امام‌خمینی در پیامی به ملت ایران در تاریخ 20/4/1354 از سیاست‌های شاه و سرکوب مردم اظهار تأسف کردند. این پیام که از محل اقامت حضرت امام در نجف صادر شد، حاوی اظهار تأسف از سرکوب مردم و امیدوارى به واسطه بیدارى ملت‏ بود. ایشان در این پیام فرمودند: «این است وضع کشور مترقى! این است معیار دموکراسى شاه! این است حال مملکت آزادمردان و آزادزنان! تأسف از وضع مطبوعات ایران که مستقیماً زیر نظر سازمان اداره مى‏شوند، و هر چه دیکته کنند مى‏نویسند و هر تهمتى خواستند به هر مقامى مى‏زنند.» متن کامل پیام حضرت امام را در ادامه می خوانید:

 

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

1 شهر رجب 1395

خدمت عموم ملت شجاع و مظلوم ایران- ایدهم اللَّه تعالى‏

اخبار واصله از ایران، دنبال شکست مفتضحانه شاه در حزب بازى جدید، با آنکه موجب کمال تأسف و تأثر است مایه امید و طلیعه درخشان آزادى است. تأسف از آنکه در عصرى که ملتها یکى پس از دیگرى از زیر یوغ استعمار خارج مى‏شوند و استقلال و آزادى خود را به دست مى‏آورند، ملت بزرگ مُسْلِم ایران با گماشته شدن یکى از مرتجع ترین افراد و یکى از عمال بى‏چون و چراى استعمار و سایه افکندن وحشتناکترین استبداد وحشیانه بر سرتاسر کشور، از تمام شئون آزادى محروم و با جمیع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گریبان هستند. سازمان امنیت ایران به دستور شاه به صورت اداره تفتیش عقاید قرون وسطایى درآمده و با مخالفان حزب تحمیلى شاه، که اکثریت قاطع ملت متدین است، با انواع تهدیدها و اهانتها و ضربها و شکنجه‏هاى وحشیانه رفتار مى‏کنند. ملت ایران، از علماى دین تا دانشگاهى و از بازارى تا زارع و از کارگر تا ادارى و کارمند جزء، باید معتقد به عقیده شاه باشند؛ گر چه بر خلاف اسلام و مصالح مسلمین و ملت باشد، گر چه استقلال ملت و آزادى همه را بر باد دهد! و در صورت تخلف، سرنوشت آنها ضربها و حبسها و شکنجه‏ها و محرومیتها از حقوق انسانى است و متخلفین «مرتجع سیاه» و «بى‏وطن سرخ» اند و باید سرکوب شوند. تأسف از سرکوب کردن ملت‏ مظلوم، و هجوم به دانشگاههاى سراسر کشور. تأسف از واقعه جانسوز هفده خرداد (54) مدرسه فیضیه و دار الشفاء- که واقعه قتل عام 15 خرداد 42 را زنده کرد- و یورش بى‏رحمانه و مسلحانه عمال استعمار بر مدارس دینى که جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن کریم و احکام سازنده اسلام سر و کارى ندارند، و شکستن سر و دستها و در و پنجره‏ها و کوبیدن تا سرحد مرگ و پرتاب کردن جوانان بى‏پناه را از پشت بامها (به جرم اظهار عقیده بر خلاف حزب شاهى و به جرم سوگوارى براى مقتولین 15 خرداد) که به حَسَب نقل بعض مطبوعات خارجى، عدد مقتولین به 45 نفر و عدد مجروحین بسیار است که در بیمارستانها پذیرفته نشده‏اند؛ و بیش از سیصد نفر در زندانها به سر مى‏برند که سرنوشت آنها معلوم نیست. این است وضع کشور مترقى! این است معیار دموکراسى شاه! این است حال مملکت آزادمردان و آزادزنان! تأسف از وضع مطبوعات ایران که مستقیماً زیر نظر سازمان اداره مى‏شوند، و هر چه دیکته کنند مى‏نویسند و هر تهمتى خواستند به هر مقامى مى‏زنند.

ولى با همه مصیبتها، بیدارى ملت مایه امید است. مخالفت دانشگاههاى سرتاسر ایران- به حَسَب اعتراف شاه- و مخالفت علماى اعلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدریها، طلیعه به دست آوردن آزادى و رهایى از قید استعمار است. شرکت نکردن ملت غیور در حزب فرمایشى و انتخابات خائنانه، نمونه بیدارى و پیروزى است.

این جانب به ملت بزرگ عزیز ایران پس از تسلیت در این مصیبتهاى دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن کریم و حریم اهل بیت طهارت- علیهم السلام- و تسلیت در واقعه 15 خرداد 42 و هفده خرداد 54، تبریک مى‏گویم بر این روشنفکرى و آزادمنشى! تبریک مى‏گویم بر طلوع صبح آزادى و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن! سلام من بر مقتولین و مصدومین 15 خرداد! سلام من بر مصدومین و مظلومین هفده خرداد! سلام‏ من بر طبقات اهل علم و خطباى محترم! سلام من بر جوانان غیرتمند دانشگاههاى ایران! سلام من بر مؤمنین و مسلمین سراسر کشور که با عدم شرکت در حزب تحمیلى و انتخابات غیر قانونى مشت محکم بر دهان یاوه سرایان زدند و وفادارى خود را به اسلام و مسلمین ثابت کردند! سلام من بر زندانیانى که در راه هدف مقدس اسلام در زیر شکنجه به سر مى‏برند! سلام من بر جوانان و دانشجویان غیرتمند ایرانى خارج کشور که با کوشش ارزنده خود، به اسلام و برادران مُسْلِم خود خدمت مى‏کنند و فجایع استعمار و عمال آن را برملا مى‏کنند.

من در این لحظه‏هاى آخر عمر، نگرانیهاى فراوان دارم. خوف از آن دارم که این شخص، که با هر حیله‏اى متشبث شد مواجه با مخالفت ملت و طبقه جوان شد، بیش از این مبتلاى به تشنج اعصاب شود و ملت مظلوم را بیش از این به خاک و خون کشد و با تهمت «مرتجع سیاه» و «بى‏وطن سرخ»، علماى اسلام و دانشمندان و روشنفکران را قتل عام کند. به خداوند متعال از شرّ عناصر خبیثه پناه مى‏برم و قطع ایادى اجانب را مسألت مى‏نمایم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

 

صحیفه امام، ج‏3، ص: 100-102

. انتهای پیام /*