پرتال امام خمینی(س): امام خمینی(س) در ‏‏۳۰ مهر ۱۳۵۸ در قم، در جمع گروهی از روشندلان  به بصیرت قلبی ـ پاسخ به اتهامات ناروا اشاره کرده و فرمودند: 

‏‏انسانیت در گرو بصیرت قلبی‏‏ ‏

‏‏ من از شما روشندلان تشکر می کنم که تشریف آوردید از نزدیک شما را ببینم. و من‏‎ ‎‏روی اسلامیِ نورانیِ شما را می بینم. و به شما مژده می دهم که خدای تبارک و تعالی یار‏‎ ‎‏شماست، یار همه است. و از خدای تبارک و تعالی توفیق و سعادت شما را خواستارم. و‏‎ ‎‏این معنا را باید بدانید که انسان به روحْ انسان است. انسان به بصیرت، بصیرت قلبی، انسان‏‎ ‎‏است. این آلات ظاهری آلاتی است که وسیله است، و اینها از بین رفتنی است، آنکه‏‎ ‎‏باقی می ماند روح انسان است. و آنچه در انسان سعادت را ایجاد می کند، بصیرت انسان‏‎ ‎‏است. و من امیدوارم که شماها بصیرت به طور کامل داشته باشید؛ و خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏به شما توفیق و سعادت عنایت کند. ‏

‏‏نفی کانالیزه شدن رهبری انقلاب‏

‏‏ و چیزی که می خواهم به شما آقایان عرض بکنم این است که ما امروز مبتلا هستیم به‏‎ ‎‏یک شایعه هایی که روی آن شایعه ها می خواهند این نهضت را نگذارند تحقق پیدا کند.‏‎ ‎‏یکی از شایعه ها، که شایعه سازان نشرش می دهند و گاهی برای ما می نویسند، گاهی در‏‎ ‎‏نطقهای اشخاص دیده می شود ـ حتی شنیدم که دیشب هم در مسجد امام‏‎[۱]‎‏ یک آقایی‏‎ ‎‏همین معنا را گفته است ـ این است که فلانی اصلاً دست به او نمی رسد؛ هیچ کس‏‎ ‎‏نمی تواند با او ملاقات کند؛ فقط چند تا اهل علم، چند تا معمَّم. همین یک کانال است، و‏ ‎‏آن کانال معمّمین، مردم دیگر اصلاً ملاقات با ایشان نمی کنند. شما الآن آقایانی هستید که‏‎ ‎‏روشندل هستید و آمدید اینجا و از نزدیک دارید مرا می بینید. و هر روز قریب چند صد‏‎ ‎‏نفر در اینجا می آیند. و بسیاریشان می آیند در این منزل، در این اتاق، به اندازه ای که‏‎ ‎‏گنجایش دارد اینجا، از اشخاص مختلف. اینطور نیست که اینها می گویند، مغرضین‏‎ ‎‏می گویند، که یک کانال فقط فلانی دارد. من هیچ کانال خاصی ندارم. من هیچ اصحابی‏‎ ‎‏ندارم. من با همۀ مردم، با همۀ قشرها ملاقات می کنم. مطالب همه را می شنوم. کاغذها به‏‎ ‎‏من می رسد. و همۀ اخبار که در ایران واقع می شود آنهایی که مهم است و باید به ما برسد‏‎ ‎‏می رسد. من هم گوش می کنم رادیو را در وقتی که اخبار را پخش می کند؛ و هم نگاه‏‎ ‎‏می کنم تلویزیون را؛ هم تمام، یعنی اکثر مطبوعات اینجا ـ آنهایی که مورد اهمیت است ـ‏‎ ‎‏می آیند؛ و هم خلاصۀ اینها برای من نوشته می شود می آید؛ و هم اخبار همه جا به وسیله‏‎ ‎‏وزیر ارشاد برای من می آید؛ و هم اخبار مملکت به وسیلۀ ژاندارمری کل و رئیس‏‎ ‎‏ارتش، و عرض می کنم که جاهای دیگر، شهربانی، برای من می آید. من بی خبر نیستم از‏‎ ‎‏اوضاع مملکت. اینها یک دسته مُغْرِض هستند که خیال می کنند مرا توی چیزی ـ جعبه ای‏‎ ‎‏ـ گذاشته اند، درِ آن را قفل کرده اند، درِ آن را هم یکی دو تا معمَّم باز می کنند و مرا‏‎ ‎‏می بینند، و دیگر مردم دیگر نمی بینند! شما الآن می بینید و می شنوید که بیرون این خانه‏‎ ‎‏چه اشخاص و چه جمعیتی هستند... چه اشخاصی هستند؛ چه جمعیتهائی هستند؛ که من‏‎ ‎‏باید گاهی در این اتاق، گاهی در بیرون ‏‏[‏‏باشم‏‏]‏‏ بله، اگر توقع این است که من با یکی یکی‏‎ ‎‏افرادی که روزی چند هزار نفر در اینجا مجتمع می شوند، من به یکی یکی وقتِ خاصی‏‎ ‎‏بدهم، خلوت بدهم، من وقت خلوت ندارم که بدهم. همیشه از صبح که من پا می شوم تا‏‎ ‎‏ظهر، جمعیتهای متعدد می آیند، عدۀ کثیری هم در این اتاق می آیند، با من ملاقات‏‎ ‎‏می کنند. حتی منتشر کردند که این کسی که گفتند دیشب در مسجد امام صحبت کرده‏‎ ‎‏است که آقای نجفی‏‎[۲]‎‏ هم حتی آمدند منزل، ایشان راهشان ندادند. آقای نجفی دیشب‏‎ ‎‏پیش من بودند. کی راهشان نداده است؟ مگر آقای نجفی را می شود کسی راه ندهد؟‏‎ ‎‏دیشب آقای نجفی قریب سه رُبْع ساعت، یک ساعت، اینجا من خدمتشان بودم.‏

‏‏نصیحت به شایعه سازان‏

‏‏ من نصیحت می کنم به این آقایان، من عرض می کنم به این آقایان که یا تحت تأثیر‏‎ ‎‏اشخاص و گفته های اشخاص واقع نشوند؛ یا اِعمال غرض نکنند. بعضی از اشخاص‏‎ ‎‏غرضمندند؛ لکن بعضیها اینطور نیست؛ فقط کنار نشسته اند، هرکس هرچه می گوید‏‎ ‎‏باورشان می آید، و آن وقت هم منتشر می کنند. خوب، این خلاف انسانیت است، خلاف‏‎ ‎‏اسلامیت است که انسان هرچه شنید فوراً پخشش کند در همه جا که با فلانی هیچ کس‏‎ ‎‏ملاقات نمی کند. آقای نجفی هم رفتند آنجا راهش نداده اند! خوب، این اهانت به یک‏‎ ‎‏مسلمانی است مثل آقای نجفی؛ به یک عالمی است که شما بگویید که راهش نداده اند‏‎ ‎‏آنجا. این چه حرف نامربوطی است که گفته شده است. ‏

‏‏اطلاع از اخبار و مشکلات کشور‏‏ ‏

‏‏ من از کسانی که با من ملاقات دارند، می بینند من را، و هر روز دارند می آیند می بینند،‏‎ ‎‏خواهش می کنم که اینها را بگویند به مردم که ما درِ خانه مان باز است. من از بس که‏‎ ‎‏ملاقات می کنند خسته می شوم. خوب، من یک پیرمرد هشتاد ساله هستم، ضعف دارم؛‏‎ ‎‏مع ذلک خوب، وقت دارم برای مردم، و مردم با من ملاقات می کنند، اخبار مردم به من‏‎ ‎‏می رسد. احتیاجات مردم به من می رسد. لکن البته مشکلاتشان زیاد است. مشکلات همه‏‎ ‎‏زیاد است. و برای رفع اشکالات یک اشخاصی هستند که آنها مشغول اند و قشرهایی‏‎ ‎‏هستند که مشغول رفع اشکالات هستند، و دولت هم مشغول است، لکن کار زیاد است،‏‎ ‎‏اشکالات زیاد است. و خوب است که آقایانی که یک قدری توجه دارند، گویندگان و‏‎ ‎‏آنهایی که حرفشان در رادیوها پخش می شود، یک قدری ملاحظه کنند؛ خلاف واقع‏‎ ‎‏نگویند؛ یا باور نکنند خلاف واقعها را که فلانی یک کانال دارد. «ای امام، حرفهای مردم‏‎ ‎‏را گوش بکن»! آقا، حرفهای مردم پیش من است. شما هر حرفی را که می خواهید بپرسید‏

‏‎‎‏که من از مملکت اطلاع دارم، همۀ جهات را. گزارشهای کردستان هر روز برای من‏‎ ‎‏می آید. شما چه حرفهای نامربوطی است که می زنید و چه تبلیغات سوئی که می کنید و‏‎ ‎‏غرضمندانه فریاد می زنید.‏

‏‏ خداوند همه تان را ان شاءالله اصلاح کند. و خداوند ان شاءالله این نهضت را به پیروزی‏‎ ‎‏برساند‏‎[۳]‎‏؛ و اشخاصی که غرضمند هستند هدایتشان کند. خدای تبارک و تعالی و‏‎ ‎‏مسلمین را نصرت و اسلام را قوّت بدهد.‏ صحیفه امام جلد ۱۰، صفحه ۳۰۳

. انتهای پیام /*