پرتال امام خمینی(س)؛یادداشت ۴۷۲/ محمد رجائی نژاد

همکاری نکردن و بی اقبالی مردم نسبت به حکومت ها و حاکمان، می تواند علل گوناگونی داشته باشد. وقتی بیشتر شهروندان، یا قشر بزرگی از آنان به این نتیجه برسند که حکومت برای خواسته ها و نیازهای آنها توجهی نمی کند؛ به رأی و نظر آنها ارزشی قائل نیست؛ و اگر هم چیزی باشد، به ظاهر است و در حرف، نه در عمل! این باعث می شود که مردم به مرور از حکومت و حاکمان دور شده و همدلی و همکاری بین آنان از بین رفته و مرزبندی به وجود آید. به گونه ای که کم کم مردم بی تفاوت شده و دستگاه سیاسی حاکم را از خود ندانند و...

پس ریشۀ بیشتر نارضایتی های مردم، در نادیده شدن است. مردم دوست دارند دیده شوند، واقعاً در حکومت و حاکمیت سهیم باشند، نه تنها در شعار و هنگام نیاز حکومت و حاکمان به مردم، بلکه همیشه و در همه حال.

امام خمینی این خواسته و درد و رنج مردم را به خوبی درک می کرد و به همین دلیل بود که توانست با همین مردم انقلاب کرده و به پیروزی برسد و نظام جمهوری اسلامی را پایه گذاری کند. به مراتب حفظ و ادامۀ این نظام نیز به دیده شدن و رضایت قلبی مردم نیاز دارد.

امام خمینی بر این باور بود که تشکیل حکومت و تداوم و حفظ آن تنها با رضایت مردم شدنی است (صحیفه امام، ج ۵، ص ۴۲۴) و این افکار عمومی است که تعیین می کند چه نوع نظام و چه کسانی حکمرانی و ریاست کنند، (همان) نه قدرت های خارجی و استکباری، و یا قدرت های زر و زور و تزویر داخلی.

ایشان فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را در بی ارزش و سبک شدن نظر مردم نسبت حکومت می دانست و به مسئولان نظام هشدار می داد که کاری نکنید نظام از چشم و اعتماد مردم بیفتد که دودش به چشم همه می رود. (همان، ج ۷، ص ۱۶۰؛ ج ۸، ص ۴۵۸ و ۴۵۹)

از دیدگاه امام، جلب نظر مردم مهم است و دستگاه سیاسی باید به گونه ای عمل کند که نظر مردم جلب شود و در این راه نباید مسامحه نمایند. (صحیفه امام، ج‏۱۵، ص: ۲۷۲) ایشان به حاکمان حکومت دینی، حتی به عالمان دینی نیز هشدار می دهد که در پندار و گفتار و رفتار خویش جلب نظر و رضایت مردم را در نظر داشته باشند که:

«اگر عالِمْ جبّار و متکبّر شد، خاصیت علمش باطل می‏شود، و این بزرگترین خیانت است به علم و معارف که مردم‏ را از حق و حقیقت منصرف می‏کند. و چون عالم، به وظیفه علم- که اخلاق حسنه است- رفتار نکرد، دین و علم از نظر مردم‏ می‏افتد، و عقیده مردم سست می‏شود، و دلها از علماء حق هم منصرف می‏شود، و این یکی از بزرگترین ضربتهائی است که به پیکر دیانت و حقیقت از دست علماء وظیفه نشناس می‏خورد که کمتر چیزی می‏تواند این طور مؤثر باشد.» (شرح جنود عقل و جهل، ص ۳۴۹ و ۳۵۰)

امام خمینی بر این باور بود که یک حکومت الهی باید موافق میل و نظر مردم پیش رفته و عمل نماید؛ نه این که بگوید موافق حکم خدا بودن کفایت می کند و ارجهیت دارد! در حالی که رضایت خدا، در رضایت مردم است:

«ما می‏خواهیم یک حکومت الهی باشد موافق میل مردم، رأی‏ مردم‏، و موافق حکم خدا. آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست.» (صحیفه امام، ج‏۴، ص: ۴۶۱)

برای همین پیش از پیروزی انقلاب بارها به مردم اعلام می کرد:

«من در اولْ فرصتی که پیدا کنم به خواست خدا می‏روم ایران و اولْ قدمی که برمی‏دارم تأسیس می‏کنم یک دولت اسلامی مبتنی بر احکام اسلام، مبتنی بر رأی‏ مردم‏. پیشنهاد می‏کنیم به مردم و رأی از آنها می‏گیریم و یک حکومت اسلامی تأسیس می‏کنیم.» (صحیفه امام، ج‏۵، ص: ۵۴۸)

و پس از پیروزی انقلاب نیز در برابر برخی جاهلان که رأی و نظر مردم را به دلایل گوناگون هیچ حساب کرده و یا تزیینی می دانستند، می فرمود:

«بهانه‏ها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت شوخی نکنید؛ رأی‏ مردم‏ را هیچ حساب نکنید؛ مردم را به حساب بیاورید.» (صحیفه امام، ج‏۸، ص: ۱۷۳)

حضرت امام، تصویب قانون اساسی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و تشکیل نهادهای انقلابی و سازمان ها و ادارات حکومتی را منافی رأی و نظر مردم نمی دانست؛ بلکه پشتیبانی و رضایت مردم از آنها را ضامن مشروعیت و ادامۀ کار آنان می دانست. (صحیفه امام، ج ۹، ص ۵۲۲؛ ج ۱۱، ص ۳۰۸) در غیر این صورت حتی ادامۀ حکومت را هم دیکتاتوری و جائرانه می دانست. (همان، ج ۱۱، ص ۳۱۰) و در برابر معاندان و مخالفان نظام نوپای جمهوری اسلامی احتجاج می کرد:

«همه این چیزهایی که پیدا شده است، از آرا همین مردم است. خوب، شما هی می‏گویید مردم را ما قبول داریم، مردم را قبول داریم. خوب، بسیار خوب، کی هست که این مردم را قبول ندارد! این مردم تعیین کردند. خوب، قبول دارید، اگر می‏گویید میزان رأی‏ مردم‏ است؛ خوب، رأی‏ مردم‏. حالا ائتلاف کردید که به ضد رأی‏ مردم‏ عمل کنید؟» (صحیفه امام، ج‏۱۴، ص: ۴۵۴)

سرانجام آن که حضرت امام یکی از بزرگترین خطرها را برای نظام و نهادهای انقلابی دوری و عدم رضایت مردم از آنها دانسته و هشدار می دهد که اگر رضایت مردم از بین برود، همۀ شما از بین خواهید رفت و وجودتتان بستگی به رضایت و حمایت مردم است:

«اگر دولت هم بخواهد... مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند که فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را می‏کرد. دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق. شما هم باید دنبال همین معنا باشید، دولت باید دنبال همین معنا باشد، ارتش باید همین معنا را داشته باشد، پاسدارها باید همین طور باشند. اگر خدای نخواسته، بعضی از پاسدارها جوانی بکنند و یک کاری که بر خلاف موازین است انجام بدهند، اگر این تکرار بشود خدای نخواسته، چشم مردم از آنها، رأی‏ مردم‏ از آنها برمی‏گردد و مورد سئوال واقع می‏شوند و این مصیبت است. شما گمان نکنید که قدرت نظامی شما را نگه داشته است، قدرت ایمان شما را نگه داشته است و پشتیبانی ملتها، ملت. این را باید، این پشتوانه را باید حفظش بکنید. اگر این پشتوانه خدای نخواسته، یک وقتی از دست ما برود، همه ما از بین خواهیم رفت و اسلام هم دستخوش باز یک مسائل دیگر می‏شود.» (صحیفه امام، ج‏۱۷، ص ۲۵۱ و ۲۵۲)

پس، از دیدگاه امام خمینی رضایت مردم از حکومت شرط اساسی حفظ و تداوم حکومت هاست. این رضایت هم، زمانی به وجود آمده و ماندگار می شود که حکومت به خواسته های اکثریت توجه کرده و عامل به آن باشند.

. انتهای پیام /*