پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۴۰۴ / حسین مستوفی

سلسله یادداشت های «شرح دعای وداع با ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام» به همت معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) تهیه شده و از سوی پرتال امام خمینی(س) در ایام ماه مبارک رمضان منتشر می شود. در شرح دعای وداع، امام سجاد (علیه‌السلام) آخر ماه مبارک رمضان که می‌شد، با سوز و گداز این دعا را می‌خواند و می‌فرمود: ماه رمضان در بین ما اقامت داشت و جای حمد و ثنا بود؛ زیرا به همراه خود رحمت آورد. و رفیق بسیار خوبی برای ما بود. ما در صحبت و همراهی با او به فضایل و نعمتهایی رسیدیم. دوستی بود که به همراهش رحمت و مغفرت و برکت آورد...

همانگونه که در شمارهای قبل مطرح شد؛ شاید برای مخاطبان گرامی این سوال مطرح شود که چرا در ابتدای ماه مبارک، شرح دعای وداع با ماه مبارک رمضان از سوی پرتال امام خمینی(س) منتشر می شود؟ در پاسخ باید گفت که با توجه به حجم مطالب تفسیر که در ۱۵ قسمت تقدیم خواهد شد، این سلسله یادداشت به تناوب زمانی مشخص ارائه خواهد شد؛ ضمن آنکه با بازخوانی و تفسیر دقیق این دعا، بهتر می توان از پیامدهای معنوی رمضان در ماه های دیگر نیز بهره برد؛ چراکه وداع با ماه رمضان، هرگز به معنای وداع با ویژگی های ارزشمند این ماه نیست. اکنون قسمت هشتم این تفسیر با عنوان دعوت های خداوند بر بندگان از نظر می گردد:

وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ وَ تَرْغِیبِکَ الَّذِی فِیهِ حَظُّهُمْ عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ‏ وَ لَمْ تَعِهِ أَسْمَاعُهُمْ وَ لَمْ تَلْحَقْهُ أَوْهَامُهُمْ فَقُلْتَ (اُذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لاَ تَکْفُرُونِ‏) وَ قُلْتَ (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ) وَ قُلْتَ (اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ‏) فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَةً وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَاراً وَ تَوَعَّدْتَ عَلَی تَرْکِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ فَذَکَرُوکَ بِمَنِّکَ وَ شَکَرُوکَ بِفَضْلِکَ وَ دَعَوْکَ بِأَمْرِکَ وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَباً لِمَزِیدِکَ وَ فِیهَا کَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِکَ وَ فَوْزُهُمْ بِرِضَاکَ‏ وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقاً مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفاً بِالْإِحْسَانِ وَ مَنْعُوتاً بِالاِمْتِنَانِ وَ مَحْمُوداً بِکُلِّ لِسَانٍ‏ فَلَکَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِی حَمْدِکَ مَذْهَبٌ وَ مَا بَقِیَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ وَ مَعْنًی یَنْصَرِفُ إِلَیْهِ یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ وَ غَمَرَهُمْ بِالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ مَا أَفْشَی فِینَا نِعْمَتَکَ وَ أَسْبَغَ عَلَیْنَا مِنَّتَکَ وَ أَخَصَّنَا بِبِرِّکَ‏ هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ وَ مِلَّتِکَ الَّتِی ارْتَضَیْتَ وَ سَبِیلِکَ الَّذِی سَهَّلْتَ وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ وَ الْوُصُولَ إِلَی کَرَامَتِکَ‏

«و تو آن خدایی هستی که انها را به گفتارت از غیب خود و با تشویق خود که بهره و سود آنها در آن است بر اموری رهمنود کردی که اگر آنها را از آنان می پوشاندی دیدگان آنها آن را دریافت نمی کرد و گوش های آنها آن را نمی شنید و فکر و اندیشه آنها به آن نمی رسید و فرمودی: «من را یاد کنید تا شما را یاد کنم و من را سپاس گویید و نا سپاسی نکنید.» (بقره/۱۵۲). و فرمودی: «بی شک اگر من را سپاس گویید شما را فزونی دهم، و اگر ناسپاسی کنید، بدانید که عذاب من سخت است.» (ابراهیم/۷). و فرمودی: «مرا بخوانید تا شما را پاسخ دهم، بی شک آنها که از عبادت من سر باز می زنند، به زودی در دوزخ ذلیلانه داخل می شوند.» (غافر/۶۰). پس دعای خویش را عبادت نامیدی، و رها کردن آن را گردن فرازی و استکبار گفتی و بر ترک آن دخول در جهنم را با سرافکندگی بیم و هشدار دادی.
سپس بندگانت به نعمت تو، تو را یاد کردند و به فضل و بخششت سپاس تو گفتند و شکر تو به جا آوردند و به فرمان تو، تو را خواندند، و برای گرفتن عطای افزونت برای تو صدقه دادند، که در آن رهایی آنها از خشم تو و رسیدن به رضای توست.
و اگر آفریده ای آفریده دیگری را از سوی خود به مانند آنچه تو بندگانت را به ان راهنمایی کردی، راه نشان می داد، به احسان موصوف و بخشش و امتنان تعریف می شد و به هرز بانی ستوده می گردید، پس ستایش برای توست تا آنجا که در ستایش تو راهی یافت شود و برای حمد تو کلمه ای که به آن ستوده شوی پیدا شود، و معنایی باقی بماند که به ستایش تو برگردد. ای کسی که به احسان و بخششت سزاوار ستایش بندگانت قرارگرفتی (و آنها را به حمد خویش فراخواندی) و آنان را غرق در عطا و به بخشش خویش نموده ای، چه گسترده است در ما نعمت تو، و چه سرشار است بر ما بخشش های تو، و چه مخصوص است بر ما نیکی های تو. ما را به دینی که برگزیده ای و ائینی که پسندیده ای رهمنون کردی، راهی که پیمودن ان را هموار نموده ای، و ما را به راه نزدیکی به پیشگاهت و رسیدن به کرامت خویش بینایی دادی.»


***


در بخش های پیشین گذشت، سید الساجدین علیه السلام در این دعا نعمت های حق را به یاد می آورد، و در این بخش از دعا، به ویژه از نعمت های «ذکر» و «شکر» و «دعا» سخن می گوید و امام علیه السلام این نعمت ها را از ان دسته نعمت هایی می داند که راه به سوی آن جز از راه غیب و به دلالت حق تعالی به دست نمی آید، و حق است که بندگان خود را به این نعمت ها رهنمون ساخته و بر این تجارت سودمند تشویق کرده است. این از نعمت هایی است که اگر وحی الهی نبود، و حق به وسیله پیامبرانش آن را بر بشر آشکار نمی کرد بشر را قدرت دیدن و شنیدن انها را نبود، بلکه عقل و خیال بشر هم به آنها نمی رسید. به همین دلیل از این نعمت ها در قرآن مجید که راه سیر انسان و تربیت بشر است یاد شده است. قرآن مجید از ذکر فراوان سخن گفته است (پاره ای از بحث های ذکر و شکر در جلسه پنجم گذشت) و یکی از آموزه های قرآن مجید و معارف اسلام این است که ذکر دارای حد نیست؛ «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»(احزاب/۴۱).
به وسیله ذکر است که انسان خویشتن خود را می یابد و به جایگاه تعیین شده برای انسان در هستی می رسد که اگر ذکر خدا فراموش شود، خود انسان نیز فراموش می گردد. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ» (حشر/۱۹).
ذکر است که تکرار آن قلب را بیدار کرده و آن را به آرامش و اطمینان می رساند. «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/۲۸).
در این آیه مبارکه که در دعای امام(ع) به ان اشاره شده است، رابطه بین یاد کردن بنده و یاد کردن خداوند آمده است و به نقل از سید علیخان در ریاض السالکین: «مرا به اطاعت یاد کنید تا شما را به رحمت خویش یاد کنم، مرا به فرمانبرداری یاد کنید تا شما را به کمک خویش یاد کنم، من را به شکر یاد کنید، تا شما را به زیادت یاد کنم، من را بر روی زمین یاد کنید تا شما را در بطن و درون زمین یاد کنم، من را در دنیا یاد کنید تا شما را در آرت یاد کنم، من را در نعمت و رفاه یاد کنید تا شما در سختی و بلا یاد کنم، من را به بندگی یاد کنید تا شما را به ربوبیت یاد کنم، من را به فنا یاد کنید تا شما را به بقا یاد کنم و...»
یا خلاصه یاد خدا در همه حال و همه زمان ها و مکان ها، پاسخی درخور و شایسته آن از سوی حق و یاد حق دارد. سخن در «ذکر» بسیار گسترده است، برخی نکات راجع به ذکر و تذکر در آثار امام خمینی(س) آمده است که علاقه مندان می توانند به تبیان تهذیب نفس و سیر و سلوک، صفخات۴۴۲ الی ۴۷۰، مراجعه نمایند. و دیگر شکر است، در گذشته از اقسام و حقیقت شکر سخن گفته ایم، در این قسمت دعا، امام(ع) یکی به افزونی در برابر شکر اشاره می کند و دیگر به ناسپاسی در برابر شکر، که ناسپاسی عذابی سخت را در پی دارد. این نکته را باید دانست که شکر حق در حقیقت شکر برای خود انسان است و سود آن به خود انسان می رسد: «وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ»؛ هر کس شکرگزارد، همانا برای خویشتن خود شکر می کند، و هر کس که ناسپاسی پیشه کند، همانا خداوند بی نیاز ستوده است. (لقمان/۱۲).
و یکی از فواید شکر در نعمت، حفظ از زیان های در نعمت است و از مهم ترین نکته در شکر، استفاده بهینه از این نعمت خدادادی است، وقتی از نعمتی به خوبی و در جای خود بهره می برد، این شکر نعمت است و استفاده نادرست از این نعمت، خود ناسپاسی است. و این مطلب را نیز نباید از یاد برد که ریشه شکر اقرار درونی به این است که این نعمت از خداوند است. امام صادق(ع) فرمود: «خدا نعمتی به بنده ای نداد که از صمیم قلب آن را شناسد و در ظاهر با زبان خدا را ستایش کند و سخنش تمام شود جز انکه برایش به افزونی امر شود.»(کافی، باب شکر، حدیث ۹).


اما دعا، همانطور که امام علیه السلام می فرماید، خداوند دعا را عبادت نامیده و آنانکه از دعا دوری می کنند، کسانی دانسته است که از عبادت حق روی بر می گردانند. عبادت، در حقیقت عبارت است از نهایت خواری و ذلت در برابر مولا همراه با اطاعت وی (التحقیق فی کلمات القرآن، ذیل کلمه عبادت). و یکی از بارزترین عبادات که نماز است که همراه است با خشوع و خضوع و رکوع و سجده که حکایت از کوچکی در برابر حق دارد و چنانکه قرآن می فرماید: «و آن جز به خاشعان سخت و سنگین است» (بقره/۴۵) و «دعا» که خواندن حق است و دست نیاز به سوی او دراز کردن به این معناست که بنده فقر و ناداری و کوچکی و نیاز خود را در برابر توانایی و بی نیازی حق قرار می دهد و با زاری و التماس از حق خواستار پاسخ و اجابت اوست. و به همین دلیل دعا نکردن، از سرکشی و سرافرازی در برابر حق است که بنده خود را نیازمند حق نمی بیند، و به توان و قدرت خویش در کارها تکیه می کند و این ادعا و این حالت در بنده همان ورود به جهنم و باطن دنیاست، که وقتی پرده زندگی دنیا برداشته شد، این گونه افراد در جهنم خواهند بود. سپس امام علیه السلام اشاره می کند این راهنمایی ها اگر از سوی هر کسی سر میزد، آن فرد «محسن» نامیده می شد، چون کاری بی منت و برتر از مقابله به مثل کرده بود، اکنون حق است که با بندگانش چنین کرده است، پس او محسن است و باید او را به هر زبان و و با هر لفظ و به وسیله هر معنایی ستود که چنین نعمتهایی را به ما ارزانی داشته است. و باید سپاسگزار حق بود که راه چنین دین و آئینی را برای ما هموار ساخته است که در آن برترین و بهترین و نزدیکترین راه ها برای رسیدن به حق و حقیقت و کمال و کرامت انسانی گذاشته شده است.

. انتهای پیام /*