پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۳۹۲/ نعمت احمدی

بدون تردید اصول سیاست خارجی طراحی شده بوسیله امام خمینی(س) بخصوص در شعار مبنایی «نه شرقی، نه غربی» به منزله یکی از منابع رسمی تصمیم گیری در سیاست جمهوری اسلامی ایران به شمارمی رود. اهداف بلند امام خمینی(س) درسیاست خارجی مبتنی بر استقلال، وحدت امت اسلامی، حفظ روابط حسنه و مسالمت آمیز، برقراری روابط بر پایه مبانی اسلامی و انسانی ترسیم شده است.


پر واضح است که اندیشه سیاسی امام خمینی(س) مبتنی بر اسلام است؛ بر اساس مبانی خاص اسلام «تجاوز» درهر سطح و عنوانی مضموم و نکوهیده است و این ارزش اخلاقی و عقلی مبنای سیاست خارجی امام راحل را نیز شکل می دهد؛ و بطبع آن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با آرمان های اسلامی و مفاهیم مکتبی آمیخته شده است.

امام خمینی(س) به منزله بنیانگذار و رهبر این حکومت، مبانی نظری و اصول خاصی را برای سیاست خارجی ارائه می نمایند. و می فرمایند: «محتوای این انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامی و اخلاق انسانی و تربیت انسانها بر موازین انسانیت بوده است. ‏(صحیفه امام؛ ج ‏۱۴، ص ۵۴) ». آنچه که امروز بیش از پیش اهمیت دارد پرداختن دقیق به مبانی فکری امام در سیاست خارجی و در صدر آن مبانی اساسی تفکرات امام راحل بخصوص در «عدم تجاوز» و رعایت اصل « نه شرقی، نه غربی » است. بدیهی است که اصول دیگری مانند صدور انقلاب، نفی سلطه گری و سلطه پذیری، دفاع از کیان اسلام و مسلمانان، اصل احترام متقابل و عدم دخالت در امور یکدیگر، اصل نفی تجاوز، ظلم و حمایت از مظلوم از جمله این اصول محسوب می شوند. در باره نپذیرفتن تعدی و تجاوز به کشورها اشاره به این کلام امام کفایت می کند که فرمودند: ما تعدی به هیچ کشوری به واسطۀ دستوری که به ما رسیده است از اسلام، نخواهیم کرد؛ و تجاوز به هیچ فردی نخواهیم کرد، و نباید بکنیم. بر اساس آنچه که در ماه های گذشته در باره عدم رعایت اصل مهم« نه شرقی و نه غربی» در کشور اتفاق افتاده و همچنین مخالفت امام راحل با هر گونه تجاوز کشوری به کشور دیگر و اینکه در کلام امام هر تجاوزی محکوم به شکست می باشد این یادداشت انتخاب شده است. قبل از آن یادآوری می شود این یادداشت بر اساس کلام صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مبنی بر محکوم بودن هرگونه تجاوز انتخاب شده و برگرفته از اصل عدم تجاوز و رعایت اصل نه شرقی و نه غربی است؛ در این باره توجه به پیش بینی امام خمینی(س) در باره شکست هر تجاوزی قابل تامل است که خطاب به سفیر شوروی فرمودند: اگر شما خیال کرده اید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید، این خیالی باطل است. شما هم اگر بروید و هر قدرت دیگری هم برود، آن جا را می گیرد اما نمی تواند آن را آرام کند و بالاخره شکست می خورد.» (صحیفه امام؛ ج‏ ۱۲، ص ۲۱۵)


آنچه در ادامه می خوانید یادداشت ارسالی دکتر نعمت احمدی(حقوقدان برجسته کشور) به پرتال امام خمینی(س) با عنوان«از آمریکا متنفر باشید، دوره عاشقی با روسیه گذشته است» است، که از نظر می گذرد:

میز بلند بالای کاخ کرملین کار دست پوتین داد. آنقدر از مردم، متخصصین و دلسوزان فاصله گرفت تا در دام نظامیانی افتاد که کار اوکراین را دو روزه تمام شده می دانستند. کار اوکراین تمام نشد اما روسیه هم وارد تونل تاریک زمان شد. بیش از پنجهزار تحریم، بسته شدن حساب های بانکی، رفتن شرکت هایی که در روسیه سرمایه گذاری کرده بودند، تعطیل شدن پروژه های اقتصادی و پایان فصل سرما و نیاز کمتر اروپا به نفت و گاز روسیه و فرصتی برای تهیه جایگزینی مناسب دیگری از بین کشورهای دارای نفت و گاز از ونزوئلا گرفته تا قطر. باصطلاح آب باریکه روسیه از ممر فروش نفت و گاز با تحریم همه جانبه آن توسط غرب بعد از جایگزینی چشم انتظار روسیه در انتهای تونل تاریک زمان جز فروپاشی چیزی نیست. اگر صدرهیات رئیسه شوروی در ایامه جنگ سرد دلخوش به رژه نظامیان در سالروز انقلاب کمونیستی در میدان سرخ بود و هنوز طعم پیروزی ارتش سرخ در پایان جنگ دوم را به حساب عملکرد خود بعد از جنگ دوم می دانست و بی خبر از دنیای پیرامون خواب ابرقدرتی را در مقابل غرب متحد می دید، ناگهان در آوار فروپاشی جمهوری های خود مدفون شد.

اگر در آغاز چند جمهوری به اصطلاح عقب افتاده که مانند فرزندی معلول جز هزینه برای خانواده به ظاهر مرفه روسیه اعتبار و ارزشی نداشتنئد، کاسه خرجی آنها از دیگ جماهیر شوروی جدا شد ولی قطعات مرغوب مانند اوکراین هم در این جدایی از روسیه نصیب غرب شدند. تکنولوژی غرب سراغ جمهوری های فقیر مانند قزاقستان و ازبکستان و آذربایجان آمد و با دست و دل بازی بر منابع سرشار آنها دست انداخت. منابعی که روسیه تنبل و فربه شده توسط مشتی نظامی که خواب تسلط بر کل جهان ولو با احداث دیوار برلن را می دیدند در دل زمین باقی مانده بود، ارتش پایان ناپذیر غرب را چشم انتظار خود دید. وقتی از درون ارثیه روسیه تزاری و کمونیستی ولادیمیر پوتین ققنوس وار سر برآورد، روسیه می رفت توقف چندین ساله پشت حصار سرمایه داری دولتی را به حرکتی در جهت رفاه مردمش تبدیل کند که روح سرگردان تزارها به صدر هیات رئیسه های سرگردان در کرملین در جسم ولادیمیر پوتین حلول کرد.

مرد تنهای کاخ عظیم کرملین در انزوای خودساخته دنبال چه بوده و هست و می خواست به غرب چه چیزی را نشان دهد وقتی فرش قرمز پنهان شده در سرسرای اتاقی که از درون کاخ کرملین زیر پای پوتین تنها، نجوای غریبی او در کاخی به عظمت کرملین را صدا می داد. توجه کرده اید، پوتین تنها رهبر جهان است وقتی دوربین آمدن او را از پشت دیوارهای کاخ کرملین به درون جمعیت نشان می دهد، یکه و تنها قدم زنان به سوی جمعیت منتظر می آید. این مرد تنها آنسوی راهرو با چه کس یا کسانی همنشین است که اینگونه برای او و در نهایت روسیه و به زبانی دیگر جهان رویای دوباره امپراطوری شدن را به صورت لالایی برایش ترسیم می کنند. یک روز چچن، روز دیگر آبخازیا و اُدسیا، لقمه های کوچکی که جهان قورت دادن آنها را دیر اما با واکنش کمی نشان داد. پوتین دلبرانه تر بعد از بلعیدن قطعات به ظاهر سهم پیوسته روسیه تاریخی، نگاهی به شبه جزیره کریمه انداخت. شبه جزیره ای که در دوره کمونیست های آنسوی دیوار به اوکراین هدیه کرده بودند. روسیه برای بدست آوردنش یعنی بدست آوردن کریمه از زمان کاترین بزرگ خون داده بود. کریمه و اشغال آن برای مردم روسیه هدیه و برای جهانیان ضربه ای بود که دوباره روح سرگردان تزارها و صدر هیات رئیسه ها از پشت دیوارهای قد برافراشته کرملین بیرون آمده بود.

مماشات غرب با بلعیده شدن شبه جزیره کریمه که در ذهن تاریخی مردم روسیه پاره تن آنان بود، پوتین مهارناپذیر را که در تنهایی کاخ کرملین با مشاورین نظامی خود نقشه فتح دوباره ممالک روسیه بزرگ را می کشید، مغرور می نمود و غرورش را می شد پشت میزی که فاصله پوتین با مهمانانش چه غربی و چه شرقی رویاهای دور و دراز پوتین در آنسوی میز بود، می شد آن را به عینه دید. مکرون که تا به امروز نخواسته وارد جبهه متحد علیه پوتین بشود هم آنسوی میز پوتین را ملاقات کرد. پوتین در تار و پود رویاهای تنهایی خود در کاخ کرملین گرفتار آمده است. انبوه تحریم ها، خروج سرمایه ها، بسته شدن عنقریب شیرهای نفت و گاز که شاهرگ حیاتی اقتصاد روسیه است، جهان را با فروپاشی دیگری اینبار باز هم در سرزمین تاریخی روسیه روبه رو خواهد کرد. فروپاشی ای که آوار آن همه را در خود فرو خواهد برد و همانند همه ویرانی ها و آنکه نزدیکتر است، ویرانتر خواهد شد. ایران که سالها سرنوشت خود را با سرنوشت پوتین گره زده است اگر با همین رویه و روش پیش برود، دیری نخواهد بود که آثار ویرانی و آوار روسیه را بر روی خود خواهد دید. کاش مسئولین ما زودتر فکر دیگری داشته باشند و راه خود را از پوتین که در تار و پود عنکبوتی رویاهای دوباره امپراطوری روسیه گرفتار آمده است، جدا کنند.

. انتهای پیام /*