پرتال امام خمینی(س)؛ مصاحبه ۱۸/  حجت الاسلام والمسلمین محمود رضا جمشیدی رئیس سابق حوزه های علمیه خواهران این روزها در کنار فعالیت در جامعه مدرسین به تدریس  کفایةالاصول و مکاسب مشغول است. وی در پرونده کاری خود،  سابقه دبیری ستاد زمینه سازی اجرای فرمان حضرت امام(منشور روحانیت)، معاونت سیاسی جامعه مدرسین، مسئولیت دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه قم و عضویت در هیئت امنای مرکز خدمات حوزه های علمیه را دارد.آنچه در ادامه می خوانید گفتگو ایشان در سالنامه حریم امام است که از نظر می گذرد:

 

 موضوع گفت‎وگوی ما دربارۀ نوع نگاه مرحوم امام در مدیریت حوزۀ علمیه است. در ابتدا برای ما بفرمایید که پس از ارتحال آیت‎الله بروجردی، مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، مشخصاً بر عهدۀ کدام یک از بزرگان آن دوره بود و امام چه نقشی را در این زمینه ایفا کرد؟

مرحوم حضرت امام در یک نظام علمی روشن، همۀ مسائل را فکر شده و حساب شده می‎دید. واقعاً می‎توان گفت به معنای حقیقی کلمه، امام یک منظومۀ فکری منسجمی در بخش‎های مختلف داشت. حتی نظام مدیریتی که خودشان در بخش‎های مختلف داشتند، همه با همدیگر حالت انسجام و بر اساس یک بینش بود و یک هدف‎گذاری مشخصی داشت. این‎طور نبود که امام در رودربایستی کاری را انجام داده باشد. در زمان مرحوم آیت‎الله العظمی بروجردی رضوان‎الله تعالی علیه گروهی تشکیل شد برای اینکه مباحث درسی حوزه را تنظیم کند. مرحوم حاج آقا مرتضی حائری یزدی و دیگران در این امر مشارکت داشتند و حضرت امام هم با آن جمع مرتبط بود و بر کارشان اشراف داشت. آن گروه به جمع‎بندی رسیدند و همین که امام احساس کرد آیت‎الله العظمی بروجردی خیلی تمایلی به اقدام ندارد، خود را کنار کشید. امام از جمله کسانی بود که خود تلاش کرد مرحوم آیت‎الله العظمی بروجردی را به حوزۀ علمیۀ قم بیاورد و در حقیقت یکی از محورهای اصلی این اقدام خود امام بود؛ اما ایشان می‎دید که جایگاه مرجعیت در حوزه باید حفظ بشود. لذا امام در آن سال‎ها به احترام آیت‎الله بروجردی هیچ اقدامی نداشت. ایشان وقتی به نجف رفت، مثل استاد سنتی و مرجع تمام عیار در نجف رفتار کرد. با وجود اینکه امام صاحب دیدگاه و اندیشه‎های نوین بود. در طول مدتی که ایشان در نجف بود، در امر حوزه همه را به اعلام حوزه توجه می‎داد؛ مثل مرحوم آیت‎الله العظمی گلپایگانی و آیت‎الله العظمی مرعشی نجفی و آیت‎الله العظمی شریعتمداری. البته توجه اصلی ایشان به مرحوم آیت‎الله گلپایگانی بود. در عین اینکه امام مرجع شناخته شده‎ای در حوزۀ علمیۀ قم بود، اما همگان را به سمت آیت‎الله گلپایگانی در امور حوزه و مرجعیت توجه داد. بعد از پیروزی انقلاب، دقیقاً همین اتفاق رخ داد. امام رضوان‎الله تعالی علیه، شورای مدیریت را تشکیل داد که در واقع متشکل از نمایندگان آیت‎الله العظمی گلپایگانی بود. می‎توان گفت که آیت‎الله گلپایگانی زمام حوزه را بر عهده داشت. در شورا بنا شد سه نفر نمایندگان آیت‎الله گلپایگانی باشند؛ از جمله آیت‎الله طاهری شمس، آیت‎الله صابری همدانی و آیت‎الله افتخاری که هر سه به رحمت خدا رفتند. بنا شد حضرت امام هم سه نفر و جامعۀ مدرسین هم سه نفر را انتخاب کنند. حضرت امام انتخاب نمایندگان خود را بر عهدۀ جامعه مدرسین گذاشت. شورای مدیریت حوزه با 9 نفر تشکیل شد. تا امام در قید حیات بود، همواره ورودش به مسائل حوزه از طریق شورای مدیریت وقت و با رعایت حفظ حرمت مراجع عظام تقلید، بهویژه آیت‎الله العظمی گلپایگانی بود. گاهی که از ایشان سؤال می‎شد، می‎فرمود در این مسائل به آیت‎الله العظمی گلپایگانی مراجعه کنید. البته امام در عین حال از بیان اندیشۀ خودش در رابطه با نگاهی که ایشان در حوزه داشت، هیچ وقت دریغ نمی‎کرد.

ارتباط حضرت امام با جامعه مدرسین چگونه بود؟

چون مدت مدیدی مسئول دفتر جامعه مدرسین و همزمان معاون آیت‎الله مشکینی رضوان‎الله تعالی علیه بودم، مسئولیت داشتم که اسناد و مدارک جامعه مدرسین را جمع‎آوری کنم. در این میان به اسناد نابی برخوردم که نامه‎نگاری‎های جامعه مدرسین با حضرت امام است. همچنین نامه‎نگاری‎هایی که شورای مدیریت وقت با امام داشت. در یک دوره‎ای برای احداث ساختمان، از امام بودجه‎ای را درخواست می‎کنند. به حاج سید احمد آقا می‎گویند تا این مسئله را به امام منتقل کند. ایشان پاسخ می‎دهد که امام در این باره مخالفت کرده است. این قضیه برای برخی از اعضای جامعه مدرسین گران آمد و گمان کردند که این مطلب، شاید آنچنان که باید بهدرستی به امام منتقل نشده یا حاج سید احمد آقا خمینی در این میان اعمالنظر شخصی کرده است! لذا تصمیم می‎گیرند که در این باره مستقیماً با امام ارتباط بگیرند. امام در پاسخ به آن‎ها می‎فرماید: «من در جریان امور هستم و اساساً من اضافه شدن این ساختمان‎های حوزه را آفت می‎دانم.» نگاه امام در مدیریت حوزه ویژه بود؛ به این معنا که نظر ایشان بیشتر به تربیت طلاب بود.

 وضعیت حوزۀ علمیه در زمان رهبری حضرت امام در مقایسه با حوزۀ علمیۀ زمان فعلی را چگونه ارزیابی می‎کنید؟

امام چون حوزه را خوب می‎شناخت و با روش‎های حوزه کاملاً آشنا بود، طبیعتاً در مدیریت حوزه، ورود نتیجه‎بخشی می‎کرد. نکتۀ بارزی که هم در رفتار سیاسی و هم در رفتار اجتماعی و فردی امام و نوع نگاه ایشان به مدیریت حوزه برمی‎گردد، نگاه تربیتی بود؛ نگاه رو به رشد، نسبت به مخاطب بود؛ یعنی امام از هر فرصتی استفاده می‎کرد تا مسیر و جهت را تصحیح کند. به نظرم این بزرگ‎ترین نکته در زندگی امام بود. لذا همۀ افکار و روش‎ها و منش‎های امام در یک منظومۀ فکری و عملی منسجم قرار میگرفت. وقتی در جبهه پیروز شدیم و خرمشهر آزاد شد و همگان ابراز خوشحالی می‎کردند، امام می‎فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» یعنی همیشه توجه داشت که رزمندگان، مجاهدان، مردم و مسئولین از آن مسیر تربیتی خارج نشوند و غفلت نکنند و پیروزیها را از خودشان نبینند. کما اینکه خداوند در قرآن کریم می‎فرماید: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی» این شیوۀ انبیا در مقولۀ تربیت است که همه جا خدا را مدنظر داشتند. امام این شیوه را در وصف مدیریت حوزه داشت و لذا در همان‎جا در پاسخ به نامۀ جامعه مدرسین مخالفت می‎کند و نظرش بر این بود که به اندازۀ میسور و لازم به توسعه تشکیلات و ساخت و ساز پرداخته بشود و نه بیش از اندازه و غیرضروری. دلیل اصلی هم شاید اشتغال طلبه‎ها به ظواهر به جای پرداختن به اصل درس باشد. در یکی دیگر از نامه‎ها در پاسخ به جامعه مدرسین می‎فرماید: «چه اشکالی دارد نمایندگانی از طلبه‎ها در شورای مدیریت حاضر باشند تا ببینند که بزرگان حوزه همان دغدغه‎ای را دارند که آن‎ها دارند.» این نگاه بسیار مترقی و به‎روز است که از امام مشاهده می‎کنیم. مرحوم آیت‎الله راستی می‎فرمود: «امام و رهبری همیشه بر این امر اذعان داشتند که حوزه مال آقایان مراجع تقلید است.» یعنی برای ادارۀ حوزه، هرمی تصور می‎کردند که در رأس آن‎ هرم، مراجع تقلید قرار دارند. در رتبۀ بعد شورا و اساتید برجسته هستند. شورای مدیریت در زمان امام هم، همگی از فضلای حوزه بودند. ترکیب اعضای شورا، سنگین و متشکل از فضلای بزرگی بود و در رتبۀ بعد از مراجع وقت، اساتید درجۀ یک حوزه قرار داشتند که در شورای مدیریت هم نقش ایفا می‎کردند. جناب آیت‎الله سید علی محقق داماد، چهرۀ برجسته و مؤثر و خوش‎فکر هم در شورای مدیریت فعالیت داشت. بخش عمدۀ ادارۀ حوزه با خود ایشان بود. آیت‎الله سید علی محقق داماد خاطرات زیادی از تلاش‎ شورا برای حفظ استقلال و ارتباط حوزه با مراجع دارد و خوب است در این باره با ایشان مصاحبه کنید. در حقیقت وثاقت و نزدیکی بسیاری با آیت‎الله العظمی فاضل لنکرانی داشت که آن موقع دبیر وقت شورای مدیریت بود. مرحوم آیت‎الله قاضی هم در شورا نقش ارزنده‎ای ایفا کرد و امروز در حوزه جای ایشان خالی است. البته این رویه‎ای که امام به درخواست جامعه مدرسین بنا گذاشت، ادامه پیدا کرد. وقتی مقام معظم رهبری به قم تشریف آورد، مدیریت را از حالت شورایی خارج کرد و مدیر را یک نفر قرار داد و شورا را شورای سیاست‎گذاری تعیین فرمود. همین شیوه هم ادامه پیدا کرد و اساسنامۀ فعلی شورا، اساسنامه‎ای است که همۀ مراجع وقت که حدود هفت نفر بوده‎اند، آن را امضا کردند و مقام معظم رهبری هم آن را تأیید فرمود. در حقیقت اعضای شورای عالی توسط جامعه مدرسین انتخاب و به مراجع تقلید معرفی می‎شوند. مراجع عظام تقلید و مقام معظم رهبری هم آن‎ها را بررسی می‎کنند. پس از تأیید آنان توسط رئیس جامعه مدرسین احکام شورای عالی زده می‎شود. این ساختاری است که از بعد از پیروزی انقلاب تاکنون شکل گرفته و باقی مانده است.

انگیزۀ امام از تأسیس جامعةالزهرا چه بود و در این زمینه چه اقداماتی انجام داد؟

از اوایل دهۀ شصت، حضرت امام شورایی را برای جامعةالزهرا تشکیل می‎دهد و این نگاه بلند امام را می‎رساند. اعضای شورا عبارت‎ بودند از: آیت‎الله مشکینی، آیت‎الله موسوی اردبیلی، آیت‎الله فاضل لنکرانی، آیت‎الله جنتی، آیت‎الله شرعی، آیت‎الله حسن صانعی و آیت‎الله محمدرضا توسلی که هم هیئت‎امنا بودند و هم هیئت مؤسس.

امام برای احداث جامعةالزهرا شصت میلیون تومان قرض می‎دهد و بخشی از آن را هم پس نمی‎گیرد. شصت میلیون تومان در آن زمان مبلغ بسیاری بود. ساختمان اصلی جامعةالزهرا که در سه‎راه سالاریه است، با پول و همت و تدبیر امام ساخته شد.

ایشان چقدر نسبت به مراجع عظام تقلید زمان خود در امر مدیریت حوزه بها می‎داد و دستشان را در تصمیم‎گیری‎ها باز می‎گذاشت؟

امام نسبت به حفظ احترام مراجع، بهویژه آیت‎الله العظمی گلپایگانی بسیار حساس بود. آیت‎الله گلپایگانی به هر حال زعیم حوزۀ قم بود و لذا امام به ایشان حساسیت و ارادت ویژه‎ای داشت. گاه در بحث‎های کلان سیاسی که در کشور پیش می‎آمد و نسبت به بیت آیت‎الله گلپایگانی سخنانی گفته می‎شد، امام با این بحث‎ها برخورد می‎کرد. به هر حال بیت‎ آیت‎الله گلپایگانی عناصر خاصی داشت و توسط برخی از انقلابیون مورد نقد قرار می‎گرفت. امام گاهی به آن‎ها تذکر می‎داد که نباید به مراجع تقلید بی‎حرمتی بشود؛ همچنان که نسبت به آیت‎الله العظمی خویی در همان سال‎های اول جنگ که مباحثی مطرح شد، امام تذکراتی به انقلابیون داد و فرمود کسی حق ندارد به مراجع عظام تقلید بی‎حرمتی کند و سخن ناروایی دربارۀ آنان بگوید. امام همواره چون برخاسته از همین مسیر حوزه بود، حرمت بزرگان حوزه و آن‎هایی که در رأس این حوزه بودند را نگه می‎داشت. به ویژه در نامه‎نگاری‎ها و سخنرانی‎ها این مسائل را تذکر می‎داد.

چند خاطره از امام برای ما نقل کنید که نشان‎دهندۀ عمق بینش و تدبیر ایشان در تربیت روحانیت در امور سیاسی باشند.

در دورۀ انتخابات خبرگان اول، امام هنوز در قم حضور داشت. آیت‎الله یزدی می‎گفت: «امام در میان ما نشسته بود و ما داشتیم لیست نامزدهای مجلس را می‎بستیم. ساعت یازده شب بود. به ایشان گفتیم شما تشریف ببرید ما خودمان لیست را می‎بندیم و فردا به اطلاع شما می‎رسانیم. امام فرمود: نه. من می‎نشینم تا کار شما تمام بشود... . کار ما آن شب طول کشید و یکی از سخت‎ترین شب‎ها برای ما در محضر امام بود.» این قضیه در اسناد جامعه مدرسین هست. امام در دورۀ دوم هم، اعضای جامعه مدرسین را خواست و به آن‎ها فرمود: «من نگران نامزدهایی که شما برای مجلس خبرگان معرفی می‎کنید، نیستم. آن‎ها از جنبۀ علمی مطمئن هستند و از نظر وثاقت مردمی، مردم آن‎ها را می‎شناسند؛ اما نامزدهای جامعه روحانیت را دریابید.» جالب بود که امام به چه نکاتی توجه می‎کرد. به گمانم ما دربارۀ شخصیت امام خیلی کوتاهی کردیم. الان هم حوزه دارد کوتاهی می‎کند. امام شخصیت معمولی نبود. مهم‎ترین کتاب‎های عرفانی امام در اوایل دورۀ جوانی نوشته شدند. نه فقط آن‎ها را نوشت، بلکه به آن‎ها عمل کرد. ایشان عارف، فقیه، اصولی و فیلسوفِ متخلق به اخلاق و شخصیتی جامع بود که در سن شصت سالگی وارد صحنۀ مبارزه سخت شد. مبارزه نرم را از همان ابتدا داشت.

رفتار و زندگی امام واقعاً شبیه زندگی پیامبران بود. شعارهایی که داد و حرف‎هایی که زد و منش تربیتی که داشت و... بسیار شبیه پیامبران بود. من در این باره مقاله‎ای نوشتم و در بوسنی دربارۀ این مقاله سخنرانی کردم. امام در شیوۀ مدیریت حوزه به تربیت شاگرد و نه فقط تعلیم، خیلی اهمیت می‎داد. شاگردان امام به موازاتی که نزد امام درس می‎خواندند، هم شجاعت را از ایشان می‎آموختند هم اخلاق، بزرگ‎ منشی و... . همان کاری که پیامبران با اصحاب خود می‎کردند. پیامبران در بین مردم زندگی می‎کردند و در میان آنان بودند، مردم به آنان نگاه می‎کردند و می‎دیدند که از جنس خودشاناند و درس‎های اخلاقی و تربیتی می‎گرفتند. امام به شاگردان خود نمی‎گفت که بروید با شاه مبارزه کنید؛ بلکه این شاگردان بودند که از رفتار و منش امام می‎فهمیدند که باید با شاه مبارزه کنند. مرحوم عسگراولادی به من میگفت: «منزل امام محاصره بود و بنا شد که راجع به مسئله‎ای با ایشان مشورت کنیم. وقتی آنجا رسیدیم، خیلی نگران بودیم دستگیر بشویم. امام به ما فرمود: این بار دستگیر نمی‎شوید؛ ولی این راه مبارزه و دستگیری و شکنجه دارد.» امام که وارد این راه شد، سختی آن را هم به شاگردان و اطرافیان خود نشان می‎داد. وقتی اطرافیان روحیۀ امام را آن‎طور می‎دیدند، رفته رفته خودشان هم از وجودش روحیه مبارزاتی می‎گرفتند و آگاهانه وارد صحنه مبارزه می‎شدند.

دربارۀ استقلال حوزۀ علمیه از نگاه امام اگر مطلبی هست، آن را بهعنوان حسن ختام گفت‎وگو بیان کنید.

یکی از مسائلی که امام بسیار به آن تأکید داشت، این بود که از پول بیت‎المال و بودجۀ دولت، چیزی وارد معیشت طلبه‎ها نشود. بعضی از آقایان خودشان به من گفتند که ما طرحی را برای تأمین معیشت طلاب تهیه کردیم و به امام دادیم تا اقداماتی در این خصوص صورت بگیرد. امام خیلی تند و صریح مخالفت کرد. امام از روحانیت شیعه، انقلابی بودن را توقع داشت و این مسئله برای ایشان خیلی مهم بود که علما و روحانیت در صحنۀ انقلاب و جبهۀ جنگ حضور داشته باشند و این را با افتخار در پیام بلندشان به روحانیت اعلام فرمود. توقع داشت که روحانیت در جبهه‎های جنگ هم پیشتاز باشند و این همین اتفاق بحمدالله رخ داد. کما اینکه به استفادۀ از بودجه‎های دولتی برای حوزه حساس بود. هزینۀ مدیریت حوزه را بیت آیت‎الله گلپایگانی و خود امام تأمین می‎کردند. بعد از ارتحال امام بحثی در این باره به میان آمد و دولت بابت هزینه‎های پست از حوزه به خارج از کشور، مبلغی را کمک کرد و همان مبنای بودجۀ کمکی دولت به حوزه‎ها قرار گرفت و رفته رفته حوزه به این سمت رفت که در بخش تشکیلات و مدیریت از بودجۀ دولت استفاده کند

. انتهای پیام /*