پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۲۷۷/

 شواهد بسیاری از زندگی پرثمر امام خمینی وجود دارد که کرامت انسانی در نظر ایشان دارای اعتبار و اهمیت بوده است؛ رهبری که از خصایص ویژه‌ای در پاسداشت کرامت انسانی برخوردار بوده و بر اساس باورهای قلبی خود پای در این عرصه نهاد؛ و بر اساس این باور قلبی است که می‌فرماید: انسان به حسب فطرت، ‌الهی است؛ و یا: انسان در فطرت خود هر کمالی را به طور مطلق می‌خواهد؛ و یا در فرازی دیگر می‌فرماید: در فطرت بشر، ‌طلب کمال مطلق است نه کمال محدود؛

 بدون تردید پابرهنگان و مستضعفان در هندسه معرفتی امام خمینی از کرامت و منزلت خاص و ویژه برخوردارند. مردم، انسان‌های عالم، مومن و مستضعف بعنوان صاحبان اصلی انقلاب بعنوان ولی نعمت دولت‌مردان به حساب می‌آیند و این نگاه برگرفته از منشور دین و نگاه قرآنی است.

 کرامت در سیره امام

مصادیق بسیاری در سیره امام خمینی را می‌توان برشمرد که برگرفته از خصلت نوع دوستی و توجه به کرامت مردم است. این مصادیق در خاطرات یاران، شاگردان و نزدیکان امام بصورت گسترده قابل بررسی است؛ اما در این نوشتار صرفا به چند سرفصل سیاسی که تضمین کننده کرامت ملی و عمومی گردیده است اشاره می‌شود و از ذکر خاطرات در تبیین موضوع پرهیز می‌شود. برخی موضع‌گیری‌های سیاسی امام خمینی در سالها مبارزه که صرفا برای تامین خواسته‌های مردم بوده را می‌توان در زمره توجه امام به کرامت انسانی برشمرد؛ از جمله می‌توان به موضوعاتی چون موضوع کاپیتولاسیون؛ موضوع تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی؛ دفاع از تجاوز رژیم به حوزه علمیه، مبارزه با طرح انقلاب سفید؛ دفاع از کرامت عالمان در ماجرای مدرسه فیضیه و مواردی بسیاری دیگر در جریان نهضت اسلامی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی که سرآمد آن صدور فرمان هشت ماده‌ای برای دفاع از حقوق اولیه و ثانویه مردم به نهادها متولی بود. در تبیین این سرفصل‌ها باید گفت که امام خمینی هم خود، برخوردار از کرامت نفس بودند وهم، در صدد بود که جامعه را به سمت کرامت و بزرگ‌منشی و بزرگواری هدایت کنند. ظلم‌ستیزی و استعمار‌ستیزی، یکی از بهترین و آشکارترین جلوه‌ها و نمودهای کرامت نفس ایشان است؛ و اگر به هریک از سخنرانی‌ها، اطلاعیه‌ها و پیام‌های حضرت امام در طول مبارزات سیاسی توجه کنیم، به خوبی جلوه‌های کرامت و سیادت ذاتی را در محتوای کلام ایشان می‌بینیم. امام، درباره شرافت و کرامت انسان می‌گویند: انسان مجموعه همه عالم است. انسان یک نسخه کوچکی هست از همه عالم؛ تمام عوالم غیب و شهود در انسان هست... در فرازی دیگر در حوزه حقوق عمومی همه مردم را دارای حق اعتراض می‌داند و می‌فرماید: هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع‌کننده بدهد.(صحیفه امام، ج5، ص 409). این سخن امام، هم نشانگر توجه امام به حرمت انسان و هم نشانگر اولویت مصلحت حفظ حقوق مردم نسبت به مصالح دیگر است.

 خواب آشفته کاپیتولاسیون

تصویب قانون کاپیتولاسیون، که در تعارض کامل با کرامت ملت بود، می‌توانست اساس استقلال ایران را بکلی نابود کرده وحیثیت ملت بزرگ ایران را از میان ببرد. سیره مبارزاتی امام حکم می‌کرد که در برابر این تصمیم موضعی قاطع بگیرد؛ من تأثرات قلبی خودم را نمی‌توانم اظهار کنم، قلب من در فشار است. ناراحت هستم، قلبم در فشار است من اعلام خطر می‌کنم! ای فضلا! ای طلاب! ای مراجع! ای آقایان! ای نجف! ای قم! ای مشهد! ای تهران! ای شیراز! من اعلام خطر می‌کنم(ج1،ص 418). آیا ملت ایران می‌داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می‌داند مجلس به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد؟ (ج5، ص401) آنچه در بیانات فوق به خوبی مشاهده می‌شود، دفاع امام از شرافت، حیثیت و کرامت انسانی و الهی یک ملت است.

  انجمن‌های ایالتی و ولایتی

 همانگونه که از متن لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بر می‌آید این لایحه از اساس در تناقض با کرامت انسانی و دسیسه علیه شخصیت، شرافت و کرامت زنان مسلمان ایران بود. ناگفته پیداست که مخالفت امام با تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، مخالفت با آزادی و حقوق بانوان ایرانی نبوده، بلکه مخالفت با دام فسادانگیزی بود، که شاه علیه زنان ایرانی، به منظور کشاندن آنان به منجلاب فساد و فحشا و تباهی گسترده بود. هدف رژیم از اعطای حق رای به زنان این بود که موجب خدشه‌دار شدن کرامت و حیثیت شخصیت زنان و به فساد کشاندن آنها بود. لذا امام خمینی با ادبیاتی قهرآمیز در جایگاه یک روحانی برجسته نسبت به شاه و علم در باره رعایت حقوق زنان، که در قبل از انقلاب از ضروری‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق انسانی محروم بودند، فرمود: با آنکه به آقای علم، تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد کردم، ایشان نه به امر خداوند گردن نهادند و نه به قانون اسلامی و قانون مجلس، اعتنا نمودند....

وظیفه دینی همه ما است که بگوییم و بخواهیم که قانون شرکت نسوان در انتخابات انجام نشده و اگر این قانون عملی بشود، دنبالش چیزهای دیگری است و خواسته اکثریت مردم، شرط است. اکثر مردم این مملکت از این ‌‍[مصوبه] بیزارند ( ج1، ص83).

 نهضت ضد انقلاب سفید

پندار غلط شاه این بود که با مخالفت علماء مواجه نخواهد گردید و خواهد توانست منویات آمریکایی را با استقرار حکومت پلیسی و سرکوب مخالفان و تبعید و زندانی کردن آنان به راحتی به اجرا بگذارد! و در ادامه با راه‌اندازی رفراندوم، زمینه را برای از رسمیت انداختن اسلام در ایران، اجرای توطئه اسلام‌زدایی، ترویج فرهنگ استعماری و دور کردن مردم از فرهنگ آزادی‌بخش و بیدار کننده اسلامی، هموار سازد، تا هر وقت که سیاست آمریکا اقتضا کرد، احکام قرآنی و قوانین اسلامی را به یک رفراندوم قلابی، رسماً ملغی اعلام کند ( نهضت امام خمینی، ج1، ص249) امام خمینی که استقلال و کرامت ملی مردم ایران را در خطر دیدند، و دفاع از کرامت مردم، کرامت انسانی و علمی علما و مراجع از مهم‌ترین دغدغه‌های ایشان بود در باره انقلاب سفید اینگونه موضع می‌گیرند که: «احکام اسلام ارتجاع است؟ آن هم ارتجاع سیاه است؟ تو انقلاب سیاه، انقلاب سفید درست کردی؟! شما انقلاب سفید به پاکردید؟ کدام انقلاب را سفید کردی آقا؟ اینقدر مردم را اغفال می‌کنید؟ چرا نشر اکاذیب می‌کنید؟ چرا اغفال می‌کنی ملت را؟»

 جشن‌های دو هزار و پانصد ساله

 از برنامه های تبلیغی- سیاسی رژیم که در نظر انقلابیون به نمادی از فرهنگ دین گریزانه سلطنتی تبدیل شد جشن‌های دو هزار و پانصد ساله بود. این جشن ها که منافی کرامت مردم بود، با نقشه اسرائیل برای سرگرم کردن جوانان، رواج فساد و بی‌بند و باری، و با هزینه‌های بسیارهنگفت برگزار می شد؛ در زمانه‌ای که اغلب مردم ایران از ابتدایی‌ترین نیازمندی‌های زندگی مانند: آب آشامیدنی سالم، حمام، برق، بیمارستان و درمانگاه، بی‌نصیب بودند. روشنگری امام خمینی در این زمینه آگاهی بخش اذهان مردم و انقلابیون بود. احسان نراقی جشن‌ها را مورد رنجش مردم و زمینه مساعد برای ابراز مخالفت امام خمینی می‌داند و می‌گوید: چه پول‌های سرسام‌آوری که خرج شده است، همین افراط در تبلیغات موجب رنجش مردم ایران گردید و به آیت‌الله خمینی امکان داد، تا از منزل محقرانه خود در شهر نجف اشرف واقع در کشور عراق یعنی جایی که در تبعید به سر می‌برد در مقابل شاه قد علم کند و او را به عنوان یک جاه طلب و خودکامه‌ای بی‌کفایت معرفی کند. وی اعلام کرد به گفته پیغمبر اسلام(ص) عنوان شاهنشاه منفورترین عنوان در نزد خداوند است. اسلام اساساً با مفهوم پادشاهی مخالف است(متین، ش51،ص19) 

 امام و دفاع از کرامت مراجع و روحانیت

دفاع از حیثیت فقها و مراجع، روحانیت و حوزه‌های علمیه، همواره در نگاه حضرت امام، به عنوان وظیفه و رسالتی الهی و انقلابی تلقی می‌شد. ایشان هرگز در دفاع از اسلام و شرع مقدس کوتاه نیامده‌اند. ایشان از موضع یک فقیه و مجتهد دینی، همواره خود را همچون سربازی در خط مقدم دفاع از حریم دین خدا می‌دیدند. پس از اسلام، کرامت و شخصیت انسان، دومین دغدغه جدی حضرت امام بوده است. مسأله حرمت و کرامت روحانیت برای ایشان بسیار مهم و ضروری بود و همواره از ساحت علما حتی مخالفان خود دفاع می کرد. آیت‌الله سید محمد موسوی بجنوردی عضو شورای عالی قضایی در دوران حضرت امام نقل می کند که با شکل گیری کودتایی توسط برخی افراد از جمله آقای قطب زاده، بنده از طرف امام از آیت‌الله شریعتمداری خواستم که ایشان کودتاگران را از کارشان نهی کند عدم اقدام ایشان برای ممانعت از کودتا به معنای تایید آن بود همین باعث شد که دادستانی انقلاب تصمیم گرفت که جلوی رفت و آمدهای ایشان را بگیرد. اما حضرت امام به آقای موسوی اردبیلی تاکید کردند که مراقب باشید به ایشان تعرض نشود و جلوی حمله به منزل ایشان گرفته شود. امام مراقب بودند که حرمت ایشان حفظ شده و به آقای شریعتمداری آسیبی نرسد.

 رعایت اصل کرامت در ماجرای مدرسه فیضیه

اسلام‌ستیزی شاه بر کسی پوشیده نیست. شاه اگر قدرت لازم را داشت یک شبه روحانیت و دین را به نابودی می‌کشاند و این در ذات مبارک وجود داشت و کسی هم منکر آن نیست. قدرت شاهانه! به او به تدریج جرات جسارت و توهین و افترا به علما و زیر پا گذاشتن موازین دینی را اعطا می‌کرد از جمله برای ایجاد رعب وحشت در جامعه روحانیت و اجتماع مسلمین حادثه خونین مدرسه فیضیه را خلق کرد و بدنبال ایجاد زمینه‌های لازم برای محو کامل دین وعلما بود که بطور جدی در برابر وطن‌فروشی و دسیسه‌های استعماری او ایستادگی کردند. (نهضت امام خمینی، ج3، ص840 ) لذا با رقم زدن حوادث مدرسه فیضیه بدنبال تحقیر و ذلیل جلوه دادن روحانیت در میان مردم بود. اما در برابر سد امام گرفتار شد. امام در موضع‌گیری شاه را یزید زمانه معرفی می کند و در اظهاراتی می فرماید: رفتار وحشیانه بنی‌امیه و دستگاه یزید تنها جنگ با سالار شهیدان نبود بلکه آنها بدنبال از بین بردن اساس دین بودند.

اصل کرامت در قانون اساسی و صدور پیام 8 ماده‌ای

اینکه امام خمینی می فرمایند: جوان‌ها را با اعتماد به نفس، با استقلال نفسانی، بار بیاورید. با مردم درست رفتار کنید، ‌با مردم خوش رفتار باشید؛ عزیزم! با بندگان خدا ‌دوستی پیدا کن و محبت قلبی داشته باش و... ناظر به حقوق، جایگاه و مرتبت انسان و برگرفته از اصل اعتقادی توحیدی است؛ و بر اساس این دیدگاه همه انسان‌ها در پیشگاه خداوند یکسانند. تلاش امام پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز شکل تکامل یافته‌تری به خود گرفت و بر اساس نیاز جامعه موضوع حفظ کرامت انسانی را در تدوین قانون اساسی پیش‌بینی کردند. از جمله اصل ششم در کنار اصول پنجگانة دین و مذهب، بر کرامت و ارزش والای انسانی و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا تأکید دارد. و در اصل چهاردهم نیز چنین آمده است: دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. همچنین در اصل نوزدهم آمده است: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. در اصل بیست و سوم نیز آمده است: تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. به عقیده نگارنده امام خمینی علاوه بر این اصول قانونی که با نظر ایشان تدوین و در بستر قانونی جامعه جاری گردید، در برابر احتمال تضیع حقوق مخالفان و معارضان، به صراحت موضع‌گیری کردند. سرآمد این موضع‌گیری، در فرمان هشت‌ ماده‌ای امام جلوه‌گر شد. در تاریخ 24/9/61 و در اوج درگیری‌های داخلی با گروه‌های مسلح معارض؛ همچون منافقین و مارکسیست‌ها، امام پیام مهم هشت ماده‌ای را صادر کردند. این پیام هشت ماده‌ای بر حفظ کرامت انسانی انسان‌ها و عدم تعرض بی‌مورد یا غیرقانونی به آنان تأکید دارد؛ و می‌فرمایند: هیچ‌کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی ـ که از روی موازین شرعیه باید باشد ـ توقیف کند یا احضار نماید... هیچ‌کس حق ندارد در مال کسی چه منقول و چه غیر منقول و در مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حکم حاکم شرع، ... هیچ‌کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آن‌ها وارد شود یا کسی را جلب کند. این پیام که بازتاب گسترده‌ای داشت توجه ویژه امام به شهروندان که امروزه از آن با عنوان حقوق شهروندی یاد می شود را به منصه ظهور رساند.

. انتهای پیام /*