پرتال امام خمینی(س)-دکتر ابوالفضل مروی: واژه یا به عبارت صحیحتر اصطلاح "دموکراسی" از اصطلاحات کهن و دیرپای مباحث اندیشه سیاسی است. دموکراسی اصطلاحی یونانی است که از دو کلمه (demos- اسم) به معنای مردم و (kratia- فعل) به معنای حکومت کردن، گرفته شده است. دموکراسی یعنی حکومت قاطبه مردم، مردمسالاری یا حکومت مردم بر مردم. در یونان باستان این اصطلاح  به معنی حکومت عامه مردم یا مردم عادی و نیز روستائیان بوده است یعنی مردمی که فاقد آموزش حکومتداری یا ثروت و مکنت بوده اند که اکثریت مردم دولت‌شهرهای یونان را چنین افرادی تشکیل می دادند.

انقلاب اسلامی ایران در مقاطع مختلف نشان داد که عامه مردم ایران از دیدگاه امام خمینی درباره حکومت مطلوب- و نیز دموکراسی- با تمام وجود حمایت کردند. استقبال بی نظیر مردم از بازگشت امام به وطن، رأی قاطع به "جمهوری اسلامی"، شرکت گسترده در برنامه های گوناگون سیاسی و اقتصادی کشور، حضور شهادت طلبانه در جنگ تحمیلی و نهایتاً تشیع باشکوه پیکر مطهر امام بعد از ده سال حکومت، مدارک انکار ناپذیر پذیرش اندیشه سیاسی امام از سوی اکثر نخبه گان و عامه مردم است. 

 دیدگاه های امام خمینی در باره دموکراسی

سخنان امام خمینی، نشان می دهد که ایشان از کاربرد کلمات غربی- از جمله دموکراتیک، دموکراسی و نظایر آن- اکراه داشت و همین طورکاملاً واقف بود که دموکراسی یک مفهوم مورد مناقشه است و تعریف دقیقی - بخصوص با توجه به مؤلفه هایی که اندیشه مندان مختلف برای آن احصاء کرده اند- ندارد. ایشان در مصاحبه با اوریانا فالاچی در پاسخ به اینکه چرا لفظ "دموکراتیک" از عنوان "جمهوری اسلامی" حذف شده است می گویند:" این کلمه دمکراسی که پیش شما اینقدر عزیز است یک مفهوم مُبَیَّنی ندارد. ارسطو یکجور معنی کرده. شوروی یکجور معنی کرده. سرمایه دارها یکجور معنی کرده و ما در قانون اساسی مان نمی توانیم یک لفظ مبهمی که هرکس برای خودش یک معنی کرده است، آن را بگذاریم. " (صحیفه امام، ج10، ص95)

البته امام خمینی هرگز مظاهر تمدن غرب را- که دموکراسی نیز یکی از آنهاست- نفی نکرده اند بلکه آنچه از نظر امام مطرود بود انحرافات و مفاسد تمدن غربی است. ایشان در این زمینه - قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی- سخنان بسیاری دارند، از جمله:

"اسلام پیشرفته ترین حکومت را دارد و به هیچ وجه حکومت اسلام با تمدن مخالفتی نداشته و ندارد. " (صحیفه امام، ج5، ص204)

"دولت اسلامی قهقراگرا نیست و با همه مظاهر تمدن موافق است مگر آنچه که به آسایش ملت لطمه وارد آورد و با عفت عمومی ملت منافات داشته باشد. " (همان، ج 5، ص417)

"ما با جمیع آثار تمدن موافقیم و مایلیم که مملکت ما مجهز بشود به جمیع آثار تمدن لکن نه به آنطور که شاه عمل کرد. شاه تمام آثار تمدن را در ایران به یک آثار فاسد کننده مفسد درآورد. " (همان، ج5، ص500)

نامه معروف امام خمینی به حاج محمد علی انصاری (منشور برادری) یکی از مهمترین اسنادی است که موضع گیری باز و مترقی حضرت امام را نسبت به مظاهــــر تمدن جدید اثبات می کند. (همان، ج21، ص176)

خصوصاً که این نامه در تاریخ دهم آبان 1367 یعنی در اواخر عمر پربرکت حضرت امام نوشته شده است و در واقع حاصل و جمعبندی دیدگاههای سیاسی ایشان، محسوب می شود. در این نامه امام به مهمترین مسایل جدید مربوط به جامعه و حکومت اشاره کرده اند. ایشان در این نامه و در بسیاری دیگر از سخنان خود ضمن تأکید بر لزوم تقویت انتقاد سازنده و بلااشکال بودن اختلاف نظر، وحدت رویه و عمل را با هدف برنامه ریزی به نفع مسلمانان ضروری اعلام می‌کنند. البته بررسی این نامه و توضیح زوایای آن کاری لازم و در عین حال دشوار است ولی در اینجا یکی از جملات کلیدی نامه مزبور را یاد آوری می کنیم:

"انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود. انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. " (همان، ج21، ص179)

در واقع امام خمینی در یک طرح وحدت بخش کلی (حفظ نظام اسلامی) هرگونه اختلاف نظر و رقابت سیاسی را مجاز می دانند. مگر دموکراسی در کشورهای مدعی آن غیر از این است. در هیچیک از کشورهای غربی هیچ حزب و گروه قانونی در پی ضدیت با نظام خود نیست. در این گونه کشورها برنامه احزاب به مردم عرضه می شود و هرکدام که - طبق ضوابط قانونی خود - رأی اکثریت را بدست آورد زمام امور را در دست خواهد گرفت. در اکثر این کشورها- خصوصاً ایالات متحده- دو حزب اصلی، میداندار عرصه سیاسی هستند و فعالیتها و رقابتها و پیروزیهای آنها تماماً در جهت سیاستهای اساسی نظام است و خلاف آن مشاهده نشده است.

امام خمینی با وجود آنکه در دوران حکومت دهساله خود با دریایی از مشکلات ناشی از انقلاب و تغییر رژیم، خرابیهای مادی و فرهنگی دوران شاهنشاهی، توطئه های گوناگون گروهکهای داخلی و قدرتهای خارجی و جنگی تمام عیار و طولانی روبرو بود علاوه بر تثبیت سازمان قانونی کشور، ساختار دو حزبی نیرومندی را برای اداره کشور بنیان نهاد که اگر همین طرح آن طور که امام توصیه و تأکید کرده بود پیش می رفت امروزه مفهوم رقابت سیاسی در کشور ما نهادینه شده بود.

علاوه بر این حضرت امام، ولایت فقیه را چشم و حافظ نظام می دانست و بررسی سخنان و سیرۀ عملی وی ثابت می کند که ایشان معتقد به نقش نظارتی ولی فقیه بود و با وجود مراجعات مکرر مسئولان به ایشان و درخواست راهنمایی و اتخاذ تصمیم حتی الامکان در امور اجرایی و قانونگذاری و قضایی دخالت نمی کرد و از همه می خواست طبق ضوابط قانونی و از طریق مسئولان هر قوه، عمل کنند. واگذاری اختیارات بسیار به دولت موقت یا فرماندهی کل قوا به بنی صدر و  این گونه هدایتها همه حاکی از آن است که آن مرد الهی تلاش می کرد تا مردم خودشان مسئولان خود را انتخاب نمایند و مسئولان خود به وظایف خود عمل کنند. متأسفانه ضعف دولت موقت- خصوصاً در مواجه با گروهکهای مسلح در کردستان- و خودخواهیهای غیر معقول و غیر قانونی بنی صدر به منظور تدارک نوعی شاهنشاهی جدید و حذف ولایت فقیه و انقلابیون مسلمان از عرصه سیاسی کشور، امام خمینی را وادار ساخت تا برای حفظ نظام وارد حوزه اجرا شود. و حقاً هم به غیر از خود او کسی از پس مشکلات غیر قابل تصور آن دوران بر نمی آمد. با همه اینها امام، بعد از دوران جنگ تحمیلی و عادی شدن شرایط باز هم سیاست اصلی خویش را در واگذاری امور به مسئولان و از طریق ضوابط قانونی و تحقق هرچه بیشتر نقش نظارتی ولی فقیه پیگیری کرد. 

این است که به نظر می رسد علاوه بر جستجوی صرف وا‍‍‍ژه دموکراسی در کلام امام خمینی بایستی به معنا و مفهوم مؤلفه های آن نیز توجه کرد و بویژه سیرۀ عملی ایشان در اداره حکومت و ارتباط وی با مردم را دقیقاً مد نظر قرار داد. ملاحظه زندگی و سخنان امام خمینی نشان می دهد که او بیش از آنکه یک انقلابی یا یک حاکم باشد یک معلم بزرگ بود.

در همین نامه منشور برادری می فرمایند:"یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد- که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم- که آن حب نفس است. . . و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است. . . "

تقوا و تزکیه مسئولان کشور از اصول محوری حکومت مطلوب مورد نظر امام خمینی است که بدون آن، چنین حکومتی محقق نشده است.

در هر حال مقاله حاضر- با توجه به محدویتهایی که یک بررسی کوتاه دارد- بر بعضی از نکات گفتمانی سخنان امام در رابطه با کاربرد واژه دموکراسی تأکید دارد. حتی بررسی واژگان همراه اصطلاح دموکراسی نیاز به تحقیق بیشتری دارد. مثلاً امام در اکثر مواردی که کلمه دموکراسی را آورده اند همراه با آن واژگان آزادی وعدالت را نیز متذکر شده اند که جایگاه زبانی و گفتمانی همه آنها نیازمند بررسیهای عمیقتری است.

موقعیت گفتمانی امام در تمامی مواردی که از واژه دموکراسی استفاده کرده اند فضای عمومی داخلی و خارجی کشور با مخاطبان عام است. یعنی یک بحث و جدل عمومی مطرح است ولی در هر مورد مخاطبانی خاص در جبهه مقابل گوینده مطرح شده اند که نوع ارتباط با آنها متفاوت است. این ارتباط را می توان به دو دسته:1- ارتباط انتقادی و منفی 2- ارتباط تفاهمی و مثبت، تقسیم کرد. به این معنا که حضرت امام در مواری از طریق کاربرد واژه دموکراسی افراد یا گروههایی را مورد انتقاد و تقبیح قرار داده اند و در مواردی با افراد یا گروههای وارد فضای گفتگو و تفاهم شده اند.

اشخاصی که مواجهه امام با آنان انتقادی و منفی است کلاً دشمنان و مخالفان انقلاب اسلامی بودند که در داخل و خارج کشور، پرچم دموکراسی را علیه انقلاب اسلامی افراشته بودند خصوصاً شاه و نظام شاهنشاهی و کارتر رئیس جمهور آمریکا و در مرحله بعد مدافعان غربی و شرقی نظام شاهنشاهی. این مخالفان در داخل کشور طیفی از مخالفان گوناگون بود که از هوادارن سوسیال دموکراسی تا هواداران دموکراسی لیبرال را شامل می شد.

اشخاصی که مواجهه امام با آنان تفاهمی و مثبت بود شامل طیفی از اشخاصی می شد که دوست انقلاب محسوب می شدند یا با آن دشمنی آشکاری نداشتند، مانند دانشجویان خارج از کشور، روشنفکران داخلی، خبرنگاران وسایل ارتباط جمعی و غیره.

بنابراین حضرت امام در زمانها و مکانهای متفاوت، در جایگاههای متفاوت و با اهداف متفاوت وارد بحث دموکراسی شده اند. حتی مخاطبان حاضر متفاوت بوده اند، هرچند که در تمامی موارد مباحث در فضای عمومی و به صورت عام مطرح شده است. این است که به نظر نگارنده نمی توان این شرایط متفاوت گفتمانی را یکسان فرض کرد و جملات امام را به صورت یکدست تفسیر و تأویل نمود. علاوه بر این، کاربرد واژه دموکراسی از سوی امام خمینی در دو مقطع قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفته است. یعنی در مقطع اول امام خمینی  در برابر نظام حاکم قرار داشت و در مرحله دوم در جایگاه حاکم نظام. البته بررسی دقیق گفتمان امام در مقاطع مزبور نیاز به یک تحقیق مفصل دارد و تمامی واژگان مثبت و منفی، صفات، افراد و نهادهای مطرح شده در متن، پیش فرضها، ذکر شواهد، دلالتهای ضمنی و غیره را از هریک از متونی که واژه دموکراسی در آنها بکار رفته بایستی استخراج کرد و نهایتاً به نتیجه گیری دقیقی رسید که چنین کاری در فرصت یک مقاله کوتاه نیست.

با استفاده از سی دی صحیفه امام که از طرف مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) منتشر شده است ملاحظه می شود که حضرت امام، جمعاً 73 بار در سخنان و پیامهای خود از واژه دموکراسی استفاده کرده اند. البته ممکن است واقعاً چند مورد بیشتر از این تعداد باشد.

کاملاً روشن است که امام خمینی از واژه دموکراسی عمدتاً در فضای عمومی خارج از کشور (اروپا و جهان) استفاده کرده اند. البته گاهی کاربرد این کلمه به منظور پاسخگویی به خبرنگاران رسانه های مختلف بوده است و گاه خود حضرت امام در پیامها و سخنرانیهای خود آن را بکار برده اند. به نظر می رسد سوء استفاده شاه و قدرتهای غربی (مانند رئیس جمهور آمریکا) از مقوله دموکراسی در حمایت از رژیم شاه و تبلیغ علیه انقلاب اسلامی یکی از مهمترین دلایلی است که امام خمینی، بحث دموکراسی را وجهه همت خویش قرار دادند. مضافاً اینکه در فضای عمومی جهانی این واژه دارای بار معنایی ارزشمندی است و در داخل کشور نیز هواداران بسیاری داشته است.

انواع متون مندرج در صحیفه امام از قرار ذیل است:

عراق (نجف)- 3 پیام کتبی به ملت ایران/1 سخنرانی در جمع روحانیون و اقشار مختلف مردم/1مصاحبه با خبرنگار روزنامه لوموند از فرانسه. (جمعاً چهار متن)

پاریس (نوفل لوشاتو)- 1 نامه/1 گفتگو/2 پیام کتبی/8 سخنرانی/10 مصاحبه. (جمعاً 22 متن)

ایران (تهران، قم)- 1سخنرانی/3 پیام کتبی. (جمعاً چهار متن)

باید توجه داشت که تعداد کاربرد واژه دموکراسی در هریک از موارد فوق، متفاوت است. مثلاً امام خمینی در یک سخنرانی 16 بار این کلمه را بکار برده اند (صحیفه امام، ج 4، ص 76-71) یا در یک مصاحبه (با رادیو و تلویزیون هلند) در پاسخ به نوع حکومت جایگزین نظام شاهنشاهی گفته اند:"رژیمی که به جای رژیم ظالمانه شاه خواهد نشست، رژیم عادلانه ای است که شبیه به آن رژیم در دموکراسی غرب نیست و پیدا نخواهد شد. ممکن است دموکراسی مطلوب ما با دموکراسیهایی که در غرب هست مشابه باشد، اما آن دموکراسی ای که ما می خواهیم بوجود آوریم در غرب وجود ندارد. دموکراسی اسلام، کاملتر از دموکراسی غرب است. " (صحیفه امام، ج 4، ص 314)

یعنی شش بار کلمه دموکراسی را در همین چند سطر بیان کرده اند. این است که به صرف تکرار کلمه دموکراسی نمی توان اراده مفاهیم خاصی را به حضرت امام نسبت داد. بلکه بایستی در هر مورد، موضوع کلام و منظور گوینده را مشخص کرد.

با توجه به موضوع کلام و در یک تقسیم بندی ساده می توان موضوع کلام و منظور امام از کاربرد کلمه دموکراسی را به صورت زیر تقسیم بندی کرد. گو اینکه همان طور که اشاره شد این تقسیم بندی برای درک مفاهیم گفتمانی امام خمینی کافی نیست ولی تا حدودی ویژگیهای کلام حضرت امام و موضعگیریهای ایشان را در کاربرد واژه مورد بحث مشخص خواهد کرد.

1- انتقاد و مقابله با دشمنان و مخالفان انقلاب و جمهوری اسلامی- در این موضع، امام خمینی واژه دموکراسی را همراه با بیان و تشریح عملکردهای دشمنان خصوصاً شاه و کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) بکار برده است. از میان 73 مورد کاربرد واژه دموکراسی، 22 مورد مربوط به این معناست. یعنی نزدیک به یک سوم. حضرت امام در این موضع با بیان ادعای دموکراسی خواهی دشمنان، جنایات آنان را برای مخاطبان، تصویر می کند. مثلاً در یکی از پیامهای خود خطاب به ملت ایران ضمن برشمردن اقدامات سرکوبگرانه رژیم شاه می نویسد:". . . این است معیار دموکراسی شاه! این است حال مملکت آزاد مردان و آزاد زنان!" (صحیفه  امام، ج3، ص101) یا در جای دیگری طی پیامی به مناسبت چهلم شهدای 17شهریور (جمعه سیاه) ضمن اشاره به خیانتها و جنایتهای شاه نوشت:"در منطق کارتر، این جنایتها و اختناقها و وحشیگریهای شاه کوشش در راه استقرار اصول دموکراسی و موضع گیری مترقیانه نسبت به مسایل اجتماعی است. " (صحیفه امام، ج3، ش511)

یکی از مهمترین و جالبترین موضعگیریهای امام در جریان انقلاب اسلامی در مقابل سخنان کارتر بود. رئیس جمهور آمریکا در یکی از سخنرانیهای خود ضمن محکوم کردن اغتشاشات در ایران آن را به علت دموکراسی بخشی شاه قلمداد کرده بود و به قول حضرت امام گفته بود که شاه دموکراسی تند به کشورش داده است که اسباب شورشهایی شده است. حضرت امام در برابر این گفته چند سخنرانی توفانی - که حاوی طنزی متین و کوبنده بود- ایراد کرد که برای همیشه قابل تأمل و درس آموزی است. از جمله ایشان در یکی از سخنرانیهای خود در نوفل لوشاتو گفتند:"آقای کارتر- دیروز در روزنامه من خواندم، پیشتر هم بود این- آقای کارتر می گویند که یک «دموکراسی تند» شاه داده است به مردم! دموکراسی تند داده است که مردم اینقدر داد می زنند؛ یعنی یک آزادی تندی داده که مردم نمی توانند تحمل این آزادی را بکنند! اینکه می گوید . . . در روزنامه دیروز، یا اطلاعات، یا کیهان بود همین منشأ است از برای اینکه مردم دارند با او مخالفت می کنند. مخالفت چپ و راست با او برای همین معناست که او یک آزادی تندی به مردم داده! این همه مردم می گویند: آزادی به ما بده؛ منطقشان این است که بابا آزادی به ما نده! اینقدر آزادی که بده! این آزادی که آقا داده ما همه می گوییم که نده!" (صحیفه امام، ج4، ص105)

این موضعگیری امام، با توجه به سابقه سخنان ایشان مبتنی بر قاعده الزام (الزموهم بما الزموا علیه انفسهم) است. یعنی چون دشمنان انقلاب مدعی دموکراسی بودند حضرت امام می خواست با طرح عملکرد های آنان چنین ادعایی را مردود اعلام کند و گرنه چنین موضعگیریهایی دلیل پذیرش دموکراسی - یا لااقل همه موازین دموکراسی غربی- نیست. در واقع این موضعگیری حضرت امام مانند استناد ایشان به قانون اساسی زمان شاه در اوایل دوران انقلاب اسلامی است که خود به آن اشاره کرده اند:" ما از طریق «ألْزِموُهُمْ بِما ألْزَموُا عَلَیْهِ أنْفُسَهُمْ» با ایشان بحث می کنیم، نه اینکه قانون اساسی در نظر ما تمام باشد بلکه اگر علما از طریق قانون صحبت کنند، برای این است که اصل دوم متمم قانون اساسی، قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است. «و الّا ما لَنا والْقانوُنَ»  ماییم و قانون اسلام؛ علمای اسلامند و قرآن کریم؛ علمای اسلامند و احادیث نبوی؛ علمای اسلامند و احادیث ائمه اسلام. هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن می نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد- ولو قانون اساسی باشد، ولو الزامات بین المللی باشد- ما با آن مخالفیم. " (صحیفه امام، ج1، ص116)

در عین حال می توان سخنان امام در باره مقایسه دموکراسی و عملکردهای شاه و حامیانش را با عنایت به اینکه موضوع عمدتاً  در فضای عمومی خارج از کشور مطرح شده است نوعی بازتعریف دموکراسی نیز دانست که با ذهنیت مخاطبان آن دوران مطابقت داشته است. زیرا امام با مخاطبان داخلی و مسلمان فقط سه بار از چنین مقایسه ای استفاده کرده اند. همچنین با دقت در متن سخنان امام ممکن است این معنی به نظر برسد که ایشان- صرف نظر از عملکرد ها- مفهوم دموکراسی غربی را دارای معایب و خلل متعدد می دانستند. سایر جملات امام نیز چنین استنتاجی را تأیید می کند که در سطور آتی به آن اشاره خواهد شد.

2- مقایسه دموکراسی در اسلام با دموکراسی غرب- در چنین موضعی امام خمینی در سخنرانیها و بخصوص در مصاحبه های خود در برابر پرسشهایی راجع به نظام جایگزین نظام شاهنشاهی یا در باره نظام جمهوری اسلامی بیشتر از اصطلاح "دموکراسی واقعی" یا دموکراسی اسلام" سخن گفته اند و همواره دموکراسی اسلام را بالاتر از دموکراسیهای غربی اعلام کرده اند. مثلاً ایشان در سخنرانی برای جوانان فرانسوی می فرماید:"ما می خواهیم اسلام را- لا اقل حکومتش را- به یک نحوی که شباهت داشته باشد به اسلام اجرا بکنیم تا شما معنی دموکراسی را به آن طوری که هست بفهمید، و بشر بداند که دموکراسی که در اسلام هست با این دموکراسی معروف اصطلاحی که دولتها و رؤسای جمهوری و سلاطین ادعا می کنند بسیار فرق دارد. " (صحیفه امام، ج4، ص418)

حضرت امام در مصاحبه با خبرنگاران خارجی در فرانسه در باره آینــــده انقلاب اسلامی می گویند:"برنامه سیاسی ما، ابتدا، دموکراسی حقیقی و استقلال به تمام معنا و قطع ایادی دولتهایی که تصرفاتی در داخل مملکت کرده اند. " (صحیفه امام، ج4، ص431)

امام در باره قوانین اسلام و نسبت آن با دموکراسی در مصاحبه با کانال یک تلویزیون فرانسه می گوید:"اسلام قوانین اساسی اش انعطاف ندارد و بسیاری از قوانینش با نظرهای خاصی انعطاف دارد و می تواند همه انحای دموکراسی را تضمین کند. " (صحیفه امام، ج4، ص172)

در این موضعگیریها حضرت امام صراحتاً اعلام کرده اند که دموکراسی نه تنها در اسلام هست و مورد پذیرش و تضمین است بلکه دموکراسی واقعی در اسلام است که بالاتر از دموکراسیهای غربی است. کاربرد واژه دموکراسی با این مفاهیم حداقل 26 بار در کلام امام آمده است که اکثر موارد آن نیز در فرانسه بوده است. یعنی بیش از 30 درصد تکرار واژه دموکراسی به اعلام برتری دموکراسی اسلام نسبت به دموکراسیهای موجود تخصیص یافته است. امام حتی دموکراسیهای غربی را نوعی حکومت استبدادی می داند که از محتوای دموکراسی خالی است. ایشان طی یکی از سخنرانیهای خود در فرانسه می فرماید:"ما می گوییم که دموکراسی نیست ممالک شما. استبداد با صورتهای مختلف، رئیس جمهوریهایتان هم مستبدند به صورتهای مختلف؛ منتها اسمها خیلی زیاد است!الفاظ خیلی زیاد است!محتوا ندارد. " (صحیفه امام، ج4، ص327)

در واقع امام، هم عملکردهای مدعیان دموکراسی را مورد انتقاد قرار داده اند وهم مفهوم آن را نارسا می دانند. ایشان از طرفی معنا و مفهوم دموکراسی را روشن نمی دانند و از ســـوی دیگر می فرمایند دموکراسی واقعی در دنیا وجود ندارد و فقط می توان آن را در اسلام بدست آورد. بنا بر این ایشان مفاهیم اساسی دموکراسی را که در عالم نظر مورد قبول همگان است به عنوان یک ارزش پذیرفته اند و این ارزش در سخنان ایشان تعریف شده است که به آن اشاره خواهیم کرد.

اساساً در ذهنیت امام خمینی بدون اعتقاد به قادر متعال و روز جزا هیچ عمل فردی و جمعی به خیر و صلاح نمی انجامد. ایشان در انتقاد به ادعای بشر دوستی و حمایت از حقوق بشر قدرتها خصوصاً رئیس جمهور آمریکا و کاخ سفید، می فرمایند:"اینها هر چه ادعا بکنند که ما بشردوست هستیم و ما می خواهیم حقوق بشر حفظ بشود و ما می خواهیم، ادعاست؛ هیچ واقعیت ندارد. تا آن نقطه اصلی که نقطه اتکاست، خدا نباشد و خوف از او نباشد و خوف از مسئولیت روز جزا نباشد، این بشر هرج و مرج می کند، به تباهی می کشد. " (همان، ج4، ص402)

البته امام خمینی نه حقوق بشر را نفی کرده اند و نه نظام جمهوری را. تأکید ایشان بر استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران حاکی از آن است که این نظام در دیدگاه امام برترین نظام موجود است. ولی در هر حال نوع و شکل نظام در منظر امام آنقدر اهمیت ندارد که محتوای آن. همچنین ایشان نسبت به دوسویه بودن دموکراسی و جمهوری مورد ادعای غرب بخصوص آمریکا وقوف داشت و همین امر یکی از ایرادات اساسی حضرت امام در برابر تبلیغات دشمنان انقلاب اسلامی بود:

" حالا هم که ممالک خارج باز به صورت جمهوری، بسیاری شان درآمده اند، باز هم همان مسائل به یک صورت دیگری هست. منتها خیال نکنید که یک مملکتی الآن روی موازین عدالت اجرا بشود؛ خیر. مثلًا مملکت امریکا را که ملاحظه می کنید که از ممالکی است که بزرگ است و به طور جمهوری اداره می شود و اعلامیه حقوق بشر را امضا کرده است و داد می زند از آن حقوق بشر و آزادی مردم و اینها، آنجا هم این طور نیست که یک آزادی به طور صحیح، یک عدالت به طور صحیح باشد؛ منتها رئیس جمهور در آنجا در خودِ مملکت خودشان، خیلی زیاد اجرای قوه نمی کند؛ در ممالک ما اجرای دیکتاتوری می کند. این ممالک ما که زیر دست آنهاست، در ممالک ما مأمورها را گذاشته اند و تأیید از آنها می کند؛ از کشتاری که ایشان می کنند، تأیید می کند؛ و از کارهای جنایات و خیاناتی که اینها کرده اند [و] برای اینها می کنند؛ و آنها هم تأیید از اینها می کنند. این طور نیست که یک طرز حکومتی، از این حکومتهایی که هست، چه جمهوری اش و چه سلطنتی اش و چه مشروطه اش و چه استبدادش، یک حکومت عادله ای باشد که واقعاً اصلاح به حال ملت بکند و برای مردم فرمانروایی بکند، نه فرمانروایی برای قدرتهای بزرگ و برای خودشان بکند، نداریم یک همچو حکومتی؛ و ما یک همچو حکومتی می خواهیم، که این حکومت اسلامی است. " (صحیفه امام، ج 4، ص38)

بنا بر این، متر و معیار امام خمینی برای تشخیص حکومت مطلوب نه دموکراسی است، نه جمهوری است و نه عملکرد قدرتهای مدعی دموکراسی. معیار حکومت مطلوب از منظر امام، موازین عدالت است. امام خمینی برای   استقرار چنین حکومتی عمری جهاد کرد. این است که ایشان هر پرسشی را در باره دموکراسی و جمهوری به این میزان مبیّن الهی ارجاع می داد، میزانی که برای همیشه رسوا کننده مدعیان دروغین حکومت مطلوب است.

3- بیان ویژگیهای دموکراسی- امام خمینی در سخنان و پیامهای خود گاهی نکاتی را در باره دموکراسی واقعی یا دموکراسی در اسلام، بیان کرده اند که می توان آنها را ویژگیهای دموکراسی از دیدگاه امام نامید. البته متن سخنان و پیامهای امام صرفاً به منظور توضیح خصوصیات دموکراسی نیست بلکه بعضی از جملات ایشان چنین معنایی را می رساند. مثلاً ایشان در نجف در مصاحبه با خبرنگار روزنامه لوموند در پاسخ به سئوالی می فرمایند:". . . به خواست خداوند تعالی تا برچیده شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و برپا کردن حکومت عدالت گستر اسلامی دست از مبارزه برنمی داریم تا حکومت دموکراسی به معنای واقعی جایگزین دیکتاتوریها و خونریزیها شود. " (صحیفه امام، ج3، ص379)

از این جمله می توان بدست آورد که از نظر امام حکومت دموکراسی واقعی با حکومت عدالت گستر اسلامی منطبق است و با دیکتاتوری و خونریزی منافات دارد. چنین جملاتی در سخنان حضرت امام دست کم 25 مورد وجود دارد که حدود یک سوم جملات حاوی واژه دموکراسی است؛با این توضیح که بعضی از این موارد تکراری است یا شامل معانی ردیفهای اول و دوم فوق الذکر نیز می شود. به هر حال این جملات به لحاظ اینکه دیدگاه امام را نسبت به دموکراسی می رساند دارای اهمیت زیادی است. مجموع جملات این ردیف را می تـــوان در گزاره های زیر خلاصه کرد:

الف- دموکراسی صورتی از حکومت است که منطبق با حکومت عدالت گستر اسلامی است و با دیکتاتوری و خونریزی و ظلم و تعدی و فشار برملت منافات دارد.

ب- دموکراسی مستلزم آزادی، حق انتخاب و انتخابات آزاد است.

ج- اسلام همه انحای دموکراسی را تضمین می کند.

د- جمهوری اسلامی با حکومت دموکراسی انطباق دارد.

ه- جمهوری اسلامی حافظ استقلال و دموکراسی است.

و- دموکراسی اسباب ثبات در منطقه و ایران است.

ز- در دموکراسی شخص اول حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است.

ح- آزادی و دموکراسی به تمام معنا در حکومت اسلامی هست.

ط – دموکراسی در اسلام پیشرفته و مترقی و با تمام مظاهر تمدن موافق است.

ی- قانون اسلام مسبب آزادیها و دموکراسی حقیقی است.

ک- دموکراسی مستلزم این است که مردم خودشان سرنوشت خودشان را دست بگیرند.

ل- دموکراسی مستلزم عدالت است.

م- دموکراسی مبتنی بر رأی اکثریت است ولی به معنای استبداد اکثریت نیست و لذا در دموکراسی اسلامی حقوق همه مردم بخصوص حقوق اقلیتهای مذهبی رعایت خواهد شد.

ن- دموکراسی حقیقی در جهان وجود ندارد.

و. . .

بعضی از جملات مزبور جنبه نظری دارد مانند انطباق جمهوری اسلامی با دموکراسی یا تضمین همه انحای دموکراسی  ولی بعضی از آنها حاوی مؤلفه های اساسی دموکراسی است که عبارتند از:حق انتخاب، انتخابات آزاد، تساوی همه افراد در برابر قانون، عدالت، آزادی (در این مورد امام بیشتر به آزادی بیان و آزادی مطبوعات اشاره کرده اند. )

آنچه امام خمینی در باره دموکراسی بیان کرده اند در واقع همان اصول محوری دموکراسی در اندیشه سیاسی غرب است. ولی چرا امام خمینی دموکراسی اسلام را بالاتر از دموکراسی غربی اعلام کرده اند؟این چه نوع دموکراسی است که نه در عالم وجود دارد و نه در جــایی اجـــــرا می شود؟ حتی متفکران جدید که به پاسخگویی اسلام به مقتضیات زمان، اعتقاد داشته اند مانند دکتر شریعتی و شهید مطهری و نیز کسانی که بعد از ارتحال حضرت امام در باره دموکراسی سخن گفته اند- مانند آیت الله موسوی بجنوردی- بیشتر بر عدم منافات میان اسلام و دموکراسی تأکید کرده اند و در باره برتری دموکراسی اسلامی بر دموکراسیهای غربی چندان دیدگاههای روشنی ترسیم نشده است.

امام خمینی که دموکراسی را دارای معنا و مفهوم روشنی نمی داند، در عین حال خطاب به جوانان فرانسوی از دموکراسی به آن معنا و مفهومی که هست سخن می گوید و از سوی دیگر دموکراسی اسلام را بالاتر از دموکراسیهای موجود عالم می داند، یا اصلاً آنچه را در حکومتهای دیگر است دموکراسی نمی داند.

بررسی و پاسخگویی به این مسایل

با توجه به مباحث امام در باره قوانین اسلامی و بویژه  مثالهایی که حضرت امام در باره دموکراسی صدر اسلام مطرح کرده اند مانند رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) یا حضرت امیر (صلوات الله و سلامه علیه) و بعضی از متون مهم باقی مانده از ایشان مانند "منشور برادری" که به آن اشاره شد، به نظر می رسد مسئله اصلی در دموکراسی اسلامی از نظر امام، اولاً قانون اسلامی است که کاملترین قوانین است و بسیاری از قوانین فرعی آن در ارتباط با زمان و مکان انعطاف پذیری لازم را دارد و ثانیاً صلاحیت اسلامی کارگزاران چنین حکومتی است. در واقع  علاوه بر جنبه های عملی دموکراسی اسلامی، قوانین و کارگزاران چنین نظامی آن را بر دموکراسیهای مختلف رجحان می بخشد. حضرت امام در یکـــی از مصــــاحبه هــــای خـــود می فرمایند:"شکل دولتها چندان اهمیت حیاتی در حفظ دموکراسی و تأمین هرچه بیشتر آرمانهای انسانی ملت ندارد. هرچند که بعضی از آنها نسبت به اشکال دیگر ترجیح دارد. ولی آنچه مهم است ضوابطی است که در افرادی که برای قبول مسئولیتها انتخاب می شوند باید رعایت شود. " (صحیفه امام، ج5، ص334)

امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بارها بر تهذیب نفس همه- خصوصاً مسئولان- تأکید کرده اند تا جایی که خطاب به دولتمردان کشور می فرمایند:" تا تزکیه نشده اید، مقام برای شما خطرناک است و شما را به هلاکت دنیایی و اخروی می کشاند. " (صحیفه امام، ج14، ص393)

در واقع از دیدگاه حضرت امام، تمامی مؤلفه های دموکراسی به نحو کامل در اجرای قوانین اسلامی توسط کارگزاران واجد صلاحیت تأمین خواهد شد.

در دموکراسی مورد نظر امام، اختیار مردم در انتخاب رهبر (بیعت) و نیز مسئولان و کارگزاران اصلی نظام است ولی مردم اختیاری در وضع قوانین ندارند. قوانین اصلی اسلام تغییرناپذیر است. با این وجود بسیاری از قوانین اسلام در ارتباط با زمان و مکان، انعطاف پذیری بسیاری زیاد دارد. امام بارها به مسئله زمان و مکان و لزوم باز بودن باب اجتهاد اشاره کرده اند از جمله در نامه منشور برادری.

پرسشی که بعضی ها مطرح می کنند این است که چرا حضرت امام، ملت را دارای اختیار قطعی تعیین سرنوشت خود می داند ولی هیچ حقی برای تغییر قوانین اسلام برای کسی قایل نیست. یکی از پاسخها این است که از دیدگاه امام، قوانین اصلی اسلام و انعطاف پذیری آن در فروعات مختلف پاسخگوی هر مشکلی و در هر زمانی هست و ملت مسلمان نیز علی الاصول خواهان هیچ قانونی جز قانون اسلام نخواهد بود. پذیرش اسلام یعنی پذیرش قوانین اسلام. هیچکس نمی تواند ادعای مسلمانی کند و در عین حال تابع اصول و قوانین اسلام نباشد. ولی با همه اینها امام خمینی حتی پذیرش اسلام را منوط به اراده مردم می داند. سخنرانی معروف  ایشان در بهشت زهرا این معنا را می رساند و بعدها نیز بارها چنین مطلبی را بیان کرده اند، از جمله:" اگر اسلام را می خواهیم، باید این جمهوری را حفظش کنیم. " (صحیفه امام، ج16، ص188)

علاوه بر این امام خمینی مکرراً مسئولان را به رعایت اصول اسلامی، تقوا و تهذیب نفس و حقوق مردم سفارش کرده اند، از جمله:" این مردمی که شماها را روی کار آورده اند، این مردم زاغه نشین که شماها را روی مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام اللَّه»- خدای نخواسته- باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به 22 بهمن. قضیه [این ] است که فاتحه همه ما را می خوانند! من از خدای تبارک و تعالی امید این را دارم که به ما عنایت بفرماید و ما را هدایت کند به یک راهی که مرضی اوست؛ و قلمهای ما را هدایت کند به یک نوشته هایی که مورد رضای اوست. و بر زبانهای ما جاری کند یک چیزهایی را که مورد رضای اوست . . " (صحیفه امام، ج14، ص380)

این جمله بسیار گویا و قابل تأمل است. از منظر امام تضعیف "جمهوری" و عدم ملاحظه "مردم" ممکن است به انفجاری بیانجامد که آن انفجار در شمار "ایام الله" محسوب می شود. این دموکراسی است که در مکتب امام در قالب نظام جمهوری اسلامی متجلی شده و بالاتر از تمامی دموکراسیهای جهان است.

منابع و مآخذ:

  1. آیت الله مطهری، مرتضی، آینده انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات صدرا، 1389 (چاپ سی و یکم)
  2. آیت الله نائینی، شیخ محمد حسین، تنبیه الامه و تنزیه المله، با توضیحات آیت الله سید محمود طالقانی، تهران:شرکت سهامی انتشار، 1378 (چاپ نهم)
  3. امام خمینی، صحیفه امام (دورۀ بیست و دو جلدی)، تهران:مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378 (چاپ اول)
  4. Asirvatham’Eddy/K. K Misra’Political Theory’. S. Chand@Company LTD. Ramnagar’New Dehli. 2004
  5. بال، ترنس/دگر، ریچارد، ایدئولژیهای سیاسی و آرمان دموکراتیک، ترجمه احمد صبوری، تهران:مرکز چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1382 (چاپ اول)
  6. پازارگاد، دکتر بهاءالدین، تاریخ فلسفه سیاسی (سه جلدی)، تهران:انتشارات زوار، 1382 (چاپ پنجم)
  7.  (سیاوش، فرید، "دموکراسی چیست؟، فلسفه، ایدئولژی یا یک امر سیاسی"، www. zendagi. com فروردین 90)
  8. شریعتی، دکتر علی، تشیع علوی و تشیع صفوی (مجموعه آثار 9)، تهران:انتشارات چاپخش و بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی، 1389 (چاپ دوازدهم)
  9. عالم، عبدالرحمن، تاریخ فلسفه سیاسی غرب (دو جلدی)، تهران:مرکز چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1383 (چاپ هفتم)
  10. عمادی، عباس، "دموکراسی"، (www. pajoohe. com/فروردین 90)
  11. لیدمان، سون اریک، تاریخ عقاید سیاسی، ترجمه سعید مقدم، تهران:نشر اختران، 1384 (چاپ دوم)

 منبع: حضور، ش 76، ص 51 -83 

. انتهای پیام /*