این هاست؟ نه، برای این است که حضرت موسی بن جعفر مخالف با رژیم بوده است، با آن رژیم طاغوتی مخالف بوده. مخالفتش با رژیم، اسباب گرفتاری‏ اش بوده، نه اینکه یک آدمی بوده است چون نماز می ‏خوانده، گرفتند او را؛ چون آدم خوبی [بوده‏]، چون که پسر پیغمبر بوده. آنها پیغمبر را فریاد می ‏کردند در اذانشان و پیغمبر را ثنا می‏ کردند، لکن وقتی مخالف رژیم می‏بینند این آدم هست، باید بگیرند حبسش بکنند. ( صحیفه امام، ج‏4، ص: 100)

***

آقای صدر حالا دو سال است که در حبس هستند، لکن جدّ ایشان هفت سال می‏ گویند مسلّم بوده، احتمال چهارده سال هم هست. این یک راهی بوده است که همه اولیای خدا، نه فقط آنهایی که در زمان اسلام بودند، قبل از اسلام هم انبیا و اولیایی که بودند، راهشان همین بوده. این طور نبوده است که آنها در رفاه مادی باشند و در- عرض کنم- کارهای چه. وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید، می ‏بینید که سرتاسر تاریخ انبیا مجاهده و زحمت و تعب بوده است، لکن آنها خوش بودند به اینکه در خدمت آن هدفی که دارند بودند و این، هم مایه افتخار شماست و [هم‏] خانواده آقای صدر که یک فرد لایقی که خدمت می‏کرد، در راه خدمت گرفتاری ‏ پیدا کرده است. من امیدوارم که این گرفتاری آمدش زود سر بیاید و من دعای به ایشان می‏ کنم و خواهم کرد و امیدوارم که زودتر ان شاء اللَّه، ایشان خلاص بشوند و برگردند. (صحیفه امام، ج13، ص167)


 

 

. انتهای پیام /*