پرتال امام خمینی(س): در پی انتشار کتاب خطیب انقلابی، اندیشه و خاطرات حجت الاسلام والمسلمین اکبر حمیدزاده گیوی(یادها ۴۸) پیشگفتار این اثر ارزشمند که مروری جامع بر محتوای کلی کتاب است، از سوی پرتال امام خمینی(س) منتشر می شود. حجت الاسلام اکبر حمیدزاده گیوی می نویسد: 

بعد از پیروزی انقلاب، بعضی از سازمان ها و مؤسسات، به طور مکرر با من در تماس بودند، تا خاطراتم را برای آنها بازگوکنم، وحتی با وجود اصرار زیاد بعضی از بزرگان، نتوانستم خودم را راضی کنم، که خاطرات دوران انقلاب خود را بازگو نمایم، در حالی که، حفظ آثار انقلاب، و انقلابیون بی ادعای آن روز را برای نسل های بعدی این ملت و کشور لازم می دانم. و بر این باور هستم، که تاریخ، به ویژه برجستگی های تاریخ هر ملتی، ترجمان هویت واقعی آن ملت است، که درهر صورت می تواند برای  آیندگان آموزنده باشد، قرآن کریم هم، اهل ایمان را به این معنی تأکید کرده و ایشان را به سیر در تاریخ گذشتگان توجه داده است، ضمن آن که سیر در زمین، که از آیاتی از قرآن کریم استفاده می شود، قطع نظر از صنعت توریسم وجهانگردی، که علاوه برآثار برخوردار شوند، و در نتیجه سهم بیشتری از انقلاب ببرند!

به نظر من، این یکی از مخاطرات فرهنگی بزرگی بود، که برای انقلاب پیش آمد، و شاید اساس تحریف و یا سوء استفاده از انقلاب در چنین فضایی پایه گذاری شد، کسانی که حتی جرأت نشستن در پای منبر امثال بنده را نداشتند، یا در دوران انقلاب به بهانه های مختلف از حضور در جلسات انقلابی فرار می کردند، شنیدن نام امام برایشان ایجاد رعشه می کرد، چنین افرادی بعد از انقلاب، به دلیل اینکه با فلان مرکز، با فلان تشکیلات، با فلان سازمان، با فلان شخصیت، در ارتباط بودند، امکانات هم وجود داشت، از خاطره نویسی و انتشار خاطرات، برای درست کردن سوابق جعلی و دروغین دست زدند، و طبیعتاً چون این خاطره های مکتوب ومنتشر شده، برای من می آمد و من هم مطالعه می کردم، بسیار رنج می بردم، ویکی از عوامل ایذاء واذیت من، مخصوصاً از نظر روانی، دیدن اسامی کسانی در لیست انقلابیون بود، که  لحظه ای هم به امام ایمان نیاوردند، مگر آن وقتی که بوی پست و مقام ومنصب و موقعیت های اجتماعی وسیاسی به مشام ایشان رسید، با اشتها و مشتاقانه وارد میدان شدند و انقلابی تر از هر انقلابی سنگ انقلاب را به سینه زدند. به همین دلیل وقتی، افراد و یا مؤسساتی با من تماس گرفتند، چون من از این شیوه خاطره نویسی آنها که تحریف انقلاب و تاریخ انقلاب بود، به شدت متنفر بودم، حاضر به همکاری نشدم، الان هم به شما بزرگواران عرض می کنم، که بخش عظیمی از نوشته ها، تحت عنوان خاطرات انقلابی، اگر مورد ارزیابی اسنادی قرار بگیرند، مشتی دروغ و ادعاهای گزاف خواهند بود، که افراد برای خودشان ساخته اند، و یا این که به دلیل مطامعی که داشتند، دیگران برای آنها به وجود آوردند، بدون آنکه در جریان انقلاب حضور داشته باشند و در واقع عنایت دارید، که یکی از نردبانهای رشد بعضی از افراد از نظر منصب و مقام همین ادعاهای دروغین بود، با عنایت به اینکه در سالهای اول انقلاب، یکی از معیارهای گزینش حضور در انقلاب بود و طبیعتاً افراد فرصت طلبی که در پی پست ومقام و منصب بودند، فرصت را مغتنم شمردند، برای اقتصادی و فرهنگی آشنایی به تاریخ پیشینیان را در بردارد، از جمله آموزه های وحیانی مکتب اسلام است، قرآن خطاب به پیغمبر می فرماید: «بگو روی زمین گردش کنید، سپس بنگرید سرانجام آنهایی که آیات الهی را تکذیب ‏کردند، به کجا انجامیده است؟!»[1]و یا این که؛ «بگو در روی زمین حرکت کنید و آثار پیشینیان را ببینید، و بنگرید عاقبت کار مجرمان و گنهکاران به کجا منتهی شده است[2]» و باز می فرماید؛ «بگو شما، در روی زمین گردش و سیاحت کنید وحال امت های پیشین را مورد بررسی قرار دهید و ببینید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند به کجا انجامیده است.»[3]

و حضرت علی علیه السلام هم، در بخشی از نامه خودش خطاب به حضرت مجتبی (علیه السلام) می فرماید: «در دیار و آثار باقیمانده از آنان، سیر کن و به دقت بنگر، که آنها چه کردند، ببین از کجا انتقال یافته‏ و در کجا فرود آمدند!.»[4] بنا براین اصل پرداختن به جمع آوری خاطرات خطر آفرینان، یک ارزش است ولیکن این ارزش، نیاز به آسیب شناسی دارد، تا از سوء استفاده و برداشت های ناروا مصون بماند و نقش بیدارگر وهشدار دهنده خودش را برای نسل های بشری ایفا نماید.

یکی از دلایل من، برای خودداری از بیان خاطرات خودم، مشوب بودن فضای خاطره نویسی، بلکه تاریخ نگاری بعد از انقلاب است، ومن با دلایل متقن و استوار و براساس بعضی از کتاب هایی که بعضی از مؤسسات چاپ کردند، این بخش از انقلاب را نیز، در مصادره عده ای دیدم، که اصلاً در انقلاب نبودند، ولی در عرصه نگارش خاطرات، با پر از خاطرات دروغین ظاهر شدند، تا به گمان خودشان، از سوابق انقلابی بی نام و نشان عصر خفقان می تواند باشد، از این روست که من هم، برای دوستان بزرگوارم به ویژه برای حاج حسن آقا و دیگر دوستان عزیز، که مشغول فعالیت اند و در واقع امناء تفکر انقلابی هستند، یعنی کسانی که می توانند رموز موفقیت انقلاب را در بعد روانشناختی انقلابیون وجامعه شناختی سالم انقلابی حفظ کنند، به همین دلیل لازم دیدم در ابتدای صحبت و سخن، پیش از آنکه از خودم چیزی بگویم، این نقد و انتقاد را به خاطره نویسی و تاریخ نویسی انقلاب داشته باشم.

 اگر جریان انقلاب، که تمام افراد، گروه ها، جمعیت ها، حزب ها وهیئت ها، و هرجریانی که به هرشکلی، نسبت به حرکت امام لبیک گفته بودند، همه را در بر می گیرد، فرض بفرمایید، دست کسانی بیفتد، که بیایند طبق سلیقه، تشخیص و برداشت های ناقص خودشان افرادی را ایزوله کنند، کنار بزنند، افرادی را وارد عرصه انقلاب بکنند، که  بناست در جریان تصدی امور، از آنها استفاده کنند.

بنابراین مهم ترین مسئولیتی که به اعتقاد من، در کنار حفظ آثار شخص امام برای موسسه وجود دارد، حفظ آثار امام باورانی است، که در عصر غربت امام، مردانه پای امام ایستادند، مردانه در کنار اندیشه های انقلابی امام جانفشانی کردند، چه در بین دانشگاهیان، چه در بین قشر روشن فکر جامعه، چه در بین کسبه و تجار، چه در بین روحانیت، حالا این مطلب گاهی مطرح می شود که چون انقلاب با محوریت روحانیت به ثمر نشسته است، پس بنابراین فقط روحانیون بودند، که در انقلاب حضور داشتند و بعضی ها هم می آیند، استفاده می کنند، که همه روحانیون هم انقلابی بودند، این جوری نیست.

 اولاً در مورد این که پای اول نهضت امام، روحانیت بود و نقش تعیین کننده ای هم در سرنوشت انقلاب داشت، تردیدی وجود ندارد، به هر حال روحانیت خط امام، از تفکر امام تغذیه می کردند و در قم، تهران وحوزه های علمیه نجف، در هرجای این دنیا، زندگی می کردند، رسالت زنده و پویای خودشان را دنبال اینکه از این حال و هوا استفاده کنند، به نام و نانی برسند، متأسفانه به قیمت خیانت به تاریخ ملتی دست به این کار وقیح زدند. آن چنان که در مقابل اینان، کسان دیگری هم بودند، که در تهران، قم، و در شهرستانها، حضور مخلصانه در انقلاب داشتند، اما به دلیل حفظ اخلاصشان، حفظ ارزشهای اخلاقیشان، برای این که دیگران سواستفاده نکنند، حتی موجودیت خودشان را در انقلاب مطرح نکردند، گرچه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) وحضور برادران متعهد، و در دوران طلایی حیات امام، چند صباحی حضور حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی و امروز با نظارت عنصر کارآمد و با فضیلتی که هم از طریق پدری و هم از طریق مادری، زیباترین ژنها را به ارث برده است و بالاترین امتیازات خانوادگی را از جد مادری و پدری خودش در اختیار دارد، یعنی حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدحسن آقا خمینی و طبیعتاً با اشراف ایشان، می توانم بگویم، که موسسه تنظیم و نشر آثار امام امین ترین متولی حفظ انقلاب و ارزشهای انقلابی است. اگر چه در بعضی از رابطه ها، دیر شده است، وفرصت طلبان حاشیه نشین، با دروغ پردازی های خودشان، با تورهای پر از ماهی از دریای گل آلود برگشته اند، ولی باز هم، این موسسه محترم، با عوامل مخلصی که دارد می تواند، در تدوین تاریخ انقلاب، به دور از دست تحریف و گزافه گویی ها، کارهای بزرگی انجام دهد و مخصوصاً یک پالایشی در نوشتارهای انقلابی انجام دهند که مدعیان دروغین را از تاریخ انقلاب به حاشیه تاریخ بکشانند، البته بدون آن که ضربه حیثیتی، آبرویی به آنها بخورد، و از این رهگذر حیثیت انقلاب را بیشتر و بیشتر پاس بدارند، چون حیثیت انقلاب، یعنی حیثیت امام خمینی(س) حیثیت انقلاب، یعنی حیثیت شهدای دوران انقلاب، حیثیت انقلاب، یعنی حیثیت مردان و زنانی که در گوشه های سلولها و در اطاقهای شکنجه عوامل ساواک و در تبعیدگاه ها و در فضای پرخفقانی که رژیم شاه ایجاد کرده بود، سعی می کردند، به هر شکل ممکن، وظیفه انقلابی خودشان را انجام بدهند، خدمت بزرگی به نام آوران دادگاه های من، در کنار متین دفتری، دکتر لاهیجی، از وکلای تسخیری دادرسی ارتش بود، اصلاً اهل انقلاب و این حرفها حالیش نبود، بحمدالله به برکت برادر انقلابی اش به نان و نامی رسیده است، امروز خاطرات چند جلدی انقلاب را می نویسد و انقلابیون زحمت کشیده و رنج دیده را به آمریکایی بودن متهم می کند!. البته یک انگیزه مهم این تحریفات، صرفاً فرصت طلبی آنهاست، و یا این که در جهت نگارش وجمع آوری خاطرات، کاسب کارانه عمل می کنند، در حالی که نه دیروز  انقلابی بوده اند و نه امروز منطق انقلاب را می فهمند!. متأسفانه کسی که روزنامه خواندن در مدرسه اش ممنوع بود و رساله امام را از کتب ضاله می دانست و اگر دست طلبه ای می دید او را از مدرسه بیرون می انداخت، امروز در جایگاه مرشد انقلاب، رسانه ها را تسخیر کرده است، بزرگواری که هیچ رابطه ای با امام و انقلاب نداشت، و درست در قطب مخالف امام، دستور داده بود جشن نیمه شعبان، سال کشتار اول انقلاب را، که امام، از هرگونه جشن و شادی بر حذر داشته بود، با شکوه تمام جشن بگیرند، خودش را نظریه پرداز بزرگ انقلاب معرفی می کند، و در راستای چنین سوء استفاده هایی ملاحظه می شود، چه تحریفاتی در تاریخ انقلاب رخ می دهد.

 امیدوارم که موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(س) با استفاده از هیئت علمی متعهد، اندیشمندان و متفکرینی که در اختیار دارد، یک پالایشی در خاطرات منتشر شده داشته باشد، و واقعیت و حقیقت شخصیت افرادی را که به حق در انقلاب بودند، مجدداً باز کاوی و بازنویسی کند و این رمز جاودانگی بخشیدن به تفکر انقلابی، در پرتو امامت روح خدا و همه کسانی است که در کنار امام خمینی(س) با همه وجودشان ایستادند. به هرحال جعل، تحریف، شخصیت سازی، دروغ پردازی، کاسب کاری، سوء استفاده ابزاری از تاریخ وخاطره نویسی، خود مطرح کردن های فرصت طلبانه، آسیب هایی هستند، که زلال خاطره نویسی انقلاب را به مخاطره افکنده اند، و این بر عهده متولیان حفظ فرهنگ انقلاب است که از ارزشهای انقلاب می کردند، ولی این، به معنای نفی دیگر جریانها، که در انقلاب حضور داشتند نباید باشد، مثلاً ما نباید دانشگاهیان را نادیده بگیریم، ما نباید حضور چهره هایی مانند دکتر شریعتی را در کنار مرحوم استاد مطهری و انقلابیون دیگر نادیده بگیریم، ما نباید آثار قلم به دستانی را که حول محور اندیشه های امام قلم فرسایی می کردند، برای اینکه جامعه را زنده و پویا نگه دارند و تفکر انقلابی را در پرتو اندیشه های امام پیش ببرند، آنها را از قلم بیندازیم، آن کسانی که متولیان جمع آوری خاطرات هستنند، اولاً باید وابستگی حزبی خودشان را کنار بگذارند، وابستگی باندی خودشان را کنار بگذارند، وابستگی خطی خودشان را کنار بگذارند، آن چنان که انقلاب در افق شخصیت امام و امام باوران شکل گرفت، باید خاطره نویسی، در چنین فضایی و در واقع فرا جناحی شکل بگیرد و ادامه پیدا کند، تا سالم بماند. اگر این فضا وجود نداشته باشد، و هر کسی به تناسب مطالباتی که از انقلاب دارد، بخواهد خاطره نویسی کند، همین می شود، که متأسفانه الان می بینیم. بعضی از کتابهای خاطرات را که شما می بینید، اگر خودتان انقلابی بوده  باشید و در جریان انقلاب حضور داشته اید، از شدت ناراحتی واقعا حال شما، دگرگون می شود!. اصلاً چطور شد؟ چه جوری بعضی ها به خودشان جرأت دادند؛ که انقلاب را در جهت منافع خودشان مصادره نمایند!. چه آنهایی که این کتاب ها را منتشر کردند و چه آنهایی که به خودشان اجازه دادند، در شرایطی که جرأت حضور در کمترین موردی از موارد انقلاب را نداشتند، ناگهان آن چنان خودشان را انقلابی معرفی کردند، که انگار در خط مقدم و در کنار امام بودند، بلکه خودشان را از امام هم، انقلابی تر نشان دادند!.

کسانی که بر سر سفره اوقاف شاه بودند، دریوزگی ها برای درباریان داشتند، و از هر فرصتی برای نزدیکی به تشکیلات استفاده می کردند، حال، خاطره نویس انقلاب شده اند. کسانی که در نشست های دور از مسئولیت می نشستند و امام و انقلابیون را وهابی می خواندند، حال گنجینه داران خاطرات انقلابی شده اند! سیّدی که در یکی از پاسداری کنند، و مسئولانه دین خویش را به انقلاب اداء نمایند.  این مقدمه ای بود که خواستم دوستان، به آن عنایت داشته باشند و اینکه چرا خود من، از بیان خاطراتم پرهیز داشتم، به همین دلیل و به علت ولنگاری در نشر خاطرات بوده است، بدین خاطر حاضر نبودم و نیستم، به هیچ وجهی با هیچ موسسه ای، در این رابطه همکاری داشته باشم، مگر اینکه زلال بودن آن موسسه، وتشکیلات، برایم روشن شود، یعنی این که به خواست خداوند، دوستان موسسه آمده اند، تا در جهت حفظ فرهنگ انقلاب، و به دور از وابستگی های جریانی، مخلصانه تلاش کنند، تا فرهنگ انقلاب مصون بماند، بدیهی است، که اگر دیگران هم آن چنان که شما دوستان بزرگوار موسسه هستید بودند، من با آنها هم همکاری می کردم.

[1]. قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ. آیه 11 سوره بقره.

[2]. قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ. آیه 69 سوره نمل.

[3]. قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ آیه 42 سوره روم.

[4]. وَ اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ وَ ذَکِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ سِرْ فِی دِیَارِهِمْ وَ آثارهِمْ فَانْظُرْ فِیمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ أَیْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا... صبحی صالح، صفحه 391، نامه 31.

. انتهای پیام /*