پرتال امام خمینی: مصاحبه  ۲۹/ منوچهر محمدی:

دکتر منوچهر محمدی عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است.  «تحلیلی بر انقلاب اسلامی»، «انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه»، «انقلاب اسلامی، زمینه ها و پیامدها»، «ضربه پذیری منافع امنیتی ایالات متحده آمریکا»، «انقلاب اسلامی و نظام جهانی»، «انقلاب اسلامی در میان انقلاب های بزرگ جهان»، «بیداری جهان اسلام»، «رابطه امام خمینی و مردم در انقلاب اسلامی»، «تحلیلی بر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲»، «مصدق در گذر تاریخ»، «نظم نوین جهانی از نگاه سیاستمداران خارجی»، «علل و عوامل بروز جنگ تحمیلی» و «مولفه های قدرت در جمهوری اسلامی» از جمله کتاب های ایشان است.

موضوع گفت وگوی ما درباره آزادی سیاسی در منظومه فکری حضرت امام است. لطفاً در ابتدا تعریف خود را از آزادی سیاسی ارائه نمایید.

تعریفی که از آزادی سیاسی صورت می گیرد در واقع آزادی و حق تعیین سرنوشت انسان هاست و اینکه انسان ها آزاد هستند راه و روش و سرنوشت خودشان را آن طور که مایل هستند، تعیین کنند. آزادی سیاسی به مشارکت عمومی در فعالیت های سیاسی از جمله انتخابات و مشارکت سیاسی و بی تفاوت نبودن نسبت به سرنوشت سیاسی ملت ها و جامعه مرتبط است. این تعریفی است که به طور کلی می توان از آزادی سیاسی ارائه داد.

نسبت آزادی سیاسی و مشارکت شهروندان در تصمیم گیری های حکومتی را تبیین نمایید.

مراد از آزادی سیاسی آن است که انسانها وظیفه دارند و آزاد هستند در فعالیت های سیاسی و سرنوشت سیاسی خود مشارکت کنند و از هم جدا نیستند.

به نظر شما آیا با مشارکت مردم آزادی سیاسی تحقق پیدا می کند؟

این امر بستگی به آن دارد که شما مشارکت را چگونه تعریف کنید. مشارکت در حقیقت یک فعالیت چندجانبه است؛ یعنی انسان ها مسئولیت دارند و این امر از لحاظ عقلانی نیز معنی پیدا می کند که به عنوان یک فعال سیاسی باشند و در مقابل تحولات سیاسی جامعه و نسبت به سرنوشت خودشان بی تفاوت نباشند.

حاکمیت برای باز کردن فضای مشارکت شهروندان که شما از آن به آزادی سیاسی تعبیر کردید، چه وظیفه ای دارد؟

وظیفه حاکمیت به طور کلی آن است که فضای لازم را برای دخالت و مشارکت سیاسی جامعه فراهم نماید. به طور کلی تعیین حاکمیت به وسیله خود مردم است؛ یعنی مردم و جامعه با مشارکت، حاکمیت را تعیین می کنند و حاکمیت در واقع نماینده مردمی است که او را انتخاب کرده اند و همچنان وظیفه دارد این مسیر مشارکت مردم را تعیین و باز بگذارد که مردم بتوانند در تعیین سرنوشتشان دخالت کنند. در عین حال کاری که باید حاکمیت انجام دهد آن است که به مردم آگاهی دهد و آن ها را در حوادث و وقایع دخالت دهد تا بتوانند با آگاهی و بصیرت کافی در تعیین سرنوشتشان دخالت نمایند. فرض نمایید در همین انتخاباتی که صورت می گیرد وظیفه حاکمیت آن است که اجازه دهد مردم آزادانه شرکت کنند و در عین حال راجع به کاندیداها به مردم آگاهی بدهد، زیرا کاندیداها نماینده مردم هستند.

وضعیت آزادی سیاسی در دوران قبل از انقلاب را چگونه ارزیابی می کنید؟

در دوران قبل از انقلاب هیچ گونه آزادی وجود نداشت. در غربی که ادعای دموکراسی و آزادی می کند این آزادی را در حوزه سیاست به ملت نمی دهند و احزاب و گروه های ذی نفوذ جلوی تعیین سرنوشت انسان ها را می گیرند و به نفع اقلیت صاحبان قدرت و ثروت حرکت می شود. مثلاً فرض کنید در آمریکایی که این همه ادعای آزادی سیاسی و دموکراسی دارد، مردم را دو حزب اداره می کنند. البته این دو حزب نماینده مردم نیستند، بلکه نماینده صاحبان قدرت و ثروت هستند و مردم را مجبور می کنند به این کاندید یا به آن کاندید رأی دهند و راه سومی وجود ندارد؛ و لذا آزادی سیاسی نه تنها در دوره رژیم شاه اصلاً در ایران وجود نداشت، بلکه در دورانی نیز نمایندگان را سفارتخانه ها و دورانی خود شاه و ساواک تعیین می کردند. مردم هیچ گونه دخالتی نداشتند و حتی پای صندوق های رأی هم نمی رفتند.

حضرت امام چه تعریفی از آزادی سیاسی داشتند؟

امام برای آنکه یک انقلاب راستین مردمی به وجود آید از همان ابتدا دنبال این بودند که مردم آگاهی و بصیرت پیدا کنند و خودشان حرکت کنند. من به خاطر دارم بعد از آنکه نهضت امام در سال های 41 و 42 آغاز شد عده ای مراجعه می کردند که ما می توانیم جنگ مسلحانه و کودتا راه بیندازیم و شاه را ترور کنیم. امام با همه آن ها مخالفت کردند. ایشان در سلسله درس های حکومت اسلامی که در سال 47 و 48 در نجف داشتند به طلاب و شاگردان خود فرمودند شما فقط مردم را آگاه کنید تا مردم خودشان قیام کنند آن هم بر اساس آیه شریفه «إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ». این بصیرت افزایی برای این بود و ما دیدیم وقتی که مردم وارد میدان شدند و قیام کردند رهبری امام را پذیرفتند. این جمله امام که میزان رأی ملت است معروف است. واقعیت قضیه این بود که انقلاب ما انقلابی کاملاً مردمی بود، برخلاف انقلاب های دیگر که طبقاتی بود؛ یعنی توده های مردم در انقلاب ما نقش داشتند و امام نیز تا آخر این را پاس داشتند و در هر قدمی که برای تعیین نظام و حاکمیت ها برمی داشتند به مردم رجوع می کردند. امام نوع نظام جمهوری اسلامی را به رأی گذاشتند، قانون اساسی و مجلس خبرگان قانون اساسی را به رأی گذاشتند. من در آن موقع فرماندار خرمشهر بودم. در سال 58 هفت انتخابات برگزار شد؛ یعنی هفت مرتبه مردم را به پای صندوق های رأی آوردیم. جالب آن است که امام آن قدر به رأی مردم احترام می گذاشتند که در رابطه با افراد و کاندیداها نه تنها موضع نمی گرفتند بلکه کسانی را که قبول نداشتند در ملأ عام نمی گفتند به این شخص رأی ندهید. ماجرای بنی صدر مصداق خوبی است. امام بعدها سوگند خوردند که من والله به بنی صدر رأی ندادم. وقتی بنی صدر انتخاب شد امام نه تنها تنفیذ کردند بلکه فرماندهی کل قوا را به او دادند. در همه این موارد و مسائل، حاکمیت حتی توصیه در رابطه با انتخاب افراد نکرد، بلکه اجازه داد مردم آزادانه به نظری که دارند عمل کنند. البته ممکن است مردم اشتباه کنند؛ اما اشتباهشان را جبران می کنند؛ بنابراین پایه و اساس انقلاب و نظام و روند تحولات ما بر پایه این آزادی سیاسی دادن به جامعه، مردم و توده های مردم است که شاهد این آزادی هستیم.

آزادی سیاسی در منظومه فکری حضرت امام چه ویژگی ها و شاخصه هایی دارد؟

آزادی هایی که حضرت امام برای مردم انتخاب می کردند دارای ویژگی هایی بوده است؛ از جمله آنکه حاکمیت مطلقاً درباره تصمیم گیری مردم دخالت نکند و تنها کاری که باید انجام دهد افزایش آگاهی های مردم است تا مردم با آگاهی پای صندوق رأی بروند. ما در دوره حضرت امام و در دوره رهبری می بینیم که ملاک های انتخاب رئیس جمهور یا نمایندگان را تعیین می کردند؛ ولی هیچ وقت مصداق آن را بیان نمی کردند؛ و لذا امام با این شیوه تعیین ملاک سعی می کردند مردم بصیرت پیدا کنند و با آگاهی انتخاب های آزادانه انجام دهند.

نکته دیگر آن است که امام همیشه مردم را تشویق می کردند حتماً مشارکت داشته باشند. بر مشارکت مردم در انتخابات و تعیین سرنوشت خودشان تأکید داشتند. ایشان حتی در مقابله با توطئه های دشمنان بر مردم تکیه می کردند. وقتی که امام بسیج بیست میلیونی یا اطلاعات سی و شش میلیونی را مطرح می کنند در حقیقت یک وظیفه ای را بر دوش مردم می گذارند تا مردم خودشان مراقب توطئه ها باشند و خودشان پشتیبان نظام باشند. شاهد بودیم در دوره حضرت امام و بعد از حضرت امام بسیاری از توطئه ها مثل جنگ تحمیلی و غیره، به وسیله مردم خنثی شد. لذا ویژگی آزادی سیاسی تنها مشارکت مردم در انتخابات نیست، بلکه مردم باید در هر نوع فعالیت سیاسی جامعه حضور داشته باشند. من به یاد دارم در اوایل انقلاب آقای بازرگان در تلویزیون ظاهر شد و گفت از مردم و روحانیتی که انقلاب کردند، تشکر می کنم. از این پس مردم به خانه ها و سر کارشان برگردند و روحانیت به حوزه و مسجد بروند و بگذارند ما جامعه را اداره کنیم. امام بلافاصله موضع گرفتند و فرمودند مردم باید در صحنه باشند. اگر مردم صحنه را ترک کنند همان بلائی که سر مشروطه آمد سر انقلاب نیز خواهد آمد. ولذا مشارکت سیاسی که حضرت امام آن را بیان می کردند تنها محدود به شرکت در انتخابات نبوده است؛ بلکه شرکت در همه فعالیت های سیاسی و اجتماعی که در جهت تقویت، ثبات، امنیت و اقتدار جامعه می تواند مؤثر باشد را شامل می شود.

آیا میدان دادن به مطبوعات آزاد، حزب و تکثر احزاب را می توان از شاخصه های آزادی سیاسی از منظر امام به شمار آورد؟

امام اجازه دادند حزب ایجاد شود؛ اجازه دادند روزنامه ها فعالیت داشته باشند؛ اما متأسفانه حزب در کشور ما نتوانست پایدار شود؛ زیرا مردم نمی خواستند سرنوشت خودشان را به دست احزاب بسپارند. خودشان می خواستند سرنوشتشان را تعیین کنند. به همین دلیل احزاب قبل و بعد از انقلاب نتوانستند دوام بیاورند. مهم ترین حزبی که بعد از انقلاب به وجود آمد حزب جمهوری اسلامی بود که در کنار آن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قرار داشت که به دلیل آن تشتتی که در درونشان شد، نتوانستند دوام بیاورند. به قول یکی از نویسندگان در حزب باید هنگ هنگ و نه فرد فرد فکر کرد. ملت ما عادت کرده است که فردی تصمیم بگیرد. در یک خانواده ممکن است مرد خانواده به یک نفر و همسرش به فرد دیگری رأی دهد و فرزندان نیز به کس دیگری رأی می دهند. این آزادی کاملاً در جامعه ما وجود دارد. البته این از برکات انقلاب اسلامی است. من معتقدم اینکه اصرار بعضی از غرب زده ها بر تحزب، ایجاد حزب و محدود کردن مردم به اینکه با تحزب کار کنند ناشی از آن است که می خواهند آزادی مردم را محدود کنند. به نظر من حزب در ایران هیچ وقت پا نگرفته و نمی گیرد و نخواهد گرفت و به همین علت است که مردم آزادانه تصمیم می گیرند و آزادانه عمل می کنند.

نظر امام خمینی را با دیگر متفکران و فیلسوفان سیاسی مسلمان در مقوله آزادی سیاسی مقایسه بفرمایید.

بحثی که وجود داشت آن بود که ولایت فقیه جلوی آزادی سیاسی را می گیرد و کسانی که مخالف هستند می گویند دیکتاتوری به وجود می آورد. امام با این نظر کاملاً مخالف بودند و می فرمودند ولایت فقیه می خواهد جلوی دیکتاتوری را بگیرد و ما شاهد بودیم در طول این چهل و سه سال خیلی از رؤسای جمهور که می خواستند به سمت دیکتاتوری بروند، چون ولی فقیه بالای سرشان بود نتوانستند و حذف شدند؛ بنابراین چنین شرایطی وجود دارد. در کشورهای دیگر که برای به دست آوردن آزادی می جنگند هنوز به آن جایگاه نرسیده اند. به این علت که ولی فقیه بالای سرشان نیست. ما می بینیم در کشوری مانند مصر که علیه حسنی مبارک قیام کردند و اخوان به قدرت رسیدند به سرعت با یک کودتا کنار زده شد. ما به آن ها توصیه می کردیم مردم را دخالت دهید، مردم را از خیابان ها بیرون نکنید، گروه های مردمی و کمیته ها را تشکیل دهید؛ همانند کاری که در ایران انجام شد. این کار را نکردند و در نتیجه خیلی زود از صحنه حذف شدند و دوباره همان دیکتاتوری و استبداد در آنجا حاکم شد.

تغییراتی که در جامعه ایران قبل و بعد از انقلاب نسبت به آزادی سیاسی رخ داده کدام است؟

عرض کردم قبل از انقلاب اصلاً چیزی به نام آزادی سیاسی وجود نداشت. از همان ابتدای مشروطه جلوی سرنوشت مردم را گرفتند و با کودتای رضاخانی، دیکتاتوری حاکم شد و در نتیجه استقلال کشور از بین رفت و آزادی مردم سلب شد. بعد از انقلاب مردم همواره در صحنه هستند. در دوران قبل از انقلاب آزادی سیاسی وجود نداشت. به نظر من آزادی سیاسی که امروزه وجود دارد و در طول این چهل سال رشد کرده است در همه تاریخ نه تنها ایران بلکه در مقایسه با سایر کشورها در نوع خودش بی نظیر است.

جایگاه جمهوری اسلامی در مقوله آزادی سیاسی و مشارکت مردمی در مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی و کشورهای همسایه و سایر کشورهای جهان چگونه است؟

جایگاه ایران بی نظیر است. ما در کشورهای همسایه چیزی به نام آزادی و انتخابات را نمی بینیم. کشورهای جنوبی ایران در حوزه خلیج فارس شیوخی که عموماً تحت سلطه و نفوذ قدرت های غربی هستند، بر سر کارند و آن ها حتی انتخابات ندارند. در شمال مدت ها تحت تأثیر مارکسیست و کمونیست بودند. شوروی که دچار فروپاشی شد این کشورها آزاد شدند و استقلال پیدا کردند؛ ولی همچنان هاله دیکتاتوری سیاهی که در دوران شوروی در این کشورها وجود داشت متأسفانه هنوز وجود دارد و ما نوعی اقتدارگرایی را در آنجا شاهد هستیم.

چقدر با ایده آل هایی که در ذهن حضرت امام نسبت به آزادی سیاسی وجود داشت فاصله داریم؟

من از کشورهای غربی و کشورهای شرقی بسیاری دیدن کرده ام. در ایران نیز تجربه کرده ام. آزادی سیاسی که در ایران وجود دارد و قبلاً اشاره کردم در نوع خودش بی نظیر است. آزادی که در کشورهای غربی بیان می شود آزادی احزاب است و مردم مقید هستند که از تصمیم گیری های احزاب تبعیت کنند و این احزاب احزابی هستند که نماینده صاحبان قدرت و ثروت هستند. در کشورهای در حال توسعه متأسفانه قدرت های استکباری می دانند هر نوع آزادی دادن به مردم به مقابله مردم با آن ها و مقابله با نفوذ قدرت های استکباری منتهی می شود؛ بر این اساس جلوی آزادی سیاسی را می گیرند و هر از گاهی مردم را با یک کودتایی از تعیین سرنوشتشان محروم می کنند. به نظر من آزادی سیاسی که در ایران وجود دارد در نوع خود منحصر به فرد و بالاترین حد آزادی سیاسی است.

از چه طریقی می توان به جامعه در حوزه آزادی سیاسی آگاهی داد؟

طبیعتاً در جامعه ما رسانه ها نقش دارند؛ ولی بالاتر از رسانه ها، مساجد و هیئت ها هستند که در مناسبت های مختلف تجمع ایجاد می کنند. نقش ائمه جمعه و جماعات در این رابطه مهم تر از رسانه هاست. البته امروزه فضای مجازی فضای بسیار بی در و پیکری است که اینجا هم می توان خوب کار کرد و با تبلیغات و شبهه پردازی های دشمنان مقابله کرد. حضرت آقا اخیراً فرمودند تبیین جهاد باید انجام شود. جهاد تبیین در حقیقت افزایش آگاهیهای مردم است.

. انتهای پیام /*