هر روز با امام / ۲۵ خرداد / نگاهی به اتفاقات دوران حیات امام

در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.

عناوین مطالب سرویس های اطلاع رسانی

جایگاه مردم در نظام حکومتی اسلامی

جایگاه مردم در نظام حکومتی اسلامی

در میان اندیشمندان و مصلحان جهان در قرن های اخیر، حضرت امام خمینی ـ‏‎ ‎‏رضوان الله علیه ـ از این ویژگی منحصر به فرد برخوردار بوده است که توانست ضمن‏‎ ‎‏ارائه طرح تفصیلی روشن و مستدلی از نظریه حکومتی اسلام موفق به برپایی و اجرای‏‎ ‎‏آن گردد و جامعه ای با ریشه های عمیق تمدن و فرهنگ را در کشوری گسترده و برخودار‏‎ ‎‏از جای گاه برجسته ای در نقشه سیاسی ـ اجتماعی جهان در جهت انقلابی فراگیر رهبری‏‎ ‎‏کند و با حمایت گسترده و بی نظیر مردم، سیستم حکومتی مورد نظر خود را به اجرا‏‎ ‎‏درآورد و حکومتی نیرومند و پایدار را بر شالوده آن بر پا کند.‏‏‏ما در این نوشتار، در تکمیل مباحث پیشین خود در زمینه تبیین اندیشه سیاسی‏‎ ‎‏حضرت امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ طی چند مطلب، به طور مختصر و ساده به‏‎ ‎‏بررسی و تبیین یکی از مهم ترین ارکان اندیشه سیاسی امام (که جایگاه مردم در سیستم‏‎ ‎‏حکومتی اسلام است) می پردازیم.‏‏‏ ‏‏‏مطلب اول: ارکان عقلی حکومت‏‏‏بنابر آن چه عقل نظری و عقل عملی حکم می کند، حکومت در هر جامعه و در هر‏ ‏زمان و مکانی باید بر دو پایه اصلی: قدرت و مشروعیت استوار گردد، زیرا حکومت‏‎ ‎‏بدون قدرت حکومت نیست و حکومت بدون مشروعیت ظلم است.‏‏‏به مقتضای حکم عقل نظری، حکومت باید از قدرت برخوردار باشد تا بتواند نظم را‏‎ ‎‏در جامعه بر پا کند و به مقتضای حکم عقل عملی، حکومت باید مشروعیت داشته باشد؛‏‎

مشی خانم در زندگی

مشی خانم در زندگی

خانم بعد از آمدن به تهران و سکنی گزیدن در جماران با توجه به خانواده اصیلی که داشتند به دنبال فرمایش امام مبنی بر اینکه وسایل زندگی ایشان در نجف به تهران بازگردانده شود، ـ در شرایطی که می توانستند این امر را نپذیرند و از تهران وسایل زندگی خود را تهیه کنند، اما ـ مطابق فرمایش امام دستور دادند وسایل زندگیشان از نجف برگردانده شود و تا آخر عمر با همان وسایل ساده و معمولی زندگی کردند، و در این مورد شاید ایشان به دلیل زندگی خانواده پدری این سبک زندگی ساده را قبول نداشتند، اما به خاطر امام آن را پذیرفتند. به نظر من هنر خانم این بود که با وجود این که این شیوه زندگی ایشان با زندگی قبل از ازدواجشان فرق داشت اما با درک شرایط، این سبک زندگی را تا پایان عمر شان پذیرفتند. و احترام خانم به آقا و سخنانشان در حدی بود که این احترام بعد از فوت آقا نیز همواره حفظ شد.

تسلیم در برابر مشیت الهی

تسلیم در برابر مشیت الهی

هر دو فرزند عزیزم زود از دنیا رفتند نمیدانم شاید رفتار من سبب شده باشد زیرا من شنیده ام که در روایات هست احترام بیش از حد به فرزندان بخصوص از ناحیه مادر سبب کوتاهی عمر اولاد می شود، بگذریم من چاره ای نداشتم وقتی هر کدام از این دو عزیزم با آن قد و قواره و لباس روحانیت و عمامه مشکی وارد اطاقم می شدند بی اختیار جلوی پای آنها بر می خواستم و ادای احترام می کردم. این صحبتهای خانم، آیت الله هاشمی و بقیه را آنچنان مجذوب و شگفت زده کرده بود که بعد از آن دیگر کسی در برابر خانم از رحلت حاج سید احمد آقا سخن نگفت و مجلس با رفتن آقای هاشمی پایان پذیرفت. من در آن روز و حتی تا به امروز متحیّرم که چگونه خانم این درد جانکاه را از همان لحظات اول پذیرفت. این امکان ندارد مگر در سایه دیانت و تقوای ناب الهی.

الگوی عبادی و دینی برای بانوان جامعه

الگوی عبادی و دینی برای بانوان جامعه

در انظار عبادت نمی کردند. همان طور که اگر چیزی می خواستند به کسی ببخشند، هیچ کس مطلع نمی شد مگربه صورت اتفاقی. بسیار مناعت طبع داشتند و حاضر نبودند با یک بخشش کوچک آبروی طرف را ببرند. البته اگر پیش ایشان زیاد می ماندیم می دیدیم مثلاً در ماه رمضان دعای افتتاح و ایام محرم زیارت عاشورای ایشان ترک نمی شود. تا ده سال پیش که توان داشتند نماز جعفر طیار و عبادات مختلف و طولانی از ایشان دیده می شد ولی خودشان ظاهر نمی کردند. به طور کلی مادر، انسانی خوب و با ایمانی کامل بودند. شاید مقداری از آن تأثیر زندگی با امام بوده است چون در جواب سؤالی که از ایشان کردم که با یک دید کلی، شما چه تأثیری در زندگی امام داشتید و امام چه تأثیری در شما؟ کمی فکر کردند و جواب دادند: فکر می کنم من به زندگی امام آرامش دادم و آقا ایمان مرا تقویت و حفظ کرد. خودشان گفتند بعد از ازدواج، آقا به من گفتند: دو چیز از تو می خواهم یکی به واجباتت عمل کنی، دوم از محرمات بپرهیزی، و بعد هم گفتند: اگر می خواهی با خانواده ای رفت و آمدی را شروع کنی با من مشورت کن والا به کارهای دیگر شما کاری ندارم. (به نقل از خانم دکتر زهرا مصطفوی (دختر خانم))

مواضع یادگار امام در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب

مواضع یادگار امام در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب

مشاور و همراه و فرزند امام و محبوب مردم بودن و‏‎ ‎‏صاحب رأی و نظر در مسائل سیاسی بودن، و داشتن نقشی‏‎ ‎‏مؤثر در پیروزی انقلاب، موقعیتی ویژه در افکار عمومی برای‏‎ ‎‏یادگار امام پدید آورده بود و به همین میزان انتظار و توقع‏‎ ‎‏جریانات سیاسی از وی فراوان بود و از سوی دیگر فرزند امام‏‎ ‎‏با درک دقیق موقعیت خطیر خویش در کنار امام و با توجه به‏‎ ‎‏سفارشات آن حضرت، از ورود به احزاب و گروههای سیاسی‏‎ ‎‏ابا می ورزید و در عین حال با استقلال رأی و صراحت‏‎ ‎‏لهجه ای که داشت موضع انتقادی خویش را در رابطه با‏‎ ‎‏مواضع احزاب و دستجات سیاسی ابراز می نمود. و بدین‏‎ ‎‏ترتیب گروههایی که او را در حزب خویش نمی دیدند و از‏‎ ‎‏انتقادات او رنجیده خاطر می شدند وی را مدافع گروه‏‎ ‎‏مخالف خویش قلمداد کرده و چه اتهامات ناروایی که‏‎ ‎‏بعضیها در همین رابطه نثار آن دریادل نکردند! البته در این‏‎ ‎‏میان، عناصر ضد انقلاب و مخالفین امام که جرأت‏‎ ‎‏رویارویی و برخورد با امام را نداشتند، فرزند ایشان را آماج‏‎ ‎‏اتهامات عقده گشای خویش می ساختند. اتهاماتی از‏‎ ‎‏مخالف روحانیت گرفته تا طرفداری از بنی صدر و کانالیزه‏‎ ‎‏کردن امام و دیگر مسائلی که قلم از بیان آن شرم دارد.‏‎ ‎‏متأسفانه برخی از دوستان ناآگاه نیز تحت تأثیر همین‏‎ ‎‏تبلیغات قرار گرفته و در نامه های خود به امام و یا محافل‏‎ ‎‏خصوصی و عمومی خویش بر زخم دلش نمک م

همراه با امام در هجرت به پاریس

همراه با امام در هجرت به پاریس

هجرت سرنوشت ساز امام خمینی از نجف به پاریس،‏‎ ‎‏آغاز فصل فروپاشی ارکان رژیم سلطنتی در ایران و بصدا‏‎ ‎‏آورنده زنگهای شکست آمریکا در حساسترین و امن ترین‏‎ ‎‏پایگاهش بود. در این هجرت و ماجرای شگفت نیز، «احمد»‏‎ ‎‏مشاور و همراه پدر بود. و این نقش تا بدان حد آشکار و مؤثر‏‎ ‎‏ بوده است که حضرت امام خمینی – سلام الله علیه – حتی در‏‎ ‎‏وصیتنامه جاودانۀ خویش نیز از آن یاد کرده و تصریح‏‎ ‎‏می فرماید که تنها مشاورِ آن حرکت تاریخی و تاریخ‏‎ ‎‏ساز، «احمد» بوده است. در اینجا فرازهایی از چگونگی‏‎ ‎‏هجرت امام به پاریس را از زبان همراهِ همیشگیِ امام، نقل‏‎ ‎‏می کنیم که در قسمتی از خاطرات شنیدنی اش از آن هجرت‏‎ ‎‏بزرگ می گوید:‏ ‏‏‏«علت هجرت امام به پاریس، به جریاناتی که چند ماهی‏‎ ‎‏قبل از این تصمیم روی داد، برمی گردد. با اوج گیری مبارزات‏‎ ‎‏مردم ایران، دو دولت ایران و عراق در جلساتی متعدد که در‏‎ ‎‏بغداد تشکیل گردید، به این نتیجه رسیدند که فعالیت امام نه‏‎ ‎‏تنها برای ایران که برای عراق هم خطرناک شده است. توجه‏‎ ‎‏مردم عراق به امام، و شور و احساسات زائرین ایرانی چیزی‏‎ ‎‏نبود که عراق بتواند به آسانی از کنار آن بگذرد. و بدین جهت‏‎ ‎‏برادر عزیزمان آقای دعائی را خواستند تا خیلی روشن نظرات‏‎ ‎‏شورای انقلاب کشور عراق را به عرض امام برساند. آقای‏‎ ‎‏دعائی نظرات عراق را برای حضرت امام بیان داشت که‏‎ ‎‏

‏ احمد در دیگر سنگرهای مبارزه (سالهای قبل از پیروزی)

‏ احمد در دیگر سنگرهای مبارزه (سالهای قبل از پیروزی)

از ویژگیهای یادگار امین امام آن بود که تلاش برای تحقق‏‎ ‎‏هدفهایش را از نزدیک و در میدان عمل می آزمود. او معتقد‏‎ ‎‏بود که صرفاً حضور در تصمیم گیریهای کلان و اشراف کلی‏‎ ‎‏بر مسائل داشتن به تنهایی کافی نیستند بلکه باید شخصاً‏‎ ‎‏مسائل مربوط به هدفها را تجربه کرد. و لذاست که می بینیم با‏‎ ‎‏آنکه وی در دوران رهبری امام پس از پیروزی و دورۀ بعد از‏‎ ‎‏رحلت آن حضرت در مراکز مهم تصمیم گیری ها و شوراهای‏‎ ‎‏عالی امور کشور حضور داشت، اما همیشه از طریق سفرهای‏‎ ‎‏مکرر و بصورت ناشناس، بخصوص در مناطق محروم و‏‎ ‎‏دورافتاده از نزدیک با مشکلات و گرفتاریهای مردم در تماس‏‎ ‎‏بود و از هر طریق و پیشنهادی که می توانست این ارتباط را‏‎ ‎‏مستقیم تر و ملموستر نماید استقبال می کرد و چنانکه‏‎ ‎‏مسئولین کمیته امداد امام و بنیاد ۱۵ خرداد و بنیاد شهید در‏‎ ‎‏خاطرات خود نوشته اند‏ ایشان برای آنکه درد و رنج‏‎ ‎‏محرومین را بیشتر لمس کند و خود در رفع مشکلات آنان‏‎ ‎‏مستقیماً مشارکت داشته باشد، مصرانه خواستار عضویت در‏‎ ‎‏این نهادها شده و می خواست که به عنوان یکی از کارکنان‏‎ ‎‏این دو نهاد در اجر معنویِ رسیدگی به امور مستضعفین‏‎ ‎‏سهیم گردد.‏ ‏‏در میدان مبارزه نیز او همان مبنا را برگزیده بود و با آنکه‏‎ ‎ ‏نقشی انکارناپذیر در تنظیم ارتباطهای مبارزین با رهبری‏‎ ‎‏انقلاب داشت، خود نیز در موارد متعددی در امر تکثیر

آغاز رسالت تاریخی احمد در غیاب پدر

آغاز رسالت تاریخی احمد در غیاب پدر

احمد در سحرگاه سیزده آبان 1343 دوباره شاهد‏‎ ‎‏محاصره منزل پدر، از سوی صدها کماندوی اعزامی از مرکز‏‎ ‎‏و دستگیری رهبر قیام، در حال مناجات و نماز شب، بود.‏‎ ‎‏حضرت امام به اهل بیت خویش سفارش می کند که در آن‏‎ ‎‏لحظه مداخله نکنند و در برابر آنچه که مقدر الهی است‏‎ ‎‏شکیبا باشند، روح خدا خمینی کبیر را سراسیمه به تهران برده‏‎ ‎‏و از آنجا یکسره به نخستین تبعیدگاهش ترکیه می برند.‏‎ ‎ ‏رنجهای دوران غربت و تبعید در خاندان خمینی آغاز‏‎ ‎‏می شود. «مصطفی» در غیاب پدر پاسداری از ارزشهای‏‎ ‎‏انقلاب را بر عهده دارد و دیگر اعضای خاندان نیز هر یک‏‎ ‎‏رسالت خویش را در این طریق مقدس به خوبی ایفا می کنند.‏ ‏دیری نمی پاید که فرزند برومند امام، آیت الله حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی نیز دستگیر و پس از چندی نزد پدر به تبعیدگاهِ ترکیه‏‎ ‎‏و سپس عراق روانه می شود. کارگزاران رژیم شاه گمان‏‎ ‎‏می کنند آخرین سنگر را فتح کرده و پروندۀ نهضت را‏‎ ‎‏بسته اند، غافل از آنکه خداوند حکیم و قادر، نگاهبان نهضتی‏‎ ‎‏است که آن عارف الهی بنیان نهاده است، و این خداست که‏‎ ‎‏راه استمرار آن را هموار خواهد کرد.‏ ‏‏این ایام آغاز ارتباط های گسترده احمد با چهره های ‏برجسته روحانیت و عناصر مبارز و قشرهای دیگر جامعه‏‎ ‎‏است. او چندی است که گمشده خویش را با آگاهی و‏‎ ‎‏تجربه شخصی و شناخت عمیق یافته است. نور اندیشه و راه‏‎ ‎‏و رسم خمینی

زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین احمد خمینی

زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین احمد خمینی

سید احمد خمینی، دومین فرزند ذکور حضرت امام خمینی (س) متولد 24 اسفند 1324 در قم است. او از ابتدا تحصیلات را مانند طلبه ای عادی و بی اعتنا به شأن آقازادگی با سادگی آغاز کرد، و به فراگیری علوم دینی پرداخت. او در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن در ساماندهی روابط پدر و فعالین و سیاستمداران نقش مهم و موثری ایفا می کرد. سیداحمد خمینی در دامان بانویی متقی پرورش یافت، مادر وی خانم ثقفی در ارتباط با کودکی فرزندش می گوید: او پسر خیلی آرام و پی حرف برویی بود که گاهی من به دخترها می گفتم: من در عرض ماه به این پسر پنج ـ شش ساله نباید بگویم؛ بکن یا نکن، ولی به شما دخترها که خیلی شیطان هستید، روزی چند بار باید امر و نهی کنم. احمدجان، آرام و سرگرم کار و بازی خود بود. سیداحمد خمینی در دامان بانویی متقی پرورش یافت، مادر وی خانم ثقفی در ارتباط با کودکی فرزندش می گوید: او پسر خیلی آرام و پی حرف برویی بود که گاهی من به دخترها می گفتم: من در عرض ماه به این پسر پنج ـ شش ساله نباید بگویم؛ بکن یا نکن، ولی به شما دخترها که خیلی شیطان هستید، روزی چند بار باید امر و نهی کنم. احمدجان، آرام و سرگرم کار و بازی خود بود. او دوران دبستان و دبیرستان را در قم پشت سر گذاشت، و در خلال تحصیل به ورزش به ویژه فوتبال علاقه مند شد. ایشان در این ارتباط میگوید: «در همان حدود یواش یواش مسابقات محلی فوتبال را شرو

مهریه جالب یک زن به روایت یکی از پاسداران بیت امام

مهریه جالب یک زن به روایت یکی از پاسداران بیت امام

در کتاب خاطرات تشنه و دریا چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)،یکی از پاسداران بیت امام به نام محمدتقی رضایی کوپایی در خاطره ای نقل می کند...

جایگاه خانواده شهدا از منظر امام خمینی

جایگاه خانواده شهدا از منظر امام خمینی

امام بزرگوار برای خانواده شهدا حرمت و ارزش بسیاری قائل بودند، با ‎‏همه مشکلات جسمانی که داشتند هرگز دستور لغو ملاقات خانواده ‎‏شهدا را با خود صادر نفرمودند. در هفته یک روز ملاقات امام، متعلق به ‎‏این عزیزان بود. بنیاد شهید این ملاقاتی ها را بر مبنای استانی تنظیم ‎‏می کرد و خانواده های چند شهر به صورت یک گروه واحد به ملاقات ‎‏می آمدند. آنها به تهران می آمدند و در هتل کوثر استراحت می کردند و ‎‏صبح روز بعد به زیارت امام می آمدند، روال بر این بود که پس از معرفی ‎‏خانواده ها از طرف رئیس و نماینده امام در بنیاد شهید جناب ‎‏حجت الاسلام والمسلمین کروبی خدمت امام، معظمٌ له به ابراز احساسات ‎‏آنها پاسخ می دادند و چند دقیقه هم در خدمت آنها می نشستند. در پایان ‎‏ملاقات مردم با شعار: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار» ‎‏حسینیه را ترک می کردند.

پاسداران حقیقی ارزشهای شهدا

پاسداران حقیقی ارزشهای شهدا

‏‏من از همۀ خانواده های شهدا، خانواده های معلولین، مفقودین، اسرا، آنهایی که رنج‏‎ ‎‏دیدند در این کشور، و در این جنگ رنج دیدند و بحمدالله برای خدا دیدند و خدا اجر‏‎ ‎‏می دهد، لکن ما هم وظیفه داریم که برای آنها دعا کنیم و به آنها هم تبریک بگوییم که‏‎ ‎‏یک همچو جوانهایی دارند، یک همچو دامنهای پاکی دارند که این جوانها را تربیت‏‎ ‎‏کردند، یک همچو قلوب قوی ای دارند که جوانهایشان را می فرستند به جنگ و به جایی‏‎ ‎‏که احتمال این معنا هست که خدای نخواسته، یکوقتی شهید بشوند ما از آنها تشکر‏‎ ‎‏می کنیم. به آنها دعا می کنیم و از خدا می خواهیم که اینها را صبر عنایت کند و اجر عنایت‏‎ ‎‏کند .... و ما از خدا می خواهیم که قلوب ما را‏‎ ‎‏تغییر دهد. ما بفهمیم که برای چی در این دنیا آمدیم و باید چه بکنیم و چه جور برویم از‏‎ ‎‏این دنیا. یک مرگ حیوانی نباشد. یک نحوی نباشد که ما انبار کنیم معاصی را، در آنجا‏‎ ‎‏روسیاه باشیم.‏

مفهوم شهادت

مفهوم شهادت

شهادت از جمله مفاهیم والایی است که ویژۀ قیامها و انقلابهای مکتبی و الهی است.‏‎ ‎‏انقلاب ما نیز از این قاعده مستثنا نبوده، بلکه با بهره گیری از فرهنگ غنی و متعالی‏‎ ‎‏اسلام، شهادت را که می رفت به دست فراموشی سپرده شود، روح و حیاتی تازه بخشید.‏‎ ‎‏نباید از نظر دور داشت که در جامعۀ ما استمرار فرهنگ شهادت، ریشه در سوگواریهای‏‎ ‎‏منبعث از قیام عاشورا داشته و احیای آن به دست مصلحان دین، با غبارروبی از چهرۀ‏‎ ‎‏تابناک قهرمانان صحنۀ کربلا صورت گرفته است. اگر سنت روضه خوانی و مراسم‏‎ ‎‏سوگواری نبود، شاید هرگز خاطره ای از حماسۀ حسینی باقی نمی ماند و لذا هرگز‏‎ ‎‏نمونه ای عینی و مجسم از شهید و شهادت که به مدد آن بتوان پای در میدان جهاد نهاد و‏‎ ‎‏پایمردی و جانفشانی کرد در دست نبود.‏ ‏‏ شهادت در این قاموس فدا کردن جان خویش در راه ارزشهای الهی و دستیابی به‏‎ ‎‏حیاتی ابدی است؛ به همین دلیل اگر کسی فاقد مایه های معنوی باشد، شهادت طلبی او‏‎ ‎‏معنایی نخواهد داشت. این خداباوری و معاداندیشی است که به شهادت معنا می دهد و‏‎ ‎‏از آنجا که در این نوع جهان بینی، شهید به حیاتی بالاتر و لایزال دست می یابد،‏‎ ‎‏جان نثاری اش معقول است؛ وگرنه عاقلانه نیست که کسی برای دستیابی به رفاه و زندگی‏‎ ‎‏دنیایی خود یا دیگران، از جان خویش درگذرد. شهادت و شهادت طلبی، میوۀ شجرۀ‏‎ ‎‏طیبۀ اعتقاد به «احدی الحسنیین» است

اولین سخنرانی امام خمینی (س) در فیضیه

اولین سخنرانی امام خمینی (س) در فیضیه

این سخنرانی تاریخی، بعد از نخستین سخنرانی ایشان که در بدو ورودشان به ایران در بهشت زهرا انجام شد، دومین سخنرانی مهم امام است. در این سخنرانی حدود فعالیت مردم مشخص می شود. و بر لزوم حضور مردم برای ادامه انقلاب تأکید می شود و مهمترین مسأله تأکید امام بر جمهوری اسلامی است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. منحرفین و دشمنان انقلاب و اسلام در اینجا محک زده می شوند. امام در این سخنرانی افکار مسموم غرب پرستان و شرق پرستان را مغشوش می کند و به ملت می آموزد که با دید بهتری مراقب باشند تا به سمت غرب و یا شرق کشانده نشوند و معیار تشخیص مردم را معین می کنند و از طرفی با تشویق کشاورزان و کارگران به کار کردن و دستور سازندگی خرابیها و دور ریختن آثار طاغوت از همه شئون زندگی، یک حکومت مستقل و متکی به خداوند را نوید می دهند.

اقامتگاه های امام خمینی در مدت 11 ماه حضور در قم

اقامتگاه های امام خمینی در مدت 11 ماه حضور در قم

چند روز پس از آنکه برای حضرت امام خانه ای مناسب و خوب تهیه کردیم (همین منزل حاج قاسم دخیلی)، یک روز حاج احمد آقا اطلاع دادند که حضرت امام فرموده اند: «من در خانه خیابان ساحلی نمی مانم؛ چون خیلی اعیانی است و تزئیناتش زیاد است و برای من طلبه مناسب نیست. یا جای دیگری برای من تهیه کنید؛ یا به منزل خودم در یخچال قاضی می روم.» گفتم: «یعنی چه؟ ما این همه برای آماده کردن این خانه تلاش کرده ایم.» من این موضوع را با آقایان اشراقی و منتظری در میان نهادم و مجدداً به یاد کوچه های تنگ یخچال قاضی افتادیم و به حاج احمد آقا هم گفتیم که: «آیا فکر اجتماع مردم را کرده اید و می دانید مردم چقدر به مشکل برخواهند خورد؟» احمد آقا گفت: «می دانید که وقتی امام حرفی را بزنند دیگر بالای حرف ایشان نمی شود حرفی زد. خلاصه ظرف همین دو سه روز باید در این خصوص فکری کرد.» به ناچار موافقت کردم و از احمد آقا خواستم که کسی را با ما همراه کند؛ تا به اتفاق دنبال خانه مناسب تری بگردیم. قرار شد احمد آقا خودش با ما همراه شود. شروع کردیم به دیدن خانه. در مسیر خیابان بهار، منزلی پیدا کردیم که از نظر ما بسیار مناسب بود و صاحبش هم از صمیم قلب ابراز کرد که «منزل من در اختیار شما. تا هر وقت که خواستید، می توانید از اینجا استفاده کنید.» حاج احمد آقا گفت: «اینجا برای امام مناسب نیست. ولی برای مادرم خوب است. اگر آنها از امام جدا

صفحه 45 از 370 < قبلی | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | بعدی >