پرتال امام خمینی(س): 

تحریف یک داستان و یا اضافه و کم شدن یک نقل گاهی حساسیت های بجای گروهی از اهل علم را بر می انگیزد و دانشمندان راستین را در پاسداری از حقایق فعال می سازد. اما گاه تحریف از سطح گزارش یک نقل نادرست و یا کاستن از نقلی دیگر فراتر می رود و دست های تحریفگر یک جریان و واقعه را از حیث اهداف و کلیت آن تحریف می نمایند و یا یک شخصیت و یا شخصیت هایی را در جهت منافع سیاسی و یا به میل اصحاب قدرت تحریف می کنند آنگونه که جهتی مخالف را به جریان و یا شخصیت هایی به واسطه تحریف، تحمیل می نمایند. حاکمان اموی تلاش زیادی در تحریف خط امامت و اهل البیت پیامبر (ع) کردند تا آن بزرگان را از جایگاه کلیدی هدایت گری و زعامت امت حذف نمایند و این مهمترین تحریف بود که سبب شد از دین پوستی ماند بی روح و هیبتی بی پشتوانه، آن گونه که امیر مومنان علیه السلام پیش بینی کرده بود: «لُبِسَ الْإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً: اسلام چون پوستینی وارونه پوشیده شود» (نهج البلاغه، خ ۱۰۷)

پوستینی که ابهت دارد ولی بی خاصیت است بلکه در جهتی متناقض با اهداف اصلی قرار می گیرد. با چنین تحریفی می شود امام حسین علیه السلام را به نام اسلام سر برید و اهل بیتش را به اسارت گرفت و پس از آن جشن پیروزی در جهان اسلام برای کشتن مرکز دین برپا ساخت و باز مسلمان بود. تحریف این چنانی روی نمی دهد مگر به تحمیق مردم؛ جامعه مذهبی قشری خالی شده از مغز ابزاری موثر و شمشیری بران در دست ستمکاران قدرت پرست است تا با تظاهرات دینی، حقیقت دین را نابود سازند.

تنها کافی است به بعضی از اخبار توجه شود تا عمق تحمیقی که بنی امیه بانی آن بودند را بشود فهمید:

حرم پیامبر خدا (ص) را از دروازه ای که «تَوما» نامیده می شد، وارد شهر دمشق کردند، پیرمردی جلو آمد و به آنان نزدیک شد و گفت: ستایش ویژه خدایی است که شما را کُشت و هلاکتان ساخت و شهرها را از آزار مردان شما آسوده کرد و شما را در اختیار امیرمؤمنان نهاد! امام زین العابدین (ع) به او فرمود: «ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده ای؟»، گفت: آری، آن را خوانده ام، فرمود: پس این آیه را می دانی «قُلْ لاَ أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ اَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی؛ بگو: بر آن (رسالت)، اجری از شما نمی طلبم، جز مهروَرزی با نزدیکانم»، پیرمرد گفت: آن را خوانده ام.

امام سجاد (ع) فرمود: «فَنَحْنُ الْقُرْبی یا شَیخُ»؛ ای پیرمرد! (قربی (= اهل بیت) ما هستیم). آیا در سوره بنی اسرائیل خوانده ای: «و حقّ نزدیکان را به آن ها بده؟» پیرمرد گفت: آن را خوانده ام. حضرت زین العابدین (ع) فرمود: آیا این آیه «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیء فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی؛ و بدانید که یکْ پنجمِ آنچه به دست می آورید، برای خداوند و پیامبر و نزدیکان است» را خوانده‌ای؟ پیرمرد گفت: آن را خوانده‌ام. حضرت فرمود: ای پیرمرد! آن نزدیکان، ما هستیم. امام (ع) فرمود: ای پیرمرد! آیا این آیه را خوانده ای: «إِنَّمَا یریدُ اللهَ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیراً؛ خداوند، اراده آن دارد که آلودگی را تنها از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» پیرمرد گفت: آن را خوانده ام. حضرت فرمود: ما آن اهل بیتیم و خداوند، آیه طهارت را مخصوص ما کرده است. پیرمرد، لحظه ای خاموش و از گفته خویش پشیمان شد، سپس سرش را به سوی آسمان بالا برد و گفت: خدایا! من از آنچه گفتم و از دشمنی با این اهل بیت، توبه می کنم، خدایا! من از دشمن محمّد و خاندان محمّد ـ جن باشد یا انسان ـ به درگاه تو بیزاری می جویم. 

سپس گفت: آیا می توانم توبه کنم؟ حضرت زین العابدین (ع) به او فرمود: «آری، اگر به سوی خدا باز گردی، خدا هم به سوی تو باز می گردد و تو با ما خواهی بود»، پیرمرد گفت: من توبه کارم!

ماجرای پیرمرد به گوش یزید بن معاویه رسید و او فرمان داد پیرمرد را بکُشند. راستی چطور می شود پیرمردی مسلمان منزلت اهل بیت را در قرآن نشناسد در حالی که هنوز امام حسین علیه السلام زنده است و چطور می شود که او مردان اهل البیت را عامل شر و آزار شهرها می داند در حالی که آنها عامل هدایت و بهروزی مردمان بودند؟! این همه نمی شود مگر با تحریف شخصیت ها و جریان امامت. چنانچه ایمان به ملائکه در میان دینداران به دست تحریف به ملک پرستی تبدیل گشت و در مرحله ای دیگر بت ها که نماینده ملائکه قلمداد می شدند معبود مردمان گردیدند یعنی حتی بت پرستی از تحریف دین آغاز گشته و چنان محتوا به مرور زمان دستخوش تحریف می شود که از دین ضد دین متولد می گردد. تنها با دانشی که عمق دین را کاویده و از سوی دیگر آلوده به هوس و قدرت پرستی نشده می توان از شر تحمیق و تحریف دور ماند.

 

. انتهای پیام /*