پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۴۶۵/ آیت الله ایازی

خداوند با دمیدن روح خود در کالبد انسان، این امانت الهی را به انسان واگذار کرده و انسان را در مقام بی نظیر جانشینی خود قرار داده است. این جایگاه رفیع که در قرآن بدان تصریح شده است، نشاندهنده شان، جایگاه و کرامت انسان است. خداوند در سوره اسرا تاکید می کند؛ «ولقد کرمنا بنی آدم وحملنا هم فی البر و البحر... و محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و ...»

کرامت و عزت انسان فارغ از گرایشات دینی، نژادی، منطقه ای و جغرافیایی و بدون هیچگونه محدودیت زمانی و مکانی مورد توجه قرار بگیرد. امیر المومنین به مالک می گویند که «  اِمَّا اَخٌ لَک فِی الدِّینِ، وَ اِمّا نَظیرٌ لَک فِی الْخَلْقِ؛ مردم یا برادران دینی تو هستند یا انسانهایی مانند تو». یعنی هیچ فرقی بین انسان مسلمان و غیرمسلمان نباید در داشتن حقوق انسانی تفاوت قائل شد.

با این مقدمه وارد بحث جایگاه کرامت انسان در انقلاب اسلامی می شویم. انقلاب اسلامی ایران که در قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان ی میثاق ملی تبلور پیدا کرده است، کرامت انسانی را در سطح بسیار بالایی به رسمیت شناخته است؛ در قانون اساسی بر حقوق شهروندی همه انسان ها تاکید کامل شده است. هرچند در رسمیت شناختن چهار دین تاکید کرده است.

بر اساس این قانون دولت موظف است حق برخورداری از کرامت انسانی، عدالت، آزادی و زندگی شایسته را برای همه شهروندان ایران، فارغ از گرایش سیاسی - اجتماعی، باور مذهبی، نژاد و قومیت محقق کند.

در این قانون استیفای حقوق و آزادی‌های مدنی و سیاسی از جمله آزادی اندیشه، بیان و دسترسی به اطلاعات و تبادل آن، آزادی مطبوعات و رسانه‌ها، حق نقد و نظر و نظارت همگانی، حق تعیین سرنوشت و اداره شایسته امور کشور به اتکای آرای عمومی از طریق نظام انتخاباتی سالم، شفاف و رقابتی و همه‌پرسی آزاد، حق تأسیس، اداره، عضویت و فعالیت در تشکل‌ها، احزاب و انجمن‌های مدنی و صنفی، حق شرکت آزادانه در اجتماعات و راه پیمایی‌ها و سایر حقوق تاکید شده است.

علاوه بر این برخورداری از تامین اجتماعی برای همه مردم، تحصیل رایگان، داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق دادخواهی و دهها موارد مشابه در قانون اساسی تاکید شده است که همه اینها نشاندهنده جایگاه والای کرامت انسانی به عنوان یکی از آرمانهای اصلی مورد نظر حضرت امام خمینی(س) است.

امام راحل در موارد متعددی به صراحت بر کرامت انسانی تاکید کرده است. مثلا در همان اوایل دهه شصت و وقتی امام شاهد یکسری تخلفات، حمله ها و هجمه های بدون دلیل خانه ها وبه حقوق مردم شدند، فرمان 8 ماده ایی را صادر کردند که  حقیقتا یک نوع دفاع از کرامت انسان به ویژه دگراندیشان و مخالفان بود.

از مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی مردم ایران که در قانون اساسی تبلور پیدا کرد، مبحث آزادی و جمهوریت بود. اساس انقلاب اسلامی بر آرای مردم شکل گرفت. یعنی روی حق انتخاب مردم و کرامت و جایگاه انسانی  توجه ویژه ای شد. بر این اساس مردم از این حق برخوردارند که بتوانند بصورت آزادانه کسی را انتخاب کنند یا خود را در معرض انتخاب قرار دهند. اما متاسفانه روز به روز دایره انتخاب در کشور کوچک و کوچک تر شد. بطوریکه در مقطعی عده ای انتخابات را به انتخاب یک کیلو گلابی از میان یک کیلو گلابی انتصابی، تقلیل دادند. یعنی شانی برای حق انتخاب مردم برخوردار نشدند. اینجا بود که کرامت انسانی شهروندان دچار خدشه جدی شد.

آزادی یکی از محورهای اصلی کرامت انسانی است. انسانها باید بتوانند آزادانه و بدون لکنت زبان سخنان خود را بیان کنند و بابت نقد حکومت و حاکمان مورد هجمه قرار نگیرند. آزادی بیان معنایش این است که انسان بتواند آزادانه شرایط خودش را تحلیل و نظراتش را  بیان کند، بدون اینکه نگران باشد که او را با عناوین مجرمانه ای چون تشویش اذهان عمومی یا توهین و اهانت محدود کنند.

در قانون اساسی وقتی روی کرامت انسان تکیه می شود به حقوق اقلیت ها، قومیت‌ها و مذاهب هم تاکید می شود. اما می بینیم که در عمل بسیاری از حقوق دگراندیشان به‌درستی رعایت نمی شود.

یکی از موضوعاتی که در باب کرامت انسان در قانون اساسی و انقلاب مورد تاکید قرار گرفته، حقوق زنان است که متاسفانه این روزها بحث انحرافی به وجود آمده و به حجاب اجباری تنزل پیدا کرده است. در حالی است که مشکلات و مسائل متعددی درباره زنان وجود دارد که حل نشده مانده است، مواردی مانند خشونت علیه زنان ، کودک همسری ، تبعیض در مشاغل ، تبعیض در فرصت های علمی و آموزشی ، حق حضانت؛ تناقض در قوانین حقوق مدنی و... مشکلات جدی را برای  زنان ایجاد کرده وکرامت زنان را تقلیل داده است.

بعد از انقلاب آرام آرام اتفاقی افتاد، مثلا به بهانه جنگ یکسری محدودیت ها ایجاد شد، منافقان ناآرامی در جامعه ایجاد کردند. آرام آرام با این اتفاقات، ادبیات و واژگانی مثل «دشمن،دشمن» استفاده شد و هر کسی هر سخنی به هر نحوی می کردند بهانه اش دشمن بود که دشمن است که این حرفها را می زند.

همه اینها موجب شد که شکل مدیریت تغییر پیدا کند و از آن آرمان اصلی انقلاب و امام که آرمان پاسداشت کرامت انسانی بود، متاسفانه روز به روز دورتر شویم. این روند به خصوص بعد از رحلت حضرت امام بیشتر خود را نشان داد. انقلاب یک کاروان و قطاری بود که همه در داخل آن سوار بودند اما شاهد این بودیم که آرام آرام یکی یکی افراد را از این قطار پیاده کردند.  

. انتهای پیام /*