پرتال امام خمینی(س): آیت الله محسن غرویان استاد حوزه و دانشگاه و مدرسه امام خمینی(طلاب‌ خارجی مقیم قم)، اندیشه‌ های حضرت امام و میزان پیاده شدن آن در جامعه و وظیفه حوزویان و مسولان در برابر تحقق و پیاده‌ سازی منویات حضرت امام را تشریح کرد. آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی هفته نامه حریم امام با ایشان در باره "وظیفه ما درقبال امام و اجرای اندیشه های ایشان چیست؟" است که از نظر می گذرد:

در ابتدا برای ما بفرمایید که رسالت حضرت امام چه بود و چقدر در انجام آن موفق شد؟

به نظر می‎رسد که حضرت امام خمینی(ره) وظیفه ‎ای در خودشان احساس کرد که راه انبیای الهی و رسولان آسمانی و پیشوایان دینی را ادامه بدهد. به هر حال ایشان عالم دینی، عارف و فقیه بود. مجموعة این اطلاعات و آگاهی‎ های حضرت امام در بُعد دین و مذهب و عرفان و فلسفه و... اندیشه ‎هایی را در ذهن و ضمیر حضرت امام شکل داد. به عنوان نمونه، به بحث انسان کامل در عرفان اشاره می‎کنم. به هر حال امام سالیان سال درس عرفان نظری نزد اساتید بزرگی مثل آیت ‎الله شاه ‎آبادی خوانده بود و خود هم بحث‎های عرفان را تدریس می‎کرد. مجموع این‎ها از حضرت امام، شخصیتی عارف ساخت. لذا بخشی از اندیشه ‎های ایشان، اندیشه ‎های عرفانی است. سال‎ها در محضر اساتید و فقه و اصول درس خوانده بود. در شخصیت ایشان فقیه برجسته در حد اعلا ساخته شد. همین ‎طور فلسفه که به هر حال اسفار را تدریس کرده بود. بنابراین مجموعة اندیشه ‎های حضرت امام را باید به بخش‎ های مختلف و با حیثیت‎ های مختلف تقسیم کنیم. ایشان نهایتاً از مجموع آنچه خوانده و در فکر و شاکلة وجودشان نهادینه کرده، اندیشة  اصلاح جامعه را در ذهن خود پرورش می‎داد. برای خود احساس وظیفه و مسئولیت کرد که باید مصلح باشد و جامعه را اصلاح کند. همان رسالتی که ما برای رسولان الهی و امامت و پیشوایی که برای اهل ‌بیت قائل هستیم، امام در مرتبة نازل ‎تر و در حد خود، احساس کرد که باید جامعه را اصلاح و مردم را هدایت کند و با ظلم دربیفتد و نظام ظالمانة شاهنشاهی را از بین ببرد. به هر حال جامعه را در بستر هدایت به سمت ارزش ‎های انسانی و کمال هدایت کند؛ بنابراین به نظرم آن جامعیت حضرت امام در همة ابعاد نشان می‎دهد که ایشان اندیشه ‎های متعدد داشت که هر کدام سنخی از دانش ‎ها و علوم انسانی و الهی محسوب می‎شوند.

در زمینة پیاده کردن اندیشه‎ های حضرت امام در جامعه تا چه اندازه موفق بودهایم؟ حوزویان ما در این زمینه چه تلاشی کرده اند و چقدر موفق بوده اند؟

در زمان حیات حضرت امام، آثار ایشان بیشتر مورد توجه قرار می‎گرفت و نظام و منابع و سرمایه ‎ها در جهت زمینه‎ سازی فرهنگی برای ترویج اندیشه ‎های حضرت امام خیلی بیشتر از زمان فعلی بود. البته مقام معظم رهبری تلاش کردند مطالبی را که بیان می‎کنند، نشان دهندة ادامة  اندیشه‎ ها و آرمان‎ های حضرت امام باشد؛ با این حال احساس می‎شود که مقداری بنا به فرمایش آیت‎الله جوادی آملی، آن‎طور که باید اندیشه‎ های امام پیگیری نمی‎شود. به هر حال اساتید زیاد و مجتهدین و بزرگان و آن‎ هایی که واقعاً ذوب در امام خمینی بودند و هستند، دائماً گفته‎اند چرا در حوزة علمیه کتاب‌های حضرت امام تدریس نمی‎شود. چرا در حوزه کتاب‎ها و آثار علمی ایشان در فلسفه و کلام و عرفان و فقه و اصول به شکل کتاب درسی در نمی‎آید. این‎ها باید مثل شرح لمعه و کتاب رسائل و کفایه در حوزه تدریس داده بشوند. ما می‎توانیم کتاب ‌های حضرت امام را به شکل متون درسی تنظیم کنیم. چطور کتاب حلقات اصول شهید صدر به‌صورت کتاب درسی درآمده و تدریس می‎شود؛ گروهی باید برای همین امر تشکیل بشود. بنده مکرر در مصاحبه ‎ها این مسئله را ذکر کرده ‎ام. بسیاری از فضلا آمادگی دارند که مطالب درسی را از آثار علمی حضرت امام استخراج کنند و به شکل کتاب درسی مدون نمایند. اگر بخواهیم حوزة علمیة ما خمینی باشد و طلبه ‎های ما خمینی باشند، باید اندیشه ‎های حضرت امام را بخوانند. آثار امام باید کتاب‎های درسی‎ طلبه ‎ها باشد. در حوزه باید احساس بشود که امام خمینی حضور دارد. البته این منافاتی با خواندن کتاب‎های موجود در حوزه ندارد؛ اما در عرض کتاب کفایه و رسائل و شرح لمعه و مکاسب، کتاب‎ های حضرت امام هم درسی باشد. به نظرم حوزة انقلابی چنین حوزه ‎ای است. متأسفانه در این زمینه کاهلی شده است و کار درستی انجام نگرفته است. ما هنوز هم زمان و فرصت این را داریم که این کار را انجام بدهیم. این فرمودة آیت ‎الله جوادی آملی است و خودم از ایشان شنیدم که فرمود: «امام خمینی که در حوزة علمیه منسی شده است... .» این واقعاً جای تأسف دارد. چرا امام خمینی باید در حوزة علمیه منسی[فراموش] بشود؟! البته شعارهای زیادی سر داده می‎شود؛ ولی اقدام عملی صورت نمی‎گیرد و دائماً باید همایش و کنفرانس و سمینار برگزار بشود. همچنین در حوزه علمیه اندیشه ‎های امام تدریس بشود. بنده روی متون درسی تأکید بیشتری می‎کنم؛ چون آنچه ماندگار می‎شود، متون درسی است. آنچه طلبه را می‎سازد، متون درسی است؛ بنابراین باید کتاب‌ های حضرت امام به شکل متن درسی دربیایند و تدریس بشوند. در هر کجای دنیا، وقتی شخصیتی در حد حضرت امام ظهور می‎کند، قرن‎ها بعدش می‎نشینند و آثار آن متفکر را به شکل متون درسی درمی‎آورند و تدریس می‎کنند تا در بستر آن اندیشه‎ ها، طلبه ‎ها و دانشجویان جدید را پرورش بدهند. الان در حوزه این کار صورت نمی‎گیرد و آن اقدام را مشاهده نمی‎کنیم. جا دارد که به هر حال روی این قضیه تأکید بشود و از مدیریت حوزه و شورای تدوین متون خواسته بشود که این کار را انجام بدهند. شورای عالی حوزه و جامعه مدرسین وظیفه دارند در این راستا اقدام کنند و دین خودشان را به حضرت امام ادا نمایند. به هر حال تمام نظام و تحولاتی که در حوزه و روحانیت اتفاق افتاده به برکت امام بوده است. حال آیا ما واقعاً وظیفة خودمان را نسبت به اندیشه‎ های امام خمینی انجام داده‎ایم؟ به نظرم خیر. انجام نداده‎ایم.

فاصله گرفتن از آثار و اندیشه های حضرت امام چه پیامد‌ هایی برای جامعة ما داشته و دارد؟

همة مشکلاتی که پیدا کردیم به خاطر فاصله گرفتن از اندیشه ‎های امام بوده است. به عنوان مثال ایشان فرمود: «میزان رأی ملت است.» الان ما می‎بینم که برخی با رأی ملت چگونه برخورد می‎کنند. این کاملاً در تقابل با اندیشه ‎های حضرت امام است. امام می‎فرمود که وحدت کلمه داشته باشید. این همه اختلاف در جامعه به چه معناست؟! ما اگر نصیحت ‎های حضرت امام را عمل کنیم و ید واحده باشیم و اتحاد خود را حفظ کنیم و همدیگر را تخریب نکنیم و به رأی ملت احترام بگذاریم و به قانون وفادار باشیم و آن را دور نزنیم، مطابق با رهنمود‌های حضرت امام عمل کرده‎ایم. ایشان جملة معروف دارد و آن اینکه «این اختلافات و دعواهایی که می‎کنید، یقین بدانید برای خدا نیست.» این حزب‎بازی‎ها و دسته‎بندی‎ها و تفرقه‎هایی که در جامعه ایجاد شده، به خاطر خدا نیست. از سر هوای نفس است. امام می‎فرمود همة اختلافات از سر هوای نفس است. به هر حال اگر ما به آن اندیشه‎ های حضرت امام عمل کنیم، جامعه از این تفرقه در می‎آید و از حالت نزاع و کشمکش‎ها خارج می‎شود. ما امروزه نیاز به نگاه حکیمانة امام داریم. ایشان فیلسوف و عارف بود. آیت ‎الله جوادی آملی را مأمور کرد تا با گورباچف ملاقات کند و نامة خود را به او برساند. در آن نامه گورباچف را دعوت می‎کند تا فلسفه و عرفان بخواند و آثار محیی‎الدین و ملاصدرا را ببیند. این نشان می‎دهد که فلسفه و عرفان با آن نگاه حکیمانه به هستی در اندیشه ‎های حضرت امام جایگاه بسیار بلندی داشت. الان می‎بینیم که به فلسفه و مکاتب و اندیشه ‎های مختلف توجه کافی نمی‎شود. سعه‌صدری که امام داشت، ناشی از آن بُعد و حیثیت فلسفی و عرفانی ایشان بود. امام می‎فرمود: «من اگر قدرت داشتم، مراجع را هر از گاهی دور هم جمع می‎کردم تا با هم چایی بخوریم.» این جمله معروف و جالبی از حضرت امام است؛ یعنی خود همین کنار هم نشستن‎ها خیلی اثرگذار است و موجب تقویت روحی مردم می‎شود. علما و مراجع و مجتهدین ممکن است با همة اختلاف‎نظرهایی داشته باشند، اما باید باهم دوست باشند. امروزه سیاست بر اخلاق در جامعة ما غلبه پیدا کرده است. امام این‎طور نبود؛ بلکه خود ساده ‎زیست و متواضع و همة زندگی‎اش و وجودش را برای حفظ اسلام و دین و اخلاق وقف کرده بود. الان قدرت‎طلبی‎ها و ثروت‎های نجومی به خاطر فاصله گرفتن از اندیشه‎ های حضرت امام است. ایشان در جنگ با رژیم بعث بسیار سفت‌وسخت بود؛ اما وقتی به این جمع‎بندی رسید که ادامه دادن جنگ به مصلحت کشور و مردم نیست، حاضر شد جام زهر را بنوشد و قطعنامه 598 را قبول کند. امام برای حفظ شخصیت خودش اصرار چندانی نداشت و گفت: مصلحت جامعه همین را اقتضا می‎کند که از آبروی خودم بگذرم و جام زهر را بنوشم؛ اما مصلحت کشور و مردم را حفظ کنم. این درس بزرگی برای ما است که واقعاً مصالح کشور در رأس همة امور واقع بشود. گاهی آدم باید خودش را بشکند و بگوید که من به خاطر مصالح مردم از خودم می‎گذرم و امام این کار را کرد. این‎ها همان اندیشه‎ های اصلاح‎گرایانة حضرت امام بود و به هر حال با همة صلابت و استقامتی که حضرت امام داشت، مصالح کشور و مردم را در رأس همة امور می‎دید و طبق همان هم عمل می‎کرد. امام منیت خودش را شکسته بود و می‎گفت که من باید فدایی ملت باشم و در راه مصالح مردم از خودم بگذرم و ایثار کنم. این زمان‎شناسی هم درس بزرگی است که امام، زمان و مکان خود را می‎شناخت. در هر موقعیت و زمانه‎ ای تصمیم می‎گرفت و جرئت و جسارت در تصمیم‎گیری را داشت. مثل آن نرمش قهرمانانه که مقام معظم رهبری بیان کرد، در رویکرد و عملکرد حضرت امام هم مشاهده می‎شود. ایشان در هر شرایطی مشورت می‎کرد و تصمیمی می‎گرفت که مصلحت مردم تأمین بشود و فشار بر مردم نیاید تا دچار سختی نشوند. به هر حال مردم از این انقلاب و نظام و دین توقعی دارند. مردم ما هم مردم خوبی هستند و پای انقلاب هم ایستاده ‎اند و هر وقت مشکلی پیش آمده، ایستادگی کرده ‎اند. با این حال امام به عنوان رهبر این امت، همیشه مصالح مردم را بر مصالح شخصی و حزبی ترجیح می‎داد.(منبع: حریم امام، شماره چهارصد و سیزده)

 

. انتهای پیام /*