راز محبـوبیـت امام خمیـنی  در جـهان

 ● محمد علیزاده اُرزگانی

(از افغانستان)*

  اشاره

در این مقاله، راز محبوبیت از دیدگاه قرآن و روایات ائمه معصومین(ع) و کلام بزرگان و شاعران مورد بررسی قرار گرفت که در هشت فصل به شرح آتی تهیه و تنظیم شد. امید است که خداوند متعال روح امام بزرگوار را به وسیله آیات و روایات بیشتر منوّر فرمایند.

  ریشه محبت

راغب اصفهانی محبت را برگرفته از دو عبارت «حَبَّه القلب» (سویدای قلب) و «حَبّه» (دانه و بذر) می داند با این توضیح که «حَبّ» و «حبه» در مورد گندم و جوء مانند آن و «حَبّ» و «حشبّه» در مورد بذر گل ها به کار برده می شود.

بنابراین، «حَبَبَّتُ فلانا» در حقیقت یعنی به اصل و مبنا و سویدای قلب او دست یافتیم.

راغب اصفهانی «حَبَّة القلب» را نیز تشبیهی برای شباهت قلب به دانه و بذر می داند. (ماده حبّ مفردات راغب فارسی) ابن فارس در «معجم مقاییس اللغه» سه اصل مندرج در مفهوم «حُبّ» را اثبات و لزوم بخش و یا دانه ای یک شیء بودن و سرانجام کوتاهی و قصر می داند.

ابن قیم نیز در مدارج السالکین» برای محبت پنج ریشه معنایی بیان کرده است:

1ـ صفا و شفافیت و سفیدی در مورد «حبب الأنسان»

(به جهت سفیدی دندان های انسان)؛

2ـ رفعت و ظهور در مورد «حُباب الماء» (حباب آب)؛

3ـ لزوم و ثبات در مورد «حُبُ البعیر» (هنگام که شتر بخوابد و دیگر برنخیزد).

4ـ اصل و اساس بودن در مورد «حَبَّةُالقلب» (لب و داخل قلب) و «حبه» (دانه و بذر که در حقیقت اصل و ماده شیء است)؛

5ـ حفظ و مراقبت در مورد «حُبُّ الماء» (ظرفی که آب در آن محفوظ ثابت است»).

  معنای لفظی محبت

راغب در مفردات معنای لفظی محبت را «ارادة ماتراه او تظّنه خیراً»؛ اراده به آنچه که آنرا خیر می بینی و یا خیر می پنداری، می داند و برای آن وجوه سه گانه ذیل را بیان می کند.

1ـ محبّتی که به جهت لذت پدید می آید؛ مانند دوستی که میان زن و مرد ایجاد می شود.

2ـ محبتی که به جهت منفعت و سود ایجاد می شود؛ مانند دوستی چیزی که از آن نفعی حاصل انسان می شود.

3ـ محبتی که به جهت فضل پدید می آید؛ مانند محبتی که برخی اهل علم نسبت به برخی دیگر به جهت دارا بودن مراتب علمی دارند.

راغب درباره کسانی که محبت را به اراده تفسیر کرده اند، می گوید محبت کامل تر و رفیع تر از اراده است، چه آن که هر محبتی اراده است و حال آن که هر اراده ای محبت نیست.

  معنای اصطلاحی محبت

ارائه گفتار مدون درباره معنای اصطلاحی واژه محبت با نظر به کثرت عبارات و دیدگاه هایی که در این باره ابراز شده است کاری بسیار دشوار است. افزون بر آن که به باور برخی از عارفان -که بیشتر دیدگاه های نظری درباره معانی، آثار و لوازم محبت همواره از سوی آنان صادر شده است- صاحب نظران هیچ گاه متعرض تعریف حقیقت محبت نشده اند و آنچه در این باره گفته اند، عبارت است از ثمرات و احکام و آثار و شواهد محبت، چه آن که محبت دریافتی وجدانی و حضوری است که در حقیقت آن را در قالب الفاظ و عبارات نمی توان بیان کرد.

بعضی از مفاهیم محبت

1ـ نیکوکاران

 إِنَّ الله یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ «به راستی که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد». (سوره مائده، آیه 13.)

2ـ توبه کنندگان

إِنَّ الله یُحِبُّ التَّوّابینَ (سوره بقره، آیه 222)

به راستی که خداوند مردم بسیار توبه کننده را دوست می دارد.»

3ـ پاکان و پاکیزگان

... یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ (سوره ی بقره، آیه222، (سوره توبه، آیه108) از کسانی که در پایگاه رفیع محبوبیّت عندالله قرار گرفته اند و سرافراز بدین شرف و بزرگی هستند که «خداوند آنان را دوست می دارد پاکیزگان و اهل طهارت و نظافتند».

4ـ پیروی کنندگان از پیامبر

قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ الله (سوره  آل عمران، آیه 31)

«بگو ای پیامبر: اگر راستی خدای را دوست می دارید پیروی من کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و بیامرزد برای شما گناهانتان را، و خداوند آمرزنده مهربان است.

یکی از عوامل محبوبیّت، در پیشگاه خدای تعالی به نص قرآن کریم، تبعیّت و پیروی از رسول اکرم(ص) و دنبال کردن اهداف عالیه آن پیشوای بزرگ و جهانی است و از این رو یکی از چهره های محبوب در نزد خداوند، انسانی است که سر به فرمان پیامبر اسلام(ص) بوده و همواره اطاعت و فرمانبرداری آن حضرت می کند.

آیه کریمه فوق، عامل محبوبیّت نزد خدا را به طور واضح و روشن، معیّن می کند و نشان می دهد، و آن پیروی کردن از پیامبر است و بنابراین هرکس به این کرامت انسانی دست یافت و به مرتبه والای پیروی آن بزرگوار سرافراز گردید او مورد محبوبیت و لطف خدا است و از چهره های محبوب عندالله به شمار می رود.

 این محبّت از محبّت ها جداست                                 حُبّ محبوب خدا حبّ خداست

 5ـ پرهیزکاران

إِنَّ الله یُحِبُّ الْمُتَّقینَ «به درستی که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد» (سوره  توبه، آیه 4)

6ـ بردباران

وَ الله یُحِبُّ الصّابِرینَ (سوره  آل عمران، آیه146) «خداوند شکیبایان را دوست می دارد.» از جمله چهره های محبوب، صابران و مردمان شکیبا و ثابت قدم می باشند.

7ـ توکّل کنندگان بر خدا

إِنَّ الله یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ. (سوره  آل عمران، آیه 159)

«خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد».

8ـ مقسطین

إِنَّ الله یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ (سوره  مائده، آیه 42)

«خداوند مقسطین را دوست دارد.»

از جمله چهره های محبوب خداوند مقسطینند که در قرآن کریم، به محبوبیت آنان در پیشگاه خدای تعالی تصریح شده و اتفاقاً این مطلب، مکرّر ذکر شده است.

9ـ رزمندگان اسلام

إِنَّ الله یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ (سوره  صف، آیه 5)

 «راستی که خداوند دوست می دارد آنانی را که در راه او می رزمند آنچنان که گویی بنایی محکم و استوار می باشند».

از چهره های شریف و ارزشمند و محبوب درباره خداوند، رزمندگان اسلام و جنگویان راه خدایند.

محبت از سوی پرودرگار جهان است و اظهار آن محبّت از آن ناحیه مقدسه و اعلان آن نیز به وسیله ذات لایزال اوست.

10ـ  گروهی با چهار امتیاز

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی الله بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ الله وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ الله یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ الله واسِعٌ عَلیمٌ (سوره  مائده، آیه 54)

 «ای مؤمنان کسی که از شما از دینش برگردد، پس به زودی خداوند، گروهی را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنان خدای را دوست می دارند گروهی نسبت به مؤمنین متواضع و مهربانند و نسبت به کافران، شدید و سخت و غالبند، آنان در راه خدا و برای اعلاء کلمه توحید جهاد می کنند و از نکوهش ملامت کنندگان بیمی ندارند آن فضل خدا است که به هرکس بخواهد می دهد و خداوند عطاکننده و دانا است».

 

اَیا مؤمنان هر کسی از شما                     ز آیین خود باز گردد خدا

به زودی پس آن ذات پاک احد                    در آیند جمعیتی آورد

که دارند خداوندشان جمله دوست             ورا نیز دارند آن جمله دوست

به نزد همه مؤمنان خاضعند                      قوی در بر مردم کافرند

مجاهد به راه خدای جهان                        نترسند نیز از ملامت گران

خدا را این فضل و بر هر کسی                   که خواهد ز احسان دهد او بسی

وسیع است فضل خداوند و نیز                   علیم است و دانا خدای عزیز

 از ترجمه آیه کریمه بر همه روشن می شود که سخن در اینجا از کسانی است که محبّت بین خدا و آنان طرفینی است خدا آنان را دوست می دارد و آنان خدای را دوست می دارند و خلاصه تا کنون بحث، راجع به کسانی بود که محبوب خدایند و اینک بحث از کسانی است که هم خود محبوب خدایند و هم از آن سو خدا محبوب آنان است، البتّه در موارد گذشته هم بالمآل این معنی محقّق بود و لیکن تصریح به آن نشده بود ولیکن در اینجا تصریح شده که گروه مورد بحث، محبوب خدایند و محبّان خدا، و در نتیجه، خداوند، محبوب آنان است.

قابل توجه آن که می فرماید: خداوند، این گروه را می آورد و در جامعه جلوه گر می سازد و با وجود آنان هیچ جایی نگرانی نیست که چه کسی مرتد می شود و چقدر از افراد به ارتداد کشیده می شود.

 هرکس می خواهد مرتد بشود که دین، طرفداران جدّی و فعال و صادقی همچون این گروه دارد، و خداوند چنین عناصر فعّال و رشید و امینی را بر می انگیزد که بسان کوه های استوار برای حمایت از اسلام و اعزاز دین قیام می کنند. (چهره های محبوب در قرآن، استاد علی کریمی،ص 33، 45 ،94 ،104 و ...)

اکنون وقت آن است که به هر یک از امتیازات پرافتخار آنان دقّت کرد و برای به دست آوردن این مایه های فضیلت تلاش نمود تا در نتیجه از محبوبین خدا و محبّان او گردید:

1ـ تواضع در مقابل اهل ایمان،

2ـ عزت و سربلندی در مقابل کفّار،

3ـ جهاد در راه خدا،

4ـ ترتیب اثر ندادن به سرزنش دیگران.

  نتیجه اطاعت از خداوند متعال و پیامبر(ص)

قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ الله (سوره  آل عمران، آیه 31)

بگو: [شما یهود و نصاری که ادعا می کنید نحن ابنائ الله و احبائه] اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد.

وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ الله غَفُورٌ رَحیمٌ * قُلْ أَطیعُوا الله وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ الله لا یُحِبُّ الْکافِرینَ (سوره ی آل عمران، آیات 31 - 32)

و گناهانتان را ببخشد؛ که خداوند آمرزنده و مهربان است.

بگو از خدا و رسولش اطاعت کنید و اگر سرپیچی کردند، [بداند که] خداوند کافران را دوست ندارد.

مسیحیان نجران ضمن بحث و گفتگوی خود با پیامبر اظهار داشتند که: ما عیسی مسیح را بیش از حد احترام می گذاریم به خاطر محبّتی است که به خدا داریم.

خداوند در پاسخ این تأویل می فرماید:

محبت باید اثر عملی داشته باشد.

اگر شما خدا را واقعاً دوست دارید لازمه آن این است که از او و فرستاده اش پیروی کنید. آنگاه در این صورت است که خداوند هم متقابلاً شما را دوست می دارد و گناهان شما را می بخشد؛ چرا که او بخشنده و مهربان است. و اگر از اطاعت خدا و پیامبرش روی گرداندند، معلوم می شود نه تنها خدا را دوست ندارند بلکه نسبت به وی کافرند و در برابر او حق پوشی می کنند، و خداوند کفرپیشگان را دوست ندارد.

 گو خدا گر شما دارید دوست                     پیروی من دلیل حبّ اوست

اهل نجران را چنین گو در جواب                  که کنند اظهار حبّ و انتساب

چون در آیید اندرین دین مبین                     حق شما را دوست دارد بالیقین

حُبّ من چویید گر گویید راست                  حُبّ محبوب خدا، حُبّ خداست 

کتاب تفسیر کاشف، ج2، آل عمران و نساء. (عبدالکریم بی آزار شیرازی، ص 60)

  آثار تقوا و عبودیت

خداوند، محبت انسان های پاک و مخلص را در قلوب دیگران جای می دهد، به گونه ای که به او عشق ورزند و علاقه مند شوند.

و این از آثار تقوا و عبودیت است. البته محبت در دل ها، مراتب و در جایی دارد و بستگی به درجه تقوی شخص دارد، هرچه تقوا بیشتر باشد و مقام فرد نزد دیگران شناخته تر شده باشد. محبتش در قلوب مردم بیشتر و عزتش در جامعه افزونترن و عظمتش نزد بندگان، زیادتر است:

 إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا (سوره  مریم، آیه  96)

یعنی: «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، به زودی خداوند رحمان، برای ایشان دوستی قرار می دهد (محبت آنها را در قلوب دیگران قرار می دهد)». (همان، ص 109)

در طول تاریخ موحدان، کم نبوده اند مردان بزرگی که آنچنان خداوند محبت آنان را در دل های دیگران قرار داده بود که با تمام وجود، به آنها عشق می ورزیدند.

در حدیثی از امام حسن (ع) است که می فرماید:

«مَن ارادَ عزّاً بلا عشرةٍ و هیبةً بلا سلطنةٍ، فلیخرج من ذلِّ معصیةِ الله اِلی عزّ طاعته» (تحف العقول، ص312، آثار تقوا، ص 109)

یعنی: «آن کس که بدون واسطه قوم و قبیله اش در پی عزتی است و کسی که بدون واسطه مقام و سلطنت، در پی هیبت است، باید که از خواری و نافرمانی خداوند به سوی سربلندی اطاعت، حرکت نماید».

علت محبت ائمه اطهار (ع) در قلوب همین اخلاص، تقوا و پاکی آنها بوده است. آری همین اخلاص آنها بوده است که بعد از گشت قرن ها از مرگشان، هنوز در دل ها زنده هستند و محبوب دل های مردان پاک می باشند.

حتی نمی توان علت محبت آنان را در قلوب، صرف داشتن فضایل اخلاقی و انسانی دانست زیرا اگر تمام این فداکاری ها و از خودگذشتگی ها و تواضع و عدالت طلبی، آزادگی و شجاعت ها را داشتند، امّا اینها رنگ خدایی نداشت و توأم با اخلاص نبود، قطعاً این اندازه در دل ها جای نمی گرفتند و عاطفه انگیز و محبت خیز نبودند.

به عنوان مثال، پیکار خونین امام حسین(ع) که بعد از گذشت قرنها هنوز آن حماسه و از خودگذشتگی ها، در قلب ها جای دارد، به خاطر اخلاصی بود که در امام حسین و یارانش بوده است.

در جهان، پیکارهای خونین بسیار بوده و هست که با گذشت مدّتی کوتاه، به دست فراموشی سپرده شده و می شود و گذشت زمان گرد و غبار نسیان را بر آن پاشیده است. اما نهضت حسینی از این قاعده مستثناست. در قلب مردان پاک و انسان های وارسته، خاطره جانبازی آنان که در راه خدا و در راه شرف و فضیلت، خالصانه همه چیز خود را فدا کردند، هرگز فراموش نخواهد شد.

شاید چنین تصور شود که انسان خودش، می تواند غیر از راه الهی و رنگ خدایی داشتن، کاری کند که در قلب دیگران جای گیرد؛ به گونه ای که به او عشق ورزند.

برخی با تظاهر به اخلاص و پاکی، بر آنند تا محبت دیگران را به خود جلب نمایند که البته این تصور غلطی است. ممکن است انسان به طور موقت از راهی یا راه هایی، چند صباحی کسی را مشغول خویش سازد و محبت او را جلب نماید، اما این محبت نه عمیق است و نه پایدار. و نه با جذبه و شور معنوی همراه است.

محبتی که رنگ خدایی نداشته باشد، ناشی از نفسانیت انسان است. و اگر احیاناً بین خواسته محب و محبوب، معارضه ای پیش بیاید، فوراً از محبت خود برگشته و گاهی ممکن است تبدیل به کینه هم بگردد. اما اگر کسی به انسان با تقوا عشق می ورزد، به خاطر تقوا، اخلاص و رنگ خدایی داشتن است. و این رنگ خودیت ندارد که اگر احیاناً معارضه ای پیش آمد، علاقه اش از بین برود.

داستان حضرت یوسف که در قرآن کریم بیان شده است نمونه بارز این مطلب است، زیرا برادران یوسف، خواستند محبت پدر را از یوسف به سوی خویش جلب کنند و در نتیجه خود را در قلب او جای دهند، ولی از آنجا که محبت و نفرت، دست خداست، کار برعکس شد و پدر به توطئه و حسادت آنان پی برد. حتی باعث برانگیختن نفرت پدر، نسبت به خودشان شد، یعنی درست در آن چیزی افتادند که از آن بیم داشتند.

اما یوسف که ضمیری پاک داشت، آنچنان در دل های مردم جای گرفت که حتی بعد از مرگش، درباره جنازه وی نزاع شد و هر دسته ای می خواستند تا جنازه آن حضرت را در محله خویش دفن کنند، و از برکت آن جسد مطهّر، بهره مند شوند. همان یوسفی که برادرانش حاضر به شنیدن خواب او که حاکی از برتری آینده وی بر آنها بود، نبودند. آنها یوسف را خیلی کوچکتر از آن می دانستند که حتی بتواند روزی از نظر شخصیت در ردیف آنان قرار گیرد.

امروز مشاهده می کنند که خداوند بزرگترین مقام سیاسی و اجتماعی را به او عنایت کرده و اینان که حاضر نبودند حضرت یوسف حتی نزد پدر از آنها محبوبتر باشد، اکنون مشاهده می کنند که پروردگار عالم، محبت او را در قلب میلیون ها مردم مصر و بلاد مجاور قرار داده و مردم تا سرحد عشق، یوسف را دوست دارند و گذشته از فرمانروایی ظاهری، بر دل ها نیز حکم می راند.

البته، چونکه نفس آدمی، مکاید زیادی دارد و گاهی هم بر شخص مخفی می ماند، انسان باید متوجه باشد که نباید به خاطر این که در قلوب مردم جای گیرد، دنبال تقوا برود که این در واقع نفس پرستی است نه اخلاص و خداپرستی. انسان باید خود را خالص نماید به گونه ای که اصلاً در فکر اینکه محبوب دیگران باشم یا نباشم، نباشد. در این صورت است که خدای تعالی، محبتش را در قلب دیگران، قرار می دهد به گونه ای که با تمام وجود به او عشق و محبت بورزند. (آثار تقوی و عبودیت)

  تذکری از محبوب قلب ها، امام خمینی

«پس ای عزیز! نام نیک را از خداوند بخواه. قلوب مردم را از صاحبِ قلب خواهش کن با تو باشد. تو کار را برای خدا بکن،خداوند علاوه بر کرامت های اخروی و نعمت های آن عالَم در همین جهان هم به تو کرامتها می کند؛ تو را محبوب می نماید؛ موقعیت تو را در قلوب زیاد می کند؛ تو را در دو دنیا سربلند می فرماید. ولی اگر بتوانی با مجاهده و زحمت قلب خود را از این حب هم بکلی خالص نما؛ و باطن را صفا ده تا عمل از این جهت خالص شود و قلب متوجه حق گردد؛ روح بی آلایش شود؛کدورت نفس برطرف گردد.

حب و بغض مردم ضعیف، شهرت و اسم نزد بندگانِ ناچیز، چه فایده دارد. فرضاً فایده داشته باشد، یک فایدۀ ناچیز جزئی چند روزه است. ممکن است این حب عاقبت کار انسان را به ریا برساند و خدای نخواسته آدم را مشرک و منافق و کافر کند؛اگر در این عالم رسوا نشود، در آن عالم در محضر عدل ربوبی پیشِ بندگانِ صالح خدا و انبیای عظام او و ملائکۀ مقرّبین رسوا شود؛ سرافکنده گردد؛ بیچاره شود. رسوائی آن روز را نمی دانی چه رسوایی است. سرشکسته در آن محضر را خدا می داند چه ظلمت ها دنبال دارد.آن روز است که به فرمودۀ خدا حق تعالی کافر می گوید: «ای کاش خاک بودم. » و دیگر فایده ندارد.

ای بیچاره! تو به واسطۀ یک محبت جزئی، یک شهرت بی فایده پیش بندگان، از آن کرامت ها گذشتی، رضای خدا را از دست دادی؛خود را مورد غضب خدای تعالی نمودی. اعمالی که باید به آنها دار کرامت تهیه کنی، زندگانی ابدی و فرحناکی همیشگی فراهم کنی و به واسطه آنها در اعلی علیین بهشت قرار گیری، مبدّل کردی به ظلمات شرک و نفاق؛ و برای خود حسرت و ندامت و عذاب های شدید تهیه نمودی.» (شرح چهل حدیث،ص 41)

  چند حدیث

حدیث اوّل

قال رَسُول الله: «اَفْضَلُ النَّاسِ بعد النّبینَ فِی الدُّنیا وَ الْاَخِرَة اَلمحبُّون لله اَلْمُتَحابُونَ فِیهِ، وَ کُلُّ حُبّ مَعْلُولَ یُورِثُ بُعْداً فِیهِ عَداوةٌ اِلّا هذینَ وَ هُما مِن عَیْنِ وَاحِدَةٍ یَزیْدَان ابداً و لَا یَنْقُصان».

قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: اْلأَخِلاّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوُّ إِلاَّ الْمُتَّقینَ (سوره زخرف، آیه67)

رسول خدا فرمود: در دنیا و آخرت بعد از پیامبران برترین مردم کسانی هستند که برای خدا دوستی می کنند و برای خدا یکدیگر را دوست می دارند، و هر محبّت و دوستی بیمارگونه ای مورث و موجب بُعد و دوری از خدا شود در آن عداوت و دشمنی باشد. (زیرا اساس محبت دوری از غیر محبوب است).

حدیث دوم

1ـ در حدیثی از رسول اکرم می خوانیم:

«اَحَبُّ النّاس یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ اَقْرَبُهُم اِلَی اللهِ مَجْلِساً اِمامٌ عادِلٌ»

پیشوای دادگر، محبوب ترین و نزدیک ترین مردم به خدا در روز قیامت است.)

شبستری می گوید:

ظهور نیکویی در اعتـدال اسـت       عدالت جسم را اقصی کمال است

جـزای عدل، نور و رحـمت آمـد       سـزای ظلم، لعن و ظلـمت آمـد

 (کتاب چلچراغ رستگاری، ص81)

 حدیث سوم

 2ـ رسول خدا: إذا أجَبَّ الله عَبْداً مِنْ اُمَّتِی قَذَفَ فی قُلوب اَصْفیائِهِ وَ أرواحٍ ملائکتِهِ و سُکّان عرشِهِ مُحَبَّتَهُ لِحبّوهُ، فَذلِکَ المُحِبُّ حقَاً. طوبی لَهُ، و لَهُ شفاعَةً عِنْدَ اللهِ یَوْمَ القیامةِ.

رسول خدا: هرگاه خداوند بنده ای از امتم را دوست بدارد، محبّتش را در دل های برگزیدگانش و در جان های فرشتگان و ساکنان عرشش می افکند تا دوستش بدارند.

چنین کسی، محبّ واقعی است. خوشا به حالش! و او در قیامت نزد خداوند حق شفاعت دارد.

(محبت از کتاب خوشبختی در آغوش عشق، ص125)

 با محبت می شود دنیا گرفت                    در دل خوبان دنیا جا گرفت

بندهای نامرادی را گشود                         خانه ای مخروبه را زیبا نمود

بی محبت زندگی زندان شود                    حسرت و کینه به دل پنهان شود

با محبت می شود آسوده زیست               ارزشی بر زحمت بیهوده نیست

 (فرهنگ مهرورزی، استاد حسین انصاریان)

حدیث چهارم

ارزش محبت حقیقی و آثارش به اندازه ای است که پیامبر بزرگوار اسلام در ضمن دعا و تضرع و رازی اش آن را از خدا درخواست می کرد: «اَللهمَ اَرْزُقْنی حُبَّک و حُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَ حُبَّ مَا یُقرِّبُنی إِلی حُبِّکَ وَ اجَعَلْ حُبَّکَ أَحَبَّ مِنَ الماءِ البَارِدِ».

خدایا! محبت به خودت و محبّت به کسی که عاشق توست و محبّت همة اعمال و حالات و اموری که مرا به محبّت تو نزدیک می کند، روزی من قرار ده و محبّت به خودت را نزد من از آب سرد[ی که لب تشنه ای در گرمای تابستان می نوشد] محبوب تر گردان. (فرهنگ مهرورزی، ص259)

 هر که  در نزد خـدا محبـوب  شـد                       هم به ظاهر هم به باطن خوب شد

او دگـر  جز  حـق  نبینـد  نشنود                         گـفتة او گفـتة داور شـود

 پس حبیب اندر فنا محبوب شد                            طالب حق بود تا مطلوب شد

چونکه معشوقی نهان در عاشقی است                وصف این مخلوق وصف خالقی است

نیست محبوب و محبّ از هم جدا                         ردّ پیغمبر بود ردّ خدا

نیشتر بر دست مجنون می رود                           از دل لیلی چرا خون می رود

سنگ بر دندان پیغمبر زدن                                  چون خورد برویس وانگه در یمن

 (ریاض المحبین، ص170)

 حدیث پنجم:

رسول الله: «اِنَّ اللهَ یَحُبُّ بغاةَ الْعِلْمِ».

رسول خدا می فرماید:

همانا خداوند جویندگان دانش را دوست دارد. (کافی، ج 1، ص 30)

 حدیث ششم:  توبه کنندگان

پیامبر خدا می فرماید:

 «لَیْسَ شَیءٌ أَحَبَّ إِلَی اللهِ تَعَالَی مِنْ مُؤْمِنٍ تائِبِ وَ مُؤْمِنَةٍ تائِبَةٍ»

 نزد خداوند چیزی محبوب تر از مرد یا زن توبه گر نیست.

 حدیث هفتم: دادگران و عدالت پیشگان

در حدیثی از رسول اکرم می خوانیم:

 «اَحَبُّ النّاس یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ اَقرَبُهُمْ اِلَی اللهِ مَجْلِساً اِمَامٌ عَادِلٌ»

پیشوای دادگر، محبوب ترین و نزدیک ترین مردم به خداوند در روز قیامت است.

حدیث هشتم

قال رسول الله:

 «اَلْخَلْقُ عَیالُ الله فَاَحَبُّ الْخَلْقُ اللهَ مَنْ نَفَعَ عَیَال اللهَ وَ اَدْخَلَ عَلَی اَهْلِ بَیْتٍ سُرُوراً». (همان، ص 83)

مردم، عائله و جیره خواران خداوندند، پس محبوب ترین آنان نزد خدا کسی است که سود به عائله خداوند برساند و خانواده ای را خوشحال کند. (الکافی، ج 2، ص 164)

 حدیث نهم

76ـ الامام علی: «الکریم عِنْدَ اللهِ مَحْبورٌ مثابٌ، وَ عِنْدَ النّاسِ مَحْبُوبٌ مُهابٌ»

(اشعار اخلاقی در در ادب فارسی،ص 127)

□ پیشوای دادگر، محبوب ترین و نزدیک ترین مردم به خداوند در روز قیامت است

 امام علی: شخص کریم و بزرگوار، نزد خداوند، خرّم و با پاداش است و نزد مردم، محبوب و باشکوه.

حدیث دهم

امیرمؤمنان علی صبر و ظفر را یک واقعیت و یاد و قرین متلازم با هم دانسته اند:

اَلصَّبْرُ ظَفَرٌ. صبر با پیروزی برابر است.

به گفتة شاعر:

 صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند       کز اثر صبر نویت ظفر آید

 ( آثار صادقین، ج 3، ص 21)

  عشق چیست و عاشق کیست

امام صادق فرمود:

«حُبُّ اللهِ اِذا اَضَاءَ عَلی سِرِّ عَبد اَخْلَاهُ عَنْ کُلِّ شَاغِل وَ کُلُّ دِکْرٍ سِویَ اللهِ ظُلُمَةٌ» (مصباح الشریعه)، نور محبّت و عشق خداوند هرگاه بر درون بنده ای تابید او را از هر مشغله دیگری باز می دارد، و هر یادی جز خدا ظلمت و تاریکی است».

«ابن سکیت» مرد ملّا و از بزرگان ادب عرب است. وی در عصر متوکل عباسی زندگی می کرد. چون بسیار مرد فاضلی بود متوکل عباسی او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب کرده بود.

روزی از کلاس درس خارج شد و متوکّل او را دید، از آنجا که متوکل شنیده بود «ابن سکیت» تمایل به مذهب شیعه دارد از وی پرسید:

اَیُّهُما اَحَبُّ اِلَیْکَ، اِبُنایَ هَذان اَمِ الْحَسَن وَ الحُسَین.

«کدام یک نزد تو محبوبترند فرزندان من یا حسن و حسین؟» ابن سکیت از این مقایسه سخت ناراحت شده بود فریاد برآورد که ای متوکّل! تو چه فکر می کنی؟ وَالله اِنَّ قَنْبراً خادِمُ امیرالمؤمنین اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْکَ وَ مِنْ اِبْنَیْکَ.

«به خدا سوگند «قنبر» خادم امیرمؤمنان نزد من عزیزتر است از تو و فرزندان تو.»

متوکل از این مقایسه سخت ناراحت شد و دستور داد زبان ابن سکیت را از قفا بیرون آوردند و این مرد مخلص و عاشق اهل بیت اینگونه به شهادت رسید.

(عشق چیست؟ و عاشق کیست؟ ص165 - 167)

پیامبر گرامی اسلام در روایتی فرمودند:

«لَا یُؤمِنُ اَحَدُکُمْ حَتّی اَکُون اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ اَهْلِی اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْ اَهْلِهِ وَ عِتْرَتِی اَحَبَّّ اِلَیْهِ مِنْ عِترَتِهِ وَ ذُرِّیَّتی اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْ ذُرِیَّتِهِ». (میزان الحکمه، ج1، ص972)

«هیچ یک از شما ایمان ندارد مگر آن گاه که مرا از خودش و خانواده مرا از خانواده خود و خاندان مرا از خاندان خود و نسل مرا از نسل خود بیشتر دوست داشته باشد».

«... مَا تَقَرَّّبَ اِلَیَّ عَبْدَ بِشَیءٍ أَحَبِّ إِلَیَّ مِمَّا اِفْتَرَضْتُُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتقرَّبُ إِلَیَّ بِالنّافِلَةِ حَتّی أَحِبَّهُ فَاِذا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِی یَسْمَعُ بِه وَ بَصَرَهُ الّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسانَهُ الّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بها إنْ دَعانِی أَجَبْتَهُ وَ إن سأَلَنِی أغْطَیْتَهُ...». (فرهنگ مهرورزی، ص27)

بنده به چیزی محبوب تر برای من از آنچه بر او واجب کرده ام به من تقرب نجسته و هر آیینه با انجام مستحبات به من تقرب می جوید تا جایی که به او محبّت می ورزم، پس چون به او محبّت می ورزم گوش او می شوم که به آن می شنوم و چشم او می گردم که به آن می بیند و زبان او می شوم که با آن سخن می گوید و دست او می شوم که با آن دلاوری و دلیری می ورزد. اگر دعا کند دعایش را استجاب می کنم و اگر از من بخواهد به او عطا می کنم. (عشق چسیت؟ عاشق کیست؟ ص 31)

  محبت از نگاه امام خمینی

اگر چه امام با دیگر بزرگان اهل معرفت در این امر هم عقیده اند که محبت قابل تعریف نیست و حدّی فراهم آمده از جنس و فصل ندارد، اما در جای جای کتب و رسائل ایشان به توصیف هایی برمی خوریم که باید آن را تعریف به خواص و آثار محبت نامید و در گذری کوتاه به این تألیفات، شاید بتوان فهرستی از وصف های محبت را به صورت زیر ارائه کرد:

 1ـ محبت صفت ذاتی خداست. همان طور که ذات حق ناشناختی است صفات او به خصوص صفات ذاتی از آن جهت که عین ذات (غیب الغیوب محض) است هرگز شناخته نخواهد شد. پس حقیقت محبت شناختنی نیست.

2ـ عشق دریافتی ذوقی و شهودی و وجدانی است که درک آن را به چشیدن و رسیدن تعبیر می کنند و رسیدن، به معنای فنای فی الله و بقای بالله است. یعنی محب در اوج معرفت به تعبیر اهل عرفان نایل به حق الیقین است و مثال مشهوری که همگان ذکر کرده اند همان آتش و مراحل معرفت به آن، از دیدن دود و قرار گرفتن در طیف نور و حرارت آتش بالاخره افتادن در آن و سر تا پا شعله ور شدن است و امام نیز این تشبیه را در مورد عشق به کار برده اند.

حقیقت عشق آتشی است که از قلب عاشق طلوع می کند و جذوه آن به سرّ و علن و باطن و ظاهرش سرایت می کند و سراپای وجود او را فرا می گیرد. بدین جهت است که همه حرکات و گفتار چنین انسانی عاشقانه است زیرا از کوزه همان برون تراود که در اوست.

پس از چنین انسانی که مجذوب مقام احدیت و عاشق جمال صمدیت است هرچه سر زند، از عشق به حضرت حق حکایت دارد. (سرالصلوة، ص 11؛ سخن عشق)

و استشهاد قرآنی امام به آیه شریفة الَّتی تَطَّلِعُ عَلَی اْلأَفْئِدَةِ است یعنی آتشی که جان و دل عاشق را شعله ور می سازد.

3ـ عشق حقیقتی ازلی و ابدی است

این دو خصیصه هم برای خدا و هم برای عالم و هم برای انسان به کار می رود و به همین دلیل راه پیوند عالم و آدم به خدا نیز عشق است؛ هرچند تکیه گاه شریعت و هدایت انبیاء و اولیاء عقل است و امام نیز به عقل از این دیدگاه به دیده احترام می نگرند و در آثار خود عقل را ملاک تکلیف و مسئولیت انسان ها می دانند.

«ما خَلَقْتُ خَلقاً هُو اَحَبُّ اِلیَّ مِنْکَ».

(مصباح الهدایة، ص 70)

زیرا خداوند به عزت و جلالش سوگند یاد کرده که آفریده ای محبوب تر از عقل ندارد، و تصریح می کند که عقل مظهر علم حضرت حق است که در مرتبه هویت و حقیقتش عالم است و ظهور آن در موجودات به اندازه استعداد آنهاست که در حضرت علمیه با واسطه حب ذاتی تقدیر شده است، حبّی که اگر وجود نداشت هیچ موجودی از موجودات پا به عرصه ظهور نمی گذاشت و هیچ کس به کمالی از کمالاتش نمی رسید.

  تعریف محبوب

وقتی سخن از محبت می رود مثلثی تصور می شود که دو رأس دیگرش محب و محبوب است و چون محبت جز به محبوب تعلق نمی گیرد و کسی جز محبّ شناسای این موهبت الهی نخواهد بود.

برای درک هرچه بیشتر و تمامتر آن شناخت محب و محبوب ضروری می نماید، لذا در این بخش به تفسیر و تبیین نظر امام در باب محبوب می پردازیم.

امام راز خلقت و عامل پیدایی جهان هستی را بر مبنای حب ذاتی حضرت حق تفسیر و تبیین نموده و علم و حب را از صفات حقیقی ذات اضافه می دانند و براین باورند که همان گونه که علم را معلومی لازم است، حب را محبوبی می باید و همانگونه که معلوم عبارت از چیزی است که علم به آن تعلق می یابد نه علم به عالم، در اینجا نیز محبوب همان چیزی است که متعلق محبّت باشد نه متعلق حُبِّ مُحِبْ: اَلْمَحبُوبُ مَا تَعَلَّقَ بِهِ الحُبُّ لَا مَا تَعَلَقَ بِحُبِّهُ الْمحِبُّ.

امام محبوب را کنز مخفی یعنی ذات حضرت حق می دانند و از آنجا که در این ساحت حب و محب و محبوب یگانه اند، خدا خود عاشق به ذات و فاعل بالحب است.و خواستار و ظهوربخش کمالات و جلوات ذاتی خود.(سخن عشق)

پس، در این نگاه، محبوب حقیقی عام و گسترده است که در همه پدیده ها و در تمام شؤون هستی جاری و ساری است و با به جلوه درآمدن اوست که نظام هستی متحقق می شود. امام این نکته را در قالب شعر این چنین بیان می دارند:

 سرّ است و هر آنچه هست اندر دو جهان                از جلـوه نـوری روی او فــاش

  انواع محبوب

همه پدیده ها محبوب حضرت عشقند و خداوند با محبت خاص به هدایت آنان مشغول است و در هیچ لحظه ای از نگاه به آنان دریغ نمی ورزد، زیرا هدایت در نگاه امام بدون عنایت خاص تحقق یافتنی نیست. اما عده ای از این محبت فراگیر و دائمی خدا غافلند.

از این رو، می توان محبوبین حضرت حق را به دو قسم آگاه و ناآگاه تقسیم کرده و عارفان و آگاهان را نیز دوگانه دانست.

1ـ دسته اول، محبوبینی که سفر الی الله را پایان رسانده و در مقام جذیه و فنا باقی می مانند. اینان همان محبوبانی اند که خدا درباره شان می فرماید: اَوْلِیائِی تَحْتَ قبای لَایَعْرِفُهُم غَیْرِی. اینان همواره با محبوب خود سرگرمند، هم محبّند و هم محبوب.

2ـ دسته دوم، محبوبینی که پس از اتمام سفر به حالت صحو و هوشیاری بازمی گردند، اینان با تجلی فیض اقدس، که بزرگان عرفان سرّ قدرش می خوانند، برای هدایت محرومان و مشتاقان کوی دوست به خود بازگردانده می شوند. اینان محبوبینی هستند که به زینت و خلعت نبوت مزین می شوند. خداگونه به مردمان عشق می ورزند و کمال هدایت آنان را خواستارند. این محبوبان با همه عظمتش شأن و جلوه ای از محبوب مطلقند و انسان را به سوی محبوب حقیقی فرا می خوانند.

(آداب الصلوه، ص 322)

 ما ندانیم که دلبسته اوئیم همه                          مست و سرگشتة آن روی نکوئیم همه

فارغ از هر دو جهانیم و ندانیم که ما                      در پی غمزه او بادیه پوییم همه

ساکنان در میخانة عشقیم مدام                          از ازل مست از آن طرفه سبوئیم همه

هر چه بوئیم ز گلزار گلستان وی است                  عطر یار است که بوئیده و بوئیم همه

جز رخ یار جمالی و جمیلی نبود                           در غم اوست که در گفت و مگوئیم همه

خود ندانیم که سرگشته و حیران همگی               پی آنیم که خود روی بروئیم همه

 (دیوان اشعار امام خمینی، ص179)


امام  خمینی از دیدگاه خاندانش

همسر ارجمند حضرت امام، خانم خدیجه (قدس ایران) ثقفی در این باره گفته اند: «امام واقعاً شوهر اسلام شناس بودند و می دانستند که اسلام به مرد چه مقدار حق دخالت در زندگی همسر را داده است».

خانم فریده مصطفوی درباره ی احترام امام به همسرشان گفته اند: «برخورد امام در عین صمیمیت و محبت بسیار محترمانه بود و در تمام مسائل شخصی و خانوادگی نظر خانم محترم بود و امام هیچ گونه دخالتی در امور داخلی منزل نداشتند البته خانم هم خیلی مقید بودند که هیچ کاری بر خلاف میل و رضای آقا انجام ندهند و قدمی برندارند».(پرتویی از آفتاب جلوه هایی از سیمای امام خمینی در خانواده، ص 26 - 25)

امام از نگاه شهید مصطفی خمینی

حاج آقا مصطفی نقل می کرد که اگر می خواهید امام کاری را انجام دهند، ترتیبی دهید تا ایشان به این تشخیص برسند که آن کار وظیفه شرعی شان است، آن وقت حتماً انجام خواهند داد، و دیگر خوف کشته شدن یا تهدید و یا هر مسأله دیگر تأثیری در انجام آن کار نخواهد داشت. (پرتویی از خورشید، ص 20)

پیام حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی

بسم الله الرحمن الرّحیم

إِنّا لله وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ

یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلی فی عِبادی * وَ ادْخُلی جَنَّتی

روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان حضرت امام خمینی، به ملکوت اعلاء پیوست و دل مالامال از عشق به خدا و بندگان رنج کشیده صالحش از تپش ایستاد.

اما دل های دردمندی که لبریز از عشق به خمینی است تا ابد خواهد تپید و خورشیدی رهبری امام تابناک تر از گذشته در عالم و آدم خواهد تابید. خدایا اگر اینک بنده عاشق تو در جوار رحمت متعالیت مأوا گرفته است و طوفان عشق دل دریائیش بر کرانه غربت به اطمینان و سکون رسیده است اما تو خود می دانی که این مصیبتی این چنین با عظمت را تنها لطف تو می تواند تسلّی بخش باشد.

... خمینی روح خدا در کالبد زمان و روح خدا جاودانه است و این سنت تغییرناپذیر ربوبیت که مردان بزرگ که مظهر حقیقت ناب اند چون درگذرند خورشید وجودشان در افق بالاتر بر آسمان جان انسان های حقیقت جو طلوع خواهد کرد. و آرمان شان سلسله جنبان تاریخ خواهد شد.

... هنگامی امام از میان امت رخت برمی بندد که وجود مقدسش در جریان انقلاب جهان اسلام امتداد یافته است.

انقلابی که از مرزهای ایران شهیدپرور فراتر رفته نه تنها فلسطین اشغالی و لبنان و افغانستان و دیگر سرزمین های اسلام که در کانون های سلطه کفر جهانی چون انگلستان ناقوس مرگ استکبار به ویژه شیطان بزرگ را به صدا درآورده.

(مجله حضور، شماره7، ص6 - 7)

4ـ یادگار عالیقدر امام خمینی حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی در دیدار با ورزشکاران و مسئولان ورزش کشور گفت: امروز می بینیم که در جامعه، امام رحمت الله علیه و هر کسی که به نوعی منتسبت به ایشان است چطور مورد محبت مردم قرار می گیرد و این امکان پذیر نیست مگر اینکه خداوند محبت مؤمنین را در دل مردم به وجود می آورد.

 (روزنامه اطلاعات، شنبه، 2 خرداد 1385)

ایشان همچنین در اجتماع باشکوه مردم یزد تصریح کرد: شناخت صحیح و کامل شخصیت امام بدون آگاهی و شناخت تمامی ابعاد وجودی آن عزیز در زوایای گوناگون عرفانی، خدامحوری، فقهی اخلاقی مردم مداری ممکن و عملی نیست وی تأکید کرد: اگر کسی بدون توجه به این مهم ابعاد وجود امام را تحلیل کند، بی شک به اشتباه افتاده است. امام ... در همه لحظات خدا را در نظر داشت و هیچ ذی وجودی را به جز قادر متعال مؤثر نمی دانست و همه اعمال و افکار و رفتارش برای خدا بود. نگاه تک بعدی بزرگ ترین ظلم به امام و این ظلم به شخصیتی است که عزت، حکمت و آبروی نظام و کشور حاصل تلاش های طاقت فرسای اوست.

(سخن عشق، ص 71)

امام از دیدگاه شخصیت های مشهور

1- شهید مظلوم آیت الله بهشتی: همه شیفتگان حق و عدالت در جهان امام را امام خود می دانند.

2- مرحوم آیت الله العظمی سید محمدهادی میلانی: در نامه ای که به امام خمینی ـ به مناسبت تبعید امام به ترکیه ـ نوشته است، چنین می گوید:

خوشا به سعادت آن سرزمینی که حضرتعالی در آن تشریف دارید قلوب همه مردم با ایمان متوجه شماست.

فانّه تعالی: فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوی إِلَیْهِمْ

زیرا که خدا چنان کرده است که دل های مردمان جای عشق و محبت شما باشند:

همگی برای نصرت و تأیید شما که لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستید، و گفته شما کلام حق و حقیقت است، دعا می نمایند... راه شما را که وارث انبیاء هستید، همان راه است که خدا برای پیغمبران اولوالعزم و ائمه هدی ـ علیهم الصلاة و السلام ـ معین فرموده.

برای جلوگیری از اعلاءِ «کلمه توحید»، بعضی از پیشوایان را، چون حضرت ابراهیم در آتش افکنده و حضرت یحیی را سر بریدند، و جد شما حضرت موسی بن جعفر ـ علیه الصّلاة و السلام ـ را سال های متمادی به زندان بردند، با همه احوال نتوانستند چراغ خدا را خاموش کنند.

«امام خمینی»، بی شک، نه  تنها یکی از محبوب ترین رهبران قرن بیستم است، بلکه یکی از تواناترین، مقتدرترین مردان روزگار ما نیز هست.

در روزگاری که فرعونی، با تکیه بر هزاران تانک و توپ و مسلسل و میلیون ها گلوله و هزاران دژخم، نتوانست دست کم، امنیت یکی از کاخ های خویش را تأمین کند، «خمینی» این پیر 78 ساله در آن کلبه کوچکش در حومه پاریس، با نوشتن دست خط کوتاهی، ملتی را میلیون میلیون، به جوش و خروش آورد، بی تانک، بی توپ، بی مسلسل... این قدرت است، یا آن؟

(تفسیر آفتاب،  ص420)

3ـ آیت الله العظمی مرعشی نجفی:

سلام خدا بر روح خدا که با ستیز و پیکار بی امان با دشمنان اسلام، تمامی معادلات سیاسی آنان را در هم شکست و بر بزرگ ترین قدرت های استعماری جهان پیروز گردید.

4- آیت الله العظمی گلپایگانی:

شخصیتی دعوت حق را لبیک و اجابت گفت که با مجاهدت بزرگ و فداکاری ها و رهبری های قاطع و محکم خود، اسلام را در عالم معاصر زنده کرد و ندای تکبیر و توحید را به گوش جهانیان رسانید و مجد و عظمت مسلمانان را به آنان بازگردانید و فریاد کوبنده اش دل های مستکبران و ابرقدرت را به لرزه درآورد.

(مجله حضور، شماره7، ص11)

5- آیت الله العظمی اراکی:

کارهای این مرد فقط و فقط برای خداست، این مرد از آن کسانی است که اگر در روز عاشورا بود، هفتاد و دو تن، هفتاد و سه تن می شد. (همان)

6ـ آیت الله شهید سید محمدباقر صدر:

در میان پیروان پیامبر اکرم، طی چهارده قرن که از تاریخ اسلام گذشته است، کمتر کسی را می توان پیدا کرد که تأثیر جامعی چون ایشان از خود بر جای گذاشته باشد.

 (خورشید شرق، ص102)

7ـ علامة امینی صاحب کتاب الغدیر:

«اَلْخُمَیْنِی ذَخِیرَةُ اللهِ لِلشِّیعَةِ» خمینی ذخیره خداوند برای شیعه است.

8ـ شهید آیت الله دستغیب:

«مَنْ اَطَاعَ الْخُمَیْنی فَقَدْ اَطَاعَ اللهَ» کسی که از خمینی اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است.

9ـ آیت الله سید مصطفی خوانساری:

ایشان (امام) مجمع الفضائل بودند.

ذخیره الهی بودند برای اسلام و مسلمانان.افسوس که از دست رفت. ایشان نعمت بی بدیلی بودند. من گاهی تعبیر کرده ام که کفران نعمت شد و خداوند ایشان را از ما گرفت.

آن بزرگوار، تشیّع را زنده کرد و اسلام را زنده کرد. (خمینی در چشم انداز یاران، ص15)

10ـ مرحوم آیت الله طالقانی:

بعضی فکر می کنند گاهی اوقات که من به خدمت امام در قم می رسم به خاطر مذاکرات سیاسی است، روزنامه ها جنجال می کنند... ولی من هروقت احساس ضعف می کنم، گاهی احساس ضعف می کنم، گاهی یاس برایم پیش می آید می روم پیش چنین رهبری قاطع و از توکل و ایمان و خلوص او الهام می گیرم.

11ـ شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی:

به خدا سوگند اگر مرا بکشید و خونم بر زمین ریخته شود در هر قطره خون من نام مقدس خمینی را خواهید یافت.

12ـ شهید آیت الله شیخ حسین غفاری: دشمن خمینی کافر است.

(خورشید شرق، ص 106)

13- شهید مطهری:

من نسبت به امام حالتی چون مولوی به شمس دارم.راستی او (امام) روح قدس بود.

(مجله حضور، شماره7، ص 11)

14ـ شهید محراب آیت الله شهید محمد علی قاضی طباطبایی:

در دوران تحصیلاتم افتخارم به این است که چندین سال افتخار شاگردی حضرت امام را داشتم.

(امام خمینی در چشم انداز یاران، ص 28، 29)

15ـ حضرت آیت الله محمد فاضل لنکرانی:

بالاخره، این روزها، نه تنها شخصیت های مکتب تشیع و اسلام درباره رهبری امام، مطالبی را ذکر می کنند و از ایشان به بزرگی یاد می کنند، بلکه دشمنان، این مرد را در رهبری متخصص می بینند و این نوع رهبری را یک رهبری بی نظیر می دانند.

تعبیر بعضی از رادیوهای بیگانه این است که امام به مرحله ای رسید که میلیون ها نفر مردم ایران حاضرند که خود را در راه او فدا کنند. چنین رهبری در تاریخشان داده نمی شود.

(روزنامه اطلاعات شنبه 26 شهریور 1390)

16- آیت الله العظمی مکارم شیرازی:

انقلاب اسلامی ایران از حوزه های علمیه برخاست و اگر مرجعیت نبود انقلاب اسلامی هم به ثمر نمی رسید و امام خمینی رحمت الله علیه هم از حوزه های علمیه به پا خواست و انقلاب اسلامی را بنا نهاد.

17ـ شهید محراب آیت الله صدوقی:

ما هرچه داریم قبل از پیروزی و بعد از آن این مرد شریف و بزرگوار حضرت امام هست که مرده بودیم و زنده مان کرد، حیاتی نداشتیم، او به ما حیات اسلامی و سیاسی داد.

(مجله حضور، ص137)

18ـ آیت الله اشرفی اصفهانی: (از کتاب جلوه حق، ص37.)

 دیگران را نمی شود با امام خمینی مقایسه کرد.

19ـ آیت الله جوادی آملی:

امام خمینی یکی از بزرگ ترین نایبان امام معصوم بود. جان ها را حیات بخشید... و در پرتو احیای جان، علوم الهی را احیا کرد و خداوند سبحان نیز همواره با امداد غیبی او را تأیید نمود.

امام راحل قرآن مهجور را مشهور و سنت مسور را سنت مشهور و دین مهجور را دین مأنوس کرد.

امام زاده ای دوست که در عصر او، ظهور حق بر باطل جلوه گر گردید.لذا بی هیچ تردیدی می توان در کنار مرقد مطهرشان این فرازهای نورانی را خواند: «اشهد انک قد اقمت الحج و اتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده حتی اتاک الیقین»

او در ترس موحد بود، او در رجا و امید موحد بود، او در بینش موحد بود، او در میثاق موحد بود، او در اعتماد موحد بود.

(مجله حضور، شماره، 7، ص11)

20ـ امام خمینی؛ مظهر عزت اسلامی

ملت بزرگوار ایران در پانزدهم خرداد 1342 با حضور خود در عرصه، به جهانیان اعلام کرد که رهبر بی همتایش حضرت امام خمینی است. پانزده سال پس از آن حادثه، هنگامی که امام از تبعید باز می گشت، این ملک بزرگوار، بزرگ ترین استقبال تاریخ را از امام خود به عمل آورد کسانی که آن روز را به یاد دارند می دانند که چندین میلیون نفر از تهران و شهرستان ها، با وجود این که در اغلب نقاط کشور حکومت نظامی برقرار بود، به استقبال ایشان آمدند.

حدود ده سال پس از ورود امام، همین مردم، شکوهمندترین بدرقه تاریخ را از امام خود کردند، بدرقه ای که از نظر کمّی و کیفی، با شکوه تر و به یادماندنی تر از آن استقبال بود.یعنی هنگامی که امام از دنیا رفت، علاقه دلبستگی مردم به امام، که مظهر این نظام بود بیشتر از هنگامی بود که امام بعد از پانزده سال تبعید، با ندای آزادی بخش ملت به این سرزمین گام نهاد.

راز و رمز این محبوبیت و این تأثیر در دل های مردم چیست؟ چرا امام این گونه در مردم تأثیرگذاشت و مردم را این چنین مجذوب خویش کرد؟

به نظر من، سرّ این امر این بود که ایشان منادی اسلام عزت بخش بود. مردم ما مردم عزیز هستند و خواستار عزت اند. ملت شریف ایران، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، همه خواستار سربلندی و عزت اند؛ و اکثر قاطع این مردم که مسلمان اند خواستار اسلام و دلبسته دین خدا هستند. حتی آنان که مسلمان نیستند نیز می دانند که اسلام، اساس هویت تاریخی و فرهنگی این کشور است. امروز اگر کسی بخواهد از این مملکت و استقلال آن دفاع کند، باید به اساس هویت این مردم که اسلام است احترام بگذارد البته برای اکثریت مسلمانان، اعتقاد و دلبستگی به اسلام، یک امر عقیدتی است؛ امام امام منادی اسلامی عزت بخش بود. (احیاگر حقیقت دین، ص159)

21- سید محمدخاتمی رئیس جمهور، جمهوری اسلامی ایران:

امام خمینی: سیاستمدار هوشیاری که مرجع دینی مردم است ـ مردی که چون او را مظهر ایمان و آرمان، و فریادگر درد و نمایاننده درمان خود یافته اند. با اشتیاق او را به رهبری برگزیده اند تا مردمی ترین حرکت معنوی روزگار را به سوی پیروزی، پیشوایی کند.

(گلبانگ سربلندی، ص91)

22- برهان الدین ربانی، رئیس جمهور وقت افغانستان:

 همانگونه که در صدر اسلام حضرت محمد بشارت پیروزی مسلمانان بر قدرت های بزرگ آن زمان را می دادند، و کسی باور نمی کرد. حضرت امام خمینی نیز با یارانی اندک قیام اسلامی را آغاز کردند و در مقابل ابرقدرت های غرب و شرق پیروز شدند.

23- صبغت الله مجددی، رئیس جمهور موقت مجاهدین افغانستان:

امام خمینی، شخصیت بزرگ جهان اسلام است. مسلمانان باید از امام که برای عظمت اسلام و مسلمین تلاش می کرد و تنها به قدرت الهی تکیه داشت درس چگونه زیستن بگیرند.

24- الاتحاد، روزنامه ـ ابوظبی:

ده میلیون ایرانی پس از 20 مایل راهپیمایی با امام خمینی وداع کردند. تاریخ چنین اجتماعی را به خود ندیده است. این نشانه عظمت فکری و تأثیر قلبی رهبری است که خدا و اسلام هدف او بود و موفق شد.

25- روزنامه امل:

 امام خمینی مصداق آخرین آیه سوره فتح است که بر کفار می تازد و مهربانی و رحمت در میان اصحاب می آورد؛ امام  خمینی در داخل ایران به عنوان ریسمان عشق و محبت تا زنده بود برای ایرانی ها افتخار آفریده و اکنون رحلت وی پنجاه میلیون ایرانی را در ماتم فرو برده است.

26- عبدالرحیم، محمد ـ مدیر روزنامه الرای العام:

 امام خمینی ملت ایران را از زندگی معصیت بار و ننگ آلود نجات داد و وقتی انسان عاقل در آثار ادبی و اسلامی ایشان تعمق می کند لاجرم اقرار می نماییم که سزاوار است وی ناجی قرن بیستم نامیده شود. من حقیقت را در وجود ایشان یافتم و از این جا بود که حب امام در قلب من راه یافت.

27ـ مالت، ویکتور ـ نویسنده معروف انگلیسی: حضور جمعیت بی شمار مردم ایران در مراسم تشییع جنازه آیت الله خمینی، ابرقدرت های جهان را دچار نگرانی کرده است.

نفوذ عمیق آیت الله خمینی در دل های توده مردم حقیقتی است که دوست و دشمن به آن اذعان دارند. ایشان تقریباً محبوب همه اقشار و طبقات مردم بودند و نه تنها در بین ایرانیان بلکه همه مسلمانان سراسر جهان، امام را الگو و راهشان را، راه رستگاری و نجات می دانسته و می دانند. (امام خمینی از نگاه نخبگان جهان،ص 13 و...)

28- میتاکز، کاریوفیلز ـ نائب رئیس انجمن دوستی ایران و یونان : غرب از محبوبیت فراوان امام خمینی مبهوت شده. دنیا اینک به تجربه ایران توجه بیشتری نشان می دهد.

(مجله حضور، شماره7، ص11)

 از محبت تلـخ ها شـیرین شود                            از محبـت مس هـا زرّین شـود

از محبّـت خـارها گل می شود                             از محبت سرکه هـا مُل می شود

از محـبّـت  دُرّها صافـی شود                              از محبـّت دردها شـافی شود

از محبت مـرده زنـده می شود                             از محبـت شـاه بنـده می شود

از محبت سجن گلشن می شود                         وز محبت خانـه روشن می شود

از محبت خار سوسـن می شود                          بی محـبت مـوم آهن می شود

از محبت حزن شـادی می شود                           وز محبت غـول هادی می شود

از محبـت نار نـوری می شـود                              وز محبت دیـو حوری می شود

 مثنوی، مولانا جلال الدین بلخی

نمونه ای از  کلمات قصار، پندها و حکمتهای امام خمینی:

- غیر خدا نوری نیست، همه ظلمتند.

- همه عالم محضر خداست، هر چه واقع می شود در حضور خداست. (صحیفه امام، ج17، ص 119)

- باید ما بنده خدا باشیم و همه چیز را از خدا بدانیم.(همان، ج 6، ص281)

- ما همه از خداییم، و باید در راه خدمت به او باشیم.(همان، ج 13،109)

- هدف تمام مقاصد انبیا، برگشتن به یک کلمه است و آن"معرفة الله".(همان، ج20، ص 16)

- اسلام برای نجات بشر آمده است.(همان، ج6، ص467)

- اگر قرآن نبود، باب معرفة الله بسته بود الی الابد.(همان، ج17، ص 433)

(کلمات قصار امام خمینی)

  نتیجه تحقیق

با توجه به کلام خداوند متعال (آیات قرآن کریم) و روایات ائمه معصومین (علیهم السلام)، کلام بزرگان و شخصیت های جهانی و نیز سخنان یاران و نزدیکان امام خمینی، ایمان به خدا،عمل به دستورات الهی و خدا را در همه کارها ناظر و حاضر دانستن و توکل به حق تعالی، راز محبوبیت امام خمینی در جهان است.

 * از شاگردان حاج سید حسن خمینی

منابع

1ـ چهره های محبوب در قرآن، علی کریمی جهرمی، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، 1413 ه‍. ق،

2ـ تفسیر کاشف، عبدالکریم بی آزار شیرازی، دفتر نشر فرهنگ، چاپ سوم، 1370ه‍. ش.

3ـ آثار تقوا و عبودیت، همت سهراب پور، جامعه مدرسین، چاپ دوم، تابستان 1380 .

4ـ آثار صادقین، صادق احسانبخش، ج3، ستاد نماز جمعه گیلان.

5ـ محبوبان کوی دوست، حامد ولی زاده، ناشر: مهر امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اوّل، بهار 1389 .

6ـ خوشبختی در آغوش عشق، مرتضی رضوی خسروانی، ناشر: مؤسسه مطبوعاتی دارالکتاب، چاپ اوّل، 1383 .

7ـ فرهنگ مهرورزی، حسین انصاریان، دارالعرفان، چاپ چهارم، بهار1388 .

8ـ ریاض المحبین، میرزا قلی نوری، انتشارات طوبای محبت، چاپ دوم، تابستان 1389 .

9ـ خدمت به خلق و خشنودی خالق، سید نعمت الله حسینی (کهلائی)، انتشارات عطر انقلاب، چاپ اول، 1382 .

10ـ راهنمای محبت، محمدی ری شهری، تلخیص عبدالهادی مسعودی، ترجمه سید حسن اسلامی، چاپ مؤسسه ی علمی، فرهنگی دارالحدیث، چاپ دوم، 1387 .

11ـ عشق چیست؟ عاشق کیست، علی اصغر ظهیری، ص 31، ناشر: مؤسسه انتشاراتی انصاری، چاپ اول، بهار 1381 .

12ـ سخن عشق، فاطمه طباطبایی، ناشر: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب، وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، 1388.

13ـ پرتویی از آفتاب، جلوه های از سیمای امام خمینی در خانواده، محمدعلی جمالی فر، ناشر: انجمن اولیاء و مربیان، چاپ اوّل، زمستان 1384.

14ـ پرتویی از خورشید، مجموعه 365 خاطره از زندگی حضرت امام خمینی، حسین رودسری، ناشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، 1383.

15ـ مجله حضور، شماره7، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

16ـ روزنامه اطلاعات، سه شنبه، 11 خرداد 1389.

17ـ جلوه های حسینی در سیمای خمینی، سید نعمت الله حسینی (کهلائی)، ناشر: انتشرات قم، معصوم اوّل، زمستان 1378 .

18ـ ولایت، رهبری، روحانیت، شهید بهشتی، تهیه و تنظیم بنیاد آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی، چاپ چهارم، 1386 .

19ـ تفسیر آفتاب، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

20ـ جلوه حق، واحد پژوهش انتشارات هنارس، چاپ اوّل، 1388 .

21ـ خورشید شرق، محمدرضا اکبری، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اوّل، بهار1387 .

22ـ امام خمینی در چشم انداز یاران، دفتر تلیغات، چاپ اوّل، 1378 .

23ـ امام خمینی از نگاه نخبگان جهان، علی داستانی بیرکی، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ چهارم 1387 .

24ـ سوگنامه امام، مجموعه شاعران معاصر، محمود شاهرخی، مشفق کاشانی، چاپ سروش، چاپ اول، سال 1369.

25ـ مهجوری و مشتاقی، ضیاء الدین قاسمی، ناشر: چاپ و نشر عروج، وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اوّل، 1386.

 

 منبع: حضور، ش 80، ص 66.

. انتهای پیام /*