در فاجعه آتش ‏سوزی عمدی سینما رکس آبادان که از سوی ساواک و عوامل رژیم سفّاک پهلوی جهت بدنام کردن انقلاب اسلامی مردم ایران در روز 28 مرداد سال 1357 به وقوع پیوست، 377 نفر به طرزی فجیع کشته شدند. در جریان این آتش ‏سوزی، تماشاگران سینما که در آن روز، حدود 700 نفر بودند برای فرار از مهلکه به طرف درهای خروجی روی آوردند، ولی درها را بسته یافتند. انتشار این خبر و نمایش فیلم‏ها و عکس ‏های این فاجعه، افکار عمومی را به شدت جریحه‏ دار ساخت. اما رژیم شاه با متهم کردن نیروهای انقلابی در این حادثه ضد انسانی، قصد داشت تا انقلابیون مسلمان را افرادی متحجّر و مخالف با هُنر و ضد مردم نشان دهد که در این هدف خود ناکام ماند و مردم بیشتر حرف مخالفان را که رژیم را در این فاجعه متهم می‏ کرد، می ‏پذیرفتند. پس از وقوع جنایت هولناک آتش ‏سوزی سینما رکس آبادان، حضرت امام خمینی(س) در 31 مردادماه سال 1357، در پیامی از نجف اشرف خطاب به اهالی آبادان، ضمن اعلام خطر به اینکه ممکن است رژیم پهلوی، اعمال وحشیانه مشابهی در شهرهای ایران انجام دهد، از گویندگان خواستند وظیفه آگاهی بخشی به مردم را دنبال کنند.

‏ ‏ بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خدمت عموم اهالى محترم آبادان- ایّدهم اللَّه تعالى‏

دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد نفر هم وطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تأثر و تأسف شدید گردید. من گمان نمى ‏کنم هیچ مسلمانى بلکه انسانى دست به چنین فاجعه وحشیانه ‏اى بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نموده‏ اند و خوى درندگى و وحشیگرى، آنان را از انسانیت بیرون برده باشد. من تا کنون اطلاع کافى ندارم؛ لکن آنچه مسلّم است این عمل غیر انسانى و مخالف با قوانین اسلامى از مخالفین شاه که خود را براى حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته ‏اند و با فداکارى از هم میهنان خود دفاع مى ‏کنند- به هر مسلکى باشند- نخواهد بود و قراین نیز شهادت مى‏ دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت انسانى- اسلامى ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به طور کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهاى آن را قفل کردن، کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست.

گفتار شاه که: تظاهر کنندگان مخالف من «وحشت بزرگ» را وعده مى‏ دهند؛ و تکرار آن پس از واقعه که: این همان وعده بوده است، شاهد دیگرى بر توطئه است؛ نه اینکه واقعاً شاه یک غیبگوى بزرگ است! مصاحبه سابق شاه که ایران را با ملت نابود مى ‏کنم نیز شاهد این مدعا است. اظهار تأسف و تأثر در بوق هاى تبلیغاتى از اشخاصى که هر روز دستشان تا مرفق به خون هم میهنان مسلمان ما فرو رفته است. شاهد بزرگى است بر نقشه شیطانى شاه و همدستانش، هم آنان که در اکثر شهرهاى ایران دست به کشتارهاى فجیع زده ‏اند.

آیا مردم مظلومى که هر روز به دست همین جنایتکاران به خاک و خون کشیده شده و به وضع بسیار اسفبارى کشته شده ‏اند هم میهنان ما نبوده‏ اند؟ قراین نشان مى‏دهد که قضیه دلخراش آبادان چون کشتار سایر شهرهاى ایران از یک منشأ به وجود آمده است. آیا از این جنایت کسى جز شاه و بستگانش امید نفعى داشته ‏اند؟ آیا تا کنون غیر از شاه که هر چند وقت یک بار دست به کشتار وحشیانه مردم مى ‏زند این قبیل صحنه‏ ها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد؟ این مصیبت دلخراش براى شاه، شاهکار بزرگى است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوقها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هر چه بیشتر براى اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج، ملت حق طلب ایران را مردمى که به هیچ ضابطه انسانى و اسلامى معتقد نیستند معرفى نماید.

من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر مى ‏کنم، خطر اینکه دستگاه این گونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامى را در سایر شهرهاى ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیارى مى‏ کنند لوث نماید. لازم است گویندگان، مطلبى را که به نابودى انقلاب رهایى ‏بخش اسلام منجر مى ‏شود براى مردم روشن نمایند. این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران بخصوص به مردم ستمدیده آبادان و به خانواده ‏هاى داغدیده تسلیت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانکاه آنان شریک مى ‏دانم. از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمین و قطع ایادى اجانب و پیوستگان به آنها را خواستارم.

17 شهر صیام 98

روح اللَّه الموسوی الخمینى

(صحیفه امام، ج‏3، ص: 445 و 446)

. انتهای پیام /*