امام خمینی در روز 14 آبان سال 1358 یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی در سخنان خود در جمع کارکنان بیمه مرکزى ایران در قم از توطئه‏ هاى گوناگون امریکا علیه ملت ایران سخن گفتند. ایشان در ابتدای سخنانشان با اشاره به روایتی در بعثت رسول خدا، آمریکا را شیطان بزرگ نامیدند:
«در نظرم است که در یک روایتى است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطانها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما. در این انقلاب، شیطان بزرگ که امریکاست، شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع مى‏ کند. و چه بچه شیطان هایى که در ایران هستند و چه شیطانهایى که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است.
شما مى‏ دانید که ایران در مدت حکومت این دو خبیث،- که حکومتشان هم بر خلاف قانون بود- یک بُرهه‏ اى از زمان گرفتار انگلستان بود و بعدش گرفتار امریکا؛ یعنى عمده ‏اش امریکا. رضا خان را انگلیس ها آوردند و مأمورش کردند براى ما، و محمد رضا را متفقین که آمدند ایران- به حسب گفته خودش- صلاح دیدند که محمد رضا باشد. البته آنها صلاح ملت را که نمى‏ دیدند، صلاح خودشان را مى‏ دیدند. در طول این مدت هم گرفتاریهاى همه جانبه ملت ما را- چه زنها و چه مردها- همه مى‏ دانید. شاید بسیاریش را یادتان نباشد که من یادم است که اینها در زمان رضا خان به اسم اتحاد شکل، به اسم کشف حجاب، چه کارها کردند، چه پرده ‏ها دریدند از این مملکت. چه‏ زورگویی ها کردند و چه بچه ‏ها سقط شد در اثر حمله ‏هایى که اینها مى‏ کردند به زنها که چادر را از سرشان بکشند. آن زمان گذشت با تلخى، و همان متفقینى که این را آورده بودند؛ یعنى انگلیس ها که آورده بودند، همانها او را از اینجا بردند و اعلان هم کردند. در رادیوى دهلى که آن وقت دست اینها بود، اعلام کردند که ما این را آوردیم و بعد که خیانت کرد، بردیم. و بعد هم جواهراتى که جمع کرد و چمدانها را بست و برد و در کشتى گذاشت که همراهش ببرد، بین راه- آن طورى که یکى از همراهانش نقل کرده بودند بین راه- یک کشتى مخصوص حمل دواب آوردند متصل کردند به آن کشتى، و رضا خان را آنجایى که جایش باید باشد آنجا بردند. و او گفته بود که چمدانها؟ گفتند: چمدانها بعد مى‏ آید. او را بردند به آن جزیره و چمدانها را هم آنها بردند و خوردند.
بعد نوبت غارتگرى به این دومى رسید که آن را اکثراً یادتان است؛ یعنى اواخرش را که همه یادتان است. از اولش هم بسیاریتان یادتان است که اینها چه کردند، و چه جنایاتى در این مملکت کردند با چه اسماء فریبنده. مع الأسف از این تبلیغات همه جانبه ‏اى که اینها کردند بعضى از افراد باورشان آمده است، و بعضیها هم که شریک جرم ‏اند با آنها و حالا هم مشغول فعالیت هستند. اینها همان شیاطینى هستند که حالا به فریاد امریکا، مشغول انجام عمل هستند، مشغول شیطنت هستند. و باید ملت ما با هوشیارى، با بیدارى این توطئه‏ ها را خنثى کند.»
ایشان با اشاره به مسئله دروغ‏پراکنى و شایعه‏ سازی هاى دشمنان‏ بیان داشتند:
«از جمله حرفهایى که هى زده مى‏ شود و هى پراکنده مى‏ شود از اطراف که «یک انقلابى شده است، اما چیزى نشده است، فقط یک انقلابى شده است و از فُرم شاهنشاهى به فُرم آخوندى برگشته است، اصلًا چیزى نشد.» این یک مطلبى است که من دیروز هم باز گفته ‏ام. حالا هم عرض مى‏ کنم که آنکه ملت مى‏ خواسته، همه آن شده است. چه ملت مى‏خواست؟ ملت آن فریاد که مى‏ کرد چه مى‏ گفت؟ نمى‏ گفت که آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى؟ کدام یکیش نشده است؟ الآن آزادى هست به طورى که من و شما مى‏ توانیم اینجا بنشینیم صحبت کنیم. پنج سال پیش از این مى‏ توانستیم؟ هیچ که استقلال هست. الآن این بساطى که امریکا درآورده است و این هیاهویى که این شیطان بزرگ فریاد مى‏زند و شیاطین را دور خودش جمع مى ‏کند، این براى این است که دستش کوتاه شده است. دستش از ذخایر ما؛ از منافعى که در اینجا داشت کوتاه شده است. و ترس این را دارد که دیگر تا آخر این کوتاهى باشد، از این جهت توطئه مى‏ کند.»
رهبر کبیر انقلاب اسلامی سفارت آمریکا را لانه جاسوسی خواندند و خطاب به حضار فرمودند:
«و آن مرکزى هم که جوانهاى ما رفتند گرفتند- آن طور که اطلاع دادند- مرکز جاسوسى و مرکز توطئه بوده است. امریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهى هم اینجا براى توطئه درست کنند، و جوانهاى ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشه‏ هاى فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتى بکنیم و جوانها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایى که رفتند. جوانها یک کارى کردند براى اینکه دیدند، آخر ناراحت کردند این جوانها را. یک شاهى که در طول پنجاه سال این مملکت را به غارت کشیده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است، و بالاتر از این، این قدر قتل نفس کرده است، کشتار عمومى کرده است، پانزده خرداد- آن طورى که معروف شد- پانزده هزار نفر کشته شده است. در روز پانزده خرداد و از آن وقت تا حالا شاید صد هزار نفر ما مقتول داشته ‏ایم و چند صد هزار نفر معلول داشته ‏ایم، که ما هر روز مواجه با این معلول ها هستیم. الآن به من گفتند که معلولینى که در اینجا هستند روز عید غدیر، معلولین یک دست ه‏اى از اینهاست. بسیارى از اینها همان معلولین زمان این انقلاب است و به دست آنها شده. گفتند که روز عید غدیر جلسه‏ اى دارند شما هم بیایید، البته من هم مى‏ روم آنجا. توقع دارند که یک کسى که پنجاه سال به این ملت آن طور کرده است و حالا امریکا با یک بهانه بیخود او را برده است نگه داشته در پناه خودش، و برایش وسائل آرامش تهیه کرده است، و به اسم مریض بودن یا به واقع مریض بودن- فرقى نمى ‏کند- او را برده در آنجا و نگه داشته، و جوانهاى ما که آنجا اظهار مخالفت مى‏ کنند، آنها را یا متفرق مى‏ کنند یا حبس مى‏ کنند. به همین دو، سه روز که در آن مجسمه آزادى- که یک دروغ شاخدارى است در امریکا، آزادى- جوانهاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و یک پارچه بستند به آنجا که شاه را باید بدهید. پلیس رفته و آنها را متفرق کرده و چند نفر از آنها را گرفته است. توقع این هست که جانىِ دستِ اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمایت از او بکنند، و اینجا هم مرکز توطئه درست کنند، و مرکز پخش چیزهایى که توطئه‏ گرى است درست بکنند، نمى‏ دانم، همه چیزهایى که مى‏ خواهند بکنند، بکنند و ملت ما و جوانهاى ما و جوانهاى دانشگاهى ما و جوانهاى روحانى ما بنشینند تماشا کنند تا خون این صد هزار نفر تقریباً- یا کمتر و بیشتر- هدر برود، براى اینکه احترامى قائل بشوند به آقاى کارتر و امثال اینها. توطئه ‏ها نباید باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر این خرابکاری ها نبود، اگر آن کار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اینجا موجود باشند. اما وقتى توطئه هست در کار، وقتى که آن طور کارهاى فاسد انجام مى‏ گیرد، ناراحت مى‏ کند جوانهاى ما را. جوانها توقع دارند در این دنیا که مملکتشان- که این قدر برایش زحمت کشیدند- دستشان باشد. وقتى مى‏ بینند توطئه است که مى‏ خواهند که دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چیزشان به باد برود، نمى‏ توانند بنشینند. توقع نباید باشد که آنها بنشینند تماشا کنند. و آنها چپاولگری هایشان را کردند، حالا توطئه‏ هاشان را بکنند و رشد پیدا بکند این توطئه و چه بشود. جوانهاى ما باید با تمام توجه و با قدرت این توطئه ‏ها را از بین ببرند.»
امام خمینی با یادآوری توطئه ‏هاى زیرزمینى و پنهانی که بر ضد ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته همگان را به احساس ضعف ننمودن در برابر توطئه‏ ها فراخواندند و تصریح نمودند:
«امروز روزى نیست که ما بنشینیم و نگاه کنیم. امروز، حال از آن وقتى که محمد رضا بود یک قدرى عمیق تر است، بدتر است. آن وقت معلوم بود که این خائن ایستاده در مقابل ملت، ملت هم مى‏ شناخت او را و مقابل ایستاده بود. امروز خیانتهاى زیرزمینى است. یک توطئه ‏هاى زیرزمینى است که توطئه‏ هاى زیرزمینى در همین سفارتخانه‏ ها که هست دارد درست مى ‏شود، که مهمش و عمده ‏اش مالِ شیطان بزرگ است که امریکا باشد. و نمى‏ شود بنشینید و آنها توطئه‏ شان را بکنند. یک وقت ما بفهمیم که از بین رفت یک مملکتى، و با حرفهاى نامربوطِ دمکراسى و امثال ذلک ما را اغفال کنند که مملکت دمکراسى است، و هر کسى حق دارد در اینجا بماند، هر که حق دارد توطئه بکند. این حرفهاى نامربوط را باید کنار گذاشت. و ملت ما همان طورى که تا حالا پیش آمده، از اینجا به بعد هم باید پیش برود و قطع کند دست اینها را. و چنانچه اینها آدم نشوند و شاه را که خزاین ما را برده است و در بانکها مقادیر بسیار زیادى- که ما حالا شاید بعضى از آن را مطّلع باشیم- در بانکها سپرده است و همه مال ملت است، تا این را برنگرداند، و اگر این را برنگردانند، ما طورى دیگرى با آنها رفتار مى‏ کنیم. با انگلستان هم طورى دیگر رفتار مى‏ کنیم. آنها خیال نکنند که ما هم همین طور نشسته ‏ایم گوش مى ‏کنیم که هر غلطى اینها مى‏ خواهند بکنند. نخیر، این طور نیست. مسأله باز انقلاب است. یک انقلابِ زیادتر از انقلاب اول خواهد شد. باید سر جاى خودشان بنشینند و این خائن را او برگرداند. و آن خائن؛ بختیار خائن را هم او برگرداند. نه اینکه بختیار خائن را ببرند آنجا و بنشیند و توطئه کند و افراد دور خودش جمع کند و- عرض بکنم- روزنامه بنویسد و اطلاعات درست کند، و جوانهاى ما را دولت انگلستان توقیف کند و بگیرد، براى خاطر اینکه تظاهر بر ضد شاه یا بر ضد بختیار کرده‏اند. اگر دست برندارند از اینها و این جانی ها را تحویل ندهند، یا لا اقل بیرون نکنند از مملکت خودشان، ما تکلیف دیگرى داریم و عمل مى ‏کنیم به آن تکلیف.»
امام خمینی در پایان سخنانشان خطاب به ملت فرمودند:
«قوى باشید برادرها، خواهرها، قوى باشید با قوّت. اسلام پشتیبان شماست. خداى تبارک و تعالى پشتیبان شماست. با قدرت و قوت به پیش بروید و این مملکت را خودتان بسازید. مملکت با دست شما باید ساخته بشود. خداوند همه شما را توفیق بدهد.»

(صحیفه امام، ج‏10، ص: 489-497)

 

. انتهای پیام /*