پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۲۹۶/ علی نظری منفرد

«اسلام ناب» دو واژه است که به طور طبیعی «ناب» وصف اسلام است. خدای متعالی در قرآن می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ الله الاِسْلامُ»؛ یعنی دین نزد خداوند اسلام است. آیه شریفه این را با تأکید بیان فرموده است. در آیه شریفه دیگر آمده: «وَمَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَه مِنَ الْخَاسِرِینَ»؛ یعنی اگر کسی غیر از اسلام دینی را اختیار کرد، خدای متعال از او نمی پذیرد و آن شخص در آخرت از خاسرین است.

البته در برخی از روایات آمده هر کسی به لسان بگوید: «لا اله الا الله، محمد رسول الله» مسلمان است و در آیه ای هم آمده: «قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یدْخُلِ الایمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ».

اسلامی که انسان به زبان جاری می کند، مرتبه ای از اسلام است که در درون انسان هنوز و به عمق وجود و روح او نفوذ نکرده است؛ کما اینکه از آیه مبارکه سوره حجرات چنین برمی آید. از آثار اسلام این است کسی که گوینده شهادتین شد، مسلمان است و تا زمانی که حیات دارد معامله مسلمان با او می کنند و پس از حیاتش هم او را در قبرستان مسلمانان دفن می کنند. آن اسلامی که قرآن در آیات دیگر مطرح می کند، «تسلیم» است.

آیه شریفه ای در سوره بقره هست می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» وصیتی که ابراهیم به فرزندان خود کرد این بود که مسلمان از دنیا بروید و تسلیم حضرت حق باشید. انسان باید در همه شئون زندگی، تسلیم محض حضرت حق باشد. این اسلام است و در روایات هم آمده که اسلام همان تسلیم است. شخص وقتی مسلمان می شود که این گونه باشد. در آیه ۲۸۵ سوره مبارکه بقره خدای متعال می فرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیکَ الْمَصِیرُ» در این آیه مجموعه دین، یعنی هم اعتقادات و هم در مقام عمل همان تسلیم است.

«اسلام ناب» که در فرمایش حضرت امام هم بوده، عبارت است از اسلامی که هیچ اضافه ای نداشته باشد و همان اسلامی باشد که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسیده است. ناب یعنی خالص و اسلام ناب یعنی اسلامی که هیچ چیز اضافه ای به آن آمیخته نشده است. این اسلام ناب را باید از کجا گرفت؟ اسلام ناب را باید ابتدا از کتاب خدا گرفت. قرآن کریم می فرماید: «لَا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ» این کتابی است که هیچ باطلی در آن راه ندارد. قرآن مجید ما بین الدفتین و کتاب الله است که هیچ باطل و اضافه ای به آن راه ندارد و باید اسلام ناب را از قرآن فرا گرفت. بعد از قرآن، عترت است که به اصطلاح همتای قرآن می باشد. بر اساس حدیث متواتر فریقین، عترت هم می تواند منبع شناخت اسلام ناب باشد. رسول خدا فرمود: «إنّی تارکٌ فیکم الثقلین ما إن تَمَسَّکتم بهما لن تضلّوا بعدی: کتابَ اللَّه وعترتی أهلَ بیتی، لن یفترقا حتی یردا علی الحوضَ» پیامبر این دو امر را باهم فرمودند و تنها کتاب الله نیست. اگر مسلمانان به دامن این دو چنگ بزنند، هرگز گمراه نمی شوند. بنابراین اگر عترت ناب نباشد، مردم گمراه می شدند. اینکه می فرماید: «لن تضلّوا بعدی» یعنی هرگز بعد از من گمراه نمی شوید. از همین حدیث شریف می توان عصمت ائمه علیهم السلام را استفاده کرد. چون هیچ ضلالتی در عترت نیست و قرآن و عترت از هم جداشدنی نیستند. طبیعی است وقتی رسول خدا ائمه را در کنار قرآن قرار دادند، علت دارد. چون در آیه 44 و 64 سوره مبارکه نحل می فرماید: «بِالْبَینَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ» و «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًی وَرَحْمَه لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ». از این آیات برمی آید که قرآن نیازمند تبیین است و این تبیین بر عهده رسول خدا است. آن کسی که باید اختلاف را رفع کند، پیامبر اکرم(ص) است. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز باب رسول خداست. ایشان می فرماید: «أنَا مَدینَه العِلمِ و عَلی بابها، ولَن تُدخَلَ المَدینَه إلّا مِن بابها» در یک حدیثی که مستدرک به سند صحیح نقل کرده است، رسول خدا فرمود: «إن علیا مع القرآن، والقرآن مع علی لا یفترقان حتی یردا علی الحوض» یعنی آن کسی که از قرآن جدا نمی شود، امیرالمؤمنین علیه السلام است. پیامبر ایشان را باب خودش قرار داده است و اوست که مبین قرآن می باشد. قرآن هم نیاز به تبیین دارد. بدون تبیین ما نمی توانیم آن را به درستی بفهمیم؛ چون همه این ها مقدمه عمل است و باید قرآن را از این کانال و این طریق بشناسیم.

بنابراین اسلام ناب را معنا کردیم که چیست؛ یعنی قرآن و عترت.

بنده به دو روایت اشاره می کنم که در صحیح بخاری هست. انس ابن مالک به شام رفت و مردم شام اطراف او را گرفتند و از او سؤال کردند که شما عصر رسول خدا را دیده اید. این عصر را هم دارید می بینید. عصری که قدرت در اختیار بنی امیه است. چه تفاوت هایی میان اسلام عصر رسول خدا و اسلام عصر فعلی وجود دارد؟ حدود ۳۵ سال از رحلت رسول الله می گذشت. انس  بن مالک در پاسخ به این سؤال ابتدا گریه کرد و گفت: «هیچ چیزی از عصر رسول خدا نیست که امروز عوض نشده باشد. همه چیز عوض شد جز نماز است که باقی مانده و آن هم ضایع شد». بنابراین اسلامی که بعد از رحلت رسول خدا شکل گرفت، اسلام ناب نبود. چون مردم از اهل بیت علیهم السلام جدا شدند. آن مسیری که پیامبر ترسیم کرده بود، مردم رها کردند. آن مسیر در واقعه غدیر ترسیم و تثبیت شده بود و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» در غدیر خم پیامبر از امت خواست که هم به علی سلام و هم با ایشان بیعت کنند. حدود هفتاد روز پس از واقعه غدیر خم، رسول خدا رحلت فرمود. مردم از این مسیر در این فاصله کوتاه جدا شدند و به طور طبیعی وقتی از آن مسیر جدا شدند، دیگر آن مسیر اسلام ناب نبود.

 امیرالمؤمنین خطبه ای دارد که فرمود: «الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجاده» چپ و راست گمراهی است و وسط جاده مستقیم است. آن طریق وسطی هم کتاب قرآن مجید دارد و هم آثار نبوت. آثار نبوت همان سنن رسول خدا است. عاقبت به اینجا منتهی می شود که انسان در طریق وسطی قرار بگیرد. آن طریق وسطا را امیرالمؤمنین علیه السلام بیان کرد که چه چیزی است.

 بنابراین اسلام ناب در حقیقت اسلامی است که هیچ اضافه ای در آن نباشد و آنچه پیامبر از وحی آورده و این وحی را پیامبر خودش و اهل بیت علیهم السلام تبیین کرده اند. بنده برای پاسخ به این سؤال یک جمله عرض می کنم و آن اینکه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه مکرر به قرآن و عترت تفطن داشتند و برای جایگاه اسلام ناب در این وصیت نامه نورانی مردم را به دو ثقل ارشاد کردند؛ یعنی قرآن و عترت. حدیث ثقلین را در پایان وصیت نامه خود ذکر فرموده که در واقع اسلام ناب همین است. این در وصیت نامه تاریخی و سیاسی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه آمده که مردم را به قرآن و عترت دعوت می کنم و اسلام ناب یعنی همین. خوب است که تفاوت میان اسلام ناب و اسلام طالبانی و داعش بیان بشود. ما باید ببینیم که طالبان و داعش اسلام را از چه کسی گرفته اند؟ نکته ای را در اینجا عرض کنم. اگر اسلام را از افرادی گرفتند که اصولشان یا اشعری است یا معتزلی و در فروعشان یا از امام ابوحنیفه پیروی می کنند یا از شافعی و از مالک ابن انس و احمد بن حنبل، این اسلام غیر ناب است.

باید ببینیم که خدای متعال فردای قیامت اگر از ما سؤال کرد که آیا من سخنان این افراد را حجت قرار داده ام که شما از آن ها تبعیت کرده اید؟ هیچ پاسخی نمی دهند. اما اگر از شیعه امامیه سؤال کنند شما از قرآن و عترت تبعیت کردید، چه حجتی داشته اید؟ پاسخ می دهند که بله خدای متعال در قران فرموده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم بیان کردند مراد از اولی الامر منکم، همان اهل بیت علیهم السلام هستند و ما از آنان تبعیت می کنیم. اینکه ما معالم دینی خود را از چه کسی بگیریم، مهم است. پاسخ این سؤال را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیان فرموده اند. معالم دین را باید از قرآن و عترت گرفت. اما طالبان و داعش طبیعی است که آن ها دین را از این دو مأخذ نگرفته اند. این ها یا به دنبال حرف های بزرگانشان رفتند و در فقه هم قیاس کردند. نه اینکه دین را از سنت گرفته باشند.

 برداشت من از فرمایش حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه این است که مقصود ایشان از اسلام آمریکایی نمازخواندن و روزه گرفتن و حج به جا آوردن نیست. چون آمریکا با این ها کاری ندارد. مسلمانان در آنجا هم نماز خود را می خوانند و روزه شان را می گیرند و حج هم به جا می آوردند. اما امام رضوان الله تعالی علیه می فرمود که حج بدون برائت حج کاملی نیست. باید برائت در حج به جا آورده بشود و آمریکا این برائت را نمی خواهد. کسی که حج بدون برائت بخواهد، پیداست که اسلامش اسلام واقعی نیست. نظر حضرت امام از اسلام آمریکایی بیشتر این بود که مردم در مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پیرو آمریکا باشند. اسلامی که آمریکا معرفی کرده است، یعنی انسان در برابر دشمنان تسلیم باشد و هر چه آن ها گفته اند عمل کنند. اینکه مردم فرهنگ خود را هم از آن ها بگیرند. فرهنگ و دستورات را از آن ها بگیرند؛ در حالی که مسلمان واقعی باید اطاعت از خدا و رسولش کند و نباید از طاغوت و استکبار اطاعت کند. خدای متعال در قرآن مجید می فرماید که کفار از طاغوت و مؤمنین از خدا و پیامبر اطاعت می کنند. بنابراین اسلام آمریکایی در نظر حضرت امام همان چیزی است که آمریکا اسلام را معرفی و به مردم تحمیل می کند؛ به خصوص در مسائل سیاسی و فرهنگی. این تفاوت بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی.

 اگر همه ما واقعاً زیر پرچم اسلام جمع و ید واحد بشویم، تمام مشکلات امت اسلامی حل می شود. چون خدای متعال می فرماید: «وأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ». یعنی نزاع نکنید، نزاع باعث سست شدن و تفرق می شود. در کلام حضرت امام همین فرمایش بود و ایشان خیلی روی مسئله اتحاد مسلمانان تأکید می کرد. می فرمود اگر مسلمانان نزاع کنند، فشل می شوند و آن عظمت و ابهت از میان می رود. بیش از یک میلیارد مسلمان در دنیا وجود دارد که یک جمعیت عظیمی هستند و این جمعیت عظیم اگر دست به دست هم بدهند و ید واحد بشوند، می توانند دین اسلام را در همه جهان بگسترانند و ظالمین و مستکبرین را سر جای خود بنشانند. اسلام امروزه در متن زندگی مردم جریان دارد. اسلام قوانین جامع و کاملی برای بشر امروز در همه عرصه ها دارد. اگر مسلمانان ید واحد بشوند و اسلام راستین که همان اسلام ناب است را پیاده کنند، امنیت و عزت به مسلمانان و عالم اسلام باز خواهد گشت.

 قرآن این وظیفه را به پیامبر گرامی بیان کرده است: «ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ یعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ» وظیفه رسول خدا ابلاغ رسالت است. نکته دیگر اینکه اسلام دینی است که اگر خودش را برای مردم عرضه کند و مردم آن دین اسلام واقعی و ناب را بشناسند، قطعاً از آن استقبال می کنند. خدای متعال در قرآن به پیامبر می فرماید: «لسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ». یعنی به زور نمی شود کسی را وادار به اسلام کرد. اگر ما اعتقادات اسلامی و احکام اسلامی و حقوقی که در اسلام مقرر شده را به درستی به مردم تبیین و عرضه کنیم، مردم از آن استقبال می کنند. مردم به سمت دین می آیند و این وظیفه عمده علمای بزرگ است. خدای متعال در سوره مبارکه احزاب می فرماید: «الَّذِینَ یبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ الله وَیخْشَوْنَهُ وَلَا یخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَی بِالله حَسِیبًا» این ابلاغ رسالت خدا خیلی مهم است و همان طور که مستحضرید امروزه حرف اول را تبلیغ می زند. ولی تبلیغ به شکل های مختلف وجود دارد و نه تبلیغ به شکل سنتی مثل منبر و سخنرانی. در شکل های مختلف و تبلیغات گوناگونی که امروزه بشر دارد انجام می دهد و خیلی هم مؤثر واقع شده است. ما برای تبلیغ زسالت دین مبین و اسلام ناب محمدی موفق بوده ایم؛  اما آن توفیق ایده آل هنوز به دست نیامده است و من خوش بین هستم که این توفیق به دست بیاید.

 



. انتهای پیام /*