مردم سالاری در اندیشه سیاسی امام خمینی(س) جایگاه ویژه ای دارد. قبل از بیان برخی اصول مردم سالاری از دیدگاه ایشان که گاهی با عنوان دموکراسی هم آمده، تذکر دو امتیاز یاد شده برای مردم سالاری اسلامی نسبت به مردم سالاری غربی، در اندیشۀ ایشان ضروری است. ایشان به پیروی از منابع اسلامی که قبلاً اشاره کردیم، توجه می دهند که در اسلام دو محور اصلی، مردم سالاری را از مردم سالاری برخاسته از اندیشه های متفکران غربی جدا می کند: اول، شرایط کسی که برای ریاست حکومت برگزیده می شود و دوم، قوانینی که در جامعه جاری است. حضرت امام(س) مخصوصاً بر محور دوم تأکید فراوان می کنند. وقتی از ایشان پرسیده می شود: «حضرتعالی می فرمایید که بایستی در ایران جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسوی ها چندان مفهوم نیست... آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است؟ مشروطیت است؟ بر انتخاباتی استوار است؟ دموکراتیک است؟ چگونه است؟» در پاسخ می فرمایند: «اما جمهوری به همان معنایی است که همه جا جمهوری است لکن این جمهوری بر یک قانون اساسی ای متکی است که قانون اسلام است. اینکه ما جمهوری اسلامی می گوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری می شود اینها بر اسلام متکی است لکن انتخاب با ملت است و طرز جمهوری هم همان جمهوری است که همه جا هست».[1] شرایط منتخب هم همان شرایط کسی است که برای ریاست حکومت توسط مردم انتخاب می شود. البته این سخن می تواند شامل شرایط کسانی هم که در نظام اسلامی به نحوی انتخاب می شوند ـ مانند نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ بشود.

همچنین در مناسبتی دیگر خطاب به اعضای شورای نگهبان چنین فرموده اند: «شما باید ناظر بر قوانین مجلس باشید و باید بدانید که به هیچ وجه ملاحظه نکنید. باید قوانین را بررسی نمایید که صد در صد اسلامی باشد. به هیچ وجه گوش به حرف عده ای که می خواهند یک دسته کوچک مردم ما خوششان بیاید و به اصطلاح مترقی هستند، [ندهید]. قاطعانه با این گونه افکار مبارزه کنید. خدا را در نظر بگیرید. اصولاً آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست، نه مردم. اگر صد میلیون آدم، اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه آنان حرفی می زنند که برخلاف حکم قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید ولو اینکه تمام بر شما بشورند...».[2] و بر همین اساس است که فرموده اند: «... اساساً  رفراندم یا تصویب ملی در قبال اسلام ارزشی ندارد...».[3] عبارت «در قبال اسلام» توجه به همین نکته است. اسلام عبارت است از مجموعه ای از معارف و قوانین که در اینجا البته قوانین آن مد نظر است. اما با رعایت دو امتیاز فوق می توان همۀ اصول یاد شده به عنوان پایه های مردم سالاری را از سخنان ایشان به دست آورد.

1. تأکید بر شمول اسلام نسبت به دموکراسی و کامل تر بودن دموکراسی اسلام از دموکراسیهای غربی: «حکومت اسلامی یعنی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی و متکی بر قواعد و قوانین اسلام».[4]

در جای دیگر می فرمایند: «رژیمی که به جای رژیم ظالمانه شاه خواهد نشست رژیم عادلانه ای است که شبیه آن رژیم در دموکراسی غرب نیست و پیدا نخواهد شد. ممکن است دموکراسی مطلوب ما با دموکراسیهایی که در غرب است مشابه باشد، اما آن دموکراسی که ما می خواهیم به وجود آوریم در غرب وجود ندارد.دموکراسی اسلام کامل تر از دموکراسی غرب است».[5] و نیز: «دموکراسی اسلامی صحیح است... نه آنکه شما دارید و طرفدار سرمایه دارهای بزرگ هستید و نه اینکه آنها دارند و طرفدارهای ابرقدرت هستند و همه مردم را در اختناق عظیم گذاشته اند».[6] اشاره امام(س) به دو قطب سرمایه داری و کمونیستی آن زمان است که هر یک به نوعی مدعی دموکراسی بوده اند.

2. تأکید بر مراجعه به آرای عمومی که می تواند دو اصل مشارکت عمومی و حکومت اکثریت را نشان دهد. البته این دو اصل مانند سایر اصول یاد شده، با پذیرش ولایت فقیه بر مبنای نصب که مبنای مسلم امام خمینی(س) است معنای خاص خود را دارد چنانکه مبحث قبل گذشت.[7] در این باره سخنان فراوان از ایشان نقل شده است که نمونه هایی از آن در پی می آید: «ما یک جمهوری اسلامی ای تشکیل می دهیم که خود حکومت و تعیین حکومت به آرای ملت متکی است».[8] و یا: «با طرحی که تدارک دیده ایم تلاش می کنیم که عموم ملت از همه طبقات آگاهانه و آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند و سپس نمایندگان دولت را و مسئولین هر مقامی را انتخاب می کنند»؛[9] و با تأکید بیشتر، تداوم حکومت را هم مانند تأسیس آن متکی به آرای عمومی می دانند: «حکومت اسلامی... حکومت ملی است، حکومت مستند به قانون الهی و به آرای ملت هست. اینطور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آرای ملت می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روزی هم که برخلاف آرای ملت عمل بکند یا برخلاف قانون ـ قانونی که مدوّن است ـ عمل بکند قهراً ساقط است و... ملت ایران هم او را کنارش می گذارند».[10] و باز: «یک ملتی اگر یک چیزی را خواست نمی شود تحمیلش کرد. می شود تحمیل به یک گروهی، یک حزبی، نمی دانم یک چیزهایی کرد، اما به یک ملت نمی شود یک چیزی را تحمیل کرد».[11] البته بر این اصل در موارد نادر و با کمال احتیاط به این گونه تبصره می زنند: «در جمهوری اسلامی جز در مواردی نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ کس نمی تواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند و خدا آن روز را هم نیاورد».[12] جالب است که این سخن را در اواخر عمر پربرکت خود و با پیش رو داشتن حدود ده سال تجربه هدایت و رهبری جمهوری اسلامی فرموده اند. در سخنی دیگر به طور خاص رأی «اکثریت مردم» را تضمین کنندۀ جمهوریت جمهوری اسلامی دانسته اند.

در پاسخ به اینکه چه نوع حکومتی را جانشین رژیم شاه خواهید کرد؟ فرموده اند: «یک حکومت جمهوری اسلامی. اما جمهوری است برای اینکه به آرای اکثریت مردم متکی است و اما اسلامی برای اینکه قانون اساسی اش عبارت است از قانون اسلام».[13]

3. مشارکت مردمی را فقط در اصل تشکیل و تعیین حکومت و حاکم منحصر نمی دانند، بلکه در روند تصمیم گیریهای حکومتی نیز بر نقش مردم این چنین تأکید می کنند. در مقام بیان ضوابط حکومت اسلامی می فرمایند: «اولاً متکی به آرای ملت باشد به گونه ای که تمامی آحاد ملت در انتخاب فرد و یا افرادی که باید مسئولیت و زمام امور را در دست بگیرند شرکت داشته باشند ... در این حکومت به طور قطع باید زمامداران امور دائماً با نمایندگان ملت در تصمیم گیریها مشورت کنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند نمی توانند به تنهایی تصمیم گیرنده باشند».[14]

تلازم مردم سالاری با رعایت حقوق مردم، نیازی به بحث و استدلال ندارد. این تلازم مخصوصاً در دموکراسی و مردم سالاری مورد نظر اسلام و امام خمینی(س) روشن تر است؛ چرا که در عین حال به همه جنبه های این حقوق که برخاسته از انسان شناسی دقیق و همه جانبۀ اسلام است توجه کامل دارد. از همین روست که دربارۀ رژیمهای سلطنتی که متکی به آرای ملت نیست فرموده اند: «طبیعی است زمامداری که با سرنیزه یا توارث روی کار آمده و متکی به آرای ملت نیست، هرگز خود را موظف به وضع و یا اجرای قوانینی که به نفع مردم باشد نمی داند».[15]

بنابراین حکومتی که متکی به آرای عمومی است، حتی با همان توجیهی که در کنار ولایت انتصابی ولی فقیه ارائه کردیم، «خود را موظف به وضع یا اجرای قوانینی که به نفع مردم باشد» می داند.

منبع: حقوق مردم در حکومت از دیدگاه امام خمینی (س) با توجه به مبانی و ادله در منابع اسلامی، مؤلف: سیف اللّه  صرّامی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 119-124


[1] صحیفه امام؛ ج 4، ص 479. [2] همان؛ ج 13، ص 53. در این باره همچنین بنگرید: ج 5، ص 144، 239، 389، 396، 414 و 436 و... . [3] همان؛ ج 1، ص 135. [4] همان؛ ج 5، ص 133. [5] همان؛ ج 4، ص 314. [6] همان؛ ج 6، ص 463. [7] صحیفه امام؛ ج 6، ص 463. [8] همان؛ ج 5، ص 346 و ج 4، ص 248. [9] همان؛ ج 4، ص 362. [10] همان؛ ج 5، ص 213ـ214. [11] همان؛ ج 18، ص 141. [12] همان؛ ج 21، ص 142. تاریخ این سخن در همین منبع 28/6/67 ثبت شده است. برای مطالعه بیشتر بنگرید: همین منبع؛ ج 13، ص 126 ؛ ج 6، ص 97 ؛ ج 4، ص 367، 332، 349‏؛ ج 5، ص 391، 224 ؛  ج‏11، ص 34 ؛ ج 18، ص 79 و... . [13] همان؛ ج 5، ص 170. [14] همان؛ ج 5، ص 436. [15] همان؛ ص 173.

. انتهای پیام /*