قرآن، عظمت و مقاصد آن در نگاه امام خمینی

 ابوالفضل هدایتی

 درآمد

گرچه امام خمینی؛ رساله ای جداگانه درباره قرآن کریم و منزلت و ابعاد تأثیرگذاری آن در تاریخ و جامعه دینی پدید نیاورده است، با این همه باید دانست که در آثار شفاهی و مکتوب ایشان بهره های بسیاری می توان به دست آورد. در این مقال کوشیده ایم که عظمت و مقاصد معنوی قرآن را در کلام امام سراغ گیریم.

از آنجا که رهبر فقید انقلاب اسلامی، از یک سو در عرصه اندیشه های عرفانی و اخلاقیِ برآمده از آیات قرآن کریم تلاش بسیار داشته و از دیگر سو در عرصه اقدامهای اجتماعی و سیاسی، رهبری بی مانند نمایانده است، قرآن پژوهی او شایان اعتناست. زیرا مخاطب امام در بستر گفتاری و نوشتاری وی، خود را در محضر بزرگواری می نگرد که افزون بر تأملات ژرف عارفانه در آیات وحی، در میدانهای عمل و رهبری، همخوانی های فکری با هدف های بلند قرآن کریم داشته است. و ما در این مقاله به بخشی از این معارف پرداخته ایم.

 

عظمت قرآن کریم

قرآن کریم نه فقط در میان کتابهای غیر آسمانی که بشر در ازنای تاریخ خود فراهم آورده، بلکه در مقایسه با دیگر کتابهای آسمانی همچون تورات و انجیل، کتابی یگانه است. در حقیقت یگانگی آن، از منزلتی بلند چون قله ای سر به آسمان برافراشته حکایت دارد. امام خمینی؛ وجوه هشت گانه ای را برای عظمت قرآن می شناسند، که عبارتند از:

1. عظمت متکلم و کاتب، 2. عظمت مطالب و مقاصد، 3. عظمت نتایج و ثمرات، 4. عظمت رسول و واسطه آن، 5. عظمت مرسل الیه و حامل آن، 6. عظمت حافظ و نگهبان آن، 7. عظمت شارح و مبیّن آن، 8. عظمت وقت ارسال و کیفیت آن. (آداب الصلوة، ص 182)

گفتنی است که هر بعدی از ابعاد یاد شده، با دیگر ابعاد در پیوند بوده و تقویت کنندۀ ویژگی عظمت دفتر وحی شمرده می شود. بنابر این تأمل در بعدی، مخاطب را در دیگر ابعاد با روشنایی فزونتری رو به رو می سازد که خواه ناخواه در گرایش فروتنانه و بهره گیری همه جانبه از نور هدایتگر وحی تأثیر گذار است.

 

1. عظمت متکلم قرآن

باید دانست که گوینده یا پدید آورندۀ قرآن کریم همانا خداوند است؛ همو که هستی نهان و پیدا یکسر جلوه گاه عظمت اوست. پس نزول آیات قرآن را باید جلوه ای از جلوه های عظمت مطلق و پایان ناپذیری به حساب آورد که اسم «عظیم» مظهر آن است.

اما عظمت متکلم آن و منشی و صاحب آن، پس آن [گوینده] عظیم مطلق است که در جمیع عظمت های متصوّره در ملک و ملکوت و تمام قدرتهای نازل در غیب و شهادت، رشته ای از تجلیات عظمت فعل آن ذات مقدس است. و حق تعالی با تجلی به عظمت برای احدی ممکن نیست تجلی کند، و از پس هزاران حجب و سر افادت تجلی کند. چنانکه در حدیث است: «إنّ لله سبعین ألف حجاب [من نور و ظلمة، لو کشفت، لاحرقت سبحات وجهه دونه]» (بحارالانوار، ج 55، ص45)؛ [همانا خدا را هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت؛ است. اگر حجابها کنار روند، سبحات روی او ماسوا را خواهد سوخت]. و پیش اهل معرفت، این کتاب شریف از حق تعالی، به مبدأیت جمیع شؤونِ ذاتیه و صفاتیه و فعلیه و به جمیع تجلیات جمالیه و جلالیه صادر شده، و دیگر کتب سماویه را این مرتبت و منزلت نیست. (آداب الصلوة، ص 182- 183) از کلام عرفانی امام پیرامون قرآن کریم چنین برمی آید:

1. پروردگاری که آیات قرآن را در دو دهه و اندی برای هدایت بشر فرو فرستاده و به تعبیری؛ گوینده یا نویسندۀ آن است، بزرگ مطلقی است که بزرگی وی به جهان ملک و ملکوت سایه افکنده است. یعنی نمی توان جایی از جهان خاکی یا جهان ملکوتی را تهی از عظمت وی نگریست. در حقیقت باید گفت، آنچه در عرصه توانمندی، در جهان های دیدنی و نادیدنی ـ که همان عوالم غیب و شهادت خوانده می شود ـ به چشم می خورد، نمودهای عینی بزرگی ذات مقدس کبریایی است.

از این روست که پدیده ها در بیان قرآن، آیه ها یعنی نشانه ها خوانده می شوند. پس قرآن که نسخه تشریع الهی است، نمودار نسخه تکوین الهی شناخته می شود.

آنگاه که مخاطب دفتر جاودانه وحی، گوینده قرآن را همان بزرگِ بی نهایتی می نگرد که نشانه های بزرگی اش را در درون و بیرون خویش تماشا می کند، بی تردید نگاه دیگری به آیات قرآن خواهد افکند؛ نگاهی آکنده از شوق و جاذبه و ژرف نگری و هدایت طلبی.

او هرگز نمی تواند به ظاهر زیبای قرآن بسنده نموده و راهی به ژرفای باطن، بلکه باطن های ژرف آن ـ که از حقایق هستی حکایت دارد ـ نگشاید. پس تفکر و تعقل و تدبر در آیات وحیانی را می باید محصول های شناخت متکلم و کاتب قرآن یا گوینده و پدیدآورندۀ آن به حساب آورد.

2. بی گمان ممکن نیست که پروردگار با عظمت خود بر کسی تجلی کند. از این رو تجلی عظیم مطلق  یا بی نهایت بزرگ در هستی، بی پرده و حجاب نخواهد بود، بدین سان قرآن را که تجلی عظمت حق در کلام است، می توان شاخه ای از تجلی های بزرگی او به شمار آورد. اینگونه تجلی که در حروف و الفاظ رخ داده است، به بشر کمک می کند تا به اندازه استعداد و شناخت خویش به عظمت آفریدگارش پی ببرد.

اینکه از دیرباز تاکنون، کسی یا گروهی نتوانسته اند در میدان تحدی و هماورد طلبی قرآن کریم پیروز در آید و نمونه ای، حتی مانند سوره کوتاهی از آن عرضه نمایند، دلیلی جز تجلی عظیم و عظمت بی نهایت گوینده و پدید آورندۀ دفتر وحی ندارد.

3. تمایز منزلت بلند قرآن کریم ـ که از بلندی مقام گوینده آن حکایت دارد ـ دیگر کتابهای مقدس آسمانی را در منزلت های فرو دست می نمایاند. رازگشایی این تمایز را باید در «خاتمیت» سراغ گرفت که نبوت پیامبر اسلام را در میان نبوت های ابراهیمی بلندتر و تأثیرگذار نمایانده است.

امام خمینی در بیان جایگاه قرآن در نگاه اهل معرفت ـ که کلمات وحیانی را به راستی و درستی شناخته اند ـ به دو مسأله اشارت دارد. نخست این که صدور قرآن از جانب پروردگار، با شؤون ذاتی و صفاتی و فعلی او پیوند دارد. چنین پیوندی که نمودار مبدأ توحیدی است، در سوره مکی و مدنی؛ در ارتباط با فرد و جامعه آرمانی اسلام به چشم می خورد.

مسأله دیگر، تجلی های جمالی و کمالی حق است. آیات بلند قرآن کریم از دو گونه بیرون نیست، یا جلوه های جمال مطلق را می نمایاند و یا جلوه های کمال مطلق را. اگر اعجاز این کتاب را طرح کنیم، تجلی جمال بی نهایت حق در واژگان و ترکیب آنها و سبک بیان و ترسیم واقعیت ها و حقیقت ها و تجسم احوال یا حال و روز گرایندگان به خیر و شر؛ در دنیا و برزخ و رستاخیز و دوزخ و بهشت، بسیار است و تأمل خیز.

آیا می توان بعد هنری و زیبایی قرآن در صورت را جز از رهگذر تجلی جمال خداوند در آیات آن معنا کرد؟ پس قرآن در واژه ها و شکلهای بیانی جذاب خویش چیزی به جز بستر تجلی جمالی حق نیست.

تجلی دیگر، تجلی کمال بی نهایت اوست. معارف توحیدی بلند وحی در سوره های توحید و حشر، و به گونه های دیگر در جای جای قرآن کریم، و افزون بر آن، محتوای بلند آموزه های اعتقادی و اخلاقی و تربیتی و حقوقی و اجتماعی و تاریخی در قصه ها و خبرهای غیبی و حکم های روشن و عادلانه و سیاست ورزی های نبوی، جز تجلی کمالی حق است؟

 

2. عظمت مقاصد و مطالب قرآن کریم

امام خمینی؛ پس از گشودن این باب از ابواب عظمت قرآن، یادآور می شود که این موضوع، به تنهایی نوشتاری ویژه خویش را می طلبد تا شمه ای از آن در رشته بیان و تحریر درآید. (ر.ک: همان، ص 183) اما ایشان بیان اجمالی در این باب را به باب مقاصد قرآن کریم ارجاع می دهد که در ادامه همین مقال خواهد آمد.

کوتاه سخن آنکه، بلندی محتوای آیات قرآن، در مقایسه با تورات و انجیل های چهارگانه، و اساساً کتب عهد عتیق و عهد جدید ـ که رساله های بسیاری به جز دو کتاب یاد شده را در بر می گیرد ـ رساله ای است که به آسانی از مطالعه آنها به چنگ می آید.

تصویرهایی که قرآن کریم از پیامبران و ایمان آورندگان به آیین حنیف ابراهیمی به دست می دهد، همه از پاکی و بزرگواری و بندگی و راستی آنان حکایت دارد، در حالی که در آثار عهد عتیق و عهد جدید نمی توان این ویژگیها را در سیمای انبیا و اولیای حق نگریست.

در اینجا مناسب به نظر می رسد که به اشارتی از امام خمینی در موضوع روح قرآن یا به تعبیری؛ روح محتوای قرآن پرداخته شود.

به سخنی دیگر، تفسیر قرآن به قرآن ـ که مطمئن ترین شیوۀ تفسیری شناخته شده است ـ در پرتو دست یابی به روح محتوای وحی ممکن است و راهنما. اگر فراهم سازی بهره هایی از شناخت روح آیات قرآن ـ در حد و مرز توان و امکان و با روشنایی احادیث نبوی و علوی و غیر آن ـ شرط ورود به مباحث وحیانی شمرده نشود، چگونه می توان به فهم مقاصد و مطالب قرآن دست یافت؟ نارسایی های برخی تفسیرهای کهن و نو در قرآن پژوهی ـ که بسا کسان و گروههایی را به خطا افکنده و سبب تحمیل ذهنیت های انحرافی بر آیات وحی گشته است ـ ریشه در نشناختن روح محتوای آن دارد.

از طرفی آرای تفسیری یا قرآن پژوهی های تأثیر گذار و هدایت گر را می توان برآمده از آشنایی با روح قرآن به حساب آورد.

امام خمینی؛ در باب خواندن یا قرائت قرآن مجید ـ که عارف و عامی بدان پرداخته و سبب روشنایی قلب و حیات باطن آدمی است ـ تعظیم قرآن را یک تکلیف می شمارد. از آن پس کسی را در رعایت تعظیم کتاب خدا کامیاب می خواند که بزرگی یا عظمت آن را درک کند. (ر.ک: همان، ص 180ـ 181) زیرا نمی توان بدون ذهن روشنایی یافته از فهم و معرفتِ عظمت و بلندی قرآن، توفیق تعظیم آن را به هنگام خواندن به دست آورد.

روح یا حقیقت قرآن شریف در منظر امام خمینی، بدینگونه بیان شده:

«فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن شریف الهی، قبل از تنزل به منازل خلقیه و تطوّر به اطوار فعلیه، از شئون ذاتیه و حقایق علمیه در حضرت واحدیّت است، و آن حقیقت، «کلام نفسی» است که مقارعه ذاتیه در حضرات اسمائیه است.» (آداب الصلوة، ص 181)

ایشان در گفتار یاد شده به چند و چون نزول روح و حقیقت قرآن کریم اشاره دارد که خداوند در کلام جاودانه اش نهاده است. سپس بدین واقعیت می پردازد که دست یابی به آن حقیقت، از رهگذر تحصیل علوم رسمی و معارف قلبی و مکاشفه غیبی ممکن نیست. آنچه این صراط می طلبد، عبارت است از مکاشفۀ تامۀ الهیه، که برای پیامبر اسلام(ص) است؛ در محفل انس«قاب قوسین»، «بلکه در خلوتگاه سرّ مقام او ادنی». (ر.ک: همان)

یعنی مقامی برای آن حضرت فراهم آمده که حتی رسول وحی؛ جبرئیل امین را توان و امکان نزدیک گشتن بدان نیست. کشف راز سجده فرشتگان بر آدم به فرمان خداوند ـ که عصیان ابلیس را در پی داشت و نیز مطرود شدن وی را ـ به کشف این مقام کمک می کند. به هر حال این مقام، مقام پیامبر خاتم است که کتاب و آیین خاتم را برای هدایت بشر به سمت پروردگارش را آورده است.

در اینجا این پرسش طرح می شود که آیا فقط صاحب مقام خاتمیت را امکانِِ دست یابی به روح و حقیقت قرآن شریف است یا دیگران را از آن بهره ای فراخور حال و مقام خویش است؟ ایشان بر این باور است که به جز برترین اولیای الهی در اخلاص و بندگی، کسی را بهره ای نیست. فقط آنان سزاوارند که قلب شان ظرف تجلی حقیقت قرآن گردد؛ تجلی بارز و تام و تمام آن زیرا این گروه از رهگذر وراثت، علوم مکاشفه را تحصیل نموده اند.

آنان در واقع، وارثانی اند که به سبب انوار معنوی و حقایق الهی با مقام روحانی پیامبر اسلام(ص) مشترک بوده، و از دیگر سو به سبب پیروی تام و تمام از آن حضرت در او به فنا رسیده اند.

«کسی که تحمل این قرآن[بدون تحریف و تغییر] را می تواند کند، وجود شریف ولی الله مطلق، علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ [است]. و سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند، مگر با تنزل از مقام«غیب» به موطن «شهادت» و تطوّر به اطوار ملکیّه و تکسی به کسوة الفاظ و حروف دنیاویه».

(آداب الصلوة، ص 181)

 امام خمینی اوج دست یابی به حقیقت قرآن کریم را برای رسول اکرم(ص) می شمارد که با مکاشفۀ تامۀ الهی اش بدان نایل گشته است. اما مرتبه نزدیک بدان را برای وارث ولایت آن حضرت دانسته است که از طریق اشتراک معنوی با پیامبر و فنا شدن در او بر اثر تبعیت خالصانه به دست آورده است.

3. عظمت رسول وحی؛ جبرئیل امین

نمی توان از قرآن کریم سخن راند، بی آنکه در روند نزول آیات آن، نامی از رسول وحی یا جبرئیل امین برد. او در نگاه خداوند و اولیای خاص او، جایگاهی سزاوار تعظیم دارد که دیگر فرشتگان را چنین جایگاهی نیست. امام خمینی بزرگی چنین رسولی را، شاخه ای از بزرگی قرآن دانسته و او را فرشته موکل علم و حکمت، و نیز دارندۀ روزیهای معنوی و خوراکی های روحانی بر می شمارد. (ر.ک: همان، ص 183)

متصل شدن روح برگزیده رسول خاتم به جبرئیل یا روح اعظم، سبب گشته است که یکی پیک بزرگوار حق گردد و یکی پیک بزرگوار حق به سوی خلق. زیرا رسول اکرم(ص) از جنس بشر بوده و می تواند اسوه حسنه ای برای نسل ها شناسانده گردد، در حالی که جبرئیل از فرشتگان خداوند بوده و تنها می تواند نقش رابط وحیانی را ایفا کند.

4. عظمت مرسل الیه (رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)

بزرگی قرآن کریم در بزرگی پیامبری نهفته است که آیات مبارک و نجات بخش آن را بر مخاطبان فرو خوانده و خواهان تزکیه و تعلیم شان گشته است. در منظر عرفانی، عظمت رسول اکرم(ص) یا آورندۀ قرآن را می باید در قلب پاک و بلند او سراغ گرفت که فرودگاه سخن خداوند است.

افزون بر اینها، ختم نبوت و ولایت مطلقه آن جناب است که وی را در میان پیامبران ابراهیمی برجسته ساخته و عظمت روحانی و معنوی اش را افزوده است.

عارفان اسلام، پیامبر اسلام را، عصاره خلقت و چکیده هستی و ارجمندترین موجود آن دانسته اند. (ر.ک: همان) پیداست که چنان کتابی، چنین آورنده ای را می طلبد که خلقیات و روحیات او یکسر متناسب با روح و حقیقت عظیم آن است. امام خمینی در این باره چنین نگاشته است.

«و اما عظمت مرسل الیه و متحمّل آن: پس آن، قلب تقیّ نقیّ احمدیِ احدیِ جمعیِ محمدی است که حق تعالی به جمع شئون ذاتیه و صفاتیه و اسمائیه و افعالیه بر آن تجلی نموده، و دارای ختم نبوت و ولایت مطلقه است، و اکرم بریّه و اعظم خلیقه و خلاصة کون و جوهرۀ وجود و عصارۀ دار تحقق و لبنۀ اخیره و صاحب برزخیّت کبری و خلافت عظمی است.» (همان، ص 183)

 

5. عظمت حافظ قرآن کریم

آنکه نگهبان آیات قرآن بوده و آن را از هرگونه گزند دور نگاه داشته است، خداوند است. او در کتاب خویش این حقیقت را چنین یادآور گشته:"إنّا نَحْنُ نَزّلْنا الذّکْر وَ إنّا لَهُ لحافِظُونَ( ). این سخن و وعده ای  است که صاحب و پدیدآورنده کتابهای مقدس آسمانی، درباره هیچ کدام از آنها به جز قرآن کریم نفرموده است.

آیا دلیل حفظ و گزندناپذیری آیات قرآن جز این است که این کتاب اعجاز بزرگ و بلند و جاودانه پیامبر اسلام است؟

در حقیقت، نگهبانی خداوند از قرآن، با فلسفه خاتمیت پیامبری آن حضرت پیوند خورده است. و آن را در چنان بلندایی نشانده است که کسی و دسته ای را توان رویارویی و مانند سازی آن نیست.

 

6. عظمت شارح قرآن کریم

چنانکه قرآن به دست داده است، جز راسخون در علم ـ که همانا معصومان اند ـ کس دیگر را توان شرح و بیان حقایق نهفته و والای وحی نیست. در واقع ارتباط معنوی و روحانی پیامبر و خاندان پاک آن حضرت با پدید آورندۀ دفتر وحیانی و اسمای نیکوی او سبب گشته است که آنان شارحان صادق و مطمئن قرآن کریم شناسانده شوند.

در واقع، احادیث معتبر معصومان(ع) در زمینه آیات، راهگشای بسیاری از مباحث تفسیری بوده و بسا سبب رد اقوال نامتناسب با روح و حقیقت قرآن شده است.

«و اما شارح و مبیّن آن[قرآن]، ذوات مطهرۀ معصومین از رسول خدا تا حجت عصر ـ عجل الله فرجه ـ [می باشند] که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفضیلند.» (همان، ص 184)

 

7. عظمت وقت ارسال آیات قرآن

«لیلة القدر» تنها زمانی است که بلندای قرآن را می نمایاند؛ زمانی که برتر از زمان های متعارف در میان مردمان است. لیلة القدر یا شب قدر، شبی است که خداوند کلام جاودانه اش؛ قرآن را بر قلب مطهر رسول(ص) فرود آورده است؛ شبی که به تنهایی با هزار ماه از تقویم بشری «برابری دارد»"إنّا أنزلناه فی لیلة القدر * و ما أدراک ما لیلة القدر * لیلة القدر خیر من ألف شهر". (قدر، آیه 1-3)

امام خمینی لیلة القدر را با «اسم اعظم» مرتبط دانسته است.

در تعریفی که بر این پایه شده، آگاهی از راز و مقام شب قدر، جز بر آورندۀ قرآن کریم ممکن نیست. به بیان دیگر؛ لیلة القدر میان پدید آورنده و آورندۀ قرآن است. شاید همراهیِ متکلم و مخاطب در سوره قدر ـ که خدا و فرستاده ارجمند اوست ـ با عبارت پیش، تأیید کننده آن باشد.

«احتمال دیگری... آن است که « لیلة القدر» اشاره باشد به مظهر اسم اعظم. یعنی، مرآت تام محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ و هزار شهر [ماه] عبارت باشد از مظهر اسماء دیگر. و چون از برای حق تعالی هزار [و] یک اسم است و یک اسم، مستأثر در علم غیب است [یعنی اسم اعظم]، از این جهت، لیلة القدر نیز مستأثر است و... کسی جز ذات مقدس رسول ختمی مرتبت ـ صلی الله علیه وآله ـ اطلاع پیدا نکند.» (همان، ص 337)

 

قرآن کریم و هدف ها

بخش دیگر نوشتار پیش رو، به اشاره هایی از امام خمینی اختصاص دارد که در ارتباط با هدف ها و آموزه های قرآنی آمده است. ایشان به دلیل اینکه کتاب آداب الصلوة، محورش نماز و آداب ظاهری و باطنی آن است، جایی برای بیان مبسوط مقاصد و مطالب وحی ندیده است. با این همه، می توان دیدگاههای قرآنی او را به دست آورد.

مهم این است که مخاطبان قرآن پژوهی حضرت امام، با آرای تفسیری ایشان آشنایی پیدا کنند، و پیش از آن، روح و حقیقت حاکم بر آیات کتاب خدا و رسول(ص) را در لابه لای گفتارهای وی، به اندازه توان بشناسند. آشنایی حوزویان و دانشگاهیان با اینگونه بحث ها، سبب رهنمونی آنان به گرایش ها یا پژوهش های بنیادی و کار آمد در حیات فردی و جمعی امروز ما خواهد بود.

 

1. قرآن؛ کتاب هدایت

همانگونه که در جای جای قرآن کریم می نگریم، این کتاب بزرگ و بلند آسمانی خود را کتاب هدایت می شناساند؛ کتاب هدایت مردم، کتاب هدایت پارسایان، کتاب هدایت گرویدگان به خدا و فرستاده اش. پس هدف اصلی یا محور آموزه های قرآن چیزی جز هدایت مخاطبان گوناگون در زمان ها و مکان های متفاوت نخواهد بود.

امام خمینی؛ در این باره می فرمایند:

«بدانکه این کتاب شریف [قرآن مجید] چنانکه خود تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نور بخش سیر الی الله است.»

(همان، ص184)

 

در این سخن امام، هدایتگری قرآن، در عرصه های سلوک انسانی، تربیت نفسانی و درمان بیماری های اعتقادی و اخلاقی دل و سرانجام، در عرصه عرفان ناب توحیدی طرح شده است، آمیزه ای که هدایت های قرآنی از اخلاق و تربیت و معرفت و حرکت هدفمند در جهت حیات طیبه و رشد همه جانبه بشر و جامعه وی را فراهم می آورد.

شروع هدایت های الهی قرآن از تزکیه نفس است که در آیات بعثت پیامبر اسلام بدان اشارت رفته است.

اینکه حضرت امام نیز، در موضوع هدایت قرآن، از عرفان و سلوک و تربیت انسانی سخن به میان آورده، دلیلی جز این ندارد.

«فرزندم با قرآن، این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو، اگرچه با قرائت آن، و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسۀ شیطان است. آخر، این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس. و نامه محبوب، محبوب است، اگرچه عاشق و محب، مفاد آن را نداند و با این انگیزه، حُبِ محبوب ـ که کمال مطلوب است ـ به سراغت آید و شاید دستت گیرد.»

(جلوه های رحمانی، ص 26)

 

2. قرآن؛ کتاب دعوت به معرفت الله

قرآن کریم، دعوت های گوناگون دارد. دعوت به تعقل و تفکر، دعوت به نظر در پدیده ها، دعوت به خیر، دعوت به مبدأ و معاد، دعوت به جهاد و شهادت، دعوت به رضا و تسلیم در برابر پروردگار، دعوت به استقامت در طریق ایمان، دعوت به شکیبایی و بردباری و بزرگواری، دعوت به رحمت و محبت، دعوت به عدالت و معنویت، دعوت به عزت و همت، دعوت به علم و معرفت و حکمت، دعوت به تعلیم و تزکیه، دعوت به معروف، دعوت به پیروی از خدا و پیامبر و دعوتهای دیگر. اما تنها دعوتی که می توان آن را مقدم بر هر گونه دعوتی از دعوت های یاد شده در زندگی فردی و جمعی دانست، دعوت به معرفت الله است.

«به طور کلی یکی از مقاصد مهمۀ آن [قرآن] دعوت به معرفت الله و بیان معارف الهیه است از شئون ذاتیه و اسمائیه و صفاتیه و افعالیه. و از همه بیشتر در این مقصود، توحید ذات و اسماء و افعال است که بعضی از آن به صراحت و بعضی به اشارت مستقصی مذکور است.» (آداب الصلوة، ص 185)

قرآن کریم در دعوت مردم به خداشناسی، آنان را با معارف بلند خویش در عرصۀ توحید آشنا می گرداند که در هر بعدی از ابعاد آن، پرورش فکری و شخصیتی آنان پدیدار می گردد. در توحید ذات، مخاطب قرآن، خدا را«اول و آخر و ظاهر و باطنِ (ر.ک: حدید، آیه 3) هستی» می نگرد و نیز او را «نور آسمانها و زمین» (ر.ک: نور، آیه 35) و همچنین معبود یگانه موجودات (ر.ک: زخرف، آیه 84)، و همراه با انسان (ر.ک: حدید، آیه 4) و نمایان در جای جای جهان (بقره، آیه 115).

و در توحید صفات، خداوند را «ملک و قدوس و سلام و مؤمن و مهیمن و عزیز و جبار و متکبر (حدید، آیه 24) می شناسد. و در توحید افعال، کسی که فعل انسان را به خود نسبت می دهد "وما رمیت إذ رمیت و لکن الله رمی" (انفال، آیه 17)؛ ای رسول! هنگامی که تیرانداختی، تو نینداختی، بلکه خدا انداخت.] و کسی که حمد را ویژه خویش می شمارد:"الحمد لله ربّ العالمین" (فاتحة، آیه 2) و کسی که پدیده ها در آسمانها و زمین را یکسر در حال تسبیح و یاد کرد خود به پاکی معرفی می کند."یسبّح لله ما فی السموات وما فی الارض" (تغابن، آیه 1).

آنچه از توحید و ابعاد ذاتی و صفاتی و افعالی آن یاد شد، نوع نگریستن مخاطب وحی نسبت به خود و خدا و هستی و تاریخ و جامعه را دگرگون می سازد. پیامدهای چنین نگاهی ژرف گرایانه، عبارتند از: توکل و صبر و رضا و سپاسگزاری و کوشش و نیایش و بینش و سرافرازی و همت و قناعت و فروتنی و راستی و درستی در کردار.

 

3. قرآن؛ کتاب دعوت به تهذیب نفس

همانگونه که نمی توان آیه ای را بی ارتباط با خداشناسی در ابعاد گوناگون ـ ذاتی و صفاتی و افعالی ـ نگریست، یافتن آیه ای بدون پیوند با تهذیب و تطهیر و تزکیه نفسانی ناممکن است. زیرا دعوت به تهذیب نفس، دعوتی فراگیر است همچون دعوت به معرفت الله. تفاوت آن دو در این است که یکی [خداشناسی] پایه و مبنای هدایت انسان به سمت حقیقت است و دیگری [تهذیب نفس] بسترساز هدایت در شناخت های توحیدی.

بدون معرفت نمی توان راه و راهنما و مقصد و مطلوب حیات طیبه انسانی را تشخیص داد و از طرف دیگر، بدون تهذیب حرکتی آغاز نمی گردد تا آدمی مراحل تکامل یا منازل سلوک معنوی اش را بنگرد و یکی پس از دیگری را پشت سر نهاده و به نهایت معرفت الله که همانا لقاءالله است، دست یابد.

«و دیگر از مقاصد و مطالب آن [قرآن]، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت، و بالجمله، کیفیت سیر و سلوک الی الله[است]. و این مطلب شریف به دو شعبۀ مهمه منقسم است: یکی تقوا به جمیع مراتب آن، که مندرج در آن است؛ تقوا از غیر حق و اعراض مطلق از ما سوی الله. و دیگر، ایمان... به آن ذات مقدس. و ایمان از مقاصد مهمۀ این کتاب شریف است که اکثر مطالب آن بلا واسطه... به این مقصد رجوع کند.» (آداب الصلوة، ص 186)

درگفتار امام نکته ای چند نهفته است:

1. دعوت قرآن کریم به تهذیب و پاکسازی نفس، دعوتی اخلاقی و تربیتی است که سرانجام پالایش روان و رستگاری در زندگی این جهانی و آن جهانی را فراهم می آورد. پس سعادت و کمال آدمی ـ که فیلسوفانِ اخلاق و شخصیت، آن را مقصود دانش خود می شناسند ـ از رهگذر چنین دعوتی الهی ممکن است و پایدار. زیرا دعوت کننده، پدید آورندۀ انسان و الهام بخش وی در شناخت عوامل رستگاری و زیانکاری است. و نیز او آدمی را به گونه ای سرشته است که فطرت کمال گرایی دارد و شوق حرکت در صراط خوبی ها و پاکی ها.

دعوت اخلاقی و تربیتی قرآن کریم و پذیرش آن از سوی مخاطب مستعد و حق گرا، او را در برابر نیروهای بازدارنده از رشد فکری و بصیرت باطنی و حرکت تکاملی اش ـ که همانا نفس اماره و شیطان وسوسه گر در درون اوست ـ نیرومند می گرداند. از آنچه گذشت، برمی آید که دعوت قرآن به تهذیب، دعوت به سعادت در این سرای و آن سرای است.

2. نباید دعوت قرآن کریم به تهذیب باطن ها و تزکیه جانها و تطهیر روانها را در چارچوب علوم اخلاقی و تربیتی و روانشناختی گنجانده و چنین دعوتی را پایان یافته به حساب آورد. زیرا چنین دعوتی بزرگ، هم بعد اخلاقی دارد و هم بعد عرفانی. پس افزون بر مخاطبان دست اندر کار گرایشهای اخلاقی و تربیتی و روانشناختی، صاحبان گرایش سلوک و عرفان نیز حق دارند که خویشتن را مخاطب «دعوت به تهذیب» قرآن کریم بدانند.

برخی با تفکیک اخلاق و عرفان، یا تربیت و سلوک الی الله، نادانسته راه تعالی بشر و نیز صراط کسب معارف الهی را مسدود می کنند. اینکه امام خمینی، پاره ای از هدف ها و آموزه های وحیانی را آگاهی از چند و چون مسیر و سلوک الی الله می داند، ریشه در قرآن شناختی واقع بینانه دارد.

3. دعوت وحی به تهذیب جانها، دو شاخه دارد: یکی ایمان و دیگری؛ تقوا. یعنی این دعوت خداوند در درون خود، دو عامل و نیروی توان بخش معنوی را جای داده است. ایمان از گرایش ساده آن گرفته تا یقین و مراحل کمال آن ـ علم الیقین و حق الیقین و عین الیقین ـ در دعوت یاد شده به چشم می خورد. تقوا که قرآن کریم آن را جامه ای زیبا و نگهبان برای روان آدمی تعبیر کرده است، در مراحل گوناگون، در این دعوت مطرح است.

از تأمل در آیات ایمان و تقوا در قرآن مجید بر می آید که مفاهیم اخلاقی و معنویِ ایمان و تقوا، در کنار مفاهیم عرفانی آن دو قرار دارد. تقوای الهی در قرآن، هم مفهوم پرواپیشگی در برابر بزه کاریهای فردی و جمعی را به همراه دارد که به اخلاق و تربیت باز می گردد، و هم مفهوم روی گردانی مطلق از آنچه غیر خداست.

 

قرآن کریم و آموزه ها

گوناگونی آموزه های وحیانیِ قرآن، فرافنای سفره ای معنوی و حیات بخش برای انسانها را نشان می دهد؛ سفره ای که هر کس و گروهی می تواند مهمان صاحب کریم و بنده نوازش باشد. پس سزاوار نیست که مهمانها یکدیگر را تحمل نکرده و به ناروا سخنی اتهام آلود بر زبان آورند. زیرا در این سفره آکنده از مائده های جاودانه، برای هر کس و دسته ای، مائده ای هست.

«قرآن، یک سفره ای است که خدا پهن کرده برای همه بشر. یک سفرۀ پهنی است، هر که به اندازه اشتهایش از آن می تواند استفاده کند.» (تفسیر سوره حمد، ص 170)

«این کتاب و این سفرۀ گسترده در شرق و غرب، و از زمان وحی تا قیامت، کتابی است که تمام بشر، عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده می کنند... [در قرآن کریم] مسائلی هست که عرفای بزرگ اسلام از آن استفاده می کنند و مسائلی هست که فلاسفه و حکمای اسلام از آن استفاده می کنند و مسائلی هست که فقهای بزرگ از آن استفاده می کنند و این سفره همگانی است برای همه. و این طوایف از آن استفاده می کنند، مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، مسائل فرهنگی... همه در این کتاب مقدس هست.» (صحیفه امام، ج 14، ص 387)

تنوع آموزه های قرآن، خواه ناخواه رشته های تخصصی و علمی گونا گونی را می طلبد. زیرا یک دسته به تنهایی نمی تواند مدعی مالکیت این سفره فراخ یا معرفت و تفهیم و تعلیم تعالیم همگانی و جاودانی آن گردد. جای نزاع و انحصار و تنگ نظری و اتهام زنی به این صاحب نظر و دانش یا آن گروه دوستدار وحی نیست.

پس هر قرآن پژوهی با نظر به علم و مهارت خود می تواند دیگران را از گونه ای از گونه های پذیرایی فکری و معنوی وحی برخوردار سازد. آنچه در این میانه بایسته است، پای بندی به لوازم تأمل و تفکر و تدبر در آیات قرآن است.

 

1. قصص قرآن در کتاب آداب الصلوة

ناگفته پیداست که قرآن کریم، کتاب قصه و داستان نیست. یعنی، اساساً نمی توان گفت که قرآن، کتابی در فلان موضوع است، چرا که قرآن، فقط کتاب هدایت است. این تعریف از درون آیات آن، با صراحت و بی صراحت به دست می آید. اما از آنجا که پاره ای نظرگیر از هدایت های معنوی و اخلاقی و تربیتی قرآن در قالب قصه است، موضوع قصص قرآن بسیار شایان اعتناست. پژوهش درباره قصه های قرآنی این بهره را فراهم می آورد که آموزه های گوناگون و بسیاری در این قصه های کوتاه و بلند به چشم می خورد.

امام خمینی در قصه های قرآن، به مسائل چندی از جمله تربیت معنوی اشاره دارد. از یک سو ما با قصه کسانی رو به رو می شویم که دست پروردگان خداوند بوده، و از دیگر سو همان دست پروردگان الهی را دست اندرکار تربیت معنوی خلق می نگریم. پس از این نگاه می توان گفت که قصه های قرآنی؛ محورش تربیت توحیدی است؛ تربیتی که یک سر آن در ملکوت است و یک سر آن در خاک و طبیعت.

گفت و گوها، شخصیت ها و حرکت های رفتاری در قصه های قرآن، به گونه ای است که مخاطب وحی با مشاهده راستان و خواندن داستان آنان به سرعت جذب می شود. چنین جاذبه ای بی گمان نیروی باز دارنده های درونی و بیرونی را به حداقل رسانده و نیروی وادارنده های درونی و بیرونی را به مرز حداکثر نزدیک می سازد.

«و دیگر از مطالب این صحیفه الهی، قصص انبیاء و اولیاء و حکماء است، و کیفیت تربیت حق؛ آنها را، و تربیت آنها؛ خلق را که در این قصص فوائد بی شمار و تعلیمات بسیار است. و در آن قصص، به قدری معارف الهیه و تعلیمات و تربیت های ربوبیه مذکور و مرموز است که عقل را متحیر کند. سبحان الله و له الحمد و المنة. در همین قصه خلق آدم ـ علیه السلام ـ و امر به سجود ملائکه و تعلیمات اسما و قضایای ابلیس و آدم(ع) ـ که در کتاب خدا مکرر ذکر شده ـ به قدری تعلیم و تربیت و معارف و معالم است، برای کسی که «له قلب او القی السمع و هو شهید»، که انسان را حیران کند.» (آداب الصلوة، ص 186 ـ 187).

 

2. قوانین ظاهر شریعت

آموزه های حقوقی و فقهی، بخشی از تعالیم قرآن کریم است. رابطه انسان با خدا و روابط انسانها با یکدیگر ـ که ابعاد اقتصادی و فرهنگی و سیاسی دارد ـ در اینجا طرح می شود.

«و یکی دیگر از مطالب قرآن شریف، بیان قوانین ظاهر شریعت و آداب و سنن الهیه است که در این کتاب نورانی، کلیات و مهمات آن ذکر شده[است]. و عمده در این قسم، دعوت به اصول مطالب و ضوابط آن است، مثل باب صلاة و زکات و خمس و حج و صوم و جهاد و نکاح و ارث و قصاص و حدود و تجارت و امثال آن.» (همان ، ص 190)

3. معاد و اثبات براهین آن

آموزه های مرتبط با معاد و رستاخیز و حساب و عدل الهی، در حالی به چشم می خورد که با آموزه های مرتبط با حیات و ایمان و عمل صالح پیوند خورده است. یعنی در هم آمیخته شدن دو بعد حیات ـ فنا و بقا ـ در قرآن چنان است که با دیدۀ تیزبین و حق گرای نمی توان از تأمل در سرانجام خود و جهان باز ایستاد. آیات معاد، گاه رستاخیز و حضور امت ها و پیامبرها را یادآور می شود و گاه حساب و سرعت در حساب و عدل الهی در برخورد با مردمان، گاه چند و چون پیدایش قیامت و زنده شدن مردگان، و گاه عذاب و دوزخ و جاودانگی حق ستیزان، و گاه رحمت و بهشت و جاودانگی حق گرایان.

«و یکی دیگر از مطالب قرآن شریف، احوال معاد و براهین بر اثبات آن [است] و کیفیت عذاب و عقاب و جزا و ثواب آن، و تفاصیل جنت و نار و تعذیب و تنعیم. و در این قسمت، حالات اهل سعادت و درجات آنها از اهل معرفت و مقربین، و از اهل ریاضت و سالکین و از اهل عبادت و ناسکین [است]. و همینطور حالات و درجات اهل شقاوت از کفار و محجوبین و منافقین و جاحدین و اهل معصیت و فاسقین مذکور است.» (همان)

چنانکه امام خمینی در ادامه سخن خود آورده است، آموزه های مربوط به معاد و آخرت، دو گونه بیان دارند: بیانی عام و صریح که ویژه مخاطبان عام است و بیانی خاص و رمزآلود که ویژه اهل راز است.

در این دسته بندی، هر مخاطبی به حقیقت بازگشت انسان به سوی خدا پی می برد، اما میزان پی بردن تفاوت دارد. آیات لقاء الله را کسانی فهم و درک می کنند که در سیر و سلوک عارفانه به بصیرت هایی دست یافته اند، در حالی که آیات سوره زلزال را همگان می فهمند. زیرا در آنجا از عمل و جزای آن سخن رفته است.

بدین سان باید دانست که آموزه های معاد در قرآن کریم، متناسب با دو گروه از مخاطبان وحی است: گروهی که در شمار بیشتر مردمان بوده و بیش از کوشش و پاداش اخروی و نعمتهای ملموس بهشتی، مانند میوه ها و حوریه ها را نمی نگرند. و گروهی که سالک و عارف به حق و مقام رب گشته و در پی رضوان پروردگار و ملاقات با رفیق اعلی بر آمده اند و جز عشق و محبوب و بهشت محبوب"و ادخلی جنتی"(فجر، آیه 30) نمی طلبند، پس اجمال در بیان معاد برای همگان است و تفصیل در بیان معاد برای راز آشنایان.

آنچه [در آگاهی از معاد] به حال عموم بیشتر فایده داشته، بیشتر مذکور و با صراحت لهجه است. و آنچه برای یک طبقه خاصه مفید است، به طریق رمز و اشاره مذکور است، مثل:"رضوان من الله اکبر" (توبه، آیه 72) ... در این قسمت، یعنی تفصیل معاد و رجوع الی الله، معارفی بی شمار و اسراری بس دشوار مذکور است که اطلاع بر کیفیت آنها جز به سلوک برهانی یا نور عرفانی نتوان پیدا کرد. (همان، ص 190)

 

4. احتجاج ها و برهان ها

خداوند در قرآن کریم، آموزه هایی در ارتباط با ذات مقدس خود دارد که هر کدام، در مقام اثبات حقیقت برای دسته ای از مردمان می باشد. احتجاج های خدا یا روایت احتجاج هایی از گونه احتجاج های ابراهیم خلیل(ع) در مبارزه با شرک ورزان عصر خویش، گرایش به دلیل و برهان در اثبات را می نمایاند.

بی گمان اینگونه آموزه ها سبب خردورزی مخاطبان قرآن گشته و آنان را وا می دارد تا اصول اعتقادی خود را همراه با منطق و برهان بپذیرند، نه از راه تقلید. و به عبارتی؛ انسانها نباید چیزی را بی دلیل رد کنند و یا چیزی را بی دلیل قبول کنند. قرآن با پرورش نسل ها در طریق خردورزی، جهل و خرافه و تحجر و تقلید را از بستر اندیشه ها می زداید.

«و یکی دیگر از مطالب این صحیفه الهیه، کیفیت احتجاجات و براهینی است که ذات مقدس حق تعالی با خود اقامه فرموده بر اثبات مطالب حقه و معارف الهیه، مثل احتجاج بر اثبات حق و توحید و تنزیه و علم و قدرت و دیگر اوصاف کمالیه... مثل"شهد الله أنه لا إله إلا هو" (آل عمران، آیه 18) و گاهی براهینی است که حکما و دانشمندان، طوری از آن استفاده کنند و اهل ظاهر و عامه مردم از آن، طوری بهره بردارند، مثل کریمه:"لو کان فیهما آلهة إلا الله لفسدتا" (انبیاء، آیه 22)... و مثل احتجاج بر اثبات معاد و رجوع ارواح و انشاء نشئه اخری، و احتجاج بر اثبات ملائکة الله و انبیاء عظام که در موارد مختلفة این کتاب شریف موجود است.» (آداب الصلوة، ص 191)

 

 

 فهرست منابع:

1. قرآن کریم

2. آداب الصلوة، امام خمینی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ سیزدهم، 1385

3. بحارالانوار، علامه مجلسی، تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1360

4. جلوه های رحمانی (نامه عرفانی امام خمینی)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1371

5. تفسیر سوره حمد، امام خمینی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1384

6. صحیفه امام (دوره 22 جلدی)، امام خمینی، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1385

 

 

منبع: حضور، ش 72، ص 96.

. انتهای پیام /*