رشد تولید، همراه با پیشگیری از «هدر رفتن» و بهره وری منابع طبیعی و مالی و انسانی کشور مفاهیمی غیرقابل تفکیک از منطق حاکم بر ادبیات حکومتی امام خمینی است.

ایشان تولید و صنعت و کشاورزی را «عبادت» می شمارد و رهایی کشور از توسعه نایافتگی و عقب ماندگی را همچون مجاهده فی سبیل الله می داند. (صحیفه امام؛ ج ‏18،ص 190)

در صحیفه امام؛ انبوهی از سخنان و گزاره هایی است که در آنها دغدغه و نگرانیهای امام درباره «هدر رفتن منابع و مخازن» کشور و تسهیل در فعالیت و مشارکت مردم در حوزه های مختلف صنعتی و تجاری و کشاورزی مشاهده می شود. ایشان با اظهار امیدواری به تحرک صنعتگران، نخبگان صنعتی و پژوهشگران می فرماید:

من امیدوارم که اشخاصی که تفکر دارند، مغز صنعتی دارند، اینها هم کارها را راه بیندازند و صنعت درست کنند خودشان. (صحیفه امام؛ ج ‏13،ص 336)

باید همه کوشش کنیم. آنهایی که مخترع هستند، آنهایی که متفکر هستند، زارعین، کارخانه دارها، همه کوشش کنند که خودشان کار خودشان را انجام بدهند. (صحیفه امام؛ ج ‏13،ص 396)

رهبر کبیر انقلاب باور انسان را اساس همه این امور می داند و می فرماید:

اساس همه شکستها و پیروزیها از خود آدم شروع می‏ شود. انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است.

و با تذکر این نکته که تبلیغات قدرتها در مورد ناتوانی ملتها به جهت استعمار آنان‏ است، غربزدگان را عامل تباهی و عقب‏ ماندگی کشورها می دانند و می فرمایند: هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی ‏تواند آن کار را انجام بدهد و هر کشوری که اعتقادش این باشد که نمی‏ تواند خودش صنعتی را ایجاد کند این ملت محکوم به این‏ است که تا آخر نتواند.

از منظر ایشان تا این باور هست، نمی‏ توان کاری انجام داد پس اول باید این باور بوجود بیاید که ما هم انسانیم، قدرت تفکر داریم. یک ملت وقتی که یک مطلب را باور کرد که می‏ تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد. اساس، باور این دو مطلب است؛ باور ضعف و سستی و ناتوانی و باور قدرت و قوه و توانایی. بنابراین استقلال و رهایی از وابستگی در گِرو خودباوری‏ ملتهاست.

امام راحل می فرماید:

اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی داشته باشد، تمام چیزهای آن ملت، وابستگی پیدا می‏ کند. عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می ‏توانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما می‏توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما می‏ توانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، می‏ توانند ....

من امیدوارم که از این به بعد کارهای بالاتر از شما انجام بگیرد، به طوری که دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانیم کارهای خودمان را انجام بدهیم. خود ما بتوانیم که کشور خودمان را به استقلال تام تمام، بدون وابستگی در هیچ امری از امور به غیر، بتوانیم اداره بکنیم. باورمان بیاید که ما هم مثل سایر موجودات عالم می‏ توانیم کارهایی انجام بدهیم.

برگرفته از (صحیفه امام؛ ج ‏14، ص 306 - 309)

. انتهای پیام /*