گرچه استعمار پیشینه کهن دارد، اما تاریخ مفهوم جدید آن از قرن های شانزدهم و هفدهم آغاز می شود. استعمار دوره باستان اولین دوره  از استعمار در سطح جهان است. دومین دوره از روند استعمارگری در سطح جهان در قرون ۱۵ و ۱۶ اتفاق افتاد و سومین دوره استعمارگری در جهان، در سده های نوزدهم و بیستم بود. رشد داد و ستد اقتصادی به انقلاب صنعتی انجامید و بنیاد اقتصادی و سیاسی کشورهای استعمارگر را دگرگون کرد و کار بهره کشی از منابع مستعمره ها بیش از پیش بالا گرفت و این سرزمین ها مبدل به منابع ماده خام برای صنایع کشورهای صنعتی و بازار فرآورده های آنها شدند. دوره انقلاب های اروپایی با موج آزادی خواهی مستعمره ها همراه شد.

استعمار نو، مفهومی است که به روش هایی گفته می شود که پس از دوران استعمار کهن، برای تسلط اقتصادی و سیاسی بر کشورها و بهره گرفتن از آنها بکار گرفته می شود.

بررسی دیدگاه ها و نظرات امام خمینی در واقع تائیدی بر این واقعیت است که دیدگاه های ایشان در چارچوب نفی سلطه پذیری و سلطه جویی ترسیم شده است که در رفتار و عملشان هم کاملاً مشهود بوده است. قیام مردم ایران در اوایل دهه 40 شمسی و حتی موضع گیریها و سخنرانی های ایشان در قبل از آن هم نشان می دهد که امام خمینی (س) اساساً با هر گونه سلطه خارجی و حتی استبداد داخلی مخالف بودند که نمونه آن را می شود در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به وضوح یافت.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران شاهد بودیم که اهداف انقلاب اسلامی چند نکته مشخص و روشن و صریح دارد: یکی این که اساساً انقلاب اسلامی ایران ضد استکباری و ضد استعماری است و نکته دوم اینکه انقلاب اسلامی ایران به رژیمی دیکتاتوری2500 ساله حضور قدرت های بزرگ در ایران پایان داد و به اصول و آرمان های خودش وفادار بود. تداوم این سیاست در واقع نفی سلطه جویی و سلطه پذیری در عملکرد سیاست خارجی ایران است و بر همین دلیل هم ما شاهد تداوم مخالفت آمریکا با سیاست های ایران هستیم.

امام راحل به کرات در سخنرانی ها و پیام ها و به طور بارزی در وصیت نامه خودشان به شیوه های رسوخ غرب در فرهنگ زمان طاغوت می پرداختند. ایشان می فرمایند :

«از توطئه ‏های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ‏ام، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است‏...... و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هر چه می‏ خواهند انجام دهند » (صحیفه امام؛ ج‏ 21، ص 418)

از جمله شاخص های فرهنگ استعماری و غرب زده، بزرگ جلوه دادن فرهنگ غربی و کوچک نمایاندن فرهنگ خودی می باشد. هنگامی که برای پیشرفت های غرب تبلیغات دامنه داری صورت بگیرد نتیجه ی آن در درازمدت غربزدگی جوانان و اطمینان نداشتن به توانایی های خود و کشور خود و وابستگی در جنبه های مختلف حیات اجتماعی به آنها می باشد.

« از جمله نقشه‏ ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش، و غربزده و شرق ‏زده نمودن آنان است‏.» (صحیفه امام؛ ج‏ 21، ص 414)

خودباختگی کشورهای اسلامی و شرقی در برابر کشورهای استعمارگر به نحوی که ملت ها احساس حقارت کنند و حتی باور داشته باشند که خودشان هیچ ندارند و هر چه از شرق یا غرب بیاید مطلوب و خوب است، از جمله مؤلفه های اصلی فرهنگ غربزده می باشد. این خود باختگی مصیبت بزرگی است که در هر کشوری پیدا شود، آن کشور تا با این طرز تفکر ادامه حیات بدهد، عقب نگه داشته خواهد ماند، مگر اینکه طرز تفکرش را عوض کند و بداند که عزت و پیروزی از آن خدا و رسول و مومنین است.

تقویت روح اعتماد و اتکاء به نفس افراد مسلمان و به خصوص ملت انقلابی و مسلمان ایران، با نظریه «اگر بخواهیم، می توانیم» امکان پذیر است.

«اینجانب نمی ‏گویم ما خود همه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سده ‏های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده‏ اند.... وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده ‏ها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر... برای عقب نگهداشتن کشورهاست‏.» (صحیفه امام؛ ج‏21، ص 416)

از منظر ایشان اول باید این باور بوجود بیاید که ما هم انسانیم، قدرت تفکر داریم. یک ملت وقتی که یک مطلب را باور کرد که می‏ تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد. اساس، باور این دو مطلب است؛ باور ضعف و سستی و ناتوانی و باور قدرت و قوه و توانایی. بنابراین استقلال و رهایی از وابستگی در گِرو خودباوری‏ ملتهاست.

"اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی داشته باشد، تمام چیزهای آن ملت، وابستگی پیدا می‏ کند. عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می ‏توانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما می‏ توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما می‏ توانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، می‏ توانند." ( ر.ک. صحیفه امام؛ ج ‏14، ص 306)

امام (س) با تاکید بر شناسایی ریشه استبداد و استعمار و تلاش طبقه تحصیلکرده در بر انداختن آن به دانشگاهیان سفارش می کنند تا برای شناخت اسلام مطالعه کرده و تحت تاثیر تبلیغات مغرضانه اجانب واقع نشوند:

«امید دارم که خداوند تعالی به شما طبقه تحصیلکرده توفیق دهد که در راه مقاصد اسلامی که یکی از آن قطع ایادی ظالمه و برانداختن ریشه استبداد و استعمار است کوشش کنید، و قوانین آسمانی اسلام را که برای تمام شئون زندگی از مبدأ وحی نازل شده است و عملی تر و سودمندتر از تمام فریضه‏ ها است مطالعه کنید، و تحت تأثیر تبلیغات مغرضانه اجانب واقع نشوید. از خداوند تعالی توفیق شما و عظمت اسلام و مسلمین را خواستار است. ‏»(صحیفه امام، ج‏2، ص 255)

علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به آدرس استکبار جهانی و شیطان بزرگ از دیدگاه امام خمینی(س) مراجعه نمایند.

. انتهای پیام /*