پرتال امام خمینی(س): گفتگوی ۶۲/ منوچهر متکی

 آخرین جمعه ماه مبارک رمضان یکی از یادگاری های امام راحل است که به نام روز جهانی قدس نام‌گذاری شد. آن زمان صهیونیست‌ها و رژیم اشغالگر قدس فکر نمی‌کردند به روزی برسند که تمام موجودیت آنها در داخل به خطر بیفتد و همین روز بهانه‌ای باشد برای تضعیف بیشتر رژیم صهیونیستی.مجموعه «حضور» در برنامه جدید خود میزبان دکتر «منوچهر متکی» یکی از دیپلمات‌های قدیمی جمهوری اسلامی ایران بود. کسی که در کارنامه فعالیت‌هایش از وزارت امور خارجه گرفته تا نمایندگی مجلس شورای اسلامی و سفیر جمهوری اسلامی ایران در چندین کشور به چشم می‌خورد.متکی که اکنون ریاست خانه احزاب را بر عهده دارد، در خصوص دیدگاه امام خمینی (ره) در مسئله فلسطین و ضرورت آزادی قدس شریف و علل نامگذاری یک روز به نام روز قدس پاسخ گفت.

 تعیین روز قدس، درست‌ترین نقطه حمله امام به رژیم صهیونیستی بود

  در خصوص ابتکار حضرت امام خمینی برای تعیین روزی به عنوان روز قدس باید گفت که حضرت امام می‌دانستند که این انقلاب بعد از پیروزی، تازه دشمنانش بیدار می‌شوند و تازه می‌فهمند که زلزله‌ عظیمی اتفاق افتاده؛ لذا لازم بود که یک حرکت پیشگیرانه بکنند.

در مسائل جهان اسلام، مهمترین موضوعی را که می‌شود به آن تمرکز پیدا کرد و هدف چند وجهی برایش تعریف کرد، قدس است. قدس آن هدف بود و روز قدس و هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی که از یک سو کلمه رمز وحدت مسلمین می‌توانست شود که تا حدودی هم شد؛ و از سوی دیگر به جایی اصابت می‌کرد این تیر رها شده که همه قداست غرب بود.

امام تقریباً می‌شود گفت که به‌جاترین و درست‌ترین و حساس‌ترین و اثرگذارترین نقطه حمله را بعد از انقلاب پیدا کردند. برای اینکه مصون‌سازی از انقلاب را در داخل بسازند؛ و یک هجمه نرم‌افزارانه که خود ایشان کنترل می‌کردند را در بعد سیاست خارجه ایجاد کردند.

امام همانطور که از سویی فرمودند راه قدس از کربلا می‌گذرد؛ یعنی در عین حال که تمام تمرکز خود را گذاشته بودند روی رژیم صهیونیستی و نامشروع بودن، غاصب بودن، متجاوز و قاتل و جنایتکار بودن آن؛ اما از طرفی هم معتقد بودند خود انقلاب بایستی در یک جوشش عمومی با این پدیده برخورد کرد.

با خود رژیم شاه هم امام اینگونه برخورد کرد و جهت بزرگتر نگاه امام این بود که ما برای پیروزی در انقلاب، اگر جوشش مردمی فراگیر به وجود نیاید، موفق نمی‌شویم. بنابراین در مسئله فلسطین نیز، علاوه بر توده‌ای کردن و گسترده کردن نهضت مقاومت علیه رژیم صهیونیستی؛ مبارزین را هم مورد توجه قرار دادند.

ما جنبش آزادی بخش فلسطین را داشتیم و چریک‌های فلسطینی را که برخی از اینها در این راه به شهادت رسیدند. ما در سال‌های قبل از انقلاب، اخبار اینها را از طریق فلسطینی‌هایی که خارج از کشور بودند، تعقیب می‌کردیم اما امام این حرکت را تأیید نکرد؛ چون آن را راه رسیدن به آن نتیجه نهایی نمی‌دانستند.

 هدف امام هم مردمی کردن نهضت فلسطین بود و هم اسلامی کرد آن

 شاید اگر ۴۰ سال پیش این تفسیر را می‌کردیم، ملموس نبود اما امروز که غرش موشک‌های جهاد اسلامی، حماس، حزب‌الله، فردا یمن و پس فردا سوریه را در منطقه در قبال جنایات رژیم صهیونیستی مشاهده می‌کنید، آدم متوجه می‌شود که امام کجاها را می‌دید و چگونه طراحی کرده بودند. هدف امام در ضمن مردمی کردن، اسلامی کردن این حرکت بود. لذا الان در کل منطقه می‌شنوید که مقاومت اسلامی؛ حتی گروه‌های چپگرای فلسطینی با احترام به آن نگاه می‌کنند؛ چون می‌بینند اسلام یک ظرفیتی شد که حلقه‌های مقاومت را در منطقه به یکدیگر وصل می‌کند و یک پدیده و اتفاق جدیدی شده است.

من در قصه فلسطین گمان می‌کنم امام یک تیری را رها کردند مثل تیری که برای سلمان رشدی رها کردند که این تیر ۳۵ سال بعد در تفسیر مقام معظم رهبری، تحلیل کمی شد. مقام معظم رهبری چندسال پیش فرمودند که رژیم صهیونیستی ۲۵ سال بیشتر نمی‌ماند؛ چون مسیر حرکت آن تیری را که امام رهبری کرد، مقام معظم رهبری کاملاً مشاهده کردند که چه تحولی شد.

 اسرائیلی‌ها می‌دانند که مشروعیت و مقبولیت ندارند

 فلسفه رژیم صهیونیستی وقتی پایه‌هایش سست می‌شود، نتیجه‌اش این می‌شود که امروز ۷۵ سال از به رسمیت شناختن سازمان ملل می‌گذرد اما خود اسرائیلی‌ها با تمام وجود احساس می‌کنند که هنوز مشروعیت و مقبولیت پیدا نکردند و می‌گویند که ما ۵ سال دیگر ممکن است نباشیم. بنابراین در حوزه سیاست خارجی اینکه باید سیاست فعال داشته باشید و ابتکار عمل را به دست داشته باشید و زمین بازی را شما تعیین کنید، عالی‌ترین مصداق آن روز قدس است که امام این ابتکار را به خرج دادند که همه به دنبال آن افتادند.

 مغز و قلب تحولات جدید جهانی در منطقه ما است

 بنده معتقدم که تحولات پیش روی، دقیقاً به سمت و سویی می‌رود که مقام معظم رهبری فرمودند. این نظم جدید و نظام حکمرانی جدید در واقع مغزش و قلبش هر دو در منطقه ما است و نقطه اصلی و قله‌ آن هم، بحث فلسطین و بحث رژیم صهیونیستی است؛ با تمام تلاش می‌خواهند جلوی آن را بگیرند اما نمی‌شود؛ همان‌گونه که نتواستند جلوی ظهور و بروز و قیام حضرت موسی را بگیرند.

 ماجرای جنگ ۳۳ روزه لبنان و نوید پیروزی که حاج قاسم داد

 در باره دلایل پیدایش جنگ ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه توسط رژیم صهیونیستی باید گفت که اسرائیلی‌ها وقتی پس از جنایت‌های گسترده دیدند در زمین موفق نیستند و در سال ۱۳۸۶ این دوره سی ساله را مرور کردند و دیدند روز به روز پس رفت داشتند و در واقع جایگاه اسرائیل روز به روز ضعیف‌تر شده است، آمدند طراحی کردند که یک ضربه شست نشان دهند؛ چون دیدند حماس با حزب‌الله دارد نُضج پیدا می‌کند و جهاد اسلامی یک تکیه و پایگاهش در لبنان است و حزب‌الله و مقاومت اسلامی لبنان یک پایه قوی است؛ این‌ها دیدند که مقاومت مادر منطقه‌ای‌اش بعد از ایران، لبنان و حزب الله شده است و تصمیم گرفتند که با او برخورد کنند.

 چهل سال به خیابان آمدن مردم ایران در روز قدس دارد به ثمر می‌نشیند

 بنابراین تیری که امام رها کرد ـ روحش شاد ـ امروز دارد به هدف نهایی خودش نزدیک می‌شود. لذا من معتقدم که ما هر روز قدس‌مان و هر حضور مردم‌مان که چهل سال است مایه گذاشتند؛ می‌خواهم به مردم عزیز ایران عرض بکنم که این سرمایه‌گذاری شما دارد به سود خودش می‌رسد و سود آن، آزاد شدن ما است.

گزیده های مرتبط با موضوع امام خمینی(س)  از این گفتگوی مفصل انتخاب شده که از نظر می گذرد: 

 حس و حال شما از حسینیه جماران چه است؟ اولین بار کی به اینجا آمدید؟

اولین بار در ایام مجلس اول بود. معمولاً نمایندگان این توفیق را داشتند که هر از گاهی در دیدارهایی با حضرت امام (ره) خدمت ایشان برسند و بهره بگیرند. اینجا برای چند قشر از جامعه ما خیلی پرخاطره است. یکی کسانی که جزء مسئولان نظام محسوب می‌شدند؛ کسانی که در جبهه‌ها بودند و گاهی توفیق پیدا می‌کردند که قبل از اعزام به جبهه بیایند و دیداری عمومی با امام داشته باشند؛ و بعد هم اقشار مختلف جامعه که می‌آمدند و پیام‌های این بنا، هم به لحاظ ظاهری و شکلی و هم به لحاظ محتوایی، یعنی کسی که به اینجا معنا داده بود یعنی خود حضرت امام، جزء خاطرات ماندنی کسانی است که توفیق داشتند اینجا امام را زیارت کنند.

 دیدار خصوصی هم با امام داشته‌اید؟

در سال ۱۳۵۹ سه ماه بعد از شروع جنگ تحمیلی، شهید رجایی که سرپرستی وزارت خارجه را هم داشت، هیئت‌هایی را به چند کشور و چند منطقه اعزام کرد. از جمله هئیتی که به ریاست امامی کاشانی بود و من هم در خدمتشان بودم، به هند و پاکستان و بنگلادش و یکی دو کشور دیگر.

با توجه به شناختی که از آن منطقه داشتید؟

بله. شرایط خیلی خاصی هم بود؛ یعنی تقریباً حدود ۳ ـ ۴ ماه بعد از جنگ یعنی بهمن ماه ۵۹. به لحاظ داخلی مواجه با بحران بنی‌صدر بودیم و مسائل داخلی که ایجاد شده بود. هدف ما از این سفرها توجیه مقامات کشورها در رابطه با مواضع ما در جنگ و دفاع مقدس بود.

در بعضی کشورها رئیس جمهور و در بعضی دیگر، وزیر امور خارجه را ملاقات کردیم و دیدگاه‌های خود را بیان کردیم. در پاکستان، یک عِرق بسیار خاصی وجود داشت در اقشار مختلف جامعه و به ویژه در شیعیان آنجا. حوزه علمیه‌ای را در لاهور دیدیم. آنها گفتند که قدمت این حوزه بسیار بالا است اما برای درس خارج استاد نداریم. باید آیه کنز را در مورد حوزه علمیه قم بخوانیم که اینها ذخیره کردند و علمای بزرگ را در قم کنز کردند و نمی‌گذارند دیگران از آنها استفاده بکنند. کسانی هم برای آمدن به ایران اشتیاق داشتند. ما در بازگشت موفق شدیم و توفیق پیدا کردیم که در همین جا، من و آقای امامی کاشانی و یک نفر دیگر، خدمت امام (ره) برسیم و گزارشی خدمتشان دادیم. نوعاً آقای امامی کاشانی [گزارش] می‌دادند. وقتی رسیدیم به اینکه ‌خیلی‌ها و چهره‌های برجسته کشورهای دیگر اشتیاق فراوانی دارند که به ایران بیایند و ایشان را ملاقات کنند، ایشان که به دلیل مسائل داخلی و اتفاقات دانشگاه و اینها، خیلی رنجیده بودند فرمودند که فعلاً بهتر است که شماها بروید. [خوب نیست] آنها بیایند این مسائل ما را ببینند. یک چنین نکته‌ای را حضرت امام آنجا ذکر کردند.

توفیق دیگری که من در محضر ایشان داشتم، سال ۱۳۵۸ بود. من مسئولیتی نداشتم و در شهر خودمان بودیم. و تازه از خارج از کشور آمده بودیم و مشغول فعالیت‌های بعد از انقلاب بودیم. از استان‌های مختلف کشور به دیدار امام در قم می‌رفتند. ما هم از بندر گز به همراه امام جمعه و اهالی استان و جوانان، جز آن مجموعه‌ای بودیم که در مرداد ماه سال ۵۸ به دیدار ایشان رفتیم. آنجا معمولاً از هر هیئت و جمعیتی می‌آمدند، یک نفر به نمایندگی صحبت می‌کرد. ما هم منتظر بودیم که مرحوم حاج آیت‌الله ربانی که امام جمعه بندر گز بودند و پدر آقای ربانی که سفیر ایران در چند کشور بودند، ایشان صحبت کنند. ایشان به من گفتند آقای متکی شما صحبت کن. ما ۲۵ ـ ۳۰ سالمان بود. من قدری اصرار کردم و ایشان گفتند نه شما صحبت کن. من پشت تریبون رفتم و یک سری برداشت‌ها و تعاریف که از امام در ذهنمان داشتیم [را بیان کردیم]. ما وقتی در هند بودیم، بچه‌ها بدون اینکه دیداری با امام داشته باشند، تصاویری از ایشان کشیده بودند بسیار زیبا که در راهپیمایی‌ها از آنها استفاده می‌کردیم. من به آنجا رفتم و عرض سلام کردم و گفتم این جمعیتی که اینجا هستند، آمده‌اند رهنمودی بگیرند و در فرازی از صحبت‌هایم، گفتم که حضرت امام ما در شما جلوه و فلسفه حضور انبیاء عظام و بزرگان را می‌بینیم و کسانی که مصلحان جامعه بشری بودند. یک جا دیدم که حضرت امام برگشتند و با یک حالت نیمه ناراحت نگاه کردند که چرا شما این تعبیرات را به کار می‌برید که من تقریباً حرف‌هایم را جمع کردم و از ایشان تشکر کردم.

آقای متکی برسیم به روز قدس. شما به عنوان کسی که تجربه طولانی دارید در وزارت امور خارجه و عرصه سیاسی، فکر می‌کنید این یادگار امام که آخرین جمعه ماه مباک رمضان را روز قدس اعلام کردند، چه تحولی را رقم زد و آغازگر چه حرکتی بود؟

انقلاب اسلامی در یک ناباوری جهانیان و حکمرانان ایران و حتی دولت آمریکا به پیروزی رسید. ما در انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در هند در بنگلور، هرشب جمع می‌شدیم و آخرین خبرها و ترجمه آخرین مقالات را در انجمن می‌خواندیم. یکی از اینها مقاله یکی از افسران سی آی اِی بود. ایشان نوشته بود که تمام تقصیر فرار شاه از ایران، دولت آمریکا است؛ زیرا وقتی ما با بررسی شرایط ایران برای کاخ سفید گزارشی را تهیه کردیم که اگر شاه در ایران نباشد راهبرد ما و استراتژی ما چیست؟ دولت آمریکا پاسخش این بود که ما در ایران اگر نداریم؛ یعنی شاه قطعاً در ایران می‌ماند. خب اینقدر مطمئن بودند. بعد هم که انقلاب پیروز شد، مطمئن بودند مثل خیلی جاها که نهضت‌هایی را شکست دادند مثل نهضت ناسیونالیستی جمال عبدالناصر را با شکست مواجه کردند، گفتند این نهضت را هم شکست می‌دهیم!

حضرت امام می‌دانستند که این انقلاب بعد از پیروزی، تازه دشمنانش بیدار می‌شوند و تازه می‌فهمند که زلزله‌ عظیمی اتفاق افتاده؛ تعابیری که سران رژیم صهیونیستی به کار بردند. اینها را امام می‌دانستند و لذا لازم بود که یک حرکت پیشگیرانه بکنند. در این حرکت پیشگیرانه امام جستجو کردند در مسائل جهان اسلام، مهمترین موضوعی را که می‌شود به آن تمرکز پیدا کرد و هدف چند وجهی برایش تعریف کرد، قدس است. قدس آن هدف بود و روز قدس و هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی که از یک سو کلمه رمز وحدت مسلمین می‌توانست شود که تا حدودی هم شد؛ و از سوی دیگر به جایی اصابت می‌کرد این تیر رها شده که همه قداست غرب بود؛ یعنی غرب بعد از جنگ جهانی و بعد از مسائلی که ایجاد شد، یکی از محورهای وحدت خودش را جدای از بُعد مکتبی که لیبرال دموکراسی تعریف کردند، یکی از محورهای سیاسی خود را موجودیت رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی می‌دانست.

الان هم رفتار آمریکا با سران کشورهای مختلف یکی از اهدافی که دنبال می‌کند، نزدیکی آنها به رژیم صهیونیستی است. بودند خیلی از رؤسای کشورهایی که ارتباطی با رژیم صهیونیستی نداشتند ولی آمریکا اینها را مجبور کرد.

امام تقریباً می‌شود گفت که به‌جاترین و درست‌ترین و حساس‌ترین و اثرگذارترین نقطه حمله را بعد از انقلاب پیدا کردند. برای اینکه مصون‌سازی از انقلاب را در داخل بسازند؛ و یک هجمه نرم‌افزارانه که خود ایشان کنترل می‌کردند را در بعد سیاست خارجه ایجاد کردند. وقتی که بچه‌ها در رفتن به فاو و حرکت‌هایی که پیش آمده بود در جنگ، گفتند که می‌خواهند لشکر تشکیل دهند و بروند قدس را آزاد کنند، امام فرمودند که راه قدس از کربلا می‌گذرد؛ یعنی در عین حال که تمام تمرکز خود را گذاشته بودند روی رژیم صهیونیستی و نامشروع بودن، غاصب بودن، متجاوز و قاتل و جنایتکار بودن آن؛ اما از طرفی هم معتقد بودند خود انقلاب بایستی در یک جوشش عمومی با این پدیده برخورد کرد. با خود رژیم شاه هم امام اینگونه برخورد کرد که وقتی مجاهدین خلق به نجف رفتند و تراب حق شناس و مجتبی طالقانی خواستند امام را قانع کنند و فتوا بگیرند برای مبارزه مسلحانه، هرچه گفتند امام چنین اجازه‌ای را به آنها نداد. بعدها ‌گفتند که به لحاظ مبانی فکری در رابطه با مطالبی که در آن جلسه مطرح کردند درباره نهج‌البلاغه، امام فرمودند اینها آمده بودند به من نهج‌البلاغه یاد بدهند!

اما جهت بزرگتر نگاه امام این بود که ما برای پیروزی در انقلاب، اگر جوشش مردمی فراگیر به وجود نیاید، موفق نمی‌شویم. ایشان از نظر تاریخی هم درست می‌گفت؛ ما قیام ۱۵ خرداد را سرآغاز حرکت ۲۲ بهمن می‌دانیم اما یک تفاوت بین این دو وجود دارد. در ۱۵ خرداد هدف، اسلام و نظام اسلامی بود و رهبری، امام بود؛ همین دو مؤلفه در ۲۲ بهمن ۵۷ هم وجود داشت؛ اما یک چیز در ۲۲ بهمن ۵۷ وجود داشت که در ۱۵ خرداد نبود و آن هم، حضور فراگیر و توده‌ای همه اقشار جامعه بود. البته پیشوا و ورامین از پیشگامان نهضت بودند در ۱۵خرداد ولی حضور فراگیر نبود و شکست خورد؛ دقیقاً همین راهبرد را امام در ارتباط با مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی انتخاب کردند. خب این اعلام شد و آرام آرام به هدف‌های خودش تقریباً یکی بعد از دیگری رسید. چه اهدافی را امام پیگیری می‌کرد؟

هدف اول آن را که گفتیم، یعنی توده‌ای کردن و گسترده کردن نهضت مقاومت علیه رژیم صهیونیستی؛ نکته دوم هم مبارزین بودند. اینجا مثال سازمان مجاهدین خلق در قصه مبارزات علیه اسرائیل نیز مصداق پیدا می‌کند. ما جنبش آزادی بخش فلسطین را داشتیم و چریک‌های فلسطینی را که برخی از اینها در این راه به شهادت رسیدند. ما در سال‌های قبل از انقلاب، اخبار اینها را از طریق فلسطینی‌هایی که خارج از کشور بودند، تعقیب می‌کردیم اما امام این حرکت را تأیید نکرد؛ چون آن را راه رسیدن به آن نتیجه نهایی نمی‌دانستند که مبارزه مسلحانه‌ای را یک عده‌ای به عنوان پیشتازان و چریک‌های فلسطینی بخواهند بروند رژیم صهیونیستی را که یک رژیم بسیار پیچیده و بسیار حمایت شده توسط استکبار جهانی را سرنگون کنند. این توان را در آنها نمی‌دید.

دقیقاً همان فرمولی که برای انقلاب اسلامی به وجود آمده بود.

دقیقا همان فرمول برای نهضت فلسطین به وجود آمد. شاید اگر ۴۰ سال پیش این تفسیر را می‌کردیم، ملموس نبود اما امروز که غرش موشک‌های جهاد اسلامی، حماس، حزب‌الله، فردا یمن و پس فردا سوریه را در منطقه در قبال جنایات رژیم صهیونیستی مشاهده می‌کنید، آدم متوجه می‌شود که امام کجاها را می‌دید و چگونه طراحی کرده بودند.

 برای همین هم هست که در بیانات امام که نگاه می‌کنیم می‌فرمایند روز قدس فقط روز فلسطین نیست؛ روز اسلام و حکومت اسلامی است؛ روز برافراشته شدن بیرق جمهوری اسلامی در کشورها است...

بله و به همین دلیل، هدف امام در ضمن مردمی کردن، اسلامی کردن این حرکت بود. لذا الان در کل منطقه می‌شنوید که مقاومت اسلامی؛ حتی گروه‌های چپگرای فلسطینی با احترام به آن نگاه می‌کنند؛ چون می‌بینند اسلام یک ظرفیتی شد که حلقه‌های مقاومت را در منطقه به یکدیگر وصل می‌کند و یک پدیده و اتفاق جدیدی شده است.

در مسئله داعش یک پدیده جدید به وجود آمد. معمول بود که مردم یک کشور با حکومت آن کشور مقابله کنند؛ مانند اتفاقی که در مصر و تونس افتاد و در ممالک دیگر هم اتفاق می‌افتد اما در سوریه، مسئله داعش یک پدیده جدید شد. ما یک باره دیدیم از بیش از۶۰ کشور و تابعیت‌های مختلف دنیا آمدند در سوریه بجنگند و این پدیده جدید بود که این باید در دانشگاه‌ها تدریس شود؛ در روابط بین‌الملل این مسئله هیچ سابقه‌ای نداشته که برای ساقط کردن حکومت ملی یک کشور، غیر از بخشی از مردمش که دارند با آن می‌جنگند، از ۶۰  کشور دیگر سربازگیری شود که بیایند و بجنگند؛ من به ماهیت اینها نمی‌پردازم اما این یک پدیده جدید است. خب باید با آن مقابله شود چون هدف ناحقی را دنبال می‌کنند.

حاج قاسم آمد و یک پاتک و حمله متقابل در برابر این حرکت کرد و آن هم این بود که دفاع چندملیتی تشکیل داد؛ یک دفعه دیدیم زینبیون، علویون و فاطمیون و گروه‌های دیگر شکل گرفتند که پیام خیلی روشنی به آمریکایی‌ها بود که به تعبیر امام اگر در برابر دین ما بایستید ما در برابر همه دنیای شما می‌ایستیم و زمینه‌ساز تحقق این شعار امام در سال‌های پایانی عمرشان که می‌فرمودند تا شعار لا اله الا الله در تمام جهان طنین‌انداز نشود و تا پرچم لا اله الا الله برفراز قله‌های جهان به اهتزاز در نیاید، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم؛ این شعار و نگاه، یک نگاه قرآنی است؛ خداوند در قرآن می‌فرماید که ما آسمان‌ها و زمین و هستی میان آن دو را بازیگرانه نیافریدیم؛ اگر می‌خواستیم بازی در پیش بگیریم از قبل گرفته بودیم؛ بلکه به وسیله حق می‌خواهیم بر پیکر باطل بکوبیم؛ خداوند فلسفه خلقت را اینگونه بیان می‌کند.

معمولاً وقتی رهبران در یک نهضت به پیروزی می‌رسند، بعد از یک مدت محافظه‌کار می‌شوند و آن روحیه انقلابی را ندارند. به تعبیر آقای شریعتی، نهضت تبدیل به نظام می‌شود. اما شما اینجا رهبری را می‌بینید که ۱۰ سال از حکمرانی‌اش گذشته و در سال‌های پایانی عمرش، این خطاب‌های او هست؛ گویی که امام تازه می‌خواهد انقلاب را شروع کند. این موضع‌گیری‌هایی است که امام دارد. من در قصه فلسطین گمان می‌کنم امام یک تیری را رها کردند مثل تیری که برای سلمان رشدی رها کردند که این تیر ۳۵ سال بعد در تفسیر مقام معظم رهبری، تحلیل کمی شد. مقام معظم رهبری چندسال پیش فرمودند که رژیم صهیونیستی ۲۵ سال بیشتر نمی‌ماند؛ چون مسیر حرکت آن تیری را که امام رهبری کرد، مقام معظم رهبری کاملاً مشاهده کردند که چه تحولی شد. آیا آمریکای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ آمریکای همان ۱۹۷۲ است؟ یا همان آمریکای آغاز پیروزی انقلاب است؟

ایشان در تحلیل‌شان می‌گویند و من به عنوان یک کارشناس شواهدش را می‌گویم که این آمریکا حتماً آن آمریکا نیست؛ تمام پشم و پیل ابرقدرتی آمریکا ریخته است؛ چه موقع یک کشور دیگر ابرقدرت نیست؟ زمانی که یک؛ نتواند آنچه را که می‌خواهد محقق کند و دو؛ آنچه را که نمی‌خواهد، نتواند جلویش را بگیرد. آمریکا الآن در یک وضعیتی است که نه چیزهایی را که می‌خواهد می‌تواند محقق کند و نه چیزهایی که نمی‌خواهد را می‌تواند جلویش را بگیرد.

آیا آمریکایی‌ها زمانی که امام چنین تدبیری کردند، می‌فهمیدند امام می‌خواهد چه کند؟

آمریکایی‌ها می‌فهمیدند که امام یک موضوعی را دارد پیش می‌کشد که کار را بر آنها مشکل می‌کند. موقعی که بحث هولوکاست برای اولین بار در ایران مطرح شد و بعد برای بار دوم و سوم، خانم رایس می‌گوید که اولین باری که این هلوکاست مطرح شد فکر کردیم اینها حالیشان نیست چه می‌گویند! این یک امر مقدسی است که در همه دنیا به آن احترام می‌گذارند؛ در لهستان برای آن آتشکده و بتکده درست شده و مردم می‌روند و تعظیم می‌کنند و احترام می‌گذارند به کشته‌شدگان جنگ جهانی و اینها؛ احتمالاً حالیشان نیست. دفعه دوم که تکرار کردند ما در واقع به فکر فرو رفتیم و در تکرار سوم گفتیم این یک نگاه جدید است و یک حرکت جدید است. من نمی‌خواهم نوع برخورد خودمان در موضوع هولوکاست را تحلیل کنم که ممکن است نکاتی درباره آن وجود داشته باشد که وجود دارد و ما هم آن موقع تعاملاتی نسبت به این موضوع داشتیم اما نفس این موضوع که شما در محورهای مرتبط با رژیم صهیونیستی شکاف ایجاد کنید و آن را با پس لرزه‌هایی مواجه کنید، برایشان بسیار گران درمی‌آید.

یک روز در بحث روز قدس، یکی از اساتید مطرح کرد که یک به اصطلاح تئوریسین صهیونیست سعی کرد برای رژیم صهیونیستی و اسرائیل یک نظریه تعریف کند؛ گفت اسرائیل یعنی مردمی بدون سرزمین در سرزمینی بدون مردم و این را سعی کردند جا بیندازند؛ این معادله هردو بُعدش غلط است. آن مردم، بدون سرزمین نبودند و اتباع لهستان و اروپا و رومانی و کشورهای مختلف بودند که بعد از جنگ جهانی با یک طراحی حساب شده که از قبل از جنگ جهانی سامان گرفته بود در بیانیه بالفور، کوچانده شدند به فلسطین؛ اما آن سرزمین هم بدون مردم نبود؛ ساکنین خود را داشت و مردم فلسطین هم مسیحی و یهودی در آنجا ساکن بودند. این فلسفه وقتی پایه‌هایش سست می‌شود، نتیجه‌اش این می‌شود که امروز ۷۵ سال از به رسمیت شناختن سازمان ملل می‌گذرد اما خود اسرائیلی‌ها با تمام وجود احساس می‌کنند که هنوز مشروعیت و مقبولیت پیدا نکردند.

حتی می‌‌گویند می‌ترسیم ما به هشتاد سالگی نمی‌رسیم!

می‌گویند که ما ۵ سال دیگر ممکن است نباشیم؛ البته سال‌ها قبل در زمان حضرت امام(ره)، اینها یک نشست محرمانه و سری در تل‌آویو گذاشته بودند که یکی از سران سازمان آزادی‌بخش را هم برده بودند و موضع نشست این بود که «آیا اسرائیل از بین می‌رود؟». جمله حضرت امام این بود که اسرائیل از بین می‌رود و عنوان نشست‌ آنها این بود که آیا اسرائیل از بین می‌رود؟

بنابراین در حوزه سیاست خارجی اینکه باید سیاست فعال داشته باشید و ابتکار عمل را به دست داشته باشید و زمین بازی را شما تعیین کنید، عالی‌ترین مصداق آن روز قدس است که امام این ابتکار را به خرج دادند که همه به دنبال آن افتادند.

آقای دکتر متکی شما چه در زمانی که وزیر بودید یا سفیر بودید، با افراد مختلف و شاخصی دیدار داشتید که شاید عنوان کردن همه آنها امکان نداشته باشد اما می‌خواهم ببینم در مورد این تدبیری که امام کردند و نام‌گذاری روز قدس، متفکران کشورهای مختلف به شما مطلبی گفتند و عکس‌العمل‌هایی داشتند که در ذهن مانده باشد؟

به طور مشخص اگر بخواهم اسم ببرم، ممکن است نشود و نتوانم بلبداهه عنوان کنم؛ اما بنده در ترکیه سفیر بودم؛ وزیر آن کشور در مراسم روز قدس ما و در افطاری سفارت ما شرکت بکند و یکی از سخنران‌های جلسه ما باشد و یا در فرصت‌های دیگری که در جاهای دیگر به وجود می‌آمد یا در سفرهایی که پیش می‌آمد یا کسانی که در روز قدس به ایران می‌آمدند یا ابتکاری که مجلس ما در دو سه دوره قبل تحت عنوان نشست‌هایی برای روز قدس یا فلسین انجام می‌داد، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و اسلامی یا حتی غیراسلامی که می‌آیند. در مصر وقتی تحلیل فهمی کُرور را در رابطه با دیدگاه‌های حضرت امام می‌خوانیم یا آقای عطوان که درباره مسائل ایران تحلیل می‌کند، کاملاً احساس می‌کنید که او از چشمه انقلاب اسلامی جوشیده و بالا آمده است و دارد حرف می‌زند؛ ملاک‌ها و معیارهای امام در دنیا پخش و منعکس شده است. در واقع صدور انقلاب صدور محتوای انقلاب است که این انجام شد؛ من در ترکیه سفیر بودم؛ نشستی در آنجا بود که ۱۰ هزار نفر که تماماً تیپ جوانان متدین قبل از انقلاب ما را داشتند، با ته ریش و پیراهن‌های خیلی ساده و تسبیح‌هایی که در دستشان بود. ما یک میزگردی برای سالگرد پیروزی انقلاب در آنجا گذاشتیم؛ با یک نویسنده کُرد و آقای چنگیز چاندار؛ آن آقای نویسنده را که اسمش خاطرم نیست که بعداً در دوره آقای اردوغان وزیر خارجه شد؛ ما سه نفر یک میزگرد گذاشتیم و بحث هم صدور انقلاب شد. من گفتم که انقلاب کالا نیست که بخواهیم صادر کنیم که بشود یا نشود؛ چون جغرافیای انقلاب، جغرافیای طبیعی نیست، جغرافیای انسانی است؛ هرجا که انسان باشد این پیام اثر خود را می‌گذارد. بعد من یک سوال از آنها کردم که چرا روزنامه‌های لائیک در ترکیه که بیشترین تیتراژها را هم دارند، علیه ایران و انقلاب می‌نویسند؟ پاسخشان خیلی جالب بود؛ گفتند شما یک انقلابی کردید که در محیط‌های مناسب خودش اثر می‌گذارد و مناسب‌ترین محیط برای پیام انقلاب شما، ترکیه است که ۵۰۰ سال مسلمانان در اینجا حاکم بودند و غربی‌ها آمدند اینجا را به هم ریختند. الان شما در اینجا مخاطب دارید و حکمران‌های لائیک ما مطمئن نیستند که اصول آتاتورکیزم در بین حتی مسئولان ترکیه جا افتاده باشد، چه برسد به بدنه جامعه؛ مقوله روز قدس و نگاه امام نسبت به این رژیم و جنایات آن، در دنیا پخش شده است. دولت‌هایی معذوریت‌های خاص خودشان را دارند و ممکن است نگویند اما شما بروید نظرسنجی عمومی کنید نسبت به رژیم صهیونیستی ببینید چقدر طرفدار دارد در دنیا؟ حتی در همین اروپا؛ حتی همین جوانان آلمان می‌گفتند که ما تا کی باید این تحقیر را به‌ خاطر اقدام هیتلر تحمل کنیم و رژیم صهیونیستی از ما باج‌خواهی بکند؛ اگر موافق باشید مایلم درباره چرایی درونپاشی این رژیم را هم یک تحلیل کنیم.

اتفاقاً سؤال بعدی بنده هم همین بود. اینکه امام چنین طراحی را انجام دادند و بعد از آن، مقام معظم رهبری همانطور که شما اشاره کردید، همین مسیر را ادامه دادند و همان قضیه ۲۵ سال بعد را مطرح کردند که ایندفعه به شوخی در دیدار کارگزاران نظام گفتند که عجله دارند که این فروپاشی زودتر صورت بگیرد. چه شد که الان داخل رژیم صهیونیستی به اینجا رسیده؟ امام در آن زمان می‌گفتند اسرائیل نه تنها برای ممالک اسلامی بلکه برای کل منطقه یک خطر بزرگ است و همه این را باید بدانند. از یک طرف هم می‌بینیم که منطقه این را دریافته است. البته به قول مردم عامی اوضاع یک مقدار قاطی شده است؛ مثل این توافق ایران با عربستان و یک سری رفتارهایی که کشورهای عرب با این رژیم انجام دادند و درون رژیم صهیونیستی هم که چنین شده است. این نیاز دارد که قدری تحلیل شود.

این تازه اول سحر است؛ بنده معتقدم که تحولات پیش روی، دقیقاً به سمت و سویی می‌رود که مقام معظم رهبری فرمودند. البته ایشان از جایگاه خودشان می‌فرمایند و من از نگاه کارشناسی خودم عرض می‌کنم؛ به عنوان کسی که تقریباً تمام عمر سیاسی‌اش را در حوزه سیاست خارجه عمدتاً بوده است، از همان مجلس اول که در کمیسیون سیاست خارجی بود الی زمان بازنشستگی و در این ۱۰ ـ ۱۲ ساله در همین عرصه هستم. ایشون فرمودند که یک نظم جدیدی در حال شکل‌گیری است. این نظم جدید و نظام حکمرانی جدید در واقع مغزش و قلبش هر دو در منطقه ما است و نقطه اصلی و قله‌ آن هم، بحث فلسطین و بحث رژیم صهیونیستی است؛ با تمام تلاش می‌خواهند جلوی آن را بگیرند اما نمی‌شود؛ همان‌گونه که نتواستند جلوی ظهور و بروز و قیام حضرت موسی را بگیرند؛ علی رغم آن همه کشتاری که فرعون انجام داد اما خداوند رشد حضرت موسی را در خانه خود فرعون و در دامن همسر او آسیه قرار داد. این تحولات بُعد تدبیر انسانی‌اش یک طرف است و بُعد الهی خودش را هم دارد؛ چون این طرف تدبیر به حق می‌کند و چون حق است، عنایت خدا را دارد و چون تنصرو در آن است، ینصرکم هم پشتش دارد.

اما درباره رژیم صهیونیستی؛ ما یک دوره اعلامیه بالفور داریم تا به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در سازمان ملل؛ یعنی در سال ۱۹۴۸. از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۴۸ بیایید؛ در این دوره اینها داشتند پروتکل‌های صهیون را تنظیم می‌کردند و تئوری و نظریه شکل‌گیری این رژیم را تعریف می‌کردند و آرام آرام وارد سرزمین می‌شدند و کارهای خود را می‌کردند. سال ۱۹۴۸ اینها رسمیت پیدا کردند و دوره دوم سی ساله آنان شروع می‌شود که انتهای آن ۱۹۷۹ است که پیروزی انقلاب اسلامی است.

در این سی سال، رژیم صهیونیستی درگیر مقاومت‌ها است. مقاومت‌هایی که در آغاز، توده‌ای و مردمی و دولت‌های عربی هستند مثل مصر که جمال عبدالناصر تلاش کرد آن حمله عظیم را به رژیم صهیونیستی داشته باشد که آنها پیش‌دستی کردند و با آمریکا همدستی کردند و آن بمباران‌ها اتفاق افتاد. جنگ سال ۶۷ و همچنین جنگ ۷۳، محورهای اساسی این تقابل است. سیاست آمریکایی‌ها این بوده که اگر در این تقابل، اسرائیل تا جایی که پیروز است و به جلو می‌رود، اجازه می‌داد اسرائیل تخریب‌ها و تجاوزهای خود را بکند و شکست‌های خود را به طرف مقابل بدهد؛ به محض اینکه احساس می‌کردند از طرف مقابل ممکن است مقابله جدی شده، خود را وسط می‌انداختند مصالحه می‌کردند. تا ۷۹ ما آن سابقه درگیری‌ها را داریم تا اینکه انقلاب اسلامی پیش می‌آید؛ انقلاب که پیش می‌آید همین زلزله‌ای که گفتند، بسیار مهم بوده یعنی به خوبی متوجه انقلاب اسلامی شدند؛ ما در مجلس اول از رادیو می‌شنیدیم که در دانشگاه‌های تل‌آویو، کلاس‌های شیعه‌شناسی گذاشتند. تعجب می‌کردیم که اسرائیلی‌ها چرا این کار را می‌کنند؛ آنها دقیقاً می‌خواستند که مغز و قلب این انقلاب را شناسایی کنند و راه‌های برخورد با آن را پیدا کنند. الآن در ایتالیا در دانشگاه آن، کرسی شیعه‌شناسی وجود دارد که یک استاد ایرانی که در آنجا درس می‌داد را عذرش را خواستند و الان یک استاد اسرائیلی را به جای او آوردند که درس می‌دهد. انقلاب که پیروز شد آنها فهمیدند که با مشکل جدی‌ رو به رو هستند و لذا کمپ دیوید در سال ۷۹ شکل گرفت.

من یک سفر به مصر رفتم برای نشست موضوع عراق و ملاقاتی هم با وزیر خارجه مصر داشتم. وقتی به وزارت خارجه مصر رفتم، قبل از ورود به اتاقش به من گفت آقای متکی ببینید اینها تصاویر وزرای خارجه سابق مصر است؛ این تصویر را که می‌بینید وزیر خارجه‌ای است که ما وقتی تصمیم گرفتیم به کمپ دیوید برویم، نیامد و استعفا داد. این بعدی به کمپ دیوید آمد ولی وقتی امضای قرار داد کردیم در همان کمپ دیوید، استعفا داد و این سومی بعد از اینکه برگشتیم ایشان وزیر خارجه شد ولی به خاطر اینکه جهان عرب ما را تحریم کرد و از اتحادیه عرب خارج کرد این هم استعفا داد. شما فکر نکنید که ما کمپ دیوید را به آسانی به دست آوردیم. ما سه وزیر خارجه از دست دادیم که این کار صورت بگیرد.

وقتی مصر را از جهان عرب جدا کردند و با آن توافق کردند، فکر کردند که خب بقیه را در دیپلماسی با دولت‌هایشان برای سرکوب ملت‌هایشان و مشخصاً ملت فلسطین برخورد می‌کنند. الهام‌بخشی انقلاب اسلامی یک فضای جدیدی را ایجاد کرد. یاسر عرفات به ایران آمد و ارتباطات صورت گرفت و اینها دیدند که نمی‌شود؛ بنابراین به سراغ یاسر عرفات رفتند. ما تقریباً از سال ۷۹ یک دوره بیست و چندساله را تا سال ۱۹۹۳ که پیمان اسلو هست، را داریم که انتفاضه در این دوره شکل می‌گیرد. اسلامیزه شدن مقاومت فلطسین در این دوره شکل می‌گیرد؛ یعنی آنها کاملاً احساس می‌کنند که جنبش فلسطین رنگ و بوی اسلام و تعریف اسلامی و همچنین اهداف قرآنی پیدا می‌کند و متدین‌ترین جوان‌های فلسطینی، برای اولین بار روی صحنه خودنمایی می‌کنند و وارد میدان می‌شوند و حماس‌ تبلور چنین جمع مؤمن و معتقدی است. درجهان اهل سنت ما دو سه تا تجربه را در تاریخ داشتیم، جاهایی که حرکتی کرده بودند؛ اما در جهان اهل سنت این اصیل‌ترین حرکتی شد در مقابله با یک موضوع خیلی روشن.

اینها دیدند که نمی‌شود و گفتند ما سریع فلسطین را باید به سمت سازش بکشانیم. پیمان اسلو از نظر من یعنی تسلیم غرب در برابر مقاومت؛ منتها برای انحراف مقاومت، گفتند ما این را به سازش بکشانیم. در سازش، حریف این جنبش نوپای فلسطینی نشدند بلکه همان بافت سنتی چریکی مقاومت فلسطین که در سازمان آزادی‌بخش فلسطین بود، تمرکز کردند. عرفات رفت و به اضافه رهبران رژیم صهیونیستی و در ۱۹۹۳ امضای پیمان کردند.

که عرفات همانجا به نوعی تمام شد.

بله؛ من به فاصله کوتاهی بعد از این امضا به عربستان رفتم. در یک سفر معمولی دو جانبه به عربستان رفتم. آن زمان من معاون وزیر خارجه بودم و آقای مأمون الکُردی که معاون وزیر امور خارجه عربستان بود که بعدها فوت کرد و وقتی من سفیر بودم در ژاپن برادر ایشان هم سفیر عربستان در ژاپن بود و در آنجا از این برادرش یاد می‌کردیم؛ آدم قوی بود؛ به ایشان گفتم این را چطور می‌بینید؟ ایشان به من گفت مسئله فلسطین تمام شد. گفتم واقعاً اعتقادت این است؟ گفت بله؛ ولی ۵ سال طول می‌کشد. یعنی پروژه اسلو ۵ سال طول می‌کشد و تمام سائل فلسطین حل خواهد شد. برنامه‌شان، برنامه دو دولت بود؛ یعنی دولت فلسطینی و دولت اسرائیلی. گفتم ما ۵ سال دیگر همدیگر را می‌بینیم. ۵ سال دیگر که شد، در سال ۹۸ هیچ اتفاقی نیفتاد.

آمریکایی‌ها برای اینکه این امید را زنده نگه دارند، شروع به قول دادن. آقای جورج پوش پسر گفتند ما ۲۰۰۸ مسئله فلسطین را تمام می‌کنیم. خود اسرائیلی‌ها گفتند که ۲۰۰۸ نمی‌شود. سعودی‌ها آمدند برای اولین بار یک طرحی دادند با عنوان مبادله عربی که در آن سه بند وجود داشت. یکی بازگشت آوارگان، دو بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ و سه پایتختی قدس برای فلسطین. نتانیاهو به کنگره آمریکا رفت و سخنرانی داشت. در آنجا گفت که هیچ یک از این سه شرط را نمی‌پذیریم؛ و ملک عبدالله سنگ روی یخ شد. این به نتیجه نرسید. آقای جورج بوش نتوانست آن را محقق کند. بعد از آن اوباما در اولین نطقش در سازمان ملل گفت که ما سال آینده در اینجا جمع خواهیم شد، درحالی که مسئله فلسطین حل و فصل نهایی شده و در سال بعد همه در مجمع عمومی سازمان ملل جمع شدند ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. بعد از آن آقای ترامپ آمد و چراغ سبز را به اسرائیلی‌ها داد که شهرک سازی را تشدید کنند و جنایات را بیشتر کنند. ترامپ گفت ما نیاز به یک معامله بزرگ داریم؛ یعنی کوتوله‌های سیاسی این پیشنهاد را به ترامپ دادند وگرنه عقل خودش که نمی‌رسید.  بزرگترین علت شکست او در حوزه سیاست خارجی بود؛ اتفاقاً او در رابطه با مسائل اقتصادی در داخل آمریکا موفق بود چون توانست بیکاری را کاهش دهد و تولید را داخل آمریکا افزایش دهد و سرمایه‌گذاران آمریکایی به داخل برگردند. در این حوزه موفق بود ولی در حوزه سیاست خارجه، ناموفق بود و به این معامله بزرگ قرن گفت. یک اجلاس در بحرین گذاشت و یک عده‌ای آمدند و البته یک جلسه در ورشو بعد از اسلو گذاشتند و درآنجا هم سازمان آزادی بخش را هم آنقدر مغرور شده بودند که دعوت نکردند؛ یعنی تنها نشانه فلسطین هم برای مصالحه حضور نداشت و گفتند ما خودمان کار را تمام کنیم؛ یک جلسه هم در بحرین گذاشتند و بعد بدون اینکه اعلام بشود، این طفل، به دنیا نیامده مُرد و اصلاً مطرح نشد معامله قرن چه هست و چه نیست؟! بعد از آن خود ترامپ هم این قصه را فراموش کرد و فقط سفارت خود را به بیت‌المقدس آوردند. در این دوره ما دو سه تا اتفاق بزرگ می‌بینیم.

 برای مطالعه متن کامل گفتگو اینجا کلیک کنید

 

 

. انتهای پیام /*