امام خمینی در شهریور ماه سال ۶۵ به نامه یکی از اسرای دربند رژیم بعثی پاسخ داد.
یکی از روزنامه نگاران از حضرت امام پرسید: عامل گستردگی عظیم نهضت شما چه بوده است؟
امام در نوبتهای متعدد بسیاری از رادیوهای بیگانه را به طور مرتب گوش میدادند.
در دیدار جامعه مدرسین با امام، آنها گفتند آقا ما آمدهایم شما ما را راهنمایی کنید.
روزى دو دوشیزه فرانسوى به اقامتگاه امام آمدند و تقاضاى ملاقات با امام را داشتند
امام با فراستى که داشت به خوبى مىفهمید کدامیک از حاضرین در جلسه، درس را مىفهمند
مام حتی نسبت به هدایت مخالفان و دشمنانشان تا اینقدر احساس دلسوزی میکردند.
بعضى افراد بودند که مىخواستند با یک تیر چند نشان بزنند.
یکى از دوستانمان مىگفت: خانمى، که مستخدم خانه ماست و زهرا نام دارد، داستانى با امام دارد
امام تمام تابستانها را در همان نجف سوزان که شدت گرمایش گاهی به 54 درجه میرسید، می گذراند .
در پی افشاگری دانشجویان از طریق اسناد موجود در لانهٔ جاسوسی، عدهای با این کار به مخالفت برخاستند.
گفتم: با این توهینى که به امام کردى دیگر حق ندارى به مغازه من بیایى.
روزى در منزل ما مراسم روضهخوانى بود و عدهاى از علماى نجف حضور داشتند
روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است
مشهدی حسین پیرمرد وارسته ای بود که سالها مورد علاقه و اعتماد امام بود و مسئول خرید منزل معظمٌ له.
امام حتی در آن شبی که آقای حکیم از مکه میخواست به نجف بیاید زیارتشان را ترک نکردند.
شهید مظلوم بهشتى زنگ زدند که براى تشریففرمایى امام از پاریس به تهران، مقدماتى تهیه دیدهایم
امام متوجه شدند که من بشدت و بلند بلند گریه می کنم.
افرادی که در طول حکومت طاغوت در قید و بند بودند، در پرتو نصایح امام دچار تحول شدند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.