پرتال امام خمینی (س)/ مصاحبه۴۲ / محمد باقر فاضلی بهسودی

آیت الله شیخ محمدباقر فاضلی بهسودی از علمای افغانستانی ساکن در ایران و دانش آموخته حوزه علمیه مشهد و قم است. ایشان پس از رحلت آیت الله محقق کابلی به عنوان جانشین آن مرحوم، امور دینی مردم افغانستان و حوزه های علمیه و امور طلاب افغانستانی در ایران و افغانستان را به عهده گرفت. آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی با ایشان در باره شاگردی امام در نجف و حضور در درس ولایت فقیه امام است که از نظر می گذرد: 

حضرتعالی چگونه و کجا با حضرت امام آشنا شدید؟

منزل امام در نجف، شارع رسول قرار داشت و منزل ما هم درمحله‌ی «جُدَیدَة» بود. در رفت و آمد به حرم از جلو کوچه منزل امام عبور می‌کردیم. شب‌ها در نماز جماعت امام در مدرسه مرحوم بروجردی شرکت می‌کردیم. بعد از نماز امام به طرف منزل می‌رفت و ما هم علاقه داشتیم با ایشان حرکت کنیم، گاهی تا سر کوچه و گاهی تا درب منزل، ایشان را همراهی می‌کردیم و گاهی هم به منزل ایشان می‌رفتیم. آقای فرقانی که اصالتاً از هرات بود امام را تا منزل همراهی می‌کرد. امام به اندرونی می‌رفت و بعد از ده دقیقه تا یک ربع می‌آمد و در اتاق بیرونی برای دید و بازدید و پاسخ به سؤالات شرعی نیم ساعت می‌نشست و به سؤال‌ها جواب می‌داد، صحبت اضافی نداشت و بعد از نیم ساعت اتاق را ترک می‌کرد. شهید مصطفی خمینی هم در منزل امام کنار راه‌ پله اتاق کوچکی داشت، آنجا می‌نشست و با برخی دوستان صحبت می‌کرد.

گاهی در درس ولایت فقیه و حکومت اسلامی امام(ره) شرکت می‌کردیم. یادم است که ایشان در یکی از جلسات درس به برگزاری جشن دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی شدیداً اعتراض کرد و به علمای نجف گفت: من خبر دارم که برخی در سیستان و بلوچستان و خراسان، فرزندان خود را می‌فروشند و ملت در فقر زندگی می‌کند. چرا شاه اموال مردم را برای جشن دو هزار و پانصد ساله حیف و میل می‌کند؟! به علما هم گفت که شما مسئولیت دارید به شاه نامه‌ای بنویسید و بخواهید که این جشن برگزار نشود.

در مسجد شیخ انصاری معروف به مسجد ترک‌ها، امام ظهرها نماز می‌خواند و در ماه رمضان سخنرانی برگزار می‌شد. سخنران یکی از ماه‌های رمضان آیت‌اللّه شیخ عیسی محقق خراسانی بود، امام و شهید مصطفی خمینی گاهی می‌نشستند و به سخنرانی وی گوش می‌کردند. من هم که طلبه جوانی بودم و به سخنرانی آقای محقق خیلی علاقه داشتم، اغلب شرکت می‌کردم.

بعد از انقلاب که امام به ایران تشریف آوردند هم خدمت امام رسیدید؟

ما در آغاز انقلاب در مشهد مقدس بودیم، امام بعد از مدتی اقامت در تهران به قم آمد. جمعی از علما از جمله آقای شیرازی امام جمعه مشهد همراه جمعی از طلاب با حدود دوازده اتوبوس به زیارت امام آمدیم و ایشان را در مدرسه فیضیه زیارت کردیم.

بیشترین تعلق فکری و علمی شما به کدام اساتید است؟

استادی که بسیار روی من تأثیر گذاشت آیت‌اللّه‌العظمی جوادی آملی بود. ایشان در مدرسه سعادت تدریس می‌کرد و منزل ایشان کنار مدرسه بود. صبح ساعت هفت درس را شروع می‌کرد. خیلی وقت‌ها اتفاق می‌افتاد که ما وارد مدرسه می‌شدیم و ایشان از منزل خارج می‌شد. هر قدمی که آن بزرگوار برمی‌داشت بر ما تأثیر می‌گذاشت. حرکت ایشان، سنگین، وزین، حساب‌شده و خیلی مرتب بود. نشستن، نگاه کردن، صحبت کردن و شیوه تدریس ایشان بر ما تأثیر می‌گذاشت.

آیت‌اللّه فاضل بهسودی در مسائل سیاسی انسان محافظه‌کاری است؟

من کار سیاسی عملی نکرده‌ام اما سیاست یک امر مسلم و ضرورت جامعه است، باید با دقت با آن برخورد شود و افرادی که با دین، علوم مرتبط و شرایط روز آشنایی دارند به سیاست ورود پیدا کنند همان‌گونه که شهید مدرس می‌گفت سیاست ما عین دیانت ماست. حکومت‌های ما باید اسلامی باشد و اگر بخواهیم احکام و برنامه‌های اسلامی را پیاده کنیم، بدون حکومت اسلامی اساساً امکان ندارد. عقل حکم می‌کند که برای پیاده کردن احکام اسلام، باید حکومت اسلامی باشد. در جامعه مسائل متعددی وجود دارد که هر کس صلاحیت ورود به آنها را ندارند و باید با اذن حاکم شرع باشد. از باب نمونه در حل و فصل قضایای حقوقی و... باید قاضی شرع باشد و قضاوت قاضی غیر شرع اعتبار ندارد. روایات، متعدد است که باید به قاضی که با حلال و حرام الهی آشنا است مراجعه کرد. این‌ها ضرورت دارد اما مسایل سیاسی امروزه بسیار پیچیده شده است و ظرافت‌ها و دقت‌های خودش را می‌طلبد.

الگوی فکری شما در حوزه سیاست چه کسی بود؟

در رأس همه حضرت امام(ره) است که حکومت اسلامی را مطرح و پیاده کرد. هیچ کس مثل حضرت امام موفق نشد حکومت اسلامی را در جامعه پیاده کند. ایشان سال‌ها کار و زمینه‌سازی کرد و شاگردان متعددی تربیت کرد. در مقام عمل پیشقدم شد و همه علما و مراجع از ایشان تبعیت کردند و خدمات بزرگی برای مسلمین انجام داد.

از چه زمانی تدریس را شروع کردید؟

در حوزه اساتید تأکید می‌کنند که از ابتدا هر مقداری که طلبه درس می‌خواند باید تدریس کند. من در نجف همان مقداری را که درس می‌خواندم، تدریس می‌کردم. زمانی که مقدمات و ادبیات را می‌خواندم، تدریس می‌کردم. لذا از همان ابتدای طلبگی در نجف تدریس می‌کردم و بعدا در کابل، مشهد و قم کتاب‌هایی را که خوانده بودم تدریس می‌کردم.

تدریس درس خارج را چه زمان شروع کردید؟

بعد از اینکه مرحوم آیت‌اللّه العظمی محقق کابلی در اثر کهولت سن ضعیف شد و توان تدریس نداشت، ایشان از اعضای دفتر و طلاب درخواست کردند که جای حاج آقا در دفتر خالی نباشد و شما درس را شروع کنید. من تا دو سال به احترام ایشان تدریس نکردم. بعد از دو سال درس خارج را شروع کردم و امسال سال پنجم است. از کتاب صوم شروع کردم و بعد کتاب اعتکاف و الآن کتاب زکات را تدریس می‌کنم.

طبق رسوم حوزه از اساتید اجازه اجتهاد گرفتید؟

من دنبال وکالت و اجازه اجتهاد از مراجع نبودم. برخی بر مسأله اجازة نقل روایت تأکید دارند ولی من هیچ‌کدام را ضرورت نمی‌دانستم. برخی از آیت‌اللّه‌العظمی محقق کابلی سؤال کرده بودند که فلانی برای اجتهاد صلاحیت دارد یا خیر؟ حاج آقا تأیید کرده بود که بله ایشان صلاحیت دارد و مجتهد جامع‌الشرایط است، و سؤال و جواب را مکتوب و مُهر کرده بود. همچنین آقای حجت‌الاسلام حاج شیخ مهدی محقق فرزند مرحوم آیت‌اللّه کابلی(ره) از ایشان سؤال کرده بود که فلانی صلاحیت نوشتن رساله را دارد یا خیر؟ آقا فرمودند بله صلاحیت دارد و صوت ایشان هم ضبط شده است. البته من تا زمان حیات آیت‌اللّه محقق کابلی از این سؤال‌ها اطلاع نداشتم، بعد از رحلت ایشان اطلاع پیدا کردم.

چگونه در بین شاگردان یا رجال افغانستان در ایران و نجف، حضرتعالی جایگزین مرحوم آیت‌اللّه محقق کابلی شدید؟

من از ابتدای هفت سالگی تاکنون غیر از تحصیل، تدریس و پژوهش در حوزه فعالیت دیگری نداشتم و الحمدلله تا به حال دچار مریضی طولانی مدت نشدم و مسافرت‌های بلند مدت هم نرفتم. از ابتدا تا حالا در عرصه طلبگی موفق و شاگرد ممتاز بودم. در مدرسه آیت‌اللّه واعظ در کابل سه سال درس خواندم و ممتحن خود ایشان بود. سال اول از قوانین، سال دوم از لمعه و سال سوم از رسائل امتحان دادم و ایشان من را شاگرد ممتاز معرفی کرد. در مشهد هم طلبة موفقی بودم. در مدرسه آیت‌اللّه میلانی، از طلاب ماهانه امتحان می‌گرفتند و همیشه نمره عالی می‌گرفتم و شاید مثل من کم طلبه‌ای پیدا شود که امتحانات زیادی داده باشد. در حوزه مشهد مقدس هر ماه در دو جا امتحان می‌دادم بعد از قبولی، شهریه پرداخت می‌شد و بنده همیشه موفق بودم.

سال ۱۳۵۸ که به حوزه علمیه قم آمدم محل واحد برای امتحان نبود و هر مرجعی جداگانه امتحان می‌گرفت. من در همه دفاتر مراجع آن زمان امتحان دادم و الحمدلله قبول شدم. امتحان دفتر آیت‌اللّه گلپایگانی منظم بود و مرحله به مرحله امتحان می‌گرفت؛ مثلاً از لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه چند بار امتحان می‌گرفت. آنجا نوشته بودند که هر کس امتحان بدهد مورد تشویق قرار می‌گیرد. با خود گفتم حتما جایزه می‌دهند. لذا امتحان دادم و قبول شدم، ممتحن از جای خود بلند شد و خداحافظی کرد. به دوستان گفتم جایزه نداد؟! تحقیق کردم که بلند شدن استاد در زمان خداحافظی، همان تشویق است.

در سال ۱۳۵۹تمام سطوح را امتحان دادم، در دفتر حضرت امام(ره) و سایر مراجع شهریه سطح ۳ که بالاترین رتبه شهریه بود دریافت می‌کردیم و در سال ۱۳۵۹به خاطر تشکیل پرونده مجبور شدیم تمام سطوح را از ابتدا تا انتها، دروس اصلی و جنبی را به صورت کتبی و شفاهی امتحان بدهیم؛ این کار سه سال وقت من را گرفت و شش سال درس خارج فقه و اصول را امتحان دادم.

پدر شما روحانی بودند؟

پدرم مرحوم «ناظر حسین فاضلی» از روحانیون قدیم و سنتی بود. سطوح و مقداری درس خارج را در نجف اشرف و قم خوانده بود.

اسم مادر شما چه بود؟

نام والده‌ام «معصومه فاضلی» است و با پدرم از یک قوم بودند.

چند برادر و خواهر هستید؟

پدر من دو همسر داشت. از والده ما غیر از من، دو دختر داشت که یکی مرحوم شد و دیگری در قید حیات است. پدرم از همسر دیگر یک دختر و دو پسر دارد.

برادران شما اهل علم هستند؟

یکی از برادرانم تا دیپلم در ایران درس خواند، در کابل در تلویزیون «راه‌ فردا» چندین سال همکاری داشت و الان در ایران است. برادر دیگرم تا فوق لیسانس درس خوانده و در خارج زندگی می‌کند.

چه سالی ازدواج کردید و ثمره ازدواج شما چند فرزند است؟

با دختر یک روحانی افغانستانی و پدر شهید به نام شیخ امیر عارفی که در نجف آشنایی داشتم، در سال ۱۳۵۹ وصلت کردم. حاصل ازدواج ما یک پسر و سه دختر است. پسرم در ایران تا لیسانس درس خواند اما به دلیل اینکه هزینه مقطع فوق لیسانس زیاد بود نتوانستم پرداخت کنم. ایشان به افغانستان رفت و از آنجا با مشقت زیاد بعد از چند سال برای ادامه تحصیل در کشور آلمان قبول شد، فوق لیسانس را آنجا تمام کرد و برای مقطع دکترا در رشته فیزیک در کانادا بورسیه شد. پسرم هنوز مجرد و مشغول به تحصیل است. دو تن از دختران من ازدواج کرده‌اند اما یکی از آنها مجرد است.

به عنوان یک مرجع تقلید مستأجر هستید؟

یک خانه هفتاد متری دارم که در اوایل پیروزی انقلاب، در ۲۴ متری کاشانی قم به قیمت ۲۲۰ هزار تومان خریداری کردم. بعد از اینکه مسئولیت مرجعیت را قبول کردم، رفت و آمد مؤمنین و جلسات زیاد شد، آن منزل گنجایش نداشت لذا منزل دیگری به پیشنهاد دوستان و اعضای دفتر اجاره کردم و دو سال است که مستأجر هستم.

از چه زمان دست به قلم بردید؟

در نجف که بودم علاقه داشتم برخی مسائل مفید و پیچیده مخصوصا فرق بین مسائل، عنوانها و موضوعات را یادداشت کنم. در کابل امتحانات آیت‌اللّه واعظ بیشتردرباره فرق بین مسائل بود. من فرق مسائل را یادداشت می‌کردم و به مرور نوشته‌هایم به صورت دفتر درآمد و مطالبی را که به زبان فارسی نوشته بودم به پیشنهاد یکی از علماء به زبان عربی تبدیل کردم و تحت کتاب «القواعد و الفروق» در سال ۱۳۸۴ با تقریظ آیت‌اللّه محقق کابلی و بعض علمای دیگر چاپ کردم.

رساله عملیه‌تان را چه زمان نوشتید؟

بعد از فوت آیت‌اللّه محقق کابلی(ره)، علمای زیادی درخواست کردند که مسئولیت مرجعیت را پذیرفته و رساله بنویسم. من هجده سال مسئول بخش استفتاء در دفتر آیت‌اللّه محقق کابلی بودم و همه سؤال‌های شرعی را با یکی از دوستان جواب می‌دادیم. مرجع فقید فقط پاسخ را از نظر می‌گذراند و اگر نیاز به اصلاح داشت، اصلاح و بعد مهر می‌کرد. در این سال‌ها مسائلی که نظر آیت‌اللّه محقق کابلی با نظر من مطابقت نداشت، و یا ایشان در آن مورد نظر نداشت می‌نوشتم و بعد از فوت ایشان موارد اختلافی را تغییر دادم.

مقلدین حضرتعالی بیشتر در چه کشورها و شهرهایی هستند؟

عمده مقلدین ما از شیعیان افغانستان هستند. امروزه کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که افغانستانی در آنجا نباشد، آنها با ما مرتبط هستند و وجوهات شرعی خود را به ما می‌فرستند.

در فضای مجازی و پاسخ به سؤالات شرعی هم خیلی فعال هستید.

وقتی بخواهم رفع خستگی کنم سؤال‌های شرعی پاسخ می‌دهم. در فضای مجازی بیش از پنج هزار نفر عضو کانال پاسخ به سؤال شرعی داریم. دو کانال متعلق به خواهران است که زیر نظر ماست؛ سؤالات و پاسخ‌ها را به ما منتقل می‌کنند و ما پاسخ‌ها را بررسی می‌کنیم.

سوال‌های پراکنده هم زیاد است. با ما تماس مستقیم می‌گیرند و ما سریع جواب می‌دهیم. یا پیامک می‌دهند و سعی می‌کنیم برای پاسخ یک ساعت هم معطل نشوند.

تجربه شما نشان داد که طلبه‌ می‌تواند در سبک جدید آموزشی حوزه به صورت ترم ترم تا اجتهاد پیش برود.

من طلبه آزاد بودم، تحت برنامه نبودم و بعدا امتحان دادم و تحت برنامه جامعة المصطفی(ص) قرار گرفتم. من تا درس خارج، آزاد خواندم و به خاطر تشکیل پرونده امتحان دادم و این امتحان سه سال وقتم را گرفت. در واقع می‌شود گفت که سه سال تحت برنامه بودم و کل سطح را امتحان دادم و درس خارج که آزاد است، از جهتی خوب شد که اگر امتحان نبود کتاب‌های جنبی حوزه را مطالعه نمی‌کردم. شش سال هم امتحان درس خارج فقه و اصول دادم.

در اوقات آزاد چه مطالعات غیر درسی دارید؟

قبلا برای تبلیغ چند سالی به شیراز، تهران، خرم‌آباد و سایرمناطق می‌رفتم. گاهی هم در جمع همشهری‌ها سخنرانی داشتم. پدرم در منزل روضه داشت تا زمانی که سرحال بود مراسم روضه را ایشان اداره می‌کرد، بعد از پدر من اداره می‌کردم و به همین جهت مطالعات جنبی برای سخنرانی داشتم. الان بیشترین مطالعات من درباره مباحث علمی است و دیگر منبر و تبلیغ نمی‌روم؛ البته فرصت هم نمی‌کنم.

نظر شما درباره تحولات درسی حوزه که اخیراً بزرگان تذکر دادند، چیست؟

در مجله‌ای به نام «افق نوین» درباره برنامه درسی جامعة المصطفی(ص) سؤال کرده بودند، گفتم از جهتی سبک قدیم خوب است که دوران آن طولانی است و طلاب در علوم حوزوی تخصص پیدا می‌کنند. من ۲۰ سال در درس خارج اصول آیت‌اللّه العظمی وحید خراسانی و درس خارج فقه آیت‌اللّه العظمی محقق کابلی و چهار سال در دروس خارج سایر مراجع شرکت کردم. دوره درس خارج طولانی است، طلبه تجربه و مهارت پیدا می‌کند و برای او ملکه اجتهاد ایجاد می‌شود. اما در برنامه جدید بسیاری از طلاب با مقدمات اجتهاد هم آشنا نمی‌شوند. خوبی سبک جدید این است که مدت دوره کم است، در وقت صرفه‌جویی می‌شود و طلبه با برخی مطالب روز آشنا می‌شود. طلبة قدیم نمی‌توانست در دانشگاه تدریس کند، مقاله بنویسد، سمینار اداره کند، اما طلاب در سبک جدید می‌توانند مقاله بنویسند، سمینار و کنفرانس اداره کنند و در دانشگاه‌ها تدریس کنند و در بعض اداره‌ها به طور رسمی استخدام شود.

ما با تغییر و تبدیل روش درسی موافق هستیم. آن مقدار که مکاسب، رسائل و کفایه پیچیده است طلبه نمی‌فهمد که این کتاب‌ها چه می‌گوید. حتی اساتیدی که سال‌ها تدریس می‌کنند هنوز برخی عبارات کفایه را نمی‌فهمند؛ یکی از اساتید می‌فرمود اگر کسی یک سطر از فلان قسمت کفایه یا رسائل را بفهمد من به او اجازه اجتهاد می‌دهم. این‌ها لزوم ندارد. باید چیزی بنویسیم تا طلبه‌ها بفهمند اما به شرطی که افراد متخصص و مراجع بر تغییر مواد درسی نظارت کنند و تحت اشراف آنان باشد.

. انتهای پیام /*