حاج سید مصطفی که به دنبال تبعید حضرت امام خمینی به ترکیه، در روز 13 آبان دستگیر شده بود، پس از 56 روز تحمل زندان در روز هشتم دی‌ماه 1343 آزاد و در ساعت 4 بعد از ظهر وارد قم شد.

سید مصطفى خمینى در مدت 57 روز بازداشت خود، با تأثیرپذیرى از اندیشه و عمل امام خمینى(س) هیچ گونه تقاضاى عفو و آزادى از زندان را به مقامات امنیتى و زندان قزل قلعه تسلیم نکرد و اسناد تاریخى نیز در این زمینه، مطلبى را بازگو نمى کنند؛ اما تلاشهایى از طرف مراجع تقلید قم و سایر روحانیون و مبارزین، براى آزادى ایشان صورت مى گرفت؛ زیرا آنها سعى مى کردند با بهره مندى از وجود سید مصطفى که در عمل، خمینى دیگرى بود به اعتراض مردم نسبت به تبعید امام خمینى(س) انسجام بدهند تا بتوانند نتیجه مورد نظر را بگیرند.[1]

تنها چیزى که سید مصطفى در زندان لحظه اى از آن غافل نبود، سلامت و وضعیت مزاجى و جسمانى امام(س) در تبعیدگاه ترکیه بود که وى پس از حبس، اطلاع چندانى از آن نداشت؛ بنابراین از هر طریق ممکن سعى مى کرد که اطلاعى از این لحاظ به دست آورد. گزارشهاى ساواک حاکى از این بود که ایشان از مراجع و روحانیون در این زمینه استمداد جسته است. در گزارش ساواک به تاریخ 19/9/1343 آمده است:

ظرف چند روز اخیر آیت اللّه زاده، فرزند آیت اللّه  خمینى(س) به اطلاع بعضى از علما و روحانیون حوزۀ علمیۀ قم رسانیده که پس از تبعید آیت اللّه  خمینى(س)، مشارالیه (آیت اللّه زاده) کوچکترین اطلاعى از سرنوشت و حتى سلامت و حیات نامبرده ندارد و بدین طریق از آنان بالاخص از آیت اللّه  خوانسارى براى به دست آوردن خبرى از آیت اللّه  خمینى استمداد نموده است... .[2]

سید مصطفى از ابتداى بازداشت و در ادامۀ آن تنها درخواستى که از مقامات امنیتى داشت این بود که اجازه داده شود تا او به ترکیه نزد پدرش امام خمینى(س) برود؛ زیرا با روحیۀ امام به طور کامل آشنا بود و مى دانست که از مقامات امنیتى هیچ تقاضایى نخواهد کرد و بدین سبب از سلامت جسمانى ایشان بسیار نگران بود؛ بنابراین در اولین بازجوییهایى که در زندان قزل قلعه از وى به عمل آمده و در گزارشهاى ساواک منعکس شده است، خواسته اند که به او نیز اجازه داده شود تا در ترکیه نزد پدرشان برود و از ایشان مواظبت و پرستارى نماید.

رئیس بخش 321 ادارۀ کل سوم ساواک نیز در گزارشى، پى نوشت زیر را آورده است.

 «به عرض تیمسار ریاست رسید. مقرّر فرمودند، فکر بدى نیست در این مورد تصمیم مقتضى گرفته خواهد شد. 25/8/[1343]. بخش 321».[3]

مقامات ساواک فکر مى کردند که دور شدن سید مصطفى از کانون نهضت؛ یعنى قم و حتى تهران که یکى دیگر از مراکز فعالیت مبارزین و مخالفین رژیم پهلوى بود، به احتمال زیاد به روند نهضت لطمۀ جدّى وارد خواهد کرد و از مقام و منزلت امام خمینى(س) نیز کاسته خواهد شد. به خاطر این بود که عاقبت با آزادى سید مصطفى از زندان به شرط تبعید به ترکیه موافقت کردند؛[4] چون اگر پس از آزادى، در قم حضور داشت این وضعیت با اهداف و طرحهاى ساواک و به طور کلى رژیم پهلوى منافات داشت و آن شهر، پر از طرفداران علاقه مند به امام خمینى(س) بود که سید مصطفى مى توانست فعالیت آنها را منظم و منسجم کند و به قم، مرکزیتى مجدد ببخشد.

بالاخره سید مصطفى پس از تحمل 57 روز زندان در ساعت شش بعدازظهر، مورخ 8/10/1343 از زندان قزل قلعه آزاد گردید.[5] و ساعت ده صبح، در تاریخ 9/10/1343 به قم وارد شد. رئیس ساواک قم، ورود سید مصطفى را به شرح زیر به ریاست ساواک تهران گزارش داد.

از: ساواک قم

به: ریاست ساواک تهران

عطف به تلگراف شماره  8/10/43   21700/20 الف سید مصطفى خمینى ساعت 10 صبح روز 9/10/43 به قم وارد شد و پس از زیارت حرم در مجلسى که به مناسبت خاتمۀ درس طلاب آقاى نجفى ترتیب داده بود، رفت و سپس به منزل خود عزیمت نمود. اهالى در منزل از مشارٌالیه دیدن مى کنند. اتفاق قابل عرضى نیست.

9/10/43  606  بدیعى.[6]

روحانیون، طلاب علوم دینى و مردم پس از اطلاع از آزادى وى به سوى خانۀ ایشان رفتند و از وى دیدن کردند.[7]

چنانکه پیش از این نیز اشاره شد، شرط آزادى وى از زندان این بود که بعد از دیدار با خانواده اش در قم، در ترکیه به امام خمینى(س) ملحق شود. وى پس از ورود به قم، با روحانیون و آیات عظام، بویژه طرفداران امام خمینى(س) دیدار و گفتگو کرد. پس از بررسى پیامدهاى عدم حضور او در ایران و بویژه در قم، آیات عظام: محمدرضا گلپایگانى، کاظم شریعتمدارى و شهاب الدین مرعشى نجفى، رفتن وى را به مصلحت ندانسته و با او مخالفت کردند.[8]

مخالفت آیات عظام یاد شده به این دلیل بود که چون این تبعید براساس خواست و مصلحت حکومت پهلوى و به منظور دور کردن وى از کانون نهضت و جلوگیرى از تداوم آن در غیاب رهبرى نهضت و فعالیت مؤثر وى بود؛ بنابراین با آن موافق نبودند.

مأمورین ساواک به دستور ریاست ساواک تهران، سید مصطفى را از لحظۀ آزادى و رفتن وى به قم زیر نظر داشتند و تمام دیدارها و مذاکرات و گفتگوهاى وى را با روحانیون و سایر طرفداران امام خمینى(س) کنترل مى کردند. آنها از این نکتۀ مهم آگاه بودند که اگر وى در قم به مدت طولانى بماند، چون ماه رمضان نیز نزدیک بود، در این ماه تبلیغات گسترده اى به نفع امام خمینى(س) صورت خواهد گرفت؛ بنابراین در متقاعد کردن وى براى تغییر تصمیم و رفتنش به ترکیه سعى زیادى کردند؛ اما چون به نتیجه اى نرسیدند، در سیزدهم دى ماه 1343؛ یعنى، پنج روز پس از آزادیش از زندان دوباره او را دستگیر و بلافاصله به تهران انتقال دادند. ایشان شب را در باشگاه نخست وزیرى سپرى کردند و فرداى آن روز که چهاردهم دى ماه 1343 بود، در ساعت 30/5 بعدازظهر با هواپیما به استانبول اعزام گردید.[9] از استانبول نیز به محل تبعید امام(س) در شهر بورسا انتقال یافت. این آخرین بارى بود که سید مصطفى از ایران خارج شد و دیگر هیچ وقت به ایران بازنگشت.

زمانى که مأموران به منزل او هجوم برده و او را دستگیر کردند، همسرشان که باردار بود به سبب وحشتزدگى و شوک وارده، سقط جنین کرد؛ بنابراین در نامه اى که حاج آقا مصطفى پس از رسیدن به ترکیه به خانواده اش نوشته بود، از این حادثۀ تأسف بار اطلاعى نداشت.[10]

در اولین برخورد امام با مصطفى در بورسا، قبل از همه چیز از او پرسیدند: «با پاى خود آمدى یا شما را آوردند؟» ایشان پاسخ مى دهند که مرا آوردند. امام مى گویند: «اگر با پاى خود آمده بودى، همین الآن شما را برمى گرداندم».[11]

منبع: زندگینامه و مبارزات آیت الله مصطفی خمینی، تالیف سجاد راعی گلوجه، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 70-74


[1] تشیع، محمدحسن؛ «چهره سیاسى شهید آیت ‏اللّه‏ سید مصطفى خمینى»، مجموعه مقالات کنگره شهید آیت ‏اللّه‏ سید مصطفى خمینى؛ ص 84.  [2] مرکز اسناد انقلاب اسلامى؛ آرشیو، پرونده آیت‏ اللّه‏ سید مصطفى خمینى؛ شماره بازیابى 391، ص 71 ؛ اسناد ضمیمه؛ سند شماره 21.  [3] همان؛ ص 57.  [4] همان؛ ص 53.  [5] همان؛ ص 75 ؛ اسناد ضمیمه؛ سند شماره 25.  [6] همان؛ ص 76 ؛ اسناد ضمیمه؛ سند شماره 29.  [7] همان؛ ص 82 ؛ کمیته علمى کنگره شهید آیت ‏اللّه‏ مصطفى خمینى؛ یادها و یادمانها از آیت ‏اللّه‏ سید مصطفى خمینى؛ ج 1، ص 116.  [8] مرکز اسناد انقلاب اسلامى؛ آرشیو، پرونده آیت ‏اللّه‏ سید مصطفى خمینى؛ شماره بازیابى 391، ص 83 ؛ اسناد ضمیمه؛ سند شماره 30.  [9] همان؛ ص 84ـ86 ؛ اسناد ضمیمه؛ سند شماره 33.  [10] روحانى، حمید؛ نهضت امام خمینى؛ ج 1، ص 1100.  [11] عاشورى لنگرودى، حسن؛ «ثمرۀ پایدارى، نگاهى به زندگى سیاسى آیت‏اللّه‏ شهید سید مصطفى خمینى و نقش او در روند پیروزى انقلاب اسلامى ایران»، حضور؛ ش 21 (پاییز 1376)، ص 139.

. انتهای پیام /*