حقوق شهروندی آمیخته ای است از وظایف و مسئولیت های شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن حقوق بر عهده مدیران شهری، دولت یا به طور کلی قوای حاکم می باشد. به مجموعه این حقوق و مسئولیت ها «حقوق شهروندی» اطلاق می شود.

واژۀ «شهروندی» و طبعاً «حقوق شهروندی» در ادبیات امام خمینی دیده نمی شود. اما اصطلاحاتی چون «حقوق مردم»، «حق الناس» و غیره هستند که تقریباً همان معنی و مفهوم را می رسانند.

"سر و کار انسان با خدای تعالی که ارحم الراحمین است بسیار سهل‏ تر است تا سر و کار با انسانها. به خداوند تعالی پناه می‏برم از گرفتاری خود و تو و مؤمنین در حقوق‏ مردم‏ و سر و کار با انسان‏های گرفتار." (صحیفه امام؛ ج 16، ص223)

"پسرم! سعی کن که با حق‏ النّاس‏ از این جهان رخت نبندی که کار بسیار مشکل می‏شود." (همانجا)

 در جایی تأکید دارند که؛ حق الناس را خدا نمی بخشد و با توبه جبران نمی شود. (ر.ک. صحیفه امام؛ ج5، ص89) و در جای دیگری می افزایند؛ آزادی حق‏ مردم‏ است؛ استقلال یک مملکت، حقِ اهل مملکت است که طلب استقلال بکنند در مملکت... مسأله مردمی است. مسأله، به حَسَب حقِ‏ مردم‏، مردمی است. (ر.ک. صحیفه امام؛ ج5، ص201)

اما مهم ترین سندی که از امام خمینی در بارۀ حقوق مردم است، شاید بتوان به «فرمان هشت ماده ای» اشاره کرد که در پائیز1361 صادر شده است. هدف عمومی فرمان این است که؛« جریان امور، شرعی و الهی شده و حقوق مردم ضایع نگردد». این فرمان، بخش های متفاوتی دارد؛ از ضرورت اصلاح نهاد قضاء تا دیگر موارد که همه به لحاظ ضرورت صیانت از حقوق مردم است. لیکن، بند ششم این فرمان صراحت بیشتری در اشاره به برخی از مهم ترین مصادیق حقوق مردم و حقوق بشر دارد. متن بند 6 چنین است؛

هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی ـ اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده و لو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی می‏باشد(صحیفه امام، ج‏17، ص: 141).

در ادبیات امام خمینی دو مفهوم مردم و عدالت اجتماعی نوعی ملازمه دارند. امام خمینی عدالت را از ارزش های ثابت و جهانشمول می داند که گذر زمان و تفاوت در تاریخ و جغرافیا تأثیری در اعتبار آن ندارد.

ارزشها در عالم‏ دو قسم‏ است‏. یک قسم ارزشهای معنوی، از قبیل ارزش توحید و جهاد مربوط به الوهیت و از قبیل عدالت اجتماعی، حکومت عدل و رفتار عادلانه حکومتها با ملتها و بسط عدالت اجتماعی در بین ملتها و امثال اینها که در صدر اسلام یا قبل از اسلام از آن وقتی که انبیا مبعوث شدند، وجود داشته و قابل تغییر نیست. عدالت معنایی نیست که تغییر بکند؛ یک وقت صحیح و زمانی غیر صحیح باشد.

ارزشهای معنوی ارزشهای همیشگی هستند که قبل از صنعتی شدن کشورها، ضمن و بعداً در آن نیز وجود داشته و دارد. عدالت ارتباطی به این امور ندارد. قسم دیگر اموری است مادی که به مقتضای زمان فرق می‏کند، در زمان سابق یک طور بوده است و بعد رو به ترقی رفته است تا به مرحله کنونی رسیده است. و بعد از این هم بالاتر خواهد رفت.

آنچه میزان حکومت و مربوط به اجتماع و سیاست است؛ ارزشهای معنوی است. (صحیفه امام، ج11، ص3)

ایشان عدالت اجتماعی را به تأمین حقوق مردم تعبیر می کند و آن را وظیفه اصلی دولت می داند و در وصیت نامه خود تحقق عدالت اجتماعی را مهم ترین معیار تشخیص حکومت سالم از غیر سالم معرفی کرده و می نویسند:

" حکومت‏ حق‏ برای‏ نفع‏ مستضعفان‏ و جلوگیری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داود و پیامبر عظیم الشأن اسلام- صلی اللَّه علیه و آله- و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می‏کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است." (صحیفه امام؛ ج21، ص407)

بنابراین، می توان گفت:

1- رعایت حقوق شهروندی لازمه یک حکومت سالم و نشانه سلامت آن است.

2- حقوق شهروندی و مفاهیمی چون عدالت اجتماعی، ارزش های جهان شمول هستند. زمان و مکان، تاریخ و گذشته و حال، دین و عقل، سنت و تجدد تفاوتی در آن ایجاد نمی کنند و هیچگاه تبدیل به ضد ارزش نمی شوند.

 برگرفته از "حقوق شهروندی و حق الناس در اندیشه امام خمینی و علمای مشروطه"

. انتهای پیام /*