کتاب "یک ساغر از هزار؛ سیری در عرفان امام خمینی (س)"، مجموعه مقالات، سخنرانیها، مصاحبه‏ ها و خاطرات خانم دکتر فاطمه طباطبایی است. نویسنده می خواهد با بررسی دقیق جنبه معنوی و عرفانی شخصیت امام خمینی، نقش ایشان را در احیای معنوی بشر نشان داده و اندیشه ها، افکار و توصیه های آن حضرت را در مورد مبدأ هستی، کمال مطلق، عرفان، جایگاه و منزلت انسان و ... مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. تمام سعی نویسنده بر این بوده است تا امام را ازجنبه های مختلف عرفانی بیشتر بشناساند‏‎.‎

در مقدمه کتاب می نویسد:

امام خمینی (س) شخصیتی منحصر به فرد و بدور از امیال دنیوی بودند و انوار عرفان و معرفت حیات ایشان نه تنها زندگی ملت ایران بلکه زندگی تمام مسلمین جهان را روشن کرد و چراغ راه و مشعل هدایت جهان اسلام گردید. ایشان دارای ابعاد شخصیتی متعدد و کم نظیری هستند که مهمترین و والاترین آنها همان بعد معنوی و عرفانی ایشان است. خدامحوری و خداجویی و در یک کلام ، عرفان از ویژگیهای برجسته امام است.

با مطالعه زندگانی و سیره عملی و نظری و اخلاقی امام می توان دریافت ایشان با وجود تحمل تمامی فشارهای جهان سیاست از سوی قدرتهای زورگو و فشارهای ناشی از مبارزه با نفس و جهاد اکبر، هیچگاه تعادل فکری و عملی و اخلاقی و حتی نظم عادی زندگی خود را از دست ندادند و موفق به هماهنگ کردن زندگی سیاسی با حیات معنوی و اخلاقی گشتند. چیزی که جهان معاصر و آینده بشر تنها با تحقق آن قادر به رفع مشکلات و بحرانهای موجود در کلیه عرصه ها خواهد بود.

در بخش دیگری از کتاب با عنوان "هنر امام دینی کردن دنیای مردم" می نویسد:

حضرت امام که معمار سازندگی معرفی می شود، اول معمار وجود خویش بوده، اندیشه ها و باورهای خود را محکم و استوار کرده و سپس به ساختن جامعه ای متعال اقدام نموده است. امام توانسته بود با تهذیب و تزکیه، با خودسازی معنوی، حقایق را در حد خویش درک کند و برای پیروان خود و عاشقان مکتب قرآن بازگوید. او همواره به فکر دستگیری و نجات مردمانی بود که در خواب غفلت به سر می بردند و در این راستا زندگی و آسایش خود را نثار کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی حکومت را به رأی مردم گذاشت زیرا می دانست حکومتی موفق است که مورد پذیرش اکثریت مردم باشد. روشن است که رابطه زمامداران حکومت و مردم یک رابطه دو سویه است و قوام و صلاح هر دو متکی به سلامت و ایستادگی یکدیگر است. هنر امام در انقلاب اسلامی، دینی کردن دنیای مردمان بود.

از مباحث این کتاب می توان نتیجه گرفت که ابعاد عرفانی امام خمینی بر سلوک و سیرۀ‏‎ ‎‏سیاسی او تأثیر گذار بوده است و کلیه نظریات سیاسی امام، و نیز‏‎ ‎‏عمل و سیرۀ رفتاری او در پرتو بینشهای عرفانی وی‏‎ می باشد. بر این اساس اگر‏‎ ‎‏دیدگاههای سیاسی امام به طور دقیق مورد مطالعه قرار گیرد، معلوم خواهد‏‎ ‎‏شد که این دیدگاهها عموما برخاسته از صبغه عرفانی اوست و امام از‏‎ ‎‏دریچه عرفان به سیاست می نگریسته است.‏ اگر چه عرفان مقوله ای فردی و درونی‏‎ ‎‏است که به ظاهر هیچ نسبتی با سیاست ندارد و کاملا با آن بیگانه است، ولی امام، عارفی‏‎ ‎‏بود که توانست دنیای عرفان و سیاست را با هم جمع کرده و میان آن دو‏‎ ‎‏رابطه برقرار کند. از دیدگاه امام وقتی «عالم محضر خداست» دیگر فرق‏‎ ‎‏نمی کند که این عالَم، عالَم سیاست باشد یا عالَم عرفان، و بنابراین عرفان در‏‎ ‎‏متن سیاست هم راه پیدا می کند، آن چنان که سیاست هم رنگ عرفانی به‏‎ ‎‏خود می گیرد و سلوک در آن نوعی سلوک عرفانی به حساب می آید.

اینک ما وارثان این انقلاب، باید با نصب‏ العین قراردادن اندیشه های جاودانی امام در پاسداری و انتقال آن به نسلهای آینده بکوشیم.

در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، در خاتمه به فرازی از رهنمودهای امام در این مورد اشاره می شود:  

نصیحتی است از پدری پیر ... که سعی کنید تبلیغات انتخاباتی شما در چهارچوب تعالیم و اخلاق عالیه اسلام انجام شود؛ و از کارهایی که با شئون اسلام منافات دارد جلوگیری گردد. باید توجه داشت که هدف از انتخابات در نهایتْ حفظ اسلام است. اگر در تبلیغات حریم مسائل اسلامی رعایت نشود، چگونه منتخبْ حافظ اسلام می‏ شود. باید سعی شود تا خدای ناکرده به کسی توهین نگردد.(صحیفه امام؛ ج 21، ص11)

. انتهای پیام /*