مظلومی از ایتالیا

ادواردو آنیه لی در ششم ژوئن 1954 در شهر نیویورک دیده به جهان گشود. پدرش سناتور جیوانی آنیه لی مالک گروه کارخانجات فیات و مادرش فرانسس مارلّا از شاهزادگان خاندان کارلوچی است. او تحصیلات ابتدائی خود را در مدرسه سنجوزپی تورینو گذراند سپس به کالج آتلانتیک در انگلستان رفت و پس از آن تحصیلات خود را در رشته ادیان و فلسفه شرق در دانشگاه پرنیستون ایالات متحده آمریکا ادامه داده و با اخذ درجه دکتری از این رشته فارغ التحصیل شد. او تنها وارث خانواده آنیه لی بود که علاقۀ چندانی به ادارۀ شرکت فیات و دارائی های پدرش نداشت. مجموعه کارخانجات اتومبیل سازی لانچیا، اویکو، فِراری و... به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چندین بانک خصوصی و همچنین باشگاه فوتبال یوونتوس و... همه متعلق به خانواده آنیه لی است. و درآمد سالیانه خانواده آنیه لی بیش از شصت میلیارد دلار (سه برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران) تخمین زده می شود. ادواردو آنیه لی در رشته ادیان و فلسفه شرق تحصیل کرده بود و بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه، فعالیت های خیریه و بشر دوستانه و مسافرت کرده فقط به سبب علاقه اش به فوتبال مدت بسیار کوتاهی در اواسط دهه هشتاد بخشی از ادارۀ تیم یوونتوس را که توسط اجدادش بنا گذاشته شده بود به عهده داشت. او در مطالعات خود در رشته ادیان و فلسفه شرق، دین اسلام را شناخته و آگاهانه به مذهب تشیع مشرف شد. او در هشتم فروردین سال 1360 از طریق دوستان ایرانی خود در انجمن اسلامی دانشجویان به ایران سفر کرد و به اتفاق آقای فخرالدین حجازی، به ملاقات حضرت امام آمد.

در این دیدار که رهبر معظم انقلاب اسلامی و مرحوم حاج سید احمد خمینی نیز حضور داشتند ایشان از نیازهای دانشجویان اسلامی خارج از کشور مطالبی را خدمت امام گزارش می دهد و امام نیز پیشانی او را می بوسند. در این دیدار او به شدت تحت تأثیر سادگی، عظمت و معنویت امام قرار گرفت. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را تغییر داد. ادواردو آنیه لی به سبب شناختی که از نفوذ صهیونیست ها در دارائی های خانوادۀ آنیه لی داشت همیشه ترجیح می داد که موضوع مسلمان شدنش مخفی بماند. علی رغم این موضوع در اواخر دهه هشتاد موضوع انتخاب جانشینی برای سناتور جیوانی آنیه لی در شورای رهبری فیات مطرح می گردد و همگان ادواردو را به سبب اعتقادات مذهبی اش در ادارۀ کمپانی فیات نامناسب تشخیص می دهند و پسر عموی ادواردو را به جانشینی پدر وی انتخاب می کنند. اما در سال 1997 پسر عموی وی نیز بر اثر بیماری ناشناخته ای درمی گذرد و پس از تنها چند روز خواهرزادۀ آنیه لی که پدرش یک یهودی است و بیست سال بیشتر نداشت به این سمت انتخاب می شود. وقتی که آنیه‌لی به صورت جدی به این انتخاب معترض می شود پاپوش های جدی ای را برای ادواردو درست می کنند. از جمله او را به حمل سیصد گرم هروئین در شهر ساحلی مالیندی در کشور کنیا متهم می نمایند. مطبوعات کشور ایتالیا که بخش اعظمی از آن متعلق به پدر او می باشد او را فردی منزوی، افراطی، حساس، معتاد و حتی بیمار روانی توصیف می کنند. در واقع صهیونیست ها بدنبال بهانه ای بودند تا بتوانند پاسخی برای افکار عمومی پیدا نمایند تا بتوانند تنها وارث خانواده آنیه لی را فاقد صلاحیت برای اداره اموال آنیه لی از جمله کمپانی فیات جلوه دهند.

در قسمت ثروتمندنشین تورینو و بر بالای تپه ای در بالای این شهر ویلای خانوادگی آنیه لی به نام «ویلای خورشید» قرار دارد که خانه اصلی آنیه لی ها محسوب می شود. در این سالها او فشارهای بسیار، محرومیت از ارث، و حتی نوعی زندانی بودن را در آنجا تحمل می کرد و به شدت در انزوا نگه داشته می شد. بعد از مدتی او نسبت به نحوه ادارۀ دارائی های پدرش شدیداً اعتراض می کند و مصاحبه هایی با روزنامه های چپ که مخالف پدرش بودند انجام می دهد و این امر موجب می گردد که صهیونیست ها بیش از پیش وجود ادواردو را مانعی برای تسلط بر دارائی های خانواده آنیه لی احساس کنند. سرانجام در 15 نوامبر سال 2000 میلادی در سن 46 سالگی جنازه وی در زیر پل رومانو پیدا می شود. بلافاصله جنازه وی به ویلای ییلاقی شان منتقل و بدون کالبدشکافی و حضور خبرنگاران در مقبره خانوادگی شان در شهر اوسانو به خاک سپرده می شود. در همان روز به صورت رسمی اعلام گردید که ادواردو آنیه لی خودکشی کرده است. باری؛ او کسی بود که از منبع قدرت و ثروت وارد دین اسلام شد و آگاهانه آن را پذیرفت و تمام سختیها را تحمل نمود و سرانجام نیز به شهادت رسید. اما هیچ کدام از رسانه های کشور ایتالیا حتی کوچکترین اشاره ای به این موضوع نکردند.

 

 

منبع: حضور، ش 43، ص 306.

. انتهای پیام /*