پرتال امام خمینی: یادداشت ۷۶۹/محمد رجائی نژاد و محسن آقایی

 اشاره

عوامل گوناگونی پیروزی انقلاب اسلامی ایران را رقم زد. ازجمله، بهره‌گیری رهبران انقلاب از شبکه ارتباطی و پیام‌رسانی سنتی و شفاهی فرهنگِ شیعه توانست نهضت را از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ پیش برده و به پیروزی برساند. در این راه نقش نظام وکالت در شیعه بسیار کاربردی و راه‌گشا بود. این نوشتار نیز تلاشی است برای پاسخ‌گوئی به این پرسش که «امام خمینی چگونه توانست با استفاده از توانایی‌های مالی، تبلیغی و ارتباطی نهفته در شبکه وکالت، پشتیبانی توده جامعه، به‌ویژه قشر مذهبی را در انقلاب بدست آورده و انقلاب را به پیروزی برساند؟»

مقدمه

امام خمینی با بهره‌گیری از شبکه ارتباطی و پیام‌رسانی سنتی و شفاهی فرهنگِ شیعه توانست نهضت را از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ رهبری کرده و به پیروزی برساند. در این جریان، شبکه ارتباطی منظم و ریشه‌دارِ دینی نظام وکالت در شیعه بسیار کاربردی و راه‌گشا بوده است.

امام خمینی تا پیش از درگذشت آیت‌الله بروجردی، با این‌که شرایط مرجعیت و انتخاب وکیل و دادن مجوزهای شرعی اخذ وجوهات را داشت، اما گامی برای آن برنداشت. پس از آن بود که اجازه‌نامه‌های شرعی داد و وکلایی را در اقصی نقاط کشور تعیین کردند. به‌درستی می‌توان مدعی بود که بیشتر این گروه عظیم وکلا محصول آموزش‌های حوزوی دوره‌های گذشته، و نشانگر نفوذ گسترده مراجع و روحانیون در گستره جغرافیایی کشور بوده است. همین بسترهای پنهان و مناسب در ارتباط و پیوند با توده مردم، پیام‌رسانی و آموزه‌های نهضت را به‌وجود آورد.

سامانه‌ تثبیت‌یافته وکلا در دهه چهل و پنجاه به بار نشست، و در پی رشد اقتصادی کشور و در نتیجه افزایش درآمدهای عمومی، به‌ویژه توسط طبقات ثروتمند (تجار، ملاکین و بازاریان و...) نظام گردآوری و پرداخت سهم امام در گستره جغرافیایی کشور پراکنده شد، و مبالغ مذکور از مناطق، شهرها و حتی از روستاهای گوناگون جمع‌آوری و به دفاتر امام خمینی در نجف و قم منتقل می‌شد.

یکی از روحانیون انقلابی و تحلیل‌گر این دوران، فعالیت‌های نظام وکلا و نمایندگان آن دوره را زمینه‌ساز نهضت امام معرفی کرده و تأکید می‌کند زمینه‌های نهضت را پیک‌ها و وکلای امام خمینی که به دیگر مناطق کشور می‌رفتند، به‌وجود آوردند. اینها بودند که مردم را آگاه کرده و به شور می‌آوردند. البته این بدان معنی نیست که همه وکلا و افرادی که اجازه از امام خمینی داشتند، وارد صحنه سیاست و مبارزه شده و با رژیم پهلوی و عمّال او مقابله می‌کردند؛ بسیاری اهل سیاست و مبارزه مستقیم نبودند، بلکه پنهانی و غیرمستقیم و با جمع‌آوری وجوهات و ارسال به رهبری انقلاب و پشتیبانی مالی خدمت می‌کردند.

ضرورت و هدف اساسی این نوشتار نیز نشان‌دادن کیاست و سیاست امام خمینی در زمان‌شناسی برای استفاده از داشته‌ها و توانایی‌های پنهان فرهنگ شیعه، و کارکردهای آن در زمانه فعلی است. با این نگاه پیش‌فرض ما این است؛ شاکله نظام وکلا در شیعه امامیه، جمع‌آوری سهم امام و سایر وجوه شرعیه و ارتباط با مرجعیت، نمونه انسجام یافته از یک شبکه ارتباطی کامل و نیرومند بود که در اختیار مراجع قرار گرفت؛ اما، امام خمینی با بازنگری و به‌روزرسانی آن، این شبکه را در خدمت مذهب و نهضت قرار داد و همه‌جانبه با توده مردم مرتبط شد. ایشان توانست به کمک پیام‌رسانی سنتی و شفاهی وکالت، شبکه پیام‌رسانی مدرن حکومت را از دور خارج کرده و سرانجام در اختیار گیرد و در راستای اهداف انقلاب قرار دهد؛ و همین یکی از زمینه‌های پیروزی انقلاب گردید.

این نوشتار تلاشی است برای پاسخ‌گوئی به این پرسش که «امام خمینی چگونه توانست با استفاده از توانایی‌های تبلیغی و ارتباطی نهفته در شبکه وکالت، پشتیبانی توده جامعه به‌ویژه قشر مذهبی را در انقلاب بدست آورد؟»

پیشینۀ تاریخی نظام وکالت

وکالت، واگذار کردن امری به شخص دیگر است که در زنده‌بودن برای وی (موکل) کاری انجام دهد، یا ارجاع‌دادن امری از امور به او برای آن که در زمان حیاتش آن را انجام دهد.

امام خمینی در این باره نوشته‌اند: «وکالت» به معنای جانشینی و اعتماد شخصی بر دیگری در انجام کاری است؛ «و هی تفویضُ امرٍ الی الغیر لیعملَ له حالَ حیاته، او ارجاعُ تمشیةِ امرٍ من الامورِ الیه له حالها.» (تحریر الوسیله، (موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۲ و ۲۳) ج ۲، ص ۴۲)

واژه نهاد، نظام و یا سازمان وکالت نیز بدین معناست که در زمان امامان معصوم(ع) مجموعه منظم و منسجمی تحت عنوان «وکلا» فعالیت داشتند. افزون بر آن، بین اعضا، هماهنگی و برنامه مشخص وجود داشت. امام(ع) بشخصه به‌عنوان حاکم و ناظر بر تمام سازمان و اعضا، وظایف را هماهنگ و مشخص می‌نمود و برای هر منطقه، افراد ویژه‌ای را به‌عنوان وکیل، مشخص و معرفی می‌کرد. با این نگاه پیشینه وکالت و نمایندگی شرعی به دوران پیامبر(ص) باز می‌گردد؛ اما شکل‌گیری سازمان وکالت رسمی در شیعه، از دوره امام باقر(ع) آغاز و در زمانه امام صادق(ع) به اوج خود رسید. پس از دوران ائمه، نظام وکالت و نیابت که رابط میان امامان و مردم بود، جای خود را به علمای دینی و آگاهان به احادیث و مسائل فقهی (مرجعیت امروزی) داد. بنابراین می‌توان گفت: نهاد «مرجعیت در مکتب شیعه در واقع به نوعی استمرار امامت در عصر غیبت است که تا اندازه ممکن وظایف امام معصوم(ع) را بر عهده می‌گیرد».

مهم‌ترین هدف از تأسیس این سازمان نقش‌های ارتباطی و جمع آوری وجوهات شرعی و رسیدگی به مشکلات فکری و کلامی شیعیان بوده، اما در این میان، کارکردهای سیاسی نیز داشته که می‌توان از آنها به «کارکرد پنهان» یاد کرد. «کارکرد پنهان» به آن دسته کارکردی گفته می‌شود که کمتر خود را نشان می‌دهد.

کارکردهای سازمان وکالت

نظام وکالت در شیعه متناسب با وضعیت اجتماعی ـ سیاسی و جغرافیایی، وظایف و کارکردهای مختلفی داشته است. مهم‌ترین کارکردهای آن ـ چه در دوران غیبت و چه پس از آن ـ عبارت است از:

۱. نقش وساطت و ارتباط؛ مهم‌ترین هدف از تشکیل سازمان وکالت این بوده که شیعیان و پیروان امامان معصوم(ع)، در صورتی که نتوانستند مستقیم به دیدار امام برسند، از راه نمایندگان و وکیلان با امام معصوم در ارتباط باشند.

۲. جمعآوری وجوهات شرعی؛ یکی از وظایف اصلی سازمان وکالت جمع‌آوری وجوهات شرعی از پیروان بوده است. وکلا این وجوهات را دریافت کرده و به امام یا مراجع وقت تحویل می‌دادند یا با اجازه آنها در موارد لازم به مصرف می‌رساندند. از وجوهاتی که این نمایندگان دریافت می‌کردند، با عناوینی چون: خمس، زکات، نذورات، هدایا و... یاد شده است.

۳. رسیدگی به مشکلات شیعیان؛ گاهی وکلا مامور بودند تا به مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شیعیان رسیدگی کنند.

۴. رهبری و حمایت معنوی شیعیان؛ هدایت و رهبری اصلی شیعیان به عهده امامان معصوم(ع) بود؛ ولی با توجه به این که آنها به صورت مستقیم نمی‌توانستند به امور همه شیعیان رسیدگی کنند، از این‌رو وکلا و نمایندگان وظیفه داشتند شیعیان را هدایت و راهنمایی کنند. مردم نیز در هنگام مواجهه با مشکلات دینی و عقیدتی، به نمایندگان مراجعه می‌کردند و از راه‌های شفاهی و مکاتبه‌ای، پاسخ‌هایشان را دریافت می‌داشتند.

۵. نقش سیاسی نظام وکالت؛ هر چند مهم‌ترین هدف از تاسیس این نظام، نقش‌های ارتباطی و جمع‌آوری وجوهات شرعی و رسیدگی به مشکلات فکری و کلامی شیعیان بوده؛ اما در این میان، کارکردهای سیاسی نیز داشته که می‌توان از آنها به «کارکرد پنهان» یاد کرد. یعنی علمای دینی و مراجع تقلید در مواقع نیاز راهنمایی و رهبری سیاسی شیعیان را نیز برعهده می‌گرفتند. نمونه روشن آن در تاریخ معاصر فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی است.

راهبرد انقلابیون در بهره‌گیری

از شبکه وکالت

کارکردهایی که شبکه وکالت در دوران حضور ائمه(ع) داشت، در سده‌های بعد نیز با تغییر و تحولاتی ادامه یافت و به دست علما و مراجع دینی هر دوره، به‌روزرسانی شد.

امام خمینی تا پیش از درگذشت آیت‌الله العظمی بروجردی گامی در این راستا و یا تعیین وکلا برنداشت. تنها برخی افراد را به آقای بروجردی معرفی می‌کرد. اما یک هفته بعداز رحلت ایشان (۱۶ فروردین ۱۳۴۰ش) نخستین اجازه‌نامه را صادر کرد. (صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۶) بعداز آن تا تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۷ مجموع اجازه‌نامه‌ای امام خمینی به بیش از ۱۲۰۰ مورد می‌رسد. (همان، ص ۴۶ ـ ۷۶ و ۹۴ و ۹۹ و ۱۲۵ ـ ۱۳۲ و ۴۴۸ ـ ۵۱۲؛ اجازات امام خمینی، تمام صفحات)راهبرد امام خمینی و دیگر انقلابیون در استفاده از شبکه وکالت برای حفظ، تداوم و به پیروزی رساندن نهضت را در چهار بخش پی می‌گیریم.

۱. وکلا در نقش مبلغان و مرتبطان سنتی و شفاهی

برای انقلابیون دهه چهل و پنجاه به رهبری امام خمینی، تبلیغات و ارتباطات شفاهی و سنتی با توجه به ریشه مذهبی و قدمت و عملکرد آن در جنبش‌ها و نهضت‌های گذشته، ابزار مناسب و کم‌هزینه‌ای برای ارتباط با مردم بود. علما، روحانیون، به‌ویژه آنهایی که وکیل امام خمینی بودند و از ایشان مجوز جمع‌آوری وجوهات داشتند، و بسیاری از بازاریان و تجار، برخی از فعالین سیاسی مذهبی روشنفکر و ملی به‌عنوان بخشی از شبکه ارتباط‌گران شفاهی و سنتی، و نیز مساجد، حسینیه‌ها، تکایا و بازارها به‌عنوان بخشی از نهادها و مراکز ارتباطات شفاهی و سنتی در نهضت دهه چهل و پنجاه به رهبری امام خمینی نقش اصلی را داشته‌اند.

اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه و در اوج خموشی و غریبی نهضت بود که شماری از وکلا و خواص از علما و طلاب حوزه علمیه که از سال‌های پیش نسبت به امام ارادت داشتند، و بیشترشان از شاگران امام بودند؛ به شهرستان‌ها و نقاط دوردست کشور می‌رفتند و امام را به‌عنوان یک عالم بزرگ و مرجع تقلید به مردم معرفی، و اعلامیه و پیام‌های ایشان را پخش می‌کردند.

در دهه پنجاه نیز برخی نمایندگان و وکلای امام خمینی در ایران و دیگر کشورها سعی می‌کردند هر چند مدت خود را به عراق برسانند تا هم زیارت قبور ائمه(ع) باشد و هم دیدار یار و هم گرفتن رهنمود از امام خمینی و هم رساندن وجوهات جمع‌آوری شده مردم که این مأموریت معمولاً پنهانی و با سختی انجام می‌گرفت.

بدین ترتیب، در روند انقلاب، ابزار تبلیغ و ارتباط شفاهی و سنتی برای انقلابیون بیشترین فایده را داشت. وعظ، خطابه، منبر، تبلیغ چهره‌به‌چهره در زمان سوگواری‌های مذهبی و مجالس خانگی، به‌ویژه شبکه وکالت که همه موارد پیشین را هم‌پوشانی داشت، راحت‌ترین و کم‌هزینه‌ترین وسایل تبلیغی و ارتباطی در دهه چهل و پنجاه شدند و بستر انقلاب را به‌وجود آوردند.

۲. وکلا در نقش حامیان مالی امام و نهضت

علاوه بر نقش تبلیغات و ارتباطات شفاهی که وکلا و علما و روحانیون علاقمند به امام خمینی با مردم داشتند، یکی دیگر از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین نقش آنها در نهضت، ارتباط و حمایت مالی آنها از رهبر و نهضت بود. وکلا از طریق جمع‌آوری وجوهات شرعی مردم، آن را از راه‌های مختلف به امام خمینی و دفاتر ایشان رسانده و ایشان نیز علاوه بر مصرف وجوهات در راه دین و مذهب، از نهضت و انقلابیون و خانواده‌های آنان و زندانیان سیاسی به شکل‌ها و با راه‌های گوناگون حمایت می‌کرد. این فعالیت وکلای امام در خاطرات و اسناد تاریخ انقلاب، به‌ویژه اسناد نیروهای امنیتی رژیم شاه به‌گونه دقیق بازتاب داشته است.

۳. راهبرد امام خمینی در حفظ، و اصلاح ساختار شبکه وکالت

امام خمینی با تجربه عینی که از دوران آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی و بروجردی داشت، به نقش و اهمیت تبلیغات و ارتباطات شفاهی و سنتی روحانیت و مردم آگاهی کامل داشت. او به‌درستی می‌دانست که در دهه‌های چهل و پنجاه، همانگونه که از پایگاه فقه و فقاهت و مرجعیت بهتر می‌توان مردم را به حرکت واداشت و در برابر ظلم و بی‌عدالتی قیام کرد، با شبکه منسجم وکالت هم می‌توان مرجعیت را تقویت، مردم را آگاه و راه را برای انقلاب هموار کرد. برای همین از تنها ابزارهای رسانه‌ای شفاهی و سنتی در دسترس، همانند وعظ، خطابه، منبر و شبکه وکالت، بهترین بهره‌ها را برد و آنها را تقویت کرد و با مردم پیوند ایجاد کرد. در همین راستا بود که از آغاز مرجعیت تا رحلت بیش از ۱۲۰۰ نفر از جانب امام خمینی اجازه اخذ وجوهات گرفته و در سطح کشور به‌عنوان وکیل ایشان با مردم ارتباط مستقیم داشتند و در راه ترویج دین و مذهب، انقلاب و اهداف امام فعالیت و فداکاری کردند.

راهبرد رژیم پهلوی در برابر شبکه وکالت

رژیم شاه با به‌کارگیری راهبردها و نقشه‌های فراوان و گوناگون تلاش کرد امام و یارانش را در تنگنا قرار دهد. شبکه وکلا و نمایندگان امام خمینی را نابود یا ناکارآمد نماید تا جلوی مطرح شدن دوباره و گسترش نفوذ امام خمینی را بگیرد. برای رسیدن به این هدف چند راهبرد در پیش گرفت.

۱. جلوگیری از مرجعیت عام

رژیم محمدرضا شاه که اقتدار و قدرت‌ همه‌جانبه مرجعیت آیت‌الله بروجردی را دیده بودند، با نگرانی از همین مسئله و شناختی که از امام خمینی داشت؛ از پیامدهای مطرح‌شدن مرجعیت ایشان پس ‌از وفات بروجردی می‌ترسید. برای همین تلاش کرد از آن جلوگیری کند. در همین راستا بود که پیام تسلیتی به آیت‌الله حکیم در نجف فرستاد تا به این وسیله مرجعیت شیعه را از قم به نجف توجه دهد و از چالش و دردسرهای خود بکاهد. امام خمینی، اردیبهشت سال ۱۳۴۲ در تحلیل این اقدام رژیم فرمود:

«اینها از همان زمان مرحوم آقای بروجردی، اگر نگویم از چهل و چند سال پیش از این، از زمان مرحوم آقای بروجردی این نقشه را داشته‏اند، منتها با بودن ایشان می‏دیدند که مفسده دارد اگر بخواهند کارهایی را انجام بدهند. بعد از این‌که ایشان تشریف بردند به جوار رحمت حق تعالی؛ از همان اول، اینها شروع کردند به اسم احترام از مرکزی [نجف]، کوبیدن این مرکز [قم] را؛ نه از باب این‌که حُبی به آن مرکز داشته‏اند... از باب این‌که قم‏ را نمی‏خواستند.» (صحیفه امام، ج ‏۱، ص ۲۰۸)

ساواک برای جلوگیری از طرح مرجعیت امام خمینی به اقداماتی بر ضد پیروان و علاقه‌مندان ایشان در ایران دست زد و دستور دست‌گیری محرکین اصلی و برخی از علما و طلاب و وکلای امام را داد. با همه محدودیت‌هایی که ساواک برای نمایندگان و طرفداران امام ایجاد کرده بود، در برخی از شهرهای ایران، علما، روحانیون و وعاظ در منابر و سخنرانی‌های خود سربسته یا آشکارا به اعلمیت امام خمینی اشاره می‌کردند. این در حالی بود که در کشورهای منطقه برای جلوگیری از تقلید شیعیان از امام خمینی، با نفوذ ساواک، برخی رهبران کشورها، مردم را از تبعیت و تقلید از ایشان منع می‌کردند. در این میان دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی عراق با ساواک همکاری داشت.

پس از مطرح ‌شدن اعلمیت و مرجعیت امام خمینی، ساواک به دستور نصیری از ورود رساله توضیح المسائل ایشان به ایران جلوگیری کرد. با همه این سیاست‌ها، رساله ایشان از راه‌های گوناگون وارد کشور می‌شد و در اختیار مقلدان قرار می‌گرفت.

۲. جلوگیری از رسیدن وجوهات شرعی و پرداخت شهریه

روشن است که یکی از راه‌های جلوگیری از گسترش مرجعیت و تضعیف امام خمینی مانع شدن از رسیدن وجوهات شرعی به ایشان بود. وجوهات شرعی مردم پشتیبان اصلی مالی مرجعیت شیعه است و ساواک این را با تمام وجود می‌دانست. برای همین همه توان خود را به‌کار می‌برد تا به هر شیوه ممکن در روند جمع‌آوری و فرستادن وجوهات شرعی به ایشان اختلال ایجاد کند تا توان مالی و نفوذ ایشان در حوزه‌ها و در کمک‌رسانی به مبارزین و زندانیان سیاسی تضعیف گردد. در این راستا نصیری، رئیس ساواک، اوایل ۱۳۴۶ دستور داد افرادی که برای آیت‌الله خمینی پول می‌فرستند شناسایی شوند.

شناسایی فعالان و شیوه ارسال وجوهات و دیگر کمک‌های مالی به امام خمینی از هشدارهای همیشگی مقام‌های ساواک بود و بخش مهم و بیشتر توانایی و نیروی آنها صَرف شناسایی شبکه‌های ارتباطی نهضت و رهبر نهضت، و نیز راه‌های ارسال پول و وجوهات شرعی از ایران و جلوگیری از این کار می‌شد. با تمام این کارها و رفتارها، گزارش‌های گوناگونی از گردآوری وجوهات شرعی و ارسال آن به عراق وجود دارد و اسامی جمعی از فعالان و نمایندگان جمع‌آوری و ارسال پول در گزارش‌های ساواک قید شده است.

۳. تهدید و تحدید وکلای امام خمینی

اتاق فکر حکومت پهلوی برای رویارویی با انقلاب و فشار بر رهبر و انقلابیون، تنها به شناسایی، دستگیری، زندانی و تبعید وجوهات‌دهندگان و تلاش برای قطع شهریه امام خمینی بسنده نکرد؛ بلکه همزمان نمایندگان و وکلای شرعی امام خمینی را که واسط بین ایشان و مردم و وجوهات‌دهند‌گان بودند، تهدید و تحدید کردند. پرونده‌سازی و دست‌گیری وکلا و نمایندگان امام خمینی هدف نخست نیروهای امنیتی شد. به‌ویژه وکلای اصلی و محوری امام شدیداً تحت‌نظر و فشار قرار گرفتند. در یکی از گزارش‌های سال ۱۳۵۴ تأکید شده است: «در زمینه افزایش شهریه خمینی به مبلغ ۱۲۰۰ ریال گزارشی به عرض رسید و اضافه گردید که سید مرتضی پسندیده (برادر خمینی) و سید احمد مصطفوی خمینی (فرزند خمینی) کانونی در قم به وجود آورده‌اند که بنام بیت خمینی معروف شده، و کلیه وجوه شرعی زیر نظر پسندیده خرج می‌شود. برای قطع پرداخت شهریه به طلاب طرف‌دار خمینی می‌بایست در مورد عوامل اشاره شده بالا اتخاذ تصمیم شود و کانون مذکور در قم و مرکز فعالیت آیت‌الله آشتیانی در تهران برچیده شود.»

۴. سوء استفاده رژیم پهلوی از رسانههای سنتی علیه امام خمینی

یکی دیگر از شگردهای رژیم شاه برای جلوگیری از گسترش انقلاب و مقابله با امام خمینی و فعالیت نمایندگان و علاقمندان ایشان تحریک شماری از روحانی‌نمایان برای ابراز مخالفت با امام خمینی بود. در سند شماره ۱۶۱۲/ق م ـ ۵/۷/۴۳ در این خصوص پیشنهاد شده است:

طرحی در نظر گرفته شود که با تشویق طلابِ مدرسه سپهسالار و طلابی که در دانشگاه ثبت نام کرده‌اند و خمینی حقوق آنها را قطع کرده است، جمعیتی تشکیل شود که هدف و فعالیت آنها حمله به خمینی، چه به‌صورت اعلامیه و چه به‌صورت سخنرانی یا گفت‌وگوهای دوستانۀ چند نفری باشد، چون مخالفین از طلاب و روحانیون هستند، مبارزه آنها اثر مفیدتری خواهد داشت که حداقل آن دودستگی در بین طلاب است.

 می‌بینیم که در مواقع نیاز، رژیم شاه نیز با دارابودن همه رسانه‌های جدید و به‌روز، اعم از مطبوعات، رادیو و تلویزیون، سینما و... باز به رسانه‌های شفاهی و سنتی متوسل می‌شود.

۵. توسل به تهمت و جنجال تبلیغاتی

تهمت، افترا، جنجال تبلیغاتی، و به اصطلاح افشاگری نسبت به انقلابیون و شخص امام خمینی یکی دیگر از شگردها و ترفندهای ساوک در برابر نهضت بود. رژیم پهلوی به هر بهانه‌ای در پی تضعیف آنها نزد مردم بود. سال ۱۳۵۵ یک نامه خصوصی امام خمینی به برادرش آیت‌الله پسندیده را دستمایه حمله به ایشان می‌کنند.

آقای پسندیده به‌عنوان رئیس دفتر و وکیل اصلی امام خمینی در قم، طی نامه‌ای ۱۱ پرسش شرعی درباره وجوهات رسیده و نحوۀ هزینه و... از ایشان می‌پرسند، حضرت امام در پاسخ یکی از پرسش‌ها به‌صورت کلی و سربسته می‌نویسند:

از قرار اطلاع آقای حاج آقا حسن ثقفی، آقازاده آقای ثقفی گرفتاری دارد. مبلغ پنجاه هزار تومان به وسیله احمد برای او بفرستید و این جانب را بعداً مطلع فرمایید. (صحیفه امام، ج ۳، ص ۱۷۹)

با این‌که نحوه هزینه وجوهات شرعی از اختیارات مراجع تقلید بوده است و در بسیاری از موارد این اجازه را به وکلای خود می‌دهند که در صورت تشخیص به نیازمندان کمک نمایند؛ اما ساواک این بند از نامه امام خمینی را با توجه به قرابت سببی آقای ثقفی با ایشان دست‌آویز قرار داد و با این خیال که مدرک مهمی برای تخریب وجهه امام در میان مردم به‌دست آورده، دست به افشاگری زد. ساواک قم پرآب‌وتاب به حاشیه‌سازی و نامه‌پراکنی علیه ایشان پرداخت. حتی رئیس ساواک کل از تهران دستور می‌دهد اعلامیه‌ای تهیه و با ذکر برخی به‌اصطلاح معایب خمینی، از طریق پست برای تمام شهرستان‌ها و مقدسین حوزوی ارسال گردد. در این رابطه اعلامیه‌ای هم با نام جعلی و با پوشش «جمعی از طلاب حوزه علمیه قم» از سوی ساواک نوشته و توزیع می‌شود. در ادامه همین سیاست، ساواک به همه مراکز خود فرمان می‌دهد وکلا و نمایندگان رسمی و فعال امام خمینی را دست‌گیر کرده و ببینید از چه اشخاصی پول و وجوهات می‌گیرند و به چه نحوی آن را خرج می‌کنند تا بهتر بتوانند چهره امام خمینی و نهضت را مخدوش نمایند.

ارتباط و علاقه کمونیست‌ها به امام خمینی هم یکی از تبلیغات دروغ و تهمت علیه ایشان و دیگر انقلابیون بود. به وکلا و یاران امام تهمت می‌زدند، روی طلبه‌ها تبلیغ می‌کردند و آنها را می‌ترساندند که در درس امام شرکت نکنند. در برخی از مدارس حوزوی به یاران امام حجره برای سکونت نمی‌دادند.

نتیجه

بررسی دقیق و عمیق جنبه‌های گوناگون انقلاب اسلامی ایران و ریشه‌یابی علل وقوع آن نشان می‌دهد دین و مذهب با همه امکانات و ارزش‌های خود به کمک انقلاب شتافت. روحانیت با تبلیغات و ارتباطات سنتی و شفاهی خود، منبر، مسجد، حسینیه و تکیه، سوگواری‌های مذهبی، از همه مهم‌تر شبکه وکالت و... ازجمله ظرفیت‌های بالقوه و بالفعلی بودند که توانستند در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب سهیم باشند و نقش اساسی بازی کنند.

امام خمینی با کیاست و سیاست و زمان‌شناسی، از داشته‌ها و توانایی‌های پنهان فرهنگ شیعه و کارکردهای آن در زمانه کنونی بهره‌های فراوانی برد. شاکله نظام وکالت شیعه امامیه در تاریخ معاصر ایران، از یک سو با ارتباط عمیق با مرجعیت شیعه و برعهده گرفتن نمایندگی آنها، و از سوی دیگر ارتباط گسترده و ساده و مستقیم با مردم، ضمن تبلیغ سنتی و شفاهی دین، و جمع‌آوری سهم امام و سایر وجوه شرعیه، نمونه انسجام یافته از یک شبکه ارتباطی کامل و نیرومند بود که در اختیار مراجع قرار گرفت؛ اما، امام خمینی با بازنگری و به‌روزرسانی آن، این شبکه را در خدمت مذهب و نهضت قرار داد و همه‌جانبه با توده مردم مرتبط شد. ایشان توانست به کمک ارتباط و پیام‌رسانی سنتی و شفاهی وکالت، ضمن جمع‌آوری وجوهات و رفع مشکل مالی نهضت، شبکه پیام‌رسانی مدرن حکومت را نیز از دور خارج کرده و سرانجام در اختیار گیرد و در راستای اهداف انقلاب قرار دهد؛ و همین، پیروزی انقلاب را در پی داشت.

 

. انتهای پیام /*