امام در دورانى که در زندان به سر مى‏برد، با خود اندیشیده بود که اگر روزى از زندان آزاد شد، علماى سراسر ایران را در هر سالى یک بار به گردهمایى و اجتماعى در قم فراخواند که با یکدیگر بنشینند و درباره مسائل اسلام و اوضاع کشور و وظایف و مسئولیت‏هاى سنگین علما با یکدیگر رایزنى و تبادل‏نظر کنند؛ لیکن در پى آزادى از زندان آنگاه که با عقب‏نشینى‏ها، کارشکنى‏ها و سازش‏کارى‏هاى برخى از چهره‏ها روبه‏رو شد، دریافت که این طرح شدنى نیست و گردآورى علماى سراسر ایران در قم در آن شرایط عملى نمى‏باشد؛ از این رو، بر آن شد طرح دیگرى را به مورد اجرا گذارد که شاید اهمیت آن از طرح نخست کمتر نباشد و آن اینکه علماى قم و دیگر شهرها و شهرستان‏ها را بر آن دارد در هر جا که زندگى مى‏کنند نشست‏ها و گردهمایى‏هایى با یکدیگر داشته باشند و چه بهتر که این گردهمایى‏ها در یک شب یا روز معین باشد، به اینگونه که وقتى علماى قم در شب معینى گردهم مى‏آیند، در همان شب علماى مشهد، تهران، شیراز، اصفهان و دیگر شهرها و شهرستان‏ها نیز گرد هم آیند و به گفتگو و مذاکره بنشینند.

از این رو، امام پس از آزادى از زندان تلاش گسترده‏اى را براى واداشتن مقامات روحانى قم به نشست‏هاى مشترک آغاز کرد و آنگاه که توانست برخى از آنان را به گردهمایى هفتگى در هر شب یکشنبه وادارد، بى‏درنگ دست به کار شد که با فرستادن پیک و پیام به مرکز، حوزه‏هاى علمى و دیگر شهرها و شهرستان‏ها، از علماى بلاد نیز بخواهد در همان شبى که علماى قم با هم نشست مشترک دارند، آنان نیز گرد هم آیند و درباره اوضاع جارى ایران و مشکلات مردم به رایزنى و چاره‏اندیشى بپردازند و براى دفاع از اسلام، استقلال ایران و رویارویى با توطئه‏ها و نقشه‏هاى زندگى‏سوز رژیم شاه و استکبار جهانى آماده شوند.

 امام تنها به فراخوانى علماى ایرانى به گردهمایى هفتگى بسنده نکرد، بلکه طى نامه‏ها و پیک‏هایى از علماى نجف نیز خواست براى نجات ایران از چنگال زورمداران و جهانخواران با روحانیان مبارز ایران همگام و هم‏صدا شوند و آنان نیز در همان شبى که علماى ایران گرد هم مى‏آیند، با یکدیگر نشستى داشته باشند و راه درست مبارزه با دشمنان اسلام و ایران را بیابند و به کار ببندند و نیز دیگر علما و روحانیان کشورهاى اسلامى را به تشکیل چنین نشست‏ها و گردهمایى‏ها در یک شبِ معین فراخوانند.

 امام بر آن بود که علما و روحانیان جهان اسلام در ایران، عراق، لبنان، پاکستان و دیگر کشورها را در هر هفته در یک شب معینى به تشکیل نشست و گفتگو وادارد و در آن شب و ساعتى که علماى قم در پشت درهاى بسته نشست دارند، نه تنها علماى شهرستان‏هاى ایران بلکه علما و روحانیان دیگر کشورها نیز در آن شب و حتى‏الامکان در آن ساعت گرد هم آیند و نشستى داشته باشند، به گونه‏اى که انگار علماى جهان اسلام در نشست واحدى گردآمده‏اند.

باید گفت این طرح در آن روز سازنده‏ترین، سنجیده‏ترین و پرمایه‏ترین طرحى بود که اگر عملى مى‏شد، مى‏توانست تحولى شگرف و جنب و جوشى مثبت و ژرف در مجامع روحانى و در میان ملت‏هاى مسلمان پدید آورد. روحانیان را در کشورهاى مختلف به تبادل‏نظر و رایزنى با یکدیگر وادارد، دل‏ها و دیدگاه‏ها را به هم نزدیک کند، اتحاد میان پیشوایان روحانى و به دنبال آن میان توده‏هاى مسلمان را استوارى بخشد و زمینۀ هم‏صدایى و هماهنگى علما و روحانیان جهان اسلام با رهبران نهضت اسلامى را بدرستى فراهم کند.


 امام از روزى که از زندان آزاد شد و به قم بازگشت، زمینۀ این طرح را با روحانیانى که به دیدار او مى‏آمدند، در میان مى‏گذاشت و آنان را براى پیاده کردن آن آماده مى‏ساخت. ساواک گزارش داده است که:

 ... میرمحمدعلى صدرایى اشکورى، واعظ مقیم رشت ساعت 1400 روز 26/1/43 در فرودگاه مهرآباد هنگامى که حجاج عازم مکه بوده‏اند، به‏طور خصوصى اظهار داشته: به ملاقات آقاى خمینى به قم رفته بودم... ایشان (آیت‏اللّه‏ خمینى) اظهار داشت جهت تبادل نظر در امور دینى و مذهبى، در آیندۀ نزدیک از تمام علماى طراز اول ایران دعوت خواهم  کرد...‏‏.


 امام در پایان نامۀ هشدار دهندۀ خود به علما و اهالى شوشتر آورده است:

«... ضمناً براى تفاهم بیشتر و اظهار وحدت کلمه، صلاح دیدیم که در تمام شهرستان‏ها هر هفته شب‏هاى یکشنبه جلسه‏اى از علماى اعلام برقرار باشد...».

(* تصویر سند در عکس مربوط به مطلب آمده است)


نامه‏هاى دیگرى از امام که در پى مى‏آید نمونه‏هایى از ده‏ها نامه‏اى است که امام براى واداشتن روحانیان شهرستان‏ها به گردهمایى هفتگى نوشته و در آن اهمیت نشست‏هاى مشترک، رایزنى و تبادل نظر را یادآورى کرده است:

 

بسمه تعالى

خدمت ذى‏شرافت حضرت مستطاب حجت‏الاسلام و المسلمین آقاى حاج شیخ محمدحسن نجفى ـ دامت برکاته

 به عرض عالى مى‏رساند، پس از اهداى تحیت و سلام، چون همکارى و اجتماع آقایان حضرات علماى اعلام ـ دامت برکاتهم ـ در ترویج شریعت مقدسه همیشه مورد نظر شارع مقدس اسلام بوده است و از این طریق ـ‏‏خصوص در این برهه از زمان ـ بهتر مى‏توان در مقابل دشمنان شرع انور عمل مثبتى انجام داد، لذا در نظر گرفته شده است که ان‏شاءاللّه‏ به اطلاع حضرات آقایان علماى اعلام برسانیم که در هر هفته یک شب اجتماعى داشته باشند، و براى این منظور شب یکشنبه در نظر گرفته شده است و به غالب بلاد ایران ـ بلکه خارج ایران نیز ـ این تصمیم ابلاغ گردیده است. ان‏شاءاللّه‏ حضرت مستطاب عالى هم اقدام فرمایید. در رفسنجان شب‏هاى یکشنبه مجلس مزبور تشکیل شود و چنانچه مجدداً مطلب لازمى بود، به اطلاع آقایان محترم خواهد رسید...

به تاریخ 26 صفرالخیر 84 - روح‏اللّه‏ الموسوى الخمینى

 

امام در نامه دیگرى لزوم گردهمایى هفتگى را چنین یادآورى کرده است:


بسمه تعالى

23 ربیع‏الثانى 84

خدمت مستطاب سید الاعلام و ثقة‏الاسلام آقاى آقا سید سجاد حجج ـ دامت افاضاته

...جناب ثقة‏الاسلام آقاى حاج میرزاهادى قم تشریف داشتند. به ایشان راجع به تشکیل جلسۀ علماى اعلام در شب‏هاى یکشنبه و لزوم تشکیل جلسات دینى پرجمعیت خصوصاً در روزهاى جمعه مطالبى عرض کردم. ان‏شاءاللّه‏ عملى شود. والسلام علیکم.

روح‏اللّه‏ الموسوى الخمینى

 

 امام براى واداشتن روحانیان به گردهمایى‏هاى هفتگى و برقرارى ارتباط‏هاى منظم، تنها به فرستادن پیک و پیام به شهرها و شهرستان‏ها بسنده نکرد، بلکه در ملاقات‏هایى که علماى بلاد با او داشتند نیز آنان را به گردهمایى و نشست‏هاى مشورتى فرامى‏خواند و اوضاع و شرایط روز را ـ‏‏که ضرورت اتحاد و ارتباط بیشتر میان روحانیان را روشنتر مى‏ساخت ـ براى آنان تشریح و تبیین مى‏کرد. رهنمودهاى امام در یکى از دیدارهاى برخى از علما با او که از طرف ساواک قم گزارش شده است در پى مى‏آید:

... ساعت 1800 روز یکشنبه 7/4/43 آقایان شیخ‏اسداللّه‏ کرمانشاهى، شیخ محمدعلى انصارى‏اراکى و شیخ محمد ناصرى، از تهران به قم عزیمت نمودند... در ساعت 7 صبح روز دوشنبه 8/4/43 با خمینى در منزلش به‏طور خصوصى ملاقات نموده‏اند. خمینى پس از استفسار از وضع تهران شروع به صحبت کرد. خلاصه مطالبش این است:

«امروز روزى نیست که در خانه نشست و دعا خواند، روز مبارزه است. روزى است که دشمن به دین حمله مى‏کند و ما باید در مقابل بایستیم و من تا آخرین قطرۀ خونم مى‏ایستم و شما هم باید به همه بگویید و در منابر به مردم برسانید که خطر دین را تهدید مى‏کند.

اگر ما کارى به دولت نداشته باشیم، آنها کار دارند. چنانکه من در آخرین جلسه ملاقات  دکتر صدر ـ وزیر کشور ـ گفتم ما کارى به شما نداریم مشروط بر آنکه شما هم کارى به دین ما نداشته باشید. ولى نه، اینها کار دارند، منتها کم‏کم، امروز بهاییت را در ادارات راه مى‏دهند و با یهودى‏ها ارتباط برقرار مى‏کنند و فردا مى‏گویند اصلاً دین باید از قانون الغا شود.

خطر به قدرى زیاد است که هرکس درک کند نمى‏تواند راحت بنشیند و علت اینکه اگر بعضى ساکت بوده‏اند [این است که] مطلب را نفهمیدند. چنانکه آقاى حکیم را نگذاشتند مطلب را درک کند و ساکت بود.

دولت نمى‏خواهد روحانیت قدرت داشته باشد و نمى‏خواهد در ایران [قدرت روحانیت] باشد و به همین دلیل بعد از مرگ بروجردى متوجه آقاى حکیم شدند. گرچه آقاى حکیم را [هم ]نمى‏خواستند اما مایل بودند که مرجع تقلید در نجف باشد که مزاحم کارشان نباشد؛ ولى نشد.

از گرفتن من سودى نبردند. چنانکه آقاى پاکروان گفته بود: گرفتن خمینى اشتباه بود، ما مى‏بایست ایادى او را قطع مى‏کردیم و الآن ایادى مرا قطع مى‏کنند و دارند تخم نفاق و بدبینى بین همه مى‏پاشند.

باید امروز متحد بود و من تصمیمى گرفته‏ام و آن این است که شما علماى ایران در شب یکشنبه جلسه داشته باشید و دور هم جمع شوید. من این کار را از قم [شروع] کرده‏ام و تشکیل جلسه داده‏ام و نوشته‏ام که تمام علماى ایران در این شب جلسه داشته باشند و به کربلا و نجف هم نوشته‏ام. تا وقتى که تمام ایران و خارج در یک شب علماى آن اجتماعى داشته باشند، [در این صورت ]اولاً خیلى زود تصمیم مى‏گیرند و ثانیاً قدرت واحدى به وجود مى‏آورند و دستگاه متوجه خواهد بود که همه به یکدیگر همبستگى دارند...».


امام بر این باور بود که نشست‏هاى هفتگى روحانیان در سراسر کشور، مى‏تواند اتحاد، همبستگى و توانمندى سیاسى و ملى آنان را به نمایش بگذارد و رژیم شاه را از نظر روانى تحت تأثیر قرار دهد و در برابر قدرت، عظمت و وحدت کلمه روحانیان به عقب‏نشینى و یا دست‏کم به موضع انفعالى وادارد و از دنبال کردن توطئه‏هاى اسلام‏زدایى و نقشه‏هاى ضدمردمى که در دست اجرا دارد، باز دارد؛ لیکن برخى از جریان‏ها و شرایط موجود این تاکتیک امام را تا پایه‏اى با ناکامى روبه‏رو مى‏کرد:


1ـ خوددارى سرسختانه برخى از مقامات برجسته روحانى در نشست هفتگى

به رغم تلاش پیگیر و دامنه‏دار امام در قم براى واداشتن همه شخصیت‏هاى روحانى به حضور در نشست هفتگى، آقاى حاج سید محمدرضا گلپایگانى، یکى از مراجع قم، از هرگونه همکارى با دیگر مراجع و علما و شرکت در گردهمایى‏ها بشدت خوددارى ورزید و حاضر نشد حتى براى یک بار در نشست هفتگى علماى قم شرکت کند. در تهران نیز شخصیت‏هاى بزرگ روحانى مانند حاج سید احمد خوانسارى از هرگونه دیدار و نشستى با دیگر روحانیان دورى مى‏گزیدند. در دیگر مراکز، شهرها و شهرستان‏ها نیز برخى از چهره‏هاى روحانى با عدم حضور در نشست هفتگى عالمان دینى، ناهماهنگى و اختلاف‏نظر با دیگر مقامات روحانى را به نمایش مى‏گذاشتند و به طرح و برنامه امام ضربه‏هاى سنگینى وارد مى‏کردند.

2ـ نقش ناهمگون، فریب‏کارانه و فرصت‏طلبانه

برخى از روحانیان که اصولاً به سیره و شیوۀ امام در مبارزه با رژیم شاه بى‏اعتقاد بودند، سیاست دوگانه‏اى را دنبال مى‏کردند؛ از یک سو دم از مبارزه مى‏زدند و از سوى دیگر در پشت پرده با برخى از مقامات دولتى و ساواک ملاقات و مذاکراتى داشتند. آقاى شریعتمدارى از این دسته بود که گاهى در نشست هفتگى حضور پیدا مى‏کرد و گاهى از شرکت در آن خوددارى مى‏ورزید و با دنبال کردن طرح تأسیس «دارالتبلیغ» بدون آنکه آن را در نشست هفتگى با امام و دیگران در میان بگذارد، به تک‏روى و خودسرى ادامه مى‏داد و با طرح دارالتبلیغ مى‏توان گفت هدفهاى بدلى را پى مى‏گرفت و جهت مبارزه را منحرف مى‏کرد؛ و حتى آنگاه که امام براى او پیام داد که در شب یکشنبه به خانه او خواهد رفت پاسخ داد: «به عنوان جلسه معذورم، ولى اگر قصد دیدار است تشریف بیاورند»! اینگونه سیاست ناهمگون در شکست برنامه امام و امیدوارى رژیم از عدم اتحاد و همبستگى میان مقامات روحانى نقش بسزایى داشت...

3ـ نقش مهره‏هاى نفوذى

روحانى‏نماهاى وابسته به ساواک که در برخى از نشست‏ها و گردهمایى‏هاى هفتگى روحانیان حضور و نفوذ داشتند، نقش بسزایى در کاستن نگرانى‏هاى رژیم شاه ایفا مى‏کردند. البته شمار اینگونه نفوذى‏ها در میان روحانیان کم بود و مى‏توان گفت که از شمار انگشتان تجاوز نمى‏کرد. با وجود این، این عناصر نفوذى که در برخى از نشست‏ها توانسته بودند راه پیدا کنند، مطالبى را که مطرح مى‏شد به ساواک انتقال مى‏دادند و دستگاه جاسوسى رژیم از این راه از برخى نشست‏ها و گفتگوها کاملاً با خبر مى‏شد و درمى‏یافت که طرحى ریشه‏اى و برنامه‏اى اساسى در راه رویارویى با رژیم شاه در کار نیست و این نشست‏ها غالباً بى‏هدف و بى‏انگیزۀ مشخص برگزار مى‏شود و برآیند چشمگیر و توفان‏بار به همراه ندارد.

 با این وجود، کم نبود نشست‏هایى که عناصر فریبکار و خودسر و عوامل نفوذى، در آن راه نداشتند و مقامات روحانى یکدست و هدفمند در راه پیشبرد آرمان‏هاى امام به گردهمایى هفتگى مى‏پرداختند و کوشش داشتند دیدگاه‏ها و اهداف خود را با حوزه قم و ایده‏ها و انگیزه‏هاى امام هماهنگ کنند و با برقرارى ارتباط نزدیک و مستقیم با امام، مطالب و مسائلى را که در نشست‏هاى هفتگى مطرح مى‏شد، با او در میان گذارند و از او رهنمود بگیرند.

     علماى برخى از شهرستان‏ها براى ایجاد همبستگى و هماهنگى بیشتر و حضور منظم و مستمر در گردهمایى‏هاى شب‏هاى یکشنبه و تداوم آن به نوشتن قرارداد و امضاى آن دست زدند و اظهار امیدوارى کرده بودند که: «... این اجتماع مقدس در کلیه شب‏هاى یکشنبه با صمیمیت هرچه بیشتر و بدون وقفه ادامه یابد...»

(* تصویر سند در عکس مرتبط آمده است)

     برخى از علماى شهرستان‏ها طى نامه‏هایى به امام، از نشست‏ها و گردهمایى‏هاى هفتگى خود در شب‏هاى یکشنبه گزارشاتى به امام مى‏دادند و آمادگى خود را براى اجراى راهنمایى‏ها و رهنمودهاى او اعلام مى‏کردند. امام نیز در برابر، با فرستادن پاسخ، از همکارى علماى بلاد در تشکیل نشست هفتگى قدردانى مى‏کرد و به آنان رهنمود مى‏داد.

     رژیم شاه به رغم ناهماهنگى‏ها و ناسازگارى‏هایى که در میان روحانیان دیده مى‏شد، از نشست‏ها و گردهمایى‏هاى آنان احساس خطر و نگرانى مى‏کرد، زیرا مى‏دانست که اینگونه نشست‏ها در درازمدت مى‏تواند مایۀ نزدیکى دل‏ها، هم‏صدایى، تفاهم و توافق شود و سدى بنیادى در برابر مطامع استعمار و دست‏نشاندگان آنان در ایران پدید آورد؛ از این رو ساواک، دربار و دیگر مراکز قدرت دست به کار شدند تا آنجا که توان دارند با ارعاب و تهدید و وعده و وعید، روحانیان را از نشست هفتگى باز دارند و طرح امام را با شکست روبه‏رو کنند و سرانجام در پى تبعید امام به ترکیه در تاریخ 13 آبان 1343 و برقرارى خفقان بیشتر در سراسر کشور و تعقیب و بازداشت بسیارى از مقامات روحانى، راه تشکیل هرگونه نشست و گردهمایى میان روحانیان جز به شکل زیرزمینى و پنهانى بکلى بسته شد و این طرح از تداوم و گسترش بازماند.

     نخستین نشست امام با علماى قم به صورت رسمى در شب یکشنبه 20/3/43 برگزار شد و آخرین آن در شب یکشنبه 10/8/43 (سه شب پیش از دستگیرى و تبعید امام) تشکیل گردید. در آخرین نشست امام با روحانیان قم آقایان: نجفى، شیخ مرتضى حائرى یزدى و آملى حضور داشتند و آقاى شریعتمدارى رسماً اعلام کرد که دیگر در اینگونه نشست‏ها شرکت نمى‏کند.

 

نهضت امام خمین، سیدحمید روحانی، جلد 1، صص 967-973

 

 

 

. انتهای پیام /*