امام خمینی نه تنها بر اساس چنین نگرشی به عدالت و ارتباط آن با آزادی و اختیار انسان، مبارزه سرسختانه با هرگونه جبر و جباریت و استبداد و ستم و نفی حقوق بندگان را در سرلوحۀ زندگانی خود قرار داد بلکه بر حمایت از محرومان و مستضعفان جامعه و نفی شکاف طبقاتی نیز اصرار داشت به گونه ای که با تکیه بر اصل حد وسط و نفی افراط و تفریط دیدگاه متوازنی در باب عدالت توزیعی در حوزه اقتصاد مطرح ساخت.
انسانهایی که در پرتو ذات اقدس الهی شخصیت خود را می سازند و سعی می کنند انسانی الهی باشند، صفات مختلف الهی در وجودشان تجلی می کند و امام راحل در طول حیات خویش تلاش نمودند تا تربیت شده مکتب حضرت علی (ع) و پیرو ایشان باشند.
مهم ترین وظیفه ای را که حضرت امام برای ورزشکاران قائل هستند تقویت همزمان روح و جسم است. تأکید ایشان در تمام سخنرانیهایشان برای ورزشکاران بر این نکته است که جسم خود را همراه روح خود تقویت نمایید و پس از پیدا کردن قوای جسمانی به تقویت قوای روحانی خود بپردازید که این امر سبب افزایش نیروی جسمانی شما نیز می گردد.
نسل ما به یاد می آورد چگونه در دوران سیاه پهلوی، فرهنگ دانشگاه در سیطره «ایسم» هایی بود که انقلاب را تنها با فرمول های از پیش تعیین شده برای جنبش کارگری، رهبری پرولتاریا، شورای خلقی... تعریف می کرد. حتی آنها که این یاوه ها را نمی پذیرفتند امید چندانی به تغییر اوضاع در کشور نداشتند و چشم اندازی برای بهبود آن نمی دیدند. هر چند به سختی چنین آرزویی در دل می پروراندند. در چنین فضایی شعار
«ای خمینی تویی رهنمای ما رهبر زنده و باوفای ما»
که در اجتماعات انقلاب طنین انداز شد، فریادی بود بر آنها که تغییر در ساختار سیاسی ایران را در نوشتارهای مربوط به انقلاب های گذشته جهان و رهبران در گذشته شان جست و جو می کردند. در واقع ما وقتی سرود دلنشین «ای خمینی تویی رهنمای ما » را سر می دادیم، طنین گام های انقلاب را به گوش کسانی که زایش و رشد انقلاب را باور نداشتند می رساندیم و با اعلام رهبری خمینی سر فخر بر آسمان می سودیم.
شریعت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم به پیروان خود فرمان داده که در صورت تجاوز به مال، جان و دینشان به دفاع برخیزند و تن به ظلم و خفّت ندهند. این آموزۀ عزت آفرین نه تنها توسط پیامبر اسلام و ائمه هدی علیهم السلام بیان شده؛ که رهنمود عقل نیز می باشد. انسان سلیم النفس و صحیح العقل به هنگام تعدّی و تجاوز دیگران به مال، جان و آبرو و اعتقادات او، به دفاع برمی خیزد. البته دفاع عقلانی که آموزۀ قرآن و عترت است با «ترور» و آدمکشی متفاوت می باشد. «ترور» و «تروریسم» پدیدۀ زشتی است که همواره حیات انسان را تهدید کرده و امنیت او را نشانه رفته است.
آن شارعی که راضی نیست به یک بشر که هیچ، به یک حیوان ظلم بشود - امر می کند که باید که این جرم را کرده است این حد را هم بخورد. این برای این است که مصلحت بشر را دارد ملاحظه می کند، برای حفظ حقوق بشر است. حدود الهی برای حفظ حقوق بشر است. بشر - همه - حقّ حیات دارند؛ اگر نکشند این آدم جانی را و این آدمی که آدم کشته است، آدمکشی زیاد می شود. اگر به جرم دزدی، چهار نفر را که دزدی کرده اند و رفتند منزل مردم مالش را از بین برده اند، جزا به آنها ندهند، جنایت زیاد می شود. گرفتن و بردن توی حبس و نگه داشتن و در همان جا هم باز جیب بری را تعلیم و تعلم کردن - این - اسبابِ زیادی اش می شود.
رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، قوه قضاییه را در اسلام جزء طراز اول مراکز با اهمیّت اداری و حتی حسّاسترین مکان نظام دانسته و به وجوب کفایی تصدی امر قضاوت فتوا داده و پرهیز و خودداری واجدان شرایط را از خدمت در دستگاه قضایی جایز نشمرده و از سوی دیگر، تضعیف و توهین قوه قضاییه را برخلاف موازین اسلامی دانسته اند.
امام خمینی (س) در اشعار خود به مرحلۀ «فنای انسان» اشاره داشته و معتقدند: انسان تا زمانی که از مراتب خودخواهی و خودبینی رها نشود، به «فنا» نمی رسد؛ و نمی گوید که عقل مادیگرای مرا از بین ببر و مرا مست کن تا از جام «الست» بی نیاز و از خود بیخود شوم. پس به لطف خود، فنا و عدم مرا بیشتر کن و خودم را به من بنما.
جهاد سازندگی از جمله دستگاههایی است که بیش از همه، ما را به یاد امام عزیزمان می اندازد. چه قدر ایشان به این مجموعه جوان و انقلابی و با اخلاص و کارآمد اهمیت می دادند، و چه قدر لذت می بردند وقتی می شنیدند جهاد سازندگی موفقیتهایی را در جبهه جنگ و مناطق دور افتاده روستایی به دست آورده است. آن دل بزرگ، از دیدن این همه تلاش، پُر از امید و شادی می شد. تیزبینی و روشن نگری و تشخیص آن عزیز، درست و بجا بود و می دانست این مجموعه که از عناصر مؤمن و انقلابی و جوان و فعال و کارآمد و باسواد تشکیل یافته است، تا چه اندازه می تواند برای کشور مفید باشد.
استقلال، در معنای نهایی می باید موجب پاره شدن تمام بندها و مجاری سلطه شود و هر کشوری که با سوء استفاده از ضعفهای داخلی و فساد حکومتگران سابق در ایران، مناسبات و منافع نامشروعی برای خود داشت، از این پس باید جایگزینی دیگر را دنبال کند.
در مکتب تکلیف مدار امام، وابستگی سببی و نسبی هم نمی تواند مانعی برای اجرای عدالت شود و هر کس در هر پست و مقامی که باشد اگر از این وابستگی ها نگسلد، معنا و مفهوم ادای تکلیف را نفهمیده است، و طعم شیرین آن را نچشیده است.
نگاه اخلاقی به سیاست، ادامۀ همان سنتی است که ایشان در شرح چهل حدیث خود داشتند؛ یعنی اینکه اصلاح جامعه، از طریق اصلاح درون ممکن است و تنها با تهذیب نفس و نظارت مستمر بر خود، می توان جامعه ای صالح پدید آورد و سیاستی اصیل پی افکند.
به برکت میهمانی الهی در ماه رمضان، روز عید فطر وحدت و همدلی در جامعه ایجاد می شود و مردم با اجتماع برای نماز عید و شنیدن خطبه های نماز، راه عزت و سربلندی در مقابل دشمنان جهانخوار را پیدا می کنند و تسلیم هوای نفس و شیطان نمی شوند.
انسان موجود عجیبی است در جمیع طبقات موجودات و مخلوقات باری تعالی، هیچ موجودی مثل انسان نیست، اعجوبه ای است که از او یک موجود الهی ملکوتی ساخته می شود و یک موجود جهنمی شیطانی. آنچه سبب این تفاوت می شود و در قرآن تنها محور کرامت بشمار می آید، تقواست.
کرامت ذاتی انسان، هدیه الهی بر جامعه بشری است. این کرامت آغازین فراتر از شاخصه های بزرگی و بزرگزادگی متداول است که در مقابل دیدگان مردم قرار می گیرد. این والایی مربوط به جنسیت، دین، مذهب، قوم، ملیت، نژاد و فرهنگ خاصی نیست. نمودهای ارج نهادن این کرامت در سخن و سیرۀ امام علی (ع) فراوان به چشم می آید.
۱۵ روز یکبار خدمت امام می رفتیم امام عنایت ویژه ای به کارهای فرهنگی و دانشگاهی داشتند به همین جهت گاهی هر ۱۵ روز، سه هفته یکبار، ماهی یکبار خدمت شان می رسیدیم. اما این اواخر که وضع جسمی شان خوب نبود دیدارها به دو ماه یکبار تبدیل شد. خدمت شان می رسیدیم گزارش می دادیم و ایشان هم مطالب و راهنمایی های کلی داشتند.
امام خمینی، همه را به الگوگیری از سیره و سفارش های رسول اکرم (ص) در تعاملات ملی و بین المللی فرا خوانده اند و تخطی از سیره و روش پیامبر اسلام را مایه انحطاط و سقوط جامعه و بخصوص حاکمان نظام اسلامی دانسته است.
اگر در روز قدس تمام کشورهای اسلامی، ملتها همه برخیزند و فریاد بزنند، نه برای قدس تنها، برای همه ممالک اسلامی، پیروز خواهند شد.